کنترل شارژر دستگاهی است که مابین پنل خورشیدی و باتری قرار می گیرد. وظیفه آن در سیستم های خورشیدی بسیار حیاتی و مهم است زیرا طول عمر باتری سیستم که تقریبا 30 درصد از کل هزینه را به خود اختصاص می دهد، بطور مستقیم به آن وابسته می باشد. چنانچه باتری بیش از حد شارژ گردد و یا اینکه بیشتر از حد ممکن تخلیه شود، آسیب جدی خواهد دید از این جهت دستگاه کنترل شارژر در مدار قرار داده می شود که در صورت شارژ یا دشارژ بیش از حد، باتری را محافظت نماید. شارژ کنترلرها بر مبنای اینکه تحمل چند آمپر جریان را دارند دسته بندی میشوند. استانداردهای بینالمللی شارژ کنترلرها را ملزم به تحمل ۲۵% جریان اضافی در زمان محدود می نمایند. این موضوع باعث می-شود که در زمان افزایش بیش از حد تابش به کنترلر آسیبی نرسد. جریان بیش از حد می تواند به کنترلر آسیب برساند. انتخاب کنترلر شارژر با جریان بزرگ تر از حد مورد نیاز، امکان توسعه سیستم را در آینده فراهم می آورد بدون اینکه هزینه زیادی را تحمیل نماید. کنترلر همچنین از جریان معکوس در هنگام شب جلوگیری می نماید. جریان معکوس، مقدار جریانی است که هنگام شب در جهت معکوس از پانل می گذرد و باتری را تخلیه می کند.
همچنین امروزه نیاز به بهینهسازی مصرف انرژی بدون بهوجود آوردن مشكلات جدید برای مصرف کنندگان امریست ضروری، که در عین حال باید قابلیت اطمینان بالایی هم داشته باشد. بنابراین امروزه استفاده از سیستم هیبرید گریزناپذیر است، که منجر به استفاده از مصرف كننده های الكتریكی بیشتر و قویتر میگردد و در نتیجه انرژی الكتریكی مورد نیاز مصرف کننده افزایش مییابد.
ازاین روی، صنایع باتریسازی در صدد عرضه باتریهای نو هستند، كه همگام با تغییر تدریجی ساختار الكتریكی منابع تجدیدپذیر باشد. این درحالی است که نقش باتری به عنوان یك وسیله محوری برای حفظ عملكرد مطلوب و افزایش قابلیت اطمینان منابع تجدیدپذیر و مصرف کنندگان، كه قابل نظارت و مدیریت نیز باشد، ارتقا یافته است[1].
از طرفی اغلب باتریها نسبت به فراشارژ (overcharge) و فرودشارژ (over discharge) شدن حساسیت دارند و موجب تخریب باتری و صدمه زدن به آن میگردد. علاوه بر آن در فرآیندهای شارژ سریع، مطلوب است كه باتری با استفاده از روشهای شارژ معمول كه عمدتاً با استفاده از جریانهای بالا انجام میگیرد، در كوتاهترین زمان ممكن به حالت شارژ كامل برسد در عین حال كه از ورود به ناحیه فراشارژ، جلوگیری گردد[3,2].
بنابراین عملكرد مطلوب باتری به تخمین حالت شارژ(SOC) و کنترل مناسب آن بستگی دارد. لذا ضروری است كه با اندازهگیری و تخمین آن، شرایط را برای عملكرد مناسب باتری و نیز دستگاههای الكتریكی، از طریق مدیریت باتری در فراهم آورد. نظارت بر باتری سبب میگردد كه بتوان از تمام توانایی باتری به بهترین شكل برای تأمین انرژی وسایلی كه وابستگی بالایی به انرژی الكتریكی دارند استفاده کرد[3,1]. از آنجا که موضوع اصلی پایاننامه درباره شارژ باتری و کنترل آن در سطح مشخصی است، در ادامه به ارائه تعریفی از حالت شارژ میپردازیم.
1-2 مفهوم حالت شارژ
حال كه ضرورت آگاهی از حالت شارژ (SOC) باتری بیان گردید باید تعریف دقیقی از آن بیان نمود. در نظر نخست میتوان گفت كه حالت شارژ بهطور ساده، درصد بار الكتریكی ذخیره شده حقیقی به كل باری است كه می توان در باتری ذخیره نمود. فرض كنید یك باتری در اختیار داریم كه از قبل دارای مقداری انرژی است و اکنون آن را با جریان شارژ(وارد به باتری) ، شارژ میکنیم. در این صورت مقدار بار تحویل داده شده به باتری برابر است با و از طرفی اگر باتری کاملاً خالی از انرژی باشد در نتیجه برابر كل باری است كه می توان در باتری ذخیره نمود. در روابط فوق، راندمان باتری را نشان میدهد که وابسته به جریان باتری است، زیرا در هنگام شارژ مقداری از توان الکتریکی در باتری تلف میشود. برای جریان شارژ و برای جریان دشارژ است. با استفاده از تعریف بالا، حالت شارژ با رابطه زیر تعریف می گردد:
(1-1 )
که در آن حالت شارژ اولیه باتری، بار الکتریکی در لحظه و کل بار الکتریکی است که میتوان در باتری ذخیره نمود. اما نکته قابل توجه، در دسترس نبودن حالت شارژ اولیه باتری در اغلب کاربردهایی است که بهطور پیوسته از آن بهره میگیرند. لازم به ذکر است که رابطه(1-1) یکی از روشهای مستقیم اندازهگیری حالت شارژ باتری در آزمایشگاه است که در ادامه بررسی روشهای تخمین حالت شارژ بهطور اجمالی معرفی خواهد شد. شكل1-1 تفسیر تصویری از حالت شارژ باتری را بهعنوان یك تابع حالت یكنواخت، با چشمپوشی از اثر دما، دشارژ درونی و انتشار جریان الكتریكی، ارائه میدهد. همانگونه كه در ادامه بیان میگردد، روشهای بسیاری برای بدست آوردن حالت شارژ باتری، چه با استفاده از حسگرهای ویژه و چه با استفاده از الگوریتمهای كلاسیك و هوشمند، بكار رفته است، كه هركدام دارای مزایا و معایبی است كه به آن اشاره خواهد شد[1,2,3,4].
<span
style=”color: #000000″>شكل1-1: تفسیر تصویری از ظرفیت و حالت شارژ باتری
1-3 بررسی روشهای تخمین حالت شارژ باتری
مشخص كردن حالت شارژ باتری(SOC) بر اساس پیچیدگی یا سادگی نوع باتری و كاربردی كه در آن استفاده میگردد، میتواند مسألهای اساسی باشد. در زیر به بررسی اجمالی روشهای بكار رفته برای تخمین حالت شارژ باتریها میپردازیم.
1-3-1 اندازهگیری حالت شارژ از طریق ویژگیهای فیزیكی الكترولیت
در اغـلب باتریهای دارای الکترولـیت مایع، مانند: انواع سربی– اسیدی، الكترولیت در بیـشتر واكنشهای هنگام شارژ و دشارژ شركت میكند. وابستگی خطی(بیشتر در مورد انواع سربی– اسیدی) كه بین تغییر چگالی اسید و حالت شارژ باتری وجود دارد، برای تعیین حالت شارژ باتری بكار میرود. این روش تنها برای باتریهای دارای الكترولیت مایع کاربرد دارد و برای اندازهگیری چگالی اسید، با استفاده از حسگرهای ویژه، قابل انجام است.
مشكلات ناشی از این روش اندازهگیری، مربوط به لایه لایه شدن اسید، كاهش آب اسید، و همچنین عمر و توانایی سنسور مورد استفاده میباشد. دو مشكل نخست با استفاده از هم زدن الكترولیت داخلی و نیز اضافه كردن آب مورد نیاز بهصورت خودكار میتواند تا حدودی برطرف گردد. از طرف دیگر توجه به این نكته اهمیت دارد كه اندازهگیری خواص فیزیكی اسید، درون سوراخ و منفذ الكترودها، كه محل مصرف و تولید اسید است قابل انجام نیست. بنابراین در فرآیندهایی كه جریان بالا وجود دارد، انتشار الكترولیت بهصورت آرام به عنوان یك عامل تولید خطا در این روش عمل مینماید[4].
1-3-2 ولتاژ مدار باز
مشابه آنچه كه در مورد اندازهگیری چگالی اسید در بخش قبل گفته شد، ولتاژ مدار باز باتری بهصورت مستقیم با حالت شارژ آن بستگی دارد. در كاربردهایی كه عموماً دورههای طولانی از استراحت، یعنی عدم شارژ و دشارژ باتری وجود دارد، روش ذكر شده پیشنهاد میگردد. در اینصورت اندازهگیری ولتاژ مدار باز بیشتر برای تنظیم كردن روشهای دیگر تخمین حالت شارژ بكار میرود.
تفاوت بین ولتاژ مدار باز باتری هنگامی كه بهطور كامل شارژ باشد، با هنگامی كه فراشارژ شده باشد، ناچیز است و درنتیجه در هنگام فراشارژ، آزمون دچار خطا میگردد. همچنین باتریهایی وجود دارند که ساعتهای زیادی طول میكشد به حالت ماندگار خود برسند، تا برای انجام آزمون ولتاژ مدار باز آماده شوند. این ویژگی میتواند باعث مشكلاتی گردد. علاوه بر آن، در اغـلـب كاربردها مقـداری جـریان بهطور دائم بـرای دیگر وسایـل الكتریكی مـورد استفـاده لازم اسـت، كه در این صورت آزمایش ولتاژ مدار باز برای تخمین حالت شارژ کارا نمیباشد.
وابستگی خطی حالت شارژ با ولتاژ مدار باز بهصورت رابطه زیر نشان داده میشود:
(1-2)
كه در آن نشان دهنده حالت شارژ باتری برحسب درصد است، ولتاژ پایانه باتری هنگامی كه است و با استفاده از و اندازه گیری ولتاژ مدار باز در از معادله (1-2) قابل محاسبه است. از رابطه(1-2) برای محاسبه حالت شارژ با استفاده از تخمین ولتاژ مدار باز باتری با مدل تونن یا نورتن، در روشهای كلاسیك تخمین مانند: فیلتر كالمن استفاده میشود، كه در قسمت بعد به این روش میپردازیم[4].
نتیجهگیری: با توجه به نقش mir-21 در پیشرفت سرطان معده و سرطانهای مختلف و با توجه به ارتباط آن با فاکتورهای کلینیکوپاتولوژیکی، میتوان آن را به عنوان مارکر تشخیصی جدید و به عنوان یک روش غیر تهاجمی در تشخیص زود هنگام بیماران سرطان آدنوکارسینومای معده معرفی کرد. در این بررسی، mir-21 نقش انکوژنی دارد که با سنجش میزان آن در سرم بیماران میتوان پیشرفت سرطان معده را بررسی کرد.
واژه های کلیدی: آدنوکارسینومای معده، میکروRNA، mir-21
سرطان نتیجه خروج سلول ها از مسیرهاى درست تنظیمى، تكثیری، و تمایزی است. خودكارآمدی در سیگنال هاى رشد، غیرحساس شدن به سیگنال هاى مهاركننده رشد، اجتناب از مرگ سلولى برنامه ریزى شده، پتانسیل نامحدود تكثیر، حفظ رگ زایى و تهاجم بافتى و متاستاز منجر به بدخیم شدن سرطان می شوند. برهمکنش میکرو RNA ها با ژن های هدف، نقش آنها را در رشد، مرگ برنامه ریزی شده، تمایز و تکثیر سلولی مشخص کرده و عملکرد مستقیم میکرو RNA را در سرطان تایید میکند. می توان از بیان میکرو RNA های غالب برای طبقه بندی سرطانها در گروههایی با ویژگى هاى متفاوت مثل نوع سلول و سبب شناسى استفاده كرد. استفاده از میکرو RNA برای طبقه بندی تومور به مراتب مناسب تر از mRNA مى باشد،این امر به علت جفت شدگی ناقص بین میكرو RNA و mRNA های هدف است، از این رو ریز سنج های میكرو RNA میتوانند بیان چند صد ژن و در نتیجه مسیر های متعدد را در یك نمونه شناسایی كنند، در حالی كه تنها به مقادیر كمی از RNA کل نیاز دارند. ساختار میکرو RNA ها و نحوه عملکرد آنها نشان میدهد که بسیاری از میکرو RNA ها در نمونه های سرطانی به صورت غیر طبیعی بیان میشوند. علاوه بر این، تفاوت هاى عملكردى بین انواع تومورها و مراحل مختلف سرطان با بیان میكروRNA ها مرتبط است. بیان میکروRNA با ویژگى هاى بالینى و زیستی تومور از قبیل نوع بافت، تمایز، تهاجم و پاسخ به درمان مرتبط است. استفاده از میکرو RNA ها به عنوان نشان گرهاى تشخیصى از طریق بررسى سرم یا پلاسماى انسانى امكان پذیر است، از این رو مى توان میكروRNA های سرطانی و سلول های توموری موجود در سرم یا پلاسما را بدون هیچ گونه روش تهاجمی شناسایى كرد. به استثناى لوسمى ها كه سلول هاى بدخیم به آسانى در دسترس هستند. برای سرطان هاى جامد، نمونه برداری بافت از طریق بیوپسى یا جراحی انجام می گیرد، و چون معمولاً جراحى زمانى صورت مى گیرد كه سرطان به میزان قابل توجهی پیشرفت نموده، تشخیص آن چندان مفید نمیباشد. در این موارد استفاده از میکرو RNA ها یی که با فنوتیپ هاى بدخیم ارتباط تنگاتنگ دارند به عنوان نشان گرهاى تشخیصى جهت تشخیص بیماری در مراحل آغازین آن بسیار کمک کننده است. با در نظر گرفتن این واقعیت كه اغلب روش هاى رایج براى غربال گرى سرطان در مراحل اولیه قادر به تشخیص بیمارى نمى باشند، شناسایى میکرو RNA های توموری که طی پیشرفت تدریجی بیماری در جریان خون منتشر میشوند، روش کلیدی در تشخیص به موقع سرطان محسوب میشود.
فصل اول
کلیات تحقیق
- آشنایی با سرطان
بدن انسان از تریلیونها سلول زنده ساخته شده که این سلولها در یک بدن طبیعی رشد میکنند، تقسیم میشوند تا سلولهای جدید را بوجود بیاورند و در نهایت به یک شکل منظم میمیرند. در طی سالهای اولیه زندگی یک فرد سلولها سریع تر تقسیم میشوند تا به فرد اجازه رشد بدهند، بعد از اینکه فرد بالغ شد و به بلوغ رسید، اکثر سلولها فقط برای جایگزین شدن با سلولهای فرسوده و یا سلولهای در حال مرگ ویا بازسازی جراحات تقسیم میشوند( et al., 2011 Avital). سرطان زمانی آغاز میشود که سلولها در یک قسمت از بدن شروع به رشد خارج از کنترل کنند، انواع مختلفی از سرطانها وجود دارد اما ویژگی مشترک در تمامی سرطانها رشد غیر طبیعی و خارج از کنترل سلولها میباشد رشد سلولهای سرطانی متفاوت از رشد سلولهای عادی است بطوریکه سلولهای سرطانی به جای داشتن یک مرگ طبیعی به رشد خود در شکل و فرم جدیدی در غالب سلولهای غیر عادی و ناهنجار ادامه میدهند. یکی از توانایی های منحصر به فرد سلولهای سرطانی که آنها را از سلولهای عادی متمایز میسازد توانایی حمله به دیگر بافتهای بدن میباشد(Hanahan D et al., 2011). رشد خارج از کنترل، تهاجم به بافتهای دیگر یک سلول را به سلولی سرطانی تبدیل میکند. سلولها به دلیل صدمه به DNA سرطانی میشوند، وظیفه DNA در سلولها مدیریت تمامی اعمال آنهاست. در یک سلول طبیعی وقتی DNA دچار آسیب میشود سلول میکوشد که آسیب را ترمیم کند در صورت عدم ترمیم سلول میمیرد. در سلولهای سرطانی DNA آسیب دیده ترمیم نمیشود و سلول نمیمیرد، سلول سرطانی با همان DNA آسیب دیده شروع به تقسیم میکند و به جای مردن توده ای از سلول هایی را بوجود می آورد که همان آسیب DNA را دارند. در اغلب موارد سلولهای سرطانی که تومور را تشکیل میدهند به سایر نقاط بدن سفر میکنند و در بافتهای طبیعی شروع به رشد و تکثیر تومورهای جدید میکنند، به این روند متاستاز میگویند. متاستاز زمانی اتفاق می افتد که سلولهای سرطانی به جریان خون، لنف یا عروق بدن راه پیدا کنند(et al., 2014 Atlanta Ga ).
یکی از عامل های مهم در درمان سرطان فهمیدن این موضوع است که سرطان از کجا شروع شده و منشا آن کجاست، به عنوان مثال سرطان سینه ای که به کبد گسترش یافته است همان سرطان سینه است، یا سرطان پروستاتی که به استخوان انتشار یافته کماکان سرطان پروستات نامیده میشود. انواع مختلف سرطان می تواند بسیار متفاوت رفتار کند به عنوان مثال سرطان های سینه و ریه بیمار ی های بسیار متفاوتی هستند به روش های مختلف رشد می کنند و پاسخ به درمان آنها متفاوت است به همین دلیل هر سرطان درمان خاص خود را دارد. همه ی تومورها سرطانی نیستند به تومورهای غیر سرطانی خوش خیم میگویند. تومورهای خوش خیم نیز میتوانند باعث بروز مشکلاتی شوند آنها میتوانند رشد کنند، بزرگ شوند وبه سایر بافت ها و اندام های دیگر فشار بیاورند آنها همچنین قدرت متاستاز ندارند و ازین جهت تهدیدی برای زندگی نیستند(Benusiglio PR et al., 2008).
1-2- سرطان معده
برای اینکه درک بهتری از هر سرطان داشته باشیم در ابتدا باید ساختار طبیعی و عملکرد آن بافت را بدانیم پس در ابتدا به تشریح ساختار معده میپردازیم.
معده اندامی است کیسه مانند که مواد غذایی را نگه میدارد و آن را با ترشح شیره معده هضم میکند. معده از پنج بخش تشکیل شده است: کاردیا(cardia) ،فندوس(fundus) ،بادی(body) ،آنتروم(antrum) ،پیلروس(pylorus) . سه قسمت ابتدایی معده بنام معده پروگزیمال خوانده میشوند، و دو قسمت انتهایی نیز معده دیستال نامیده میشوند. دیواره معده دارای پنج لایه میباشد، درونی ترین لایه مخاط میباشد در این لایه اسید معده و آنزیم های گوارشی ساخته میشود و بیشتر سرطان های معده از این لایه شروع میشود. دومین لایه که بعد از لایه ی مخاط قرار گرفته است زیر مخاط(sub mucosa)، نامیده میشود، سومین لایه که لایه ی ضخیم عضلانی است، کار آن مخلوط کردن محتویات معده میباشد بنام آستر عضلانی( muscularis propria)، خوانده میشود.
شکل1-1 : لایه های تشکیل دهنده دیواره معده
دو لایه ی خارجی تر برای پوشش معده بکار میروند(Bae J et al., 2008).
شناخت لایه های معده از آن جهت حائز اهمیت است که در تعیین کردن مرحله (stage) سرطان بسیار مهم میباشد، سرطان از لایه مخاطی شروع میشود و به لایه های عمیق تر نفوذ میکند هرچه به لایه های زیرین بیشتر نفوذ کرده باشد مراحل بیماری پیشرفته تر میباشد. سرطان معده به آهستگی و طی چندین سال توسعه پیدا میکند، البته قبل از توسعه سرطان یک سری تغییرات در لایه ی مخاط رخ میدهد که این تغییرات به ندرت باعث بروز علائمی میشود که قابل تشخیص باشد. سرطان معده بیماری ایست که به صورت نهفته و آهسته پیش میرود، اینکه سرطان تا چه مرحله ای پیش رفته باشد و به کدام لایه ها نفوذ کرده باشد درمان را تحت تاثیر زیادی قرار میدهد. سرطان معده میتواند به دیواره معده و از آنجا به ارگانهای مجاور حمله کند و متاستاز بدهد، همچنین میتواند به عروق لنفاوی گسترش یافته و به غدد لنفاوی وارد شود(Capelle LG et al., 2008).
1-2-1 نشانه ها و علائم سرطان معده
-خستگی
-احساس نفخ پس از غذا خوردن
-احساس سیری پس از کمی خوردن غذا
-سوزش شدید و مداوم معده
-سوء حاضمه شدید و درمان نشدنی
-حالت تهوع مداوم و بی دلیل
-درد معده
-کاهش وزن بی دلیل
-وجود خون در مدفوع(خون سیاه و قیری رنگدر مدفوع)
-استفراغ خونی
مسلماً برای پاسخ به تقاضای فزاینده مسکن نه تنها به زمین، سرمایه، مصالح ساختمانی و نیروی انسانی زیادی نیاز است، بلکه داشتن یک نظام برنامه ریزی به منظور ایجاد هماهنگی بین بخش مسکن و سایر بخشها و بین اجزا به وجود آورنده مسکن (زمین، مصالح ساختمانی و …) با تاسیسات زیر بنایی، تسهیلات عمومی، خدمات اجتماعی، سیستم حمل و نقل و … از طرف دیگر ضرورتی محض است.
مقوله مسکن گسترده و پیچیده است، ابعاد متنوعی دارد و نمی توان تعریف واحدی از آن را ارائه کرد. مسکن یک مکان فیزیکی است و به عنوان سر پناه نیاز اولیه و اساسی خانوار به حساب می آید. در آن سرپناه برخی از نیازهای اولیه خانواده یا فرد مانند خوراک، استراحت و حفاظت در برابر شرایط جوی تامین می شود.
مفهوم مسکن علاوه بر مکان فیزیکی، کل محیط مسکونی را نیز در بر می گیرد که شامل کلیه خدمات و تسهیلات ضروری مورد نیاز بزای بهزیستن خانواده و طرحهای اشتغال، آموزش و بهداشت افراد است. در واقع تعریف و مفهوم عام مسکن یک واحد مسکونی نیست بلکه کل محیط مسکونی را شامل می گردد. به عبارت دیگر مسکن چیزی بیش از یک سر پناه صرفاً فیزیکی است و کلیه خدمات و تسهیلات عمومی لازم برای بهزیستی انسان را شامل میشود. در دومین اجلاس اسکان بشر (1996) که در استانبول برگزار شد مسکن مناسب چنین تعریف شده است: (سر پناه مناسب تنها به معنای وجود یک سقف بالای سر هر شخص نیست، سرپناه مناسب یعنی آستیش مناسب، فضای مناسب، دسترسی فیزیکی و امنیت مناسب، امنیت مالکیت، پایداری و دوام سازه ای، روشنائی، تهویه و سیستم گرمائی مناسب، زیرساختهای اولیه مناسب از قبیل آبرسانی، بهداشت و آموزش، دفع زباله، کیفیت مناسب زیست محیطی، عوامل بهداشتی مناسب، مکان مناسب و قابل دسترسی از نظر کار و تسهیلات اولیه است که همه این موارد باید با توجه به استطاعت مردم تامین شود.
1-1-3- اهمیت مسکن در زندگی
نیازهای اساسی مادی انسان را به سه دسته تقسیم کرده اند: نیازهای زیستی، نیازهای اقتصادی و نیازهای اجتماعی. مسکن در برآورده کردن هر کدام از این نیازهای اساسی نقشی ویژه دارد که به اختصار اشاره می شود:
الف) سر پناه: در اصل سی و یک قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دسترسی به مکان مناسب حق هر خانواده ایرانی محسوب شده است، سر پناه مناسبی که بتواند انسان را در برابر شرایط جوی مصون نگهداشته، به ساکنانش آرامش، سلامت و شادابی عرضه کند.
ب) از نظر اقتصادی: در گذشته مسکن یک دارائی فردی و از نظر اقتصادی غیر تولیدی تلقی می شد. امروزه مسکن به عنوان نوعی سرمایه گذاری و افزایش درآمد است و دارای مفهوم اقتصادی است.
مسکن در ثبات اقتصادیو بهزیستن خانواده نقش اساسی دارد، زیرا فقر و عدم تامین اقتصادی از عوامل عمده بی ثباتی اجتماعی است.
برخلاف بعضی کالاهای مصرفی مورد نیاز (که به دلیل عدم امکان نگهداری آن طی زمان طولانی، بین عرضه و تقاضا نوعی تعادل بوجود می آورد)، پس از تامین نیاز ضروری اولیه، به صورت پس انداز تبدیل به سر مایه می شود و حوزه بسیار وسیعی از تقاضا را می گشاید که تامین آن ماهیتی متفاوت با بحث مسکن به عنوان سر پناه دارد.
ج) از نظر اجتماعی: کارکرد اصلی مسکن علاوه بر نقش آن به عنوان سرپناه، فراهم آوردن شرایط مطلوب برای خانواده به منظور تحقق فعالیتهای خانوادگی است یکی از پیامدهای مثبت این امر ثبات و همبستگی خانواده است.
خانه نزدیکترین فضای مرتبط با انسان است و انسان اولین تجارب رابطه خود با دیگران رادر آن می آزماید و در واقع پیش زمینه ای برای ورود به اجتماع بزرگتر است.
عدم دسترسی به مسکن مناسب با افزایش میزان بزهکاری، طلاق و از هم گسیختگی اجتماعی ارتباط زیادی دارد و یک عامل بازدارنده در رشد و اعتلای پدیده های نا بهنجار اجتماعی دیگری از قبیل خیابان خوابی، زاغه نشینی و معضلات حادتری مانند تکدّی گری می شود.
د) از نظر روانی: مسکن مناسب می تواند محلی برای آرامش و تجدید قوا، آرامش اعصاب و فکر در فرد باشد و خستگیهای فکری و جسمی ناشی از کار روزانه را از وی زدوده یا او را از جنبه روانی آماده فعالیتها کند. فقدان مسکن عامل موثری در پیدایش افسردگی و اختلالات رفتاری، شخصیتی و همچنین کاهش مقاومت فرد در برابر مشکلات است.
ه) از نظر پیشرفتهای ارتباطی: گسترش فنآوری ارتباطات در زمینه های مختلف از حضور فیزیکی انسان در بخشهای مختلف شهر خواهد کاست و بر عکس بر حضور او در مسکن خواهد افزود. در واقع این امکان وجود دارد که شهروند بر خلاف گذشته بیشترین ساعات شبانه روز را در مسکن خویش سپری نماید و حضور او را در مسکن و محیط پیرامونش اجتناب ناپذیر و به مراتب بیشتر از حضور او در سایر نقاط شهری خواهد بود.
1-2- عوامل اجتماعی- فرهنگی و شكل خانه
1-2-1- فرضیه پایه
برای بیان و توضیح شكلهای مختلفی كه مسكن پیدا كرده و پدیدهای پیچیده میباشد، ارائه یك دلیل واحد كافی نیست. با وجود این كلیه توضیحات ممكن یا ارائه شده، وجوهی از یك اندیشه واحد میباشند؛ اقوام دارای رفتار و آرمانهای بسیار متفاوت، محیطهای متنوعی را به وجود میآورند. این پاسخها از نقطهای به نقطه دیگر تغییر میكنند و علت این تغییر، دگرگونی ایجاد شده و نقش عوامل مختلف در بازی فاكتورهای اجتماعی، فرهنگی، آئینی، اقتصادی و فیزیكی میباشد. از سویی عوامل و پاسخهای فوق میتوانند به تدریج و در طول زمان در یك محل تغییر كنند؛ در نتیجه عدم وجود تغییرات سریع و استمرار شكل یكی از ویژگیهای مسكن ابتدایی و بومی میباشد.
پدیده پناهندگی از همان ابتداتاسیس حقوقی با مفاهیم حقوق بشری پیوند می خورد و در این راستا باید گفت که: «حقوق بشر» بعنوان مجموعه ای از حقوق سیاسی، مدنی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حقوقی هستند جهان شمول و متعلق به تمامی ابناء بشری. به عبارت دیگر حقوق بشر، حقوقی ذاتی و غیرقابل سلب هستند که تمامی انسان ها به دلیل انسان بودنشان، به گونه ای کاملا برابر و به دور از هرگونه تبعیض واجد آن هستند و در این رهگذر نوع قومیت، نژاد، رنگ، مذهب و عقیده قادر به ایجاد شکاف و اعمال محدودیت نبوده و تاثیری در تمتع از این حقوق بنیادین نخواهند داشت و به عبارتی این حق ها ریشه در قانون گذاری و یا اداره حکومت ندارند[2].
بنابراین حق پناهندگی نیز به عنوان یکی از حقوق مسلم بشری در اعلامیه های جهانی بیان کننده مفاهیم حقوق بشری، همچون اعلامیه 1948 احصاء گردیده است[3].
پدیده پناهندگی همان طور که درحقوق بین الملل دارای گستره وسیع تاریخی و تحولات حقوقی است در اسلام نیز پذیرفته شده است و دارای جایگاه ویژه و ممتازی است به گونه ای که از همان ابتدای تشکیل دولت اسلامی و حتی قبل از ظهور اسلام سنت پناهندگی و حمایت از پناهنده وجود داشته است و حتی از شکل مذهبی نیز برخوردار بوده است. قبایل عرب درعین آلودگی به شرک و بسیاری از انحرافات اجتماعی و اخلاقی واجد امتیازات مهمی بوده اند که از آن جمله، دفاع از پناهندگان بوده است. در جزیره العرب گذشته از اینکه افراد و بویژه روسای قبائل خود را موظف به دفاع از پناهندگان می دانستند، مناطق امنی نیز برای پناه گرفتن افرادی که به هر دلیلی مورد تعقیب بوده و قدرت دفاع از خود را نداشتند به رسمیت شناخته شده بود و مهمترین آنها سرزمین جرم بود که نه تنها مسجدالحرام، بلکه منطقه ای وسیع به مساحت چندصد کیلومتر مربع را در بر می گرفت.
وجود حرم امن الهی در سرزمین حجاز شاید از عواملی بوده که اعراب را به اهمیت و حسن احترام به پناهندگان مقیدتر می ساخته است و سنت احترام ویژه به حرم نه تنها بعد از ظهور اسلام کاهش نیافت بلکه از جانب مسلمانان و شخص پیامبر(ص) و جانشینان ایشان مورد تاکید بیشتری قرار گرفت.
پس از ظهور اسلام مفهوم پناهندگی همچنان حفظ گردید و در فقه اسلامی از پناهندگی به صورت استجاره و امان یا استجاره و تامین تعبیر می شود. استجاره و امان یا تامین همان پناهندگی خواستن و پناهندگی و امان دادن است. از نظر فقهای اسلامی مبنای پناهندگی در اسلام، آیه 6 سوره مبارکه توبه در قرآن کریم است. بر طبق نص صریح این آیه هر مسلمانی مجاز است به هر غیرمسلم و حتی کافر و در زمان جنگ، در سرزمین اسلام پناه دهد: «اگرکافری نزد شما پناه گزیند از او حمایت کنید، باشد که سخن حق را بشنود و او را ایمن سازید…» کسی که از این طریق به مسلمانان پناهنده می گردد «مستامن» نامیده می شود.
در حقوق اسلامی، مفهوم امان متضمن دو نکته اساسی است: اول این که حق اعطای پناهندگی مقدس است و نمی توان آن را از کسی دریغ داشت و دوم این که به هیچ عنوان نمی توان شخص را به کشور اصلی اش برگرداند[4]. براین اساس، اسلام جزو اولین نهادهایی بوده که اصل بازنگردان و عدم اخراج پناهندگانی را که مرتکب جرائم سیاسی شده اند پذیرفته است[5].
نکته اساسی راجع به مبحث پناهندگی و عبور اشخاص از قلمروی به قلمرو دیگر در حقوق بین الملل اسلامی مربوط به دوران معاصر است که آیا مرزبندی های داخلی جهان اسلام برای مسلمانان کشورهای گوناگون اسلامی احکام و آثاری را در پی دارد یا خیر؟ و به عبارت دیگر آیا مسلمانان ساکن در یکی از این کشورها می تواند به هرکدام از کشورهای اسلامی که می خواهد رفت و آمد کند و در هر نقطه آنها که بخواهد ساکن شود و به اموری مد نظر خود بپردازد؟
به نظر می رسد که مرزبندی های جدید تاثیری در اجرای احکام اولیه اسلام ندارد، زیرا کشورهای اسلامی اگرچه از لحاظ جغرافیایی دارای مرزها و قلمرو معینی می باشند لکن از لحاظ عقیدتی همچنان مشترک و واحد هستند و امروزه با استناد به اصل ضرورت می توان احکام ثانویه را که در واقع نشات گرفته از احکام اولیه است در روابط بین دول اسلامی مجری دانست و یا به رسمیت شناختن هریک از حکومت های فوق، زمینه را برای اتحاد آنان در عرصه بین المللی فراهم ساخت.
موارد ذیل مفاهیم کلیدی این رساله بوده و هر یک در معانی خاص خود به کار می روند:
پناهنده: با رعایت تعاریف موجود در اسناد و موازین بین المللی، پناهنده به شخصی اطلاق می گردد که خارج از کشور متبوع خود به سر می برد و از سوی کشور میزبان به وی عنوان پناهندگی اعطا گردد.
مستامن: به فردی تعبیر شده که به دلیل نیاز، وارد قلمرو و حکومت اسلامی می شود و چون به او امان از تعرض داده شده است او را مستامن می خوانند.
امان: نوعی قرارداد و پیمان است که شخص بیگانه با کشور اسلامی منعقد می کند و بر طبق آن وی اجازه ورود به دارالاسلام را پیدا می کند.
وضعیت حقوقی: وضعیت حقوقی به معنای جایگاه یک شخص در مجموعه مقررات داخلی و بین المللی می باشد. به عبارت دیگر وضعیت حقوقی شخص، مشخص می کند که وی در یک نظام حقوقی از چه حقوق و تعهداتی برخوردار است.
رساله پیش رو با عنوان «بررسی تطبیقی حقوق پناهندگان دراسلام وحقوق بین الملل» درصدد است مفهوم پناهندگی را از دیدگاه دو نظام حقوقی اسلام و بین الملل معاصر بررسی کند و در خلال مباحث مطروحه نظام حقوقی پناهندگان را در طی مباحث مختلفی مورد بحث و تبادل نظر قرار می دهد.
ضرورت و هدف پژوهش
همانطور که از مباحث پیشین برداشت می شود در ارتباط با جمعیت های پناهنده و حمایت بین المللی از آنان، مسائل، مشکلات و پیچیدگی های خاصی مطرح است که تا دهه های اخیر کمتر مورد توجه دولتها و نهادهای ذیربط قرار گرفته است. این در حالی است که شرایط ویژه و آسیب پذیری این افراد ایجاب می کند که اهمیت بیشتری به نیازها و مسائل خاص آنها صورت پذیرد. با این حال با عنایت به توسعه روزافزون توجه جامعه بین المللی و محافل حقوق بشری به مباحث مربوط به پناهندگان در دهه های اخیر و نیز با در نظرگرفتن مسائل و مشکلات عدیده ای که جمعیت های پناهنده با آن مواجه اند، گسترش حمایت بین المللی از این افراد، اهمیت ویژه ای پیدا می کند.
باتوجه به مراتب فوق هدف از پژوهش حاضر بررسی موضوعات و مباحث مطروحه راجع به پناهندگان خصوصا در دوران معاصر هم در حقوق بین الملل و هم در سطح روابط جهان اسلام است، که این افراد دارای چه حقوق، تکالیف و یا احیانا محرومیت هایی هستند.
سوالات پژوهش
مهمترین سوالاتی که در ارتباط با پناهندگان و مستامنین در این پژوهش مطرح بوده و پاسخ به آنها موضوع این رساله می باشد عبارتند از:
مفهوم پناهنده و عناصر اساسی آن از دیدگاه دو نظام حقوقی بین الملل و اسلام چیست؟
وضعیت حقوقی پناهندگان و حقوق و قواعد حمایتی راجع به پناهندگان در نظامهای مذکور چگونه می باشد؟
مساله رفت و آمد اتباع مسلمان به سایر کشورهای اسلامی با توجه به مرزبندی های جدید و اجرای احکام اولیه اسلام در دارالاسلام نوین چگونه می باشد؟
فرضیه
- حقوق بین الملل پناهندگان عمدتا حالت توصیه ای داشته و از ضمانت اجرای قوی همراه با سازوکار بین المللی برخوردار نیست.
- دیدگاه اسلام در خصوص حقوق پناهندگان، مذهبی و انحصاری نیست بلکه کاملا جهانشمول ، با نگاه به کل بشریت و جامع است.
- شریعت اسلام ضمانت اجرای جامع تری برای تحقق حقوق پناهندگان نسبت به حقوق بین الملل معاصر در نظر گرفته است.
روش تحقیق
دراین نوشتار با اتخاذ از روش کتابخانه ای وابزارتحقیق فیش برداری ونیز استفاده از کتب و مقالات و بویژه اسناد بین المللی در قالب سازمان ملل متحد، کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد، سازمان بین المللی مهاجرت و اسناد و مصوبات سازمان کنفرانس اسلامی و از جمله اعلامیه حقوق بشر اسلامی و استفاده از کتب و مقالات کتابخانه و اطلاعات پایگاه های اینترنتی و بویژه اسناد بین المللی از طریق اینترنت به جمع آوری اطلاعات مرتبط با موضوع پرداخته تادر جهت بیان مباحث گام برداشته شود
وضعیت حقوقی: وضعیت حقوقی به معنای جایگاه یک شخص در مجموعه مقررات داخلی و بین المللی می باشد. به عبارت دیگر وضعیت حقوقی شخص، مشخص می کند که وی در یک نظام حقوقی از چه حقوق و تعهداتی برخوردار است.
ساختار پژوهش
با توجه به سوالات و فرضیاتی که برای این پژوهش منظور گردید، سازماندهی این رساله در سه بخش انجام پذیرفت. در بخش اول تحت عنوان کلیات به بررسی سیر تاریخی مفهوم پناهندگی و تجزیه و تحلیل مفاهیم اساسی و بنیادین پناهندگی پرداخته می شود. شالوده این بخش را دو فصل اصلی با مضمون سیر تاریخی پناهندگی و حمایت از پناهنده در اسلام و حقوق بین الملل و همچنین تعریف و تبیین مفهوم پناهنده و عناصر اساسی آن تشکیل می دهد.
بخش دوم رساله به بررسی جایگاه حقوق پناهندگان از دیدگاه حقوق اسلام می پردازد که از پنج فصل تشکیل شده است که در فصل اول به بررسی ماهیت و ادله مشروعیت پناهندگی می پردازد و در فصل دوم عناصر تشکیل دهنده پناهندگی و انواع امان را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و در فصل سوم به تبیین حقوق و قواعد حمایتی مورد نظر اسلام راجع به پناهندگی و همچنین معافیت ها و تکالیف این گروه موجود در دارالاسلام می پردازد، در فصل چهارم به اثبات و خاتمه پناهندگی و عقد امان می پردازد و بالاخره در فصل پنجم و آخرین فصل از مباحث، دارالاسلام نوین و روابط بین المللی جهان اسلام را در عصر حاضر مورد بررسی قرار می دهد.
از 14 گروه خزندگان مزوزوئیک فقط 4 گروه از آنها باقیماندهاند که متعلق به 4 گروه لاکپشتان، تمساحها، رینکوسفالها و فلسداران میباشند. امروزه حدود ۸۰۰۰ گونه از خزندگان زنده وجود دارند.
گروه اول: مارها، سوسمارها و سوسمارهای کرمی شکل از راسته فلسداران [8]میباشند که می توان این گروه را به صورت خزندگانی دارای بدن پوشیده از فلس دانست که منفذ کلواک عرضی دارند و اندام جفتگیری در آنها زوج میباشد که از زمان انقراض خزندگان در دوران مزوزوئیک انشعاب پیدا کرده و گروههای پراکنده و فراوانی را به وجود آوردهاند.
گروه دوم: کروکودیلها میباشند که حدود 200 میلیون سال است که بدون تغییر باقی ماندهاند و ممکن است سرانجام نسل آنها به دست بشر منقرض گردد.
گروه سوم: لاکپشتان هستند که گروهی قدیمی بوده و از بدو به وجود آمدنشان تا کنون تغییر چندانی را متحمل نشده و مشابه خزندگان اجدادی خود میباشند.
گروه چهارم: خزندگان باستانی هستند که امروزه فقط راستهی رینکوسفالیا [9]بر جای مانده است و فقط دارای یک نمونهاند که به تواتارا [10] یا اسفنودون [11] و یا هاتریا [12] شهرت دارد و فقط در بعضی از جزایر زلاندنو یافت میشود (صدیقی،1387).
1-3-منشاخزندگان
ایجاد گروه خزندگانی عنی انشعاب آن باعث بنیان نهاده شدن گروه جدیدی ازجانوران به نام آمنیونداران گردید، که خزندگان اولیه و سیناپسیدها جز اجداد آنها محسوب میگردد. این جدمشترک را بعدها کوتیلوسور نامیدند. از تکامل این جد مشترک گروه بزرگ خزندگان به وجود آمد که توانستند تمام مناطق را تسخیر کنند امااین حادثه تا پایان کرتاسه ادامه داشت و پس از انقراض بزرگ کرتاسه تنها تعداد معدودی از خزندگان باقی ماندند (صدیقی،1387).
1ـ4ـ ردهبندی خزندگان
مبنای رده بندی خزندگان بر اساس وجود یا عدم وجود تعداد حفره یا حفراتی در جمجمه[13] معروف به پنجره گیجگاهی میباشد.
بر این اساس خزندگان به شش زیر رده تقسیم می شوند :
1-4-1-زیر رده آناپسیدا [14]
اعضای این زیر رده به عنوان قدیمیترین خزندگان، فاقد پنجرهی گیجگاهی در جمجمه هستند. استخوان مربعی در آنها غیر متحرک است و دارای دو راستهی کوتیلوزوریا و لاکپشتها [15] میباشند.
1-4-2-زیر رده سیناپتوزوریا [16]