«ای علی! انفاق بر اسبی که در راه خدا به آخور بسته شده تا مهیای جنگ باشد، از مصادیق همان مخارجی است که خدای عزوجل فرموده: «کسانی که اموالشان را در شب و روز، در نهان و آشکار انفاق میکنند»[۲۰].»[۲۱]
در قیامت از هر نعمتی که خدا به انسان داده است سؤال میشود که در چه راهی مصرف شده است الا آنچه که در راه خدا و جهاد فی سبیل الله مصرف شده باشد. دلیل این سخن روایتی از پیامبر اکرم «» است که فرمودند:
«در قیامت دربارهی هر نعمت و مالی که خدا به انسان داده است، پرسیده میشود مگر آنچه را که در راه خدا، مصرف کرده است.»[۲۲]
بعضی افراد به خاطر ترس و اضطراب از شرکت در جنگ ابا دارند، پیامبر «» به خاطر پر کردن خلأی که از شرکت نکردن افراد در جنگ و همچنین تکلیفی که این افراد در شرکت در نبرد دارند، دستور دادند اینگونه افراد با ثروت خود مردی را تجهیز کنند و به جهاد بفرستند.
هر چند کمک مالی به جنگ بسیاری از مشکلات و کمبودهای جنگ را برطرف میکند و اجر فراوان دارد، اما حضور در جبههی جنگ و بخشیدن جان در راه خدا، بر بذل مال به مراتب برتری دارد.[۲۳]
در ارزش جهاد مالی میتوان به این کلام الهی استناد جست که حضرت حق میفرماید:
«لایسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیرُ أُولِی الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدِینَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَی الْقاعِدِینَ دَرَجَهً وَ کلًّا وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنی وَ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً؛[۲۴] (هرگز) افراد با ایمانی که بدون بیماری و ناراحتی، از جهاد باز نشستند، با مجاهدانی که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، یکسان نیستند! خداوند، مجاهدانی را که با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان (ترککنندگان جهاد) برتری مهمّی بخشیده؛ و به هر یک از این دو گروه (به نسبت اعمال نیکشان) خداوند وعدهی پاداش نیک داده، و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظیمی برتری بخشیده است.»
و در پاداش جهاد مالی در بیان حضرت حق چنین آمده است که همهی خوبیها برای آنان است و اینان همان رستگارانند[۲۵] و بهشت بهای کار آنان است.[۲۶]
۲-۲- جهاد جانی
از دیگر اقسام جهاد، جهاد با جان و بذل نفس در راه خداست. اگر چه جهاد با جان از جهاد با مال جدا نیست؛ زیرا تمام نبردها به وسائل و امکاناتی نیاز دارد که باید از طریق کمکهای مالی تأمین شود. این دو جهاد باید با یکدیگر توأم شود تا پیروزی به دست آید و مقدّم شدن جهاد مالی از آن روست که مقدّمهی جهاد با جان است.
امام المتّقین علی «» نقل میکند که رسول خدا «» فرمود:
«وَ عَنهُ انّ رَسولَ اللّهِ صَلّى اللّه عَلیه و آله قالَ: اجودُ النّاسِ مَن جادَ بِنَفسِه فِى سَبیلِ اللّهِ، وَ ابخَلُ النّاسِ مَن بَخِلَ بِالسَّلامِ؛[۲۷] سخاوتمندترین مردم کسی است که با جان خود در راه خدا بخشش کند و بخیلترین مردم کسی است که در سلام کردن بخل بورزد.»
بنا بر این روایت مجاهد فی سبیل الله که جان بر کف در میدان جهاد حاضر میشود و با تقدیم جان خود از دین و ارزشهای الهی حمایت و دفاع میکند سخاوتمندترین افراد است.
قرآن ضمن ممنوعیت خواندن شهیدان راه خدا، ارزش از جان گذشتن و کشته شدن را به در راه خدا بودن میداند.
از رسول اکرم «» روایت است که:
«…وَالجُودُ بِالنَفّسِ أَفضَلُ فِی سَبِیلِ اللّه مِن الجُودِ بِالمَالِ؛ بخشیدن جان در راه خدا برتر از بخشش مال است.»[۲۸]
جهاد جانی را میتوان بر جهاد ابتدائی و جهاد دفاعی مدّ نظر قرار داد که هر یک در جای خود قابل بررسی و امعان نظر است.
۲-۲-۱- جهاد ابتدائی
جهاد ابتدائی یکی از انواع جهاد است و تنها هنگامی موضوعیّت پیدا میکند که کفّار و مشرکان در برابر تبلیغ اسلام توسّط مسلمین دست به اسلحه ببرند و در غیر این صورت موضوع جهاد ابتدائی خود به خود منتفی میشود، از این رو از این نوع جهاد به جهاد عقیدتی نیز تعبیر شده است که برخی از غزوات پیامبر اسلام «» در زمرهی جهاد ابتدائی قرار دارد.
در حقیقت فلسفه جهاد ابتدائی مبارزه با کسانی است که با انتشار اسلام مبارزه میکنند و هدف آن رها کردن مردم از قید اسارت و بردگی فکری و اجتماعی و هدایت به اسلام است و بر خلاف برخی اقوال و تبلیغات سوء این نوع از جهاد ارتباطی با کشورگشایی و گسترش اجباری اسلام ندارد بلکه برای واژگون کردن نظامات غلط و ظالمانه و دادن امکان مطالعه و بررسی آزادانهی اسلام به مردم میباشد و هدف آن دفاع از توحید و دین الهی به عنوان یک حق فطری انسانی است.
جهاد ابتدائی لزوماً نیازی به اذن معصوم ندارد. در خصوص امکان انجام جهاد ابتدائی در زمان غیبت امام معصوم «» و بدون اذن ایشان اختلافاتی بین فقها وجود دارد و برخی از فقها حضور معصوم یا منصوب امام معصوم «» را از الزامات جهاد ابتدائی میدانند و از طرف دیگر گروهی دیگر از فقها به لزوم حضور معصوم «» یا منصوب ایشان برای جهاد ابتدائی قایل نبوده و دستور فقیه جامع الشرایط را برای جهاد ابتدائی کافی میدانند.
از جمله فقهایی که قایل به جواز انجام جهاد ابتدائی در زمان غیبت بدون اذن امام معصوم «» و بر اساس فرمان فقیه جامعالشرایط هستند میتوان به بزرگانی مانند شیخ مفید، شیخ طوسی و سیّد ابوالقاسم خوئی اشاره کرد.[۲۹]
حتّی فقیه بزرگوار صاحب جواهر که در باب عدم جواز جهاد ابتدائی در زمان غیبت قایل به وجود اجماع بین فقها است در نهایت میفرماید:
«ممکن است ما در این اجماع خدشه کنیم که در زمان غیبت امام معصوم «» ولایت فقیه عمومیّت دارد و در برگیرندهی مورد جهاد هم هست، چنان که عموم ادلّهی جهاد هم این را تأیید میکند.»[۳۰]
در همین زمینه امام خامنهای نیز در پاسخ به استفتایی در خصوص امکان انجام جهاد ابتدائی به فرمان فقیه جامعالشرایط و در زمان غیبت امام معصوم «» فرمودهاند:
«بعید نیست که حکم به جهاد ابتدائى توسط فقیه جامعالشرایطى که متصدّى ولایت امر مسلمین است، در صورتى که مصلحت آن را اقتضا کند، جایز باشد، بلکه این نظر اقوى است.»[۳۱]
جواز جهاد ابتدایی در زمان معصومین «» و عدم جواز آن در زمان غیبت اساساً ارتباطی به علم لدنی معصوم «» و عدم آن در ولی فقیه ندارد تا بر اساس آن حکم به عدم جواز جهاد ابتدایی در دوران غیبت بدهیم. بلکه دلیل کسانی که حکم به عدم جواز این جهاد در دوران غیبت میدهند، ادلّه و به ویژه روایاتی است که از نظر آنها وجوب جهاد ابتدایی را منحصر به دوران حضور امام معصوم «» مینماید و در مقابل ادلّهی کسانی که حکم به جواز این جهاد در دوران غیبت میدهند نیز ادلّهی دیگری است که در مقابل ادلّهی نوع اول، حکم به وجوب این نوع جهاد در دوران غیبت دارد.
ضمناً در صورتی که ادلّهی طرفداران جواز جهاد ابتدایی در دوران غیبت پذیرفته شود احتمال به خطر افتادن جان عدّهای بی گناه هرگز مجوّزی برای ترک آن نخواهد بود چنان که در امور دیگر هم چنین احتمالی وجود دارد مثل این که در قضاوت ممکن است جان عدّهای بیگناه به خطر افتد مثل جایی که فردی در واقع بیگناه است ولی شواهد بر علیه اوست و یا ادلّهی کافی برای اثبات بیگناهی ندارد و از طرفی با توجه به اینکه قاضی مکلّف است بر اساس بینه و شواهد حکم دهد مجبور است حکم به گناهکار بودن او دهد ولی هرگز به خاطر این احتمال امر قضاوت تعطیل نمیشود. در مورد جهاد ابتدایی نیز آنچه مهم است این است که به صورت عمد و یا با بیتدبیری و بیکفایتی اقدامی صورت نگیرد که باعث به خطر افتادن جان انسانهای بیگناه نشود و تا جایی که امکان دارد به حفظ جان انسانها کمک شود کما این که حفظ جان و روح انسانهای بیگناه و در بند ظالمان و طاغوت سرکش یکی از علل تشریع حکم جهاد ابتدایی میباشد. همچنین اگر احتمال به خطر افتادن جان انسانهای بیگناه ملاکی برای دست برداشتن از جهاد ابتدایی باشد در آن صورت حتّی باید حکم به عدم جواز جهاد دفاعی نیز داده شود چرا که در جهاد دفاعی نیز احتمال به خطر افتادن جان انسانهای بیگناه وجود دارد. ضمن این که حتّی در جهاد ابتدایی که معصومین «» همچون پیامبر «» حضور داشتند نیز این گونه نبود که آنان از علم لدنی خود استفاده کنند بلکه معمولاً از علم عادی خود بهره میبردند مگر این که مصلحت اهمّی اقتضا میکرد که از علم لدنی بهره برده شود و بنابر این حتّی در جهاد ابتدایی که معصوم «» حضور داشته باشد نیز احتمال به خطر افتادن جان انسانهای بیگناه وجود دارد ولی کسی حکم به عدم جواز آن نداده است.
ماهیت جهاد ابتدایى جنگ براى تحمیل عقیده نیست، بلکه اساساً عقیده در اسلام قابل اکراه نمىباشد. در طول تاریخ نیز در جنگهاى پیامبر «» و نه خلفاى بعد از آن حضرت کسى افراد مجبور به پذیرش اسلام نمىشدند. بلکه اساساً جهاد ابتدایى نبرد رهایى بخش در برابر خشونت و اختناق و براى مبارزه با نظامهاى خشن و فاسدى است که مانع رسیدن آواى حق و توصیه به گوش مردمان مىشدند. به عبارت دیگر جهاد ابتدایى خود نوعى دفاع بوده است، ولى نه دفاع از حقوق شخص یا ملّت، بلکه دفاع از حقوق انسانیت و دفاع از آزادى بررسى و شناخت حقیقت و برداشتن موانع رسیدن آواى حق به گوش.
علّامه طباطبایى پس از بررسى آیات جهاد مىفرماید:
«پیکار چه در راه دفاع از اسلام یا مسلمین باشد و چه جهاد ابتدایى همه در واقع دفاع از حقیقت انسانیت است.»[۳۲]
جهاد ابتدایى از احکام مسلّم اسلام است و آیات قرآن بر آن دلالت دارد و در سیرهی نبوى «» نیز مشاهده مىشود.
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِینَ یلُونَکم مِّنَ الْکفَّارِ وَلْیجِدُواْ فِیکمْ غِلْظَهً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ؛[۳۳] اى کسانى که ایمان آوردهاید! با کافرانى که به شما نزدیکترند، پیکار کنید! (و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزدیک غافل نکند!) آنها باید در شما شدّت و خشونت (و قدرت) احساس کنند؛ و بدانید خداوند با پرهیزگاران است!»
بنا بر این آیهی شریفه، یکی از اهداف جهاد ابتدایی این است که دشمنان اسلام در سپاه مسلمانان قدرت و قاطعیت ببینند و هیچگاه به فکر حمله و تعرض به آنان نیفتند، بلکه سپاه اسلام را نیرومند و استوار بیابند که با قدرت و اطمینان کامل به میدان جنگ قدم میگذارند و در راه خداوند از نثار جان خود دریغ نمیورزند. هدف آنان نشان دادن قدرت اسلام، سرافرازی مسلمانان و شایستگی رهبری مؤمنان است و این هدفها در پرتو حمایت و یاری پروردگار به مؤمنان ارزانی شده است.
هنگامی که خطری جان، دین، فرهنگ، اقتصاد، ارزشها و اعتقادات مسلمانان را در سراسر جهان تهدید میکند یا انسانهایی مورد ظلم و ستم گروهی قرار میگیرند، بر مسلمانان واجب است که برای دفع خطر و از بین بردن ظلم و ستم، به میدان مبارزه و جهاد بیایند. این در حقیقت نوعی جهاد ابتدایی محسوب میشود، زیرا حفظ شئون جوامع اسلامی و حمایت از کیان اسلام بر همهی مسلمانان واجب است. از سوی دیگر، مسئلهی اساسی اقدام به جهاد، ریشهکنی کفر، شرک و فساد و جایگزینی دین مبین اسلام و برقراری مبانی آن است.
اگر یکی از حکومتهای جابر مانع نشر دعوت اسلام در میان ملّت خود شود و نیز مانع از این شود که مسلمانان صدای اسلام را به گوش تودهی مردم برسانند، بر مسلمانان لازم است که با جنگ ابتدایی چنین مانعی را از پیش پای اسلام بردارند تا مردم آزادانه بتوانند از تعالیم حیاتبخش اسلام آگاه و از مزایای احکام عادلانهی آن بهرهمند شوند.
نمونهی دیگر جهاد ابتدایی در سورهی حجرات چنین تعریف شده است:
«وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَینَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ؛[۳۴] و هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آنها را آشتى دهید؛ و اگر یکى از آن دو بر دیگرى تجاوز کند، با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا بازگردد؛ و هرگاه بازگشت (و زمینهی صلح فراهم شد)، در میان آن دو به عدالت صلح برقرار سازید؛ و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست مىدارد.»
این آیهی شریفه نشان میدهد که پیکار با متجاوزان به منظور به وجود آمدن صلح و آرامش در جامعهی اسلامی اهمیت بسزایی دارد و جهاد فقط به جنگ با کافران و مشرکان اختصاص ندارد. اسلام حکم میکند که حتّی اگر گروهی از ایمان آورندگان هم به ظلم و تجاوز بر گروه دیگری دست بزنند، باید با آنان نیز مبارزه کرد تا نتوانند به تجاوز و ظلم خود ادامه دهند. دستورهای اسلامی این اصل اساسی را بیان میکنند که جوامع اسلامی برای به دست آوردن قدرت و توانایی به منظور استقرار احکام الهی باید در میان خود آرامش و امنیّت را برقرار کنند. اگر برخی از اهل ایمان درصدد ظلم و تجاوز به گروه دیگری باشند و امنیّت را از جامعهی اسلامی سلب کنند، در این صورت با دشمنان اسلام فرقی نخواهند داشت و باید آنان را از ستم کردن بازداشت.
شایان ذکر است که هدف از این نوع مبارزه فقط برپاداشتن عدالت و حفظ و تداوم صلح و آرامش در جامعهی اسلامی است و به هیچ وجه جنبهی کینهتوزی و انتقامجویی شخصی در آن مطرح نیست.
یکی دیگر از مصداقهای جهاد ابتدایی این است که مسلمانان وظیفه دارند با کسانی که هرگونه کار حرام و گناهی را انجام میدهند و موجب گسترش فساد و رواج بیدینی در جامعه میشوند، به جنگ بپردازند و با جهاد خویش آنان را در مسیر حرکت به سوی پروردگار قرار دهند. قرآن کریم میفرماید:
«قَاتِلُواْ الَّذِینَ لاَ یؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیوْمِ الآخِرِ وَلاَ یحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ یدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکتَابَ …؛[۳۵] با کسانى از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحریم کرده حرام مىشمرند، و نه آیین حق را مىپذیرند، پیکار کنید….»
شایان ذکر است در جهاد ابتدایی شرایطی مانند بلوغ، عقل، آزاد بودن، مرد بودن، سلامت از انواع بیماریها، تمکن و قدرت بر ادای نفقه وجود دارد.
«وَ عَنْهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِ أَنَّهُ قَالَ: لَیسَ عَلَى الْعَبِیدِ جِهَادٌ مَا اسْتُغْنِی عَنْهُمْ وَ لَا عَلَى النِّسَاءِ جِهَادٌ، وَ لَا عَلَى مَنْ لَمْ یبْلُغِ الْحُلُمَ؛[۳۶] و از امیرالمؤمنین «» است که فرمود: بر بردگان مادامی که به وجود آنها نیاز نباشد، جهاد واجب نیست و بر زنان جهاد واجب نیست و بر کسی که (در برابر مشکلات) صبر و تحمّل ندارد و بر کسی که به سن بلوغ نرسیده نیز جهاد واجب نیست.»
۲-۲-۲- جهاد دفاعی
جهاد دفاعی نوع دیگر جهاد است که طی آن مسلمانان باید با دشمن مهاجمی که اساس و کیان اسلام را تهدید میکند و منافع مسلمین را به مخاطره انداخته است پیکار کرده و از اسلام و سرزمینهای اسلامی در برابر تهاجم دشمن که با هدف استیلا بر سرزمینهای اسلامی و ناموس و اموال مسلمانان و یا کشتن گروهی از مسلمانان طراحی شده است دفاع کنند.
در این نوع جهاد حتّی بچّههایی که به سنّ تکلیف نرسیدهاند امّا توانایی دفاع دارند و نیز زنانی که در شرایط عادّی جهاد از ایشان برداشته شده است، باید در حدّ توان خود در دفاع شرکت کنند. در جهاد دفاعی اذن و اجازهی حاکم شرع لازم نیست و مسلمانان نباید در در شرایط حسّاس هجوم دشمن منتظر اجازهی ولی فقیه باشند.
به بیان دیگر در جهاد دفاعی بسیاری از شرایطی که در جهاد ابتدائی وجود دارد، شرط نیست؛ زیرا هدف از این جهاد دفاع هر چه سریعتر و بیشتر از مبانی اسلام و آبرو و شرف جامعهی اسلامی و مسلمانان است. بنابراین در جهاد دفاعی شرایط آسانتر شده است تا عدّهی بیشتری از مردم را شامل شود و مسلمانان با تمام امکانات و نیروی خود از دین، جان، و ناموس خود در برابر دشمنان تجاوزگر دفاع کنند و با آنان به مبارزه برخیزند.
در نتیجه چنان چه کسی به سرزمین اسلام حمله کند و مال، ثروت، استقلال و آزادی آنان را مورد تعرّض قرار دهد به منظور آن که مسلمانان را تحت سیطرهی خود درآورد، در این شرایط دین تکلیف میکند که مسلمانان به دفاع برخیزند و از سرزمین اسلام و عزّت و سربلندی خود دفاع کنند و هرگز تسلیم دشمن نشوند.
امیرالمؤمنین علی «» نیز در همین باره در خطبهی ۲۷ نهجالبلاغه میفرمایند:
«أَلَا وَ إِنِّی قَدْ دَعَوْتُکُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَیْلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ قُلْتُ لَکُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ یَغْزُوکُمْ فَوَاللَّهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا؛ آگاه باشید من شب و روز، پنهان و آشکارا شما را به مبارزه این جمعیت (معاویه و پیروانش) دعوت کردم و گفتم پیش از آنکه با شما بجنگند با آنان نبرد کنید. به خدا قسم هیچ ملّتى در خانهاش مورد حمله قرار نگرفت مگر اینکه ذلیل شد.»
معذلک بر اساس فرمایش حضرت علی «» شروع به جنگ با دشمنانی که جنگیدن آنان با مسلمانان نزدیک است و حملهی قریب الوقوع آنان به مسلمین قطعیّت یافته واجب مینمایاند.
از عبارت «وَ قاتِلوا … و لاتَعتَدوا» در آیهی ۱۹۰ سورهی توبه نیز چنین در مییابیم که جنگ در اسلام جنبهی دفاع دارد و دفاع محدود به زمانی است که حوزهی اسلام مورد هجوم قرار گیرد و تعدّی و تجاوز، خروج از حد است. پس اسلام به وسیلهی جنگ و جهاد از حقّ مشروع آدمی دفاع میکند؛ حقّی که فطرت سلیم هر انسانی آن را برای انسانیّت قائل است.
پیوست(۳)
دیفرکتوگرام XRD نانو کامپوزیت
Abstract
Drug quality is increased dramatically by removing of its impurities. The molecularly imprinted polymers have the essential advantages such as high selectivity and chemical stability and low price that can be used as an effective method with high efficiency for obtained pure drug.
In this project، a molecularly imprinted polymer for separation of ۶-hydroxy -2 4 5-tri amino pyrimidine as impurity of folic acid was synthesized. A new molecularly imprinted polymer was synthesized using, methacrylic acid (functional monomer) ،ethylene glycol dimethacrylate (cross-linker) ، ۲,۲-azobisisobutironitril (intiator) ، ۶-hydroxy -2 4 5-tri amino pyrimidine (template) ، and toluene and acetonitrile (solvent) and silica nanoparticle. This process was causing a non-covalent، bulk،thermal radical polymerization.
To compare the performance of this polymer, a molecularly non- imprinted polymer was prepared under the same conditions without the of template molecule. The synthesized polymers were characterized by FT-IR and XRD spectroscopy. In addition, various parameters such as pH ، time ، type of eluent for elution of impurity form polymer wereoptimized.
Keywords: molecularly imprinted polymer،foulic acid، molecularly non-imprinted polymer
Islamic Azad University
Damghan Branch
Faculty of Science Department of Chemistry
M.Sc Thesis of Organic chemistry
Title
Synthesis of Molecularly Methacrylate polymer contains specefic nano hole for Separation of 6-hydroxy -2 4 5-tri amino pyrimidine as impurity of folic acid drug
Supervisor
Dr.Hamid Hashemi-Moghaddam
Advisor
Dr.Masoud Shaabanzadeh
By
Elaheh Vahedi
September 2013
-
- Jöns Jacob Berzelius ↑
-
- Homopolymer ↑
-
- Copolymer ↑
-
- Terpolymer ↑
-
- Heteropolymer ↑
-
- Step-growth polymerization ↑
-
- Chain-growth polymerization ↑
-
- Hsieh & Quirk ↑
-
- Blackeley & Twaits ↑
-
- Mark et al.
↑
- Mark et al.
-
- stevenson ↑
-
- Pojman et al. ↑
-
- Chain transfer ↑
-
- Solid phase extraction ↑
-
- Octadecyl ↑
-
- Silanol ↑
-
- Graphitized carbon black ↑
-
- Porous graphitic carbon ↑
-
- Yan et al. ↑
-
- Molecularly imprinted solid phase extraction ↑
-
- Mullett et al. ↑
-
- Watabe et al. ↑
-
- Claudio et al. ↑
-
- Xingliang et al. ↑
-
- Surong Mei et al. ↑
-
- Carolina et al. ↑
-
- Yun Shi et al. ↑
-
- Molecularly Imprinted Polymer ↑
-
- Emil Fischer ↑
-
- Polyakov ↑
-
- Huse et al. ↑
-
- Allender et al. ↑
-
- Gupta & cai ↑
-
- Klotz ↑
- wulff ↑
۳-۴- روش و ابزار گردآوری داده ها
در فرایند پژوهش، یکی از مهمترین بخش ها را گردآوری داده ها و شیوه های آن تشکیل می دهد. قدرمسلم، ابزار گوناگونی برای گردآوری داده ها وجود دارد و هر پژوهشگر بنا به نوع پژوهش و ضرورت، یکی از روش های کلی گردآوری داده ها شامل: مرور بر پژوهشها، پرسشنامه ها، مصاحبه ها و یا مشاهدات را انتخاب می کند (طبیبی و همکاران، ۱۳۸۸، ۲۰۳).
پرسشنامه یکی از رایج ترین ابزارهای پژوهش و روش مستقیم برای کسب داده های پژوهش است.
در این پژوهش به منظور اندازه گیری متغیرهای مورد پژوهش از ابزارهای زیر استفاده شده است :
-
- پرسشنامه چابکی سازمان
-
- پرسشنامه هوش هیجانی
-
- پرسشنامه مدیریت سرمایه های فکری
-
- پرسشنامه هوش سازمانی
۳-۵-۱- پرسشنامه چابکی
با توجه به نو و جدید بودن مطالعات چابکی در کشور ما، اهمیت این مبحث در محیط های کاری و عدم وجود هیچ گونه ابزار تحقیقی جهت سنجش، لازم شد علیرغم محدودیت ها و دشواری ها، به ساخت و اعتبار سنجی یک ابزار در این زمینه اقدام کنیم. به منظور سنجش چابکی از پرسشنامه خاص چابکی سازمانی که توسط باقرزاده و دیباور(۱۳۸۹) طراحی شده است و در کتاب خودشان تحت عنوان چابکی سازمان در برابر تغییرات متداوم جهانی موجود است، استفاده گردید که شامل ۴۲ ماده است که در مجموع نمره چابکی سازمان را اندازه گیری می کند.
پایایی پرسشنامه
پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ و ضریب دو نیمه گاتمن محاسبه و نتایج به شرح زیر بدست آمد:
طبقات | میانگین |
خیلی کم | ۴۲ - ۶۳ |
کم | ۶۴ – ۱۰۵ |
متوسط | ۱۰۶ – ۱۴۷ |
زیاد | ۱۴۸ – ۱۸۹ |
خیلی زیاد | ۱۹۰ - ۲۱۰ |
پایایی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ با در نظر داشتن ۴۲ سوال پرسشنامه، ۹۶۶/۰ محاسبه شد که کاملاً مناسب و قابل قبول است. (باقرزاده و دیباور ،۱۳۸۹) با توجه به این که سوالات ۵ گزینه ای میباشند، نمره گذاری از ۱ تا ۵ به صورت (اصلاً۱، کم۲، تا حدودی۳، زیاد۴ و خیلی زیاد۵) در نظر گرفته شده است. دامنه نمرات بین ۴۲ تا ۲۱۰ قابل قبول می باشد. تقسیم بندی چابکی بر حسب نمره در جدول زیر آمده است:
جدول شماره ۳-۱: تقسیم بندی چابکی
۳-۵-۳- پرسشنامه هوش هیجانی ویزینگر
به منظور سنجش هوش هیجانی کارکنان از پرسشنامه خاص هوش هیجانی که توسط ایچ ویزینگر طراحی شده است ودر کتاب وی تحت عنوان هوش عاطفی موجود است استفاده شده است که شامل ۲۵ سؤال است که در مجموع نمره هوش هیجانی (عاطفی) را اندازه گیری می کند. نمره هر فرد بین ۲۵ تا ۱۲۵ بر اساس مقیاس لیکرت متغیر است. بر این اساس نمره کمتر از ۵۰ به منزله هوش هیجانی پایین ، ۵۰ تا ۱۰۰ متوسط و۱۰۰ به بالا مبین هوش هیجانی بالای افراد است .
هوش هیجانی ۵ بعد را شامل می شود و هر یک از ابعاد هوش هیجانی تعداد ۵ سؤال از ۲۵ سؤال را به خود اختصاص می دهد. علاوه بر نمره هوش هیجانی در کل، وضعیت هریک از افراد در هر بعد نیز قابل محاسبه است.
دسته بندی سؤالات پرسشنامه به صورت زیر است :
- بعد خودآگاهی شامل سؤالات : ۲۱ و ۱۶ و ۱۱ و ۶ و ۱
بر اساس این نظریه مبنای حمایت از بزه دیده را قصور دولت تشکیل می دهد زیرا بدون تردید یکی ازاهداف اساسی دولت ها ایجاد نظم و حراست از امنیت ، حقوق ، آزادی و روحیات شهروندان است .
تقلیل بزهکاری : برخی از دانشمندان مبنای حمایت از بزه دیده را کاهش بزهکاری دانسته اند و چنین گفته اند که حمایت از بزه دیده گذشته از ابعاد ارزش آن نقش مؤثری در پیشگیری از بزهکاری دارد زیرا هم از بزه دیده گی جلوگیری می کند و هم مانع تبدیل بزه دیده به یک انسان بزهکار می شود و در نتیجه مانع انتقام های فردی و کنش خودسرانه وگسترش بزهکاری می شود .
۱-۲۵-حقوق متهم
عبارت است از مجموعه اختیارات و امکاناتی که در یک دادرسی منصفانه از بدون اتهام تا صدور حکم لازم است، متهم از آن برخوردار باشد تا بتواند در مقابل ادعایی که برخلاف فرض برائت علیه او مطرح شده است از خود دفاع کند به طوریکه دفاع از منافع جامع نباید منجر به نادیده گرفتن حقوق متهمان گردد و به این سبب مقررات آیین دادرسی کیفری باید به گونه ای تنظیم شود که علاوه بر رعایت حقوق جامعه، بیگناهی را در اثبات بیگناهی خود یاری کند.
۱-۲۶-تعریف متهم
به رغم آنکه قانونگذار بارها در باره متهم سخن گفته ولی تعریفی در این اصطلاح به دست نیامده است(اصل ۱۷۱ قانون اساسی) برای رفع این می توان گفت کسی که در مظان ارتکاب جرم گرفته است را متهم می نامند.
به نظر می سد واژه متهم از بدو فرایند کیفری، تصرفی است آشکار به حقوق شهروندی، زیرا تا قبل از صدور کیفر خواست مظنون و پس از آن عنوان متهم نسبت به شخصی تحت بررسی داده می شود و بار حقوقی منفی این واژه متهم برچسبی برشخصیت وی داشته باشد. به هر تقدیر متهم کسی است که اتهامی به وی نسبت داده شده است و در صورت اثبات آن در تردد مراجع قضایی می بایست متحمل مجازات مقرر در این قانون گردد.
شاهد: که به دو مفهوم لغوی و اصلاحی مورد بررسی قرارخواهد گرفت:
مفهوم لغوی
با توجه به رابطه جدایی ناپذیر میان شاهد و شهادت، بسیاری از لغت دانان ذیل تعریف لغوی شهادت به شاهد به صورت مختصر اشاره نموده اند در لغت نامه دهخدا شاهد به معنای حاضر و ماظر و گواه آمده است ،شاهد الحال در معنای گواه حاضر و ناظر به کار رفته و شاهد بودن ،ناظر بودن بروقوع امری یا چیزی معنا گردیده است.[۱۳]
در فرهنگ لغت معین نیز شاهد همان گواه است که امری یا واقعه ای رامشاهده کرده است .[۱۴]
مفهوم اصلاحی
در اصطلاح فقها شاهد گواه دهنده از روی یقین به حق برای شخص علیه و شخص دیگری دانسته شده است همان که گفته شد در این تعریف وابستگی جدایی ناپذیر بحث شهادت و شاهد به خوبی احساس می شود.
حقوق دانان نیز به تعریف این واژه پرداخته اند: دکتر لنگرودی می نویسد :
شاهد کسی است که نسبت به امری شهادت می دهد خواه موضوع شهادت را احساس نموده باشد خواه از آن اطلاع حاصل کرده باشد.[۱۵]
۱-۲۷-مطلع
مطلع در لغت به معنای خبر دهنده، دانا، آگاه و خبر دار آمده است و مطلع شدن یعنی دریافت کردن و آگاهی پیدا کردن به تفصیل خبردار شدن و واقف گشتن .[۱۶]در اصطلاح نیز به معنای عام و خاص به کار می رود . مطلع در معنای عام شامل کسی است که به نوعی اطلاع بروقوع امری یافته باشد با توجه به این تعریف شاهد هم ذیل بحث مطلع در معنای عام قرارمی گیرد و اما مطلع در معنای خاص بسیاری از محدودیت ها و قیود شاهد را به همراه ندارد از آن جمله می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
جنسیت شاهد در پذیرش شهادت تاثیر گذار است زیرا همان که بیان خواهد شد در بعضی موارد دعوی به شهادت مردان ثابت می شود و در بعضی موارد دیگر به شهادت زنان. حال آنکه در گواهی مطلع چنین محدویتی وجود ندارد.
به طور معمول، حمل ادای شهادت مراجع قضایی می باشد و این در صورتی است که گواهی مطلعان در حمل واقعه و در امور کیفری در حضورشخص غیر قاضی صورت می گیرد. در شهادت، تعداد شهود مورد نیاز از قبل توسط قانونگذار تعیین گردیده است و هر موضوعی از حیث تعداد شاهد حکم خاص خود را دارد اما در گواهی مطلعان تعداد آنها بستگی به فرد تحقیق کننده دارد .
در شهود داشتن شرایط خاص مذکور در ماده ۱۵۵ قانون آیین دادرسی کیفری ضروری است . بر اساس ماده ۱۵۶ قانون آیین دادرسی کیفری این شرایط در باره مطلع مورد نیاز نمی باشد و در هر صورت باید گفت گواهی مطلعان در باره موضوعاتی که با استفاضه ثابت می گردد در حکم استفاضه است اما در مواردی که خارج از حیطه مذکور است گواهی مطلعات ممکن است مستند به علم قاضی شمرده شود که تشخیص میزان اعتبار آن به نظر دادرس واگذار گردیده است .
۱-۲۸-حمایت
برنامه های حمایتی مجموعه شیوه ها، امکانات، تسهیلات بلند مدت یا کوتاه مدت هستند که دستگاه عدالت کیفری به موجب قانون و زیر نظر مقام قضایی در جهت پشتیبانی مادی، معنوی و قانونی از شهود یک دعوی کیفری در معنای عام به عمل می آورد[۱۷] .
فصل دوم
بررسی حقوق بزه دیده
۲-۱-مقدمه
توجه به رعایت حقوق بزه دیده از مسئولیت اولیه ضابطین دادگستری به عنوان اولین نهاد مرتبط با فرایند کیفری است و توجه به این حقوق از ابزارهای حفظ کرامت و جایگاه انسانی در جهت نهادینه کردن حقوق شهر وندی در جامعه است که انسانها از چه ارزش و جایگاهی برخوردار هستند ، بزه دیده که در اثر جرم دچار آسیب های گوناگون گشته اولین نهادی که با آن برخورد می کند ضابطین(پلیس) می باشد با توجه به مشکلات روحی و روانی و عاطفی و همچنین نگرانی و اضطراب او نیازمند آن است اولین نهادی که با آن سروکارد ارد در جهت حمایت از او و کاستن از دامنه آسیب هایش که از ناحیه جرم متوجه او شده است اقدامات شایسته ای انجام دهد، بنابراین حساسیت موضوع حمایت از بزه دیده و ارتباط تنگاتنگ آن با فرایند کیفری و توجه به نقش و جایگاه بزه دیده در این فرایند و تحقق سیاست حمایت از بزه دیده را نمایان می سازد چرا که ارتکاب جرم و رخداد بزه دیدگی در واقع منجر به مراجعه بزه دیده به دستگاه عدالت کیفری می شود و بدین سان بزه دیده به عنوان دیگر کنشگر مراحل پدیده مجرمانه وارد فرایند کیفری می شود لذا در مراحل مختلف این فرایند است که حمایت از بزه دیده می تواند معنای واقعی خود را پیدا کند و تدابیر حمایتی تضمینی به ویژه در قانون آیین دادرسی کیفری می تواند به منظور تضمین موقعیت مطلوب بزه دیده در فرایند کیفری جامعه عمل بپوشاند.
ضابطین دادگستری نقش اساسی در کاستن آسیب های مادی ومعنوی بزه دیده و حمایت قانونی از او دارند ، این حمایت می تواند به صورت توجه به حقوق و رفتار احترام آمیز با بزه دیده، توجه با آلام و نگرانی بزه دیده، ابراز همدردی و همدلی با وی، شناسایی و دستگیری مجرم و انجام صحیح تحقیقات مقدماتی و حمایت قانونی بزه دیده تجلی پیدا کند.
در این فصل به برخی از حقوق و حمایت هایی که توسط ضابطین در جهت حمایت و کمک به بزه دیده باید صورت گیرد مورد بررسی قرارمی دهیم .
۲-۲-مسئولیت ضابطین دادگستری در حمایت از بزه دیدگان
۲-۲-۱-گفتار اول : ارائه خدمات و مشاوره حقوقی و آگاه سازی به بزه دیدگان
راهنمایی های لازم در خصوص نحوه جمع آوری دلایل مانند مراجعه به پزشکی قانونی درمورد آسیب های جسمانی ، تنظیمان شکابات کیفری و اخذ دستور از مقام قضایی، حفظ و جمع آوری دلایل ارتکاب جرم، معرفی شهود و نظایر آنها اهم از مواردی است که پلیس بلافاصله پس از مواجهه با بزه دیده باید برای وی توضیح دهید. پس در این صورت قانونگذار به منظور حمایت از بزه دیده و اینکه بتواند بزه دیده از حق خود دفاع کند در هر کلانتری قانونگذار واحدی را برای ارائه خدمات و مشاوره حقوقی و راهنمایی های لازم دایر کرده است به همین منظور وظیفه مشاوره را می گوییم :
مهمترین وظیفه یک مشاور فراهم کردن اطمینان خاطر عاطفی دوباره برای بزه دیده است که البته موفقیت آن بر برآورده شدن نیازهای عملی برای بزه دیدگان بستگی دارد، اگر مشاوره دهنده نتواند هیچ کاری برای از میان برداشتن فشاهای روانی بزه دیده ای ک نیازهای عملی اش برآورده نشده است انجام دهد بخشی از تلاش او باید کمک به دگرگونی شرایطی باشد که بر این فشار روانی می افزاید .
در این خصوص در سال ۱۳۷۹ در اکثر مراکز پلیس ایران واحد های ارشاد و مددکاری اجتماعی ایجاد شده است. فعالیت اصلی این واحد ها ارائه راهنمایی های لازم به بزه دیده و آگاهی دادن به آنان در مورد حقوقشان است. ضمن اینکه از طریق گفت و گو با بزه دیده وبزه کار سعی در سازش بین آنها می کنند . گان حق دارند که در اولین فرصت از خدمات وراه های موجود میزان آثار بزه دیدگی خود آگاه شوند، زیرا در این صورت می توانند امکانات موجود برای احقاق حق و جبران را بهتر برآورده کنند البته این آگاه سازی در مورد بزه دیدگان خاص اهمیت بیشتری دارد زیرا باید با شرایط ویژه آنان سازگار باشد .
بر اساس ماده ۳۸ قانون جدید آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ که مقرر می دارد :
ضابطین دادگستری مکلفند شاکی را از حق درخواست جبران خسارت و بهره مندی از خدمات مشاوره ای موجود و سایر معاضرتهای حقوقی دیگر آگاه سازند .
آگاه سازی و اطلاع رسانی یکی از آشکار ترین حقوق شهروندی شخص بزه دیده است و می تواند از مهمترین راه های پاسخگویی به نیازهای وی باشد با توجه به متفاوت بودن مراحل کیفری ونقش وجایگاه حساس بزه دیده در این آگاه سازی جنبه های گوناگونی به خود می گیرد .
اطلاع رسانی در باره روند تحقیقاتی یکی از راه ها در آگاه سازی بزه دیده است که در صورت درخواست بزه دیده باید انجام شود مگر آنکه روند تحقیقات را با خطر و مشکل روبرو سازد، که در آن صورت باید از انجام آن پرهیز کرد و یکی دیگر از راه های اطلاع رسانی در باره اطلاع رسانی در مورد پیگیری متهم است که آگاه سازی متهمان از اتهام یا اتهام های وارد شده بر متهم، تاریخ، مکان رسیدگی به اتهام متهم و . . . انجام می شود .
برای کسانی که بار اول مورد بزه دیدگی قرارگرفته اند نقش پلیس ومشاور چشم گیر تر و مضاعف تر خواهد بود به این صورت که راهنمایی های لازم در خصوص نحوه جمع آوری دلایل و مراجعه به پزشکی قاونی و تنظیم شکایت و معرفی شهود و . . . . می باشد .
۲-۳-گفتار دوم
۲-۳-۱-رسیدگی به شکایات و تشکیل پرونده قضایی
رسیدگی به شکایات و تشکیل پرونده قضایی که خود این موضوع در سه نوع مورد بحث در مراجع انتظامی رسیدگی می شود به شرح ذیل :
مراجعه حضوری: شخص با اشخاص با ارائه کارت شناسایی و به صورت حضوری به کلانتری یا پاسگاه انتظامی مراجعه نموده که مورد بزه دیدگی واقع شده اند و موضوع شکایت خود را به دایره افسر ارجاع می دهد و در صورت نیاز به تشکیل پرونده ابتدا اظهارات فرد مراجعه کننده به صورت جلسه، دلائل و مدارک وی اخذ و موضوع در سیستم کلانتری از قبیل دایره قضایی، دایره تجسس، دایره اطلاعات ، دایره مبارزه با مواد مخدر، دایره مشاوره، و مدد کاری اجتماعی ارجاع می گردد و در صورتی که فرد مراجعه کننده فقط جهت ارشاد قضایی و راهنمایی مراجعه نماید مراتب توجیه وی صورت جلسه و در سوابق بایگانی می گردد و در غیر این صورت پس از ارجاع به دوایر مربوطه اولین اقدام انجام تحقیقات اولیه تکمیل پرونده و ارسال به دادسرا توسط مسئول دوایر در اسرع وقت باید صورت بگیرد.
ارائه مرجوعه قضایی: در این نوع شخص با اشخاص با ارائه یک برگ مرجوعه قضایی متضمن به دستور دادستان یا معاون وی به کلانتری مربوطه که جرم یا بزه در در حوزه استحفاظی آن کلانتری به وقوع پیوسته مراجعه و برابر روند بند ۱ برگ مرجوعه از طریق افسر ارجاع به دوایر مربوطه و مرتبط با نوع جرم ارجاع و پس از انجام دستورات مندرج در مرجوعه پرونده تشکیل و پس از انجام تحقیقات اولیه به عرض مقام قضایی جهت کسب تکلیف و دستورات بعدی ارسال می گردد .
در این نوع رسیدگی به شکایات در جرایم مشهود بوده که تماس با پلیس که حق بزه دیده در دسترسی سریع و آسان به پلیس می باشد پس از حضور مأمورین و ضابطین قضایی در محل و چنانچه در لحظه ورود مأمورین در محل مورد نظر جرم در رؤیت مأمورین انجام شود که جرم مشهود بوده که بلافاصله ضابطین قضایی وظیفه دارند پس از حفظ صحنه جرم و جمع آوری آلات و ادوات دخیل در جرم و شناسایی هویتی متهم یا متهمان یا شاکی یا شکایت و استماع مطلعین صورت جلسه تنظیم و به همراه افراد دخیل به کلانتری دلالت تا با بستگی به نوع جرم و دوایر مستقر در کلانتری در حمایت از بزه دیده به موضوع رسیدگی نمایند .
۲-۴-گفتار سوم :
۲-۴-۱- جمع آوری گزارشات مردمی
یکی از مسئولیت های ضابطین دادگستری در حمایت از بزه دیدگان جمع آوری گزارشات مردمی جهت پیشگیری از وقوع جرم در سطح حوزه استحفاظی و ارتقای امنیت اجتماعی و ارتقای سطح رضایتمندی ساکنین حوزه استحفاظی می باشد که این مسئولیت پس از استماع گزارشات مردمی و تفکیک نوع جرم اعلامی مجدداً به دوایر مرتبط اعلام تا پس از بررسی به صورت نامحسوس و جمع آوری دلایل وشواهد در صورت نیاز پرونده تشکیل و به مراجع قضایی اجراء و ارسال می گردد که در صورتی که در این بحث مورد برای ضابطین موثق باشد و به موقع در خصوص پیشگیری از وقوع جرم یا برخورد با عاملین جرم توسط ضابطین انجام شود باعث رضایتمندی واعتماد مردم و بزه دیدگان به دستگاه قضایی وانتظامی می گردد.
۲-۵-گفتار چهارم :
۲-۵-۱- حق دسترسی سریع به پلیس
با ارتکاب جرم چرخ های ماشین نظام عدالت کیفری به حرکت در می آید . پلیس ممکن است شخصاً شاهد وقوع جرم باشد یا از طریق دریافت گزارش در جریان امر قرارگیرد . یکی از اقدامات مثبت پلیس ایران در این راستا، گسترش خدمات مرکز فوریت های پلیس (۱۱۰) می باشد که دسترسی بزه دیدگان به پلیس را در کوتاه ترین زمان ممکن در محل بزه دیدگی را فراهم می سازد. مهمترین خدمات این مرکز عبارتند از :
اعزام سریع پلیس به محل وقوع جرم ؛
برای دریافت شکایت و ارائه مشاوره های لازم ؛
حفظ صحنه جرم و جمع آوری ادله جرم، تنظیم صورت مجلس در محل ؛
حمایت از بزه دیده در مقابل احتمال بزه دیدگی مجدد ؛
اعزام پلیس زن در جرائم منافع عفت و خانوادگی؛
اعزام تیم های پلیسی همراه با بزه دیده ؛
در اسلام عقل و حس هر دو ابزارهایی برای شناخت هستند که آیات متعددی بیانگر تأکید قرآن بر استفاده از این دو ابزار است اما نکتۀ قابل تأمل این است که این دو باید همواره با منبع ناب و عاری از خطای وحی تطبیق داده شوند تا انسان به معرفت صحیح و قابلاعتماد دست یابد. اما در مقابل در مکتب لیبرالیسم گروهی حس و گروهی نیزعقل را تنها راه معرفت میدانند. امّا گروهی که اعتقاد به عقل دارند معتقدند هر آنچه را که عقل انسان درک کند پذیرفته شده است و هر آنچه را که عقل درک نکند باید نفی کرد چرا که انسان باید در دایرۀ عقل خود به اثبات و نفی حقایق عالمبپردازدو یگانه ابزار شناسایی انسان عقل است. او باید بر اساس عقل خود اهداف و راه رسیدن به آنها را جست و جو کند و عمل انسان باید بر اساس عقل باشد یعنی شناسایی عقلی ملاک دریافت بایدها و نبایدهای انسانی است.مکتبی که با تکیه بر خرد انسان، او را محور همۀ امور قرار میدهد و بار سنگین ادراک و فهم را تنها بر دوش عقل مینهد.. بدین ترتیب دلایل ذکرشده برای اعتقاد به تجربه به عنوان ابزار شناخت نیز صدق میکند. بهگونهای که در واقع از نظر لیبرالیسم بایدهمه چیز را آزمود. هیچچیز را نباید از پیش پذیرفت. هر چیزی قابل تجربهیا تجزیه و تحلیل عقلانی است. هر نظریهای را با آزمون میتوان پذیرفت. آزمونها نیز حقیقت مطلق و همیشگی را به ما ارائه نمیدهند. اینکه کانت میگفت همه چیز را باید نقادی کرد مرادش این بود که به نقد دین نیز باید پرداخت. همانگونه که خود نیز این کار انجام داد و دین را از عرصۀ عقل نظری محترمانه به جایگاه عقل عملی کشاند و باب استدلال و برهان را بر دیانت بست و سرانجام عقلانیت را از دین گرفت. به اعتقاد نصری(۱۳۷۷، ص۲۰۳)، چون مکتب لیبرالیسم وحی را کنار میگذارد با مشکلات بسیار روبرو میشود که یکی از آنها «علم زدگی» است. وقتی که وحی به واسطۀ افراطگریها و تمامیت طلبیهای اربابان کلیسا کنار گذاشته شد، بشری که خود را با دینی تحریفشده در تقابل دید ناگزیر شد تا جانشینی برای آن پیدا کند که بسیاری از طرفداران مکتب لیبرالیسم علم را جایگزین آن کردند. فرانسیس بیکن میگوید که علم مساوی است با توانایی و قدرت؛ و اگوست کنت نیز میگوید مذهب آیندگان علم خواهد بود؛ و در این میان دین را به اتهام اینکه آزمونپذیر نبود به عنوان یک سلسله پندارها و اوهامی که مانعی در راه خوشبختی انسان بود کنار گذاشتند (همان).
۴-۴-۱- تقابل در اصول عملی برآمده از مبنای دین شناختی
دین روش کامل زندگی در مقابل جدا بودن دین از زندگی
به اعتقاد علامه طباطبایی (علامه طباطبایی، ج ۱، ۱۳۸۹، صص۴۱-۴۲) در اسلام میان روش دین و روش زندگی هیچگونه جدایی نیست و کسانی که روش زندگی را اصالت داده و به دین جنبۀ تشریف داده، مقررات آن را تشریفات مذهبی مینامند و سخت در اشتباهاند. امّا اسلام روش زندگی را دین و راه خدایی که در برابر بشر گذاشته شده است مینامد و آیین حق را راه مستقیم و آیین باطل را راه کج میشمرد. امّا در مقابل لیبرالیسم به جدایی دین از زندگی انسان اعتقاد دارد. از آنجایی که عقل و خرد انسانی در جایگاه خدا قرار میگیرد دین به کنار رفته و مقبولیت خود را درمقابل عقل از دست میدهد و انسانی با چنین نگرشی در برخورد با مسائل مختلف زندگی روشهایی را میپذیرد که ناشی از خرد انسانی است امّا در اسلام دین مرجعی است که برای همۀ مسائل زندگی راه و روش تصریح شده و روشنی دارد.
بنابراین بر اساس مطالب فوق به این نتیجه میرسیم که دو مکتب اسلام و لیبرالیسم در زمینههای مختلف از جمله مبانی جهان شناختی، انسانشناختی، ارزش شناختی و دینشناخی و همچنین اصول عملی بر آمده از آنها دارای نقاط تقابل فراوانی میباشند که در سبک زندگی و شاخصهای مختلف آن از جمله اوقات فراغت و روابط انسانی تأثیر بسیار زیادی دارد به گونهای که سبکهای زندگی این دو مکتب را از یکدیگر متفاوت و جدا می کند.
۴-۴-۵- جمعبندی سؤال سه
بر اساس مطالبی که در رابطه با مبانی فکری مکتب اسلام و مکتب لیبرالیسم بیان شد میتوان نتیجه گرفت که این دو مکتب در زمینۀ سبک زندگی به خصوص در رابطه با دو شاخصاوقات فراغت، روابط انسانی که در پژوهش پیش رو مورد مطالعه قرار گرفتند نیز با یکدیگر متفاوت خواهند بودکه در سؤال یک و سؤال دو پژوهش حاضر با بیان ویژگیهای سبک زندگی درسه شاخصنامبرده که با توجه و استنباط از مبانی فکری این دو مکتب بود به روشنی برشمرده شد.