چون هر گاه تو به شخصی در چیزی خیانت کنی در واقع به او نقصان وارد نمودهای و خَون عاریه گرفته شده در کلام عربها که میگویند: خانَ الدلوالکرب.
و کرب یعنی ریسمانی که بالای دلو میبندند. یعنی ریسمان برای دلو ناقص بود.
و خان المُشتار السبب، که مشتار یعنی محل جمعآوری عسل و سبب یعنی ریسمان یعنی ریسمان برای مشتار ناقص بود و استعاره این جا تصریحیهی تبعیه است. (الدرویش ،۲۰۰۹،ج ۳ : ۱۲۵)
آیه ی۲۷ سوره ی انفال :
درآیه شریفه استعاره مصرحّه در فعل « لاتخونوا » وجود دارد.
اکنون به شرح استعاره می پردازیم:
ارکان استعاره در آیه شریفه عبارتند از:
- مستعار: لفظ « لاتخونوا » است.
- مستعارٌله : « لاتنقصوا » یعنی کم گذاشتن ، کوتاهی کردن است.
- مستعارٌمنه : « لاتخونوا ».
- جامع یا وجه شبه : کوتاهی نکردن.
شرح استعاره ی آیه به اعتبار گوناگون:
۳ – ۴ – ۱ . به اعتبار ذکر طرفین( مصرّحه ، مکنیّه ) :
درآیه شریفه مستعارٌله « لاتنقصوا » یعنی کوتاهی نکنید به مستعارٌمنه « لاتخونوا » یعنی خیانت نکنید تشبیه شده ومستعارٌله در آیه ذکرنشده بلکه مستعارٌمنه به صراحت ذکرشده ، به همین خاطر بدان استعاره مصرحّه یا تصریحیّه گویند .
۳ – ۴- ۲ . به اعتبار واقع درماده ی طرفین ( تحقیقیّه ، تخییلیّه ):
دراین آیه مستعارٌله « لاتنقصوا » یعنی موضوعی خیالی و وهمی نیست بلکه امری معقول می باشد به همین بدان استعاره ی تحقیقیّه یا محقّقه گویند.
۳ – ۴ – ۳ . به اعتبار لفظ مستعار ( اصلیّه ، تبعیّه ) :
لفظ مستعار در این آیه « لاتخونوا » است پس به اعتبار فعل بودن ، بدان استعاره ی تبعیّه گویند.
۳ – ۴- ۴ . به اعتبار جامع یا وجه شبه ( عامیّه ، خاصیّه ) :
مستعارٌله « لاتنقصوا » یعنی کوتاهی نکنید و مستعارٌمنه « لاتخونوا » یعنی خیانت نکنید و جامع آن دو ( کوتاهی نکردن ) ، موضوعی است که می توان به راحتی آن را تشخیص داد و نیاز به تفکر و اندیشیدن ندارد ، به همین خاطر بدان استعاره عامیّه گویند.
۳ – ۴ – ۵ . استعاره ی مصرّحه به اعتبار طرفین ( عنادیّه و وفاقیّه ) :
مستعارٌله « لاتنقصوا » یک امر معنوی است و هم چنین مستعارٌمنه « لاتخونوا » موضوعی است معنوی است که با هم در یک جا جمع می شوند به همین خاطر بدان ، استعاره ی وفاقیّه گویند.
۳ – ۴- ۶ . استعاره به اعتبار ملائمات ( مطلقه ، مرشّحه ، مجرّده ) :
از آنجایی که هیچ یک از ملائمات مستعارٌله ومستعارٌمنه ذکر نگردیده به همین خاطر بدان استعاره ی مطلقه گویند.
* پس نتیجه می گیریم که در آیه سوره استعاره ی مصرّحه ، محقّقه ، تبعیّه ، عامیّه ، وفاقیّه و مطلقه وجود دارد.
۳-۵ - سوره انفال آیه ۳۰
وَإِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ
و [یاد کن] هنگامى را که کافران در باره تو نیرنگ مىکردند تا تو را به بند کشند یا بکشند یا [از مکه] اخراج کنند ، و نیرنگ مىزدند ، و خدا تدبیر مىکرد ، و خدا بهترین تدبیرکنندگان است.
احتمال دارد که این کلام خدا و یمکرُالله (خدا مکر میکند و نیرنگ میکند) استعاره تبعیه باشد چون مکر بر رد اطلاق شده است یعنی به جای این که گفته شود خدا مکر آنها را رد میکند گفته شده خدا به آنها مکر میکند. چون معنای مکر حیلهای است که ضرر به دیگران وارد میکند و آن چیزی است که در حق خدا جایز نیست در نتیجه مراد از مکر خدا یعنی ردّ خدا ، مکر آنها را، یعنی عاقبت دخالت و شّر مکر را از آنها دفع میکند. (الدرویش ،۲۰۰۹،ج ۳ : ۱۳۳)
درآیه ی شریفه ۳۰ سوره ی انفال استعاره ی تصریحیّه یا مصرّحه در فعل « یمکر » وجود دارد .
اکنون به شرح استعاره می پردازیم:
ارکان استعاره در آیه شریفه عبارتند از:
- مستعار : « یمکر ( الله ) ».
- مستعارٌله : « ردمکر » یعنی ردکردن مکر ( به خودشان ).
- مستعارٌمنه : « یمکر ( الله ) ».
- جامع یا وجه شبه : رد کردن مکر ( به حیله گران ).
شرح استعاره ی آیه به اعتبار گوناگون:
۳ -۵ – ۱ . به اعتبار ذکر طرفین( مصرّحه ، مکنیّه ) :
درآیه شریفه مستعارٌله « ردمکر » به مستعارٌمنه « یمکر ( الله ) » یعنی رد کردن مکر ( به خودشان ) تشبیه شده ومستعارٌله در آیه ذکرنشده بلکه مستعارٌمنه به صراحت ذکرشده ، به همین خاطر بدان استعاره مصرحّه یا تصریحیّه گویند .
۳ – ۵ – ۲ . به اعتبار واقع درماده ی طرفین ( تحقیقیّه ، تخییلیّه ):
دراین آیه مستعارٌله « ردمکر » یعنی ردکردن مکر ( به خودشان ) موضوعی خیالی و وهمی نیست بلکه امری معقول می باشد به همین بدان استعاره ی تحقیقیّه یا محقّقه گویند.
۳ – ۵ – ۳ . به اعتبار لفظ مستعار ( اصلیّه ، تبعیّه ) :
لفظ مستعار در این آیه « یمکر ( الله ) » است پس به اعتبار فعل بودن ، بدان استعاره ی تبعیّه گویند.
۳ – ۵ – ۴ . به اعتبار جامع یا وجه شبه ( عامیّه ، خاصیّه ) :
مستعارٌله « ردمکر » یعنی رد کردن حیله و مستعارٌمنه « یمکر ( الله ) » و جامع آن دو ( رد کردن حیله به خود حیله گران) ، موضوعی است که نمی توان به راحتی آن را تشخیص داد و نیاز به تفکر و اندیشیدن دارد ، زیرا خداوند برای کسی حیله نمی کند ، به همین خاطر بدان استعاره خاصیّه گویند.
۳ – ۵ – ۵ . استعاره ی مصرّحه به اعتبار طرفین ( عنادیّه و وفاقیّه ) :
مستعارٌله « ردمکر » یعنی رد کردن حیله و مستعارٌمنه « یمکر ( الله ) » هردواز امورمعنوی هستند ، به همین خاطر بدان ، استعاره ی وفاقیّه گویند.
۳ – ۵ – ۶ . استعاره به اعتبار ملائمات ( مطلقه ، مرشّحه ، مجرّده ) :
« خیرالماکرین » از ملائمات مستعارٌله « ردمکر » یعنی ردکردن حیله است به همین خاطر بدان استعاره ی مجرّده گویند.
* پس نتیجه می گیریم که در آیه سوره استعاره ی مصرّحه ، محقّقه ، تبعیّه ، خاصیّه ، وفاقیّه و مجرّده وجود دارد.
۳-۶- سوره توبه آیه ۳۴
(وج توکیز، ۲۰۱۲). ردگر و همکاران (۲۰۱۱) در یک مدل تئوری با هدف مشخص کردن تاثیرات اجتماعی فرهنگی بر روی نارضایتی بدنی و اختلالات خوردن حمایت هایی برای تاثیرات تفاوت های فرهنگی به دست آوردند، در این تحقیق آن ها به این نتیجه رسیدند که تاثیرات رسانه ها، والدین و هم سالان با میانجی گری درونی سازی لاغری بر نارضایتی بدنی، اختلالات خوردن و عاطفه منفی تسهیل می گردد. بنابراین در تبیین این یافته می توان به تفاوت های فرهنگی و وجود یک متغیر تعدیل کننده اشاره کرد.
۵-۲-۷-فرضیه ۷: شاخص توده بدنی اختلالات خوردن را پیش بینی می نماید.
همانگونه که نتایج نشان داد شاخص توده بدنی ،اختلالات خوردن را به صورت منفی پیش بینی می نماید. استیک (۲۰۰۲) در تحقیقی شاخص توده بدنی را به عنوان یک ریسک فاکتور برای نارضایتی بدنی و رﮊیم گرفتن مشخص کردند. هم چنین شاخص توده بدنی نقش مهم و غیر مستقیمی را در ایجاد آسیب های خوردن در میان زنان جوان بازی می کند (استیک،۲۰۰۲). به صورت خاص نارضایتی بدنی به عنوان یک میانجی شناخته شده، به طوری که شاخص توده بدنی بالاتر با نارضایتی بدنی بالاتر مرتبط می باشد و به عبارتی اختلالات خوردن بیشتری را پیش بینی می نماید (گرین لیف، ۲۰۰۵، هرابوسکی و گریلو، ۲۰۰۷، کناردی و بال، ۱۹۹۸، مک لین و همکاران، ۲۰۰۹، مارکوس و همکاران، ۲۰۰۳، آونس و همکاران، ۲۰۰۳؛ به نقل از اسلیوز و همکاران، ۲۰۱۱). هم چنین شاخص توده بدنی به عنوان تنها پیش بین نگرانی های وزن و اختلالات خوردن در نمونه زنان هم جنس گرا شناخته شد (آون و همکاران، ۲۰۰۳). در یک مطالعه طولی رابطه مثبت معنا داری میان شاخص توده بدنی و اختلالات خوردن در زنانی با تناسب بدنی یافت شد (مک کابی و همکاران، ۲۰۰۷، مک لین و همکاران، ۲۰۰۹، گریلو، ۲۰۰۷) که نتایج تحقیقات نا هم سو با یافته های این پژو هش می باشد.
در تبیین این یافته می توان بیان کرد که زنان با شاخص توده بدنی بالا هنجارهای اجتماعی پذیرفته شده را رد کرده و نیازی برای مطابقت کردن با لاغری ایده آل ندارند (پیر گن و همکاران ،۲۰۱۳)، این نتایج در حمایت از نتایج هریسون می باشد که بیان می کند زنان با شاخص توده بدنی بالاتر لاغری ایده آل را رد کرده و به صورت انتخابی خود را در معرض پیام هایی قرار می دهند که عقاید آن ها را محکم می کند (هریسون و همکاران، ۲۰۰۰؛ به نقل از پیرگن و همکاران، ۲۰۱۳).
۵-۲-۸-فرضیه ۸: خودشیء انگاری اختلالات خوردن را پیش بینی می نماید.
همان طور که نتایج نشان داد خودشیء انگاری پیش بین معناداری برای اختلالات خوردن نمی باشد. خود شیء انگاری به وسیله دیده بانی عادتی بدن (یا نظارت بدنی) که در زنان جوان منجر به تجارب منفی بدنی و به عبارتی تعدادی از اختلالات روانشناختی همانند اختلالات خوردن که به طور نا مناسبی در زنان شایع تر می باشد مشخص می گردد. تحقیقات تجربی و غیر تجربی حمایتی از رابطه بین خودشیء انگاری، شرم بدنی و اختلالات خوردن یافته اند (فردریکسون و همکاران، ۱۹۹۸، گرین لیف، ۲۰۰۵؛ به نقل از اسلیوز و همکاران، ۲۰۱۱، آگستوس و همکاران، ۲۰۰۹) که نا هم سو با نتایج این تحقیق می باشد، هم چنین چندین مطالعه از رابطه بین خود شیء انگاری و نارضایتی بدنی در اختلالات خوردن حمایت کرده اند (گرین لیف، ۲۰۰۵؛ گریپو و هیل، ۲۰۰۸، مک کیلنی، ۲۰۰۴، تیگ من و لینچ، ۲۰۰۱و تیکا وهیل، ۲۰۰۴؛ به نقل از اشلی و همکاران، ۲۰۱۳) که هم سو با نتایج تحقیق کنونی می باشد.
در تبیین این یافته می توان به نقش متغیرهای تعدیل کننده و واسطه ای هم چون نارضایتی بدنی اشاره کرد. چندین مطالعه از رابطه بین خود شیء انگاری و نارضایتی بدنی در اختلالات خوردن حمایت کرده اند (گرین لیف، ۲۰۰۵؛ گریپو و هیل، ۲۰۰۸، مک کیلنی، ۲۰۰۴، تیگ من و لینچ، ۲۰۰۱و تیکا وهیل، ۲۰۰۴؛ به نقل از اشلی و همکاران، ۲۰۱۳) که هم سو با نتایج تحقیق کنونی می باشد.
۵-۲-۹-فرضیه ۹: نارضایتی بدنی اختلالات خوردن را پیش بینی می نماید.
همان طور که نتایج نشان می داد نارضایتی بدنی پیش بین معنا دار اختلالات خوردن
می باشد.
چندین مطالعه از هر دو روش مقطعی و طولی استفاده کرده اند تا رابطه بین نارضایتی بدنی و اختلال های خوردن را بررسی کنند. برای نمونه مطالعات نشان داده اند که نارضایتی بدنی به طور برجسته ای با اختلال خوردن مرتبط است (فابیان [۲۳۷]و تامپسون، ۱۹۸۹، مک لین و همکاران، ۲۰۰۹، میلدرسکی و نتیزبرگ، ۲۰۰۸) و یکی از قوی ترین پیش بینی کننده های اختلال خوردن محسوب می شود (پاتون ، سلرز، کافی و ولف [۲۳۸]۱۹۹۹؛ اسپالویدا، کاروبکس، گانداریلاس، [۲۳۹]۲۰۰۲؛ به نقل از قاسمی، ۱۳۸۸) که هم سو با یافته های این تحقیق می باشد.
در تبیین این یافته می توان بیان کرد نارضایتی بدنی از طریق سه مکانیسم موجب افزایش خطر اختلال های خوردن می شود. اولین مکانیسم فرضی نشان می دهد نارضایتی بدنی به تلاش های افراطی برای رسیدن به لاغری آرمانی با بهره گرفتن از رفتارهای رژیمی منجر می شود که در عین حال خطر آسیب های خوردن را افزایش می دهد. مکانیسم فرضی دوم این است که نارضایتی بدنی از طریق ایجاد عواطف منفی(اضطراب یا افسردگی) موجب افزایش خطر اختلال های خوردن و استفاده از رفتارهای جبرانی افراطی می شود. مطابق مکانیسم سومی نارضایتی بدنی مستقیما اختلال های خوردن را تشدید می کند (کسلی ، هازل و وامبولدت، [۲۴۰]۲۰۰۵).
۵-۲-۱۰-فرضیه ۱۰:کمال گرایی، درونی سازی لاغری، خودشیء انگاری و شاخص توده بدنی با واسطه گری نارضایتی بدنی اختلالات خوردن را پیش بینی می نمایند.
با توجه به نتایج تحلیل مسیرهای غیر مستقیم در مدل اصلاح شده کمال گرایی، درونی سازی لاغری خودشیء انگاری و شاخص توده بدنی به صورت مثبت نارضایتی بدنی را پیش بینی نموده، و نارضایتی بدنی نیز به صورت مثبت اختلالات خوردن را پیش بینی می نماید. هم چنین شاخص توده بدنی به صورت منفی اختلالات خوردن را پیش بینی می نماید.
در تحقیق حاضر مشخص گردید که کمال گرایی به تنهایی اختلال خوردن را پیش بینی نمی نماید بلکه با واسطه گری نارضایتی بدنی اختلال خوردن را پیش بینی می نماید. هم سو با این یافته ها کریستین و همکاران(۲۰۰۷) در تحقیقی با هدف بررسی نقش پیش بین کمال گرایی در نارضایتی بدنی نشان دادند که ابعاد متفاوت کمال گرایی در پیش بینی علائم اختلال خوردن به صورت متفاوتی عمل می کنند، به خصوص هنگامی که واسطه های میانجی گر و متعادل کننده ای در این بین وجود دارد. برای مثال، تعامل متغیرها نشان داد که رابطه بین کمال گرایی با جهت گیری اجتماعی و اختلالات خوردن در زنان با میزان نارضایتی بدنی بالا قوی تر می باشدکه این نکته می تواند نمایان گر این موضوع باشد که زنانی که به مقدار زیادی از بدنشان ناراضی می باشند، ادراک توقعات زیاد از سوی جامعه برای آن ها نقش اساسی در آمادگی آن ها برای آسیب شناسی خوردن بازی می کند. هم چنین برادن- کن به نقش تعاملی بین کمال گرایی، رضایت بدنی پایین در رشد بی اشتهایی عصبی اشاره کردند، در تحقیقی دیگر پرابست و همکاران (۱۹۹۵) مشخص نمودند که کمال گرایی سازگارانه و نا سازگارانه با نارضایتی بدنی برای پیش بینی اختلال خوردن در حالی که کمال گرایی سازگارانه با نارضایتی بدنی برای پیش بینی استفراغ عمدی تعامل می کنند. که هم سو با یافته های این تحقیق می باشد. بنابراین در تبیین این یافته می توان بیان کرد که ادراک توقعات زیاد از سوی جامعه برای زنانی که به مقدار زیادی از بدنشان ناراضی می باشند نقش اساسی در آمادگی آن ها برای اختلالات خوردن بازی می کند.
درونی سازی لاغری به عنوان یک ریسک فاکتور برای نارضایتی بدنی و اختلالات خوردن شناخته شده است( استیک، ۱۹۹۴،استیک، ۲۰۰۱، تامپسون و استیک، ۲۰۰۱) درونی سازی لاغری یا وسعتی که افراد ایده آل تعریف شده اجتماع برای جذابیت را به عنوان قسمتی از عقاید خود درونی کرده اند(تامپسون و استیک، ۲۰۰۱) به عنوان فشارهای اجتماعی برای داشتن یک شکل لاغر که به وسیله رسانه، خانواده، هم سالان و تشویق های بین فردی تحمیل می گردد (استیک و شاو، ۱۹۹۴؛ به نقل از اشفعی، ۲۰۱۳). در هر صورت این نوع بدن ایده آل سازی شده که به وسیله جامعه ارائه می شود برای اکثر افراد غیر قابل دسترسی می باشد (هینبرگ و تامپسون، ۱۹۹۷). نتایج متداول در نارضایتی و شرم بدنی در نهایت منجر به اعمال نا سالم خوردن (هینبرگ و تامپسون، ۱۹۹۵) تلاش برای به دست آوردن این نوع بدن می گردد (آلگیاتا و تنتلف- دان، ۲۰۰۴، مرادی و سوبیچ، ۲۰۰۲، استرو و تامپسون، ۱۹۹۵؛ به نقل از اشلی، ۲۰۱۳) که نتایج این پژوهش ها نا هم سو با یافته های این تحقیق می باشد. یک توجیه احتمالی این است که یک متغیر تعدیل کننده ممکن است نقش بازی کند (وج توکیز، ۲۰۱۲). ردگر و همکاران (۲۰۱۱) در یک مدل تئوری با هدف مشخص کردن تاثیرات اجتماعی فرهنگی بر روی نارضایتی بدنی و اختلالات خوردن حمایت هایی برای تاثیرات تفاوت های فرهنگی به دست آوردند در این تحقیق آن ها به این نتیجه رسیدند که تاثیرات رسانه ها، والدین و هم سالان با میانجی گری درونی سازی لاغری بر نارضایتی بدنی، اختلالات خوردن و عاطفه منفی تسهیل می گردد. بنابراین در تبیین این یافته می توان به تفاوت های فرهنگی و وجود یک متغیر تعدیل کننده اشاره کرد.
مطالعات آینده نگر اخیر در حمایت از رابطه بین شاخص توده بدن و نارضایتی بدنی نشان داده اند که افزایش شاخص توده بدن در دوره های یکساله نارضایتی بدنی را پیش بینی می کند (استیک و وایتنتون، [۲۴۱]۲۰۰۲، پرسنل و همکاران، ۲۰۰۴، فیلد، کارماگو، تیلور، برکی، روبرتس و کولدیتز، [۲۴۲]۲۰۰۱؛ به نقل از لینچ و همکاران، ۲۰۰۸) . برای نمونه فیلد و همکاران (۲۰۰۲) در یک مطالعه یک ساله از نوجوانان دریافتند که شاخص توده بدن افزایش نگرانی های وزن را پیش بینی می کرد. بر مبنای شواهد بالا شاخص توده بدن به طور مثبت با نارضایتی بدنی مرتبط است. هرچند شاخص توده بدن بالاتر باشد نارضایتی بدنی نیز افزایش می یابد، از سوی دیگر، مطالعات نشان دادند که نارضایتی بدنی به طور معناداری در رابطه بین شاخص توده بدن و اختلالات خوردن واسطه گری می کند زیرا موجب افزایش رفتارهای خطرناک برای اختلال خوردن می شود. بنابراین در تبیین این یافته ها می توان بیان کرد که افزایش شاخص توده بدنی از طریق افزایش نگرانی های مرتبط با وزن باعث افزایش نارضایتی بدنی می گردد.
خود شیء انگاری به وسیله دیده بانی عادتی بدن (یا نظارت بدنی) که در زنان جوان منجر به تجارب منفی بدنی و به عبارتی تعدادی از اختلالات روانشناختی همانند اختلالات خوردن که به طور نا مناسبی در زنان شایع تر می باشد مشخص می گردد. تحقیقات تجربی و غیر تجربی حمایتی از رابطه بین خودشیء انگاری، شرم بدنی و اختلالات خوردن یافته اند (فردریکسون و همکاران، ۱۹۹۸، گرین لیف، ۲۰۰۵؛ به نقل از اسلیوز و همکاران، ۲۰۱۱). هم چنین چندین مطالعه از رابطه بین خود شیء انگاری و نارضایتی بدنی در اختلالات خوردن حمایت کرده اند (گرین لیف، گریپو و هیل، ۲۰۰۸، مک کیلنی، ۲۰۰۴، تیگ من و لینچ، ۲۰۰۱و تیکا وهیل، ۲۰۰۴؛ به نقل از اشلی و همکاران، ۲۰۱۳) که هم سو با نتایج تحقیق کنونی می باشد. در تبیین این یافته می توان هم سو با فردریکسون و روبرتس بیان کرد که سیستم های گسترده ای از پاداش و تنبیه در فرهنگ ما وجود دارند که بر زیبا بودن فیزیکی و لاغری به عنوان معیاری برای جذابیت تاکید می کنند. به خاطر شیوع شیء انگاری جنسی در فرهنگ آمریکا زنان به این سمت می روند که به بدن خود به عنوان یک شی بنگرند که بیش از هر چیز بر مبنای ظاهر فیزیکی ارزش گذاری می شود، این دیدگاه نسبت به خود باعث می شود افراد خودشان را به جای صفات درونی مانند هوش و ویژگی های شخصیتی طبق ویژگی های بیرونی توصیف کنند. تحقیقات تجربی با این اظهارات مطابقت دارند. برای مثال، نشان داده شده که رضایت تصویر بدنی به طور مثبت با حس زنان از خود رابطه دارد (پولیوی ، هرمن و پلیتر، ۱۹۹۰؛ به نقل از هافشیر۳، ۲۰۰۳). مطالعاتی که درباره عوامل موثر بر خود ارزشمندی دختران انجام شده نیز نشان داده اند که ظاهر فیزیکی مهمتر از عواملی مثل موفقیت تحصیلی یا ورزشی است ( هاتر، ۱۹۸۷؛ به نقل از هافشیر ۲۰۰۳). بنابراین می توان گفت خود شیء انگاری به وسیله دیده بانی عادتی بدن در زنان جوان تر منجر به تجارب منفی بدنی و به عبارتی اختلالات خوردن می گردد.
۵-۴-نتیجه گیری
با توجه به نتایج تحلیل مسیرهای غیر مستقیم در مدل اصلاح شده کمال گرایی، خودشیء انگاری، شاخص توده بدنی به صورت مستقیم و مثبت نارضایتی بدنی را پیش بینی نموده، و نارضایتی بدنی نیز به صورت مثبت و مستقیم اختلالات خوردن را پیش بینی می نماید. هم چنین شاخص توده بدنی به تنهایی، به صورت منفی و معکوس اختلالات خوردن را پیش بینی می نماید.هم چنین کمال گرایی و درونی سازی لاغری، خود شیء انگاری را و درونی سازی لاغری کمال گرایی را پیش بینی می نماید.
۵-۵-محدودیت ها
۱- در این پژوهش از یک سو به دلیل انگیزه پایین و درک ناکافی از هدفهای تحقیق میزان مشارکت و همکاری دانشجویان کم بود.
۲- در این پژوهش به دلیل عدم دسترسی به تعداد زیادی از بیماران با اختلال خوردن، مدل مذکور در نمونه بهنجار بررسی شده است.
۳- در این پژوهش به دلیل انتخاب نمونه از جامعه دانشجویان دختر به مقایسه نمونه دختران و پسران پرداخته نشده است.
۴- در این پژوهش نقش متغیرهای تعدیل کننده ای هم چون عاطفه منفی، حرمت نفس… کنترل نشده است.
۵- در این پژوهش داده ها مبتنی بر داده های خود گزارشی بوده است.
۵-۶-پیشنهادات
۱- پیشنهاد می شود در پژوهش های آتی به تاثیر نارضایتی بدنی بر رفتارهای خطر زای متنوعی هم چون فعالیت های جنسی زود هنگام، رفتارهای خود آسیب زن و خود کشی پرداخته شود.
۲- پیشنهاد می شود به بررسی سایر متغیرهای فیزیولوژیکی (وضعیت یائسگی)، روانی( اهمیت ظاهر، اضطراب پیری، عاطفه منفی، عزت نفس،..) و اجتماعی- فرهنگی (ادراک فشار از سوی خانواده، هم سالان و رسانه ها،اذیت و آزار مرتبط با وزن، نژاد و قومیت، سوء استفاده جسمی- جنسی) بر روی نارضایتی بدنی پرداخته شود.
۳- پیشنهاد می شود به بررسی سایر متغیرها هم چون نشخوار فکری، روان رنجورخویی با و بدون نارضایتی بدنی بر روی اختلالات خوردن پرداخته شود.
۴- پیشنهاد می شود به بررسی دیگر پیامد های خود شیء انگاری هم چون افسردگی پرداخته شود.
۵-پیشنهاد می شود به نقش فرهنگ اسلامی در پیش گیری از خودشیء انگاری در زنان پرداخته شود.
۶- پیشنهاد می شود به بررسی نارضایتی بدنی و اختلالات خوردن در دو گروه پسران و دختران پرداخته شده و سپس نتایج مقایسه گردد.
۷- پیشنهاد می شود به بررسی نارضایتی بدنی و اختلالات خوردن در گروه بیماران اختلال خوردن پرداخته شود.
فهرست منابع
منابع فارسی
امیرساسان، رامین؛ سید موسوی، معصومه؛ بررسی اختلالات تغذیهای دختران ورزشکار و غیرورزشکار دارای ترکیب بدنی متفاوت(۱۳۹۰)، نشریه سوخت وساز بدنی، ۲،۱،۳۵-۴۹
باچر، جیمز؛ مینکا، سوزان؛ هولی، جیل(۱۳۸۹). آسیب شناسی روانی(جلد دوم)، ترجمه سید محمدی. تهران: نشر ارسباران
حافظی، فریبا؛ حاملی نژاد، فرحناز؛ (۱۳۹۱). رابطه بین عشق، عاطفه منفی و سبک های دلبستگی با رضایت زناشویی در کارکنان شرکت ملی حفاری خوزستان، یافته های نو در روانشناسی،۱۴،۸، ۳۲-۴۵
دادستان، پریرخ؛ (۱۳۸۲). روانشناسی مرضی تحولی: از کودکی تا بزرگسالی. جلد اول. تهران: انتشارات سمت.
ذاکر نژاد، منصوره؛ (۱۳۷۸). بررسی میزان شیوع اختلال تغذیه در دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز و رابطه آن با برخی از متغیرهای روان شناختی و جمعیت شناختی، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان
راحتی، آزاده؛ (۱۳۸۶). بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر راهکارهای شناختی-رفتاری بر بهبود تصویر بدنی منفی نوجوانان دختر، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه تهران.
راحتی،آزاده؛ (۱۳۸۳). بررسی تحولی تصویر بدنی و رابطه آن با عزت نفس بر اساس مقایسه گروه های سنی نوجوانان، میانسالان و کهنسالان، پایان نامه کارشناسی روانشناسی بالینی، دانشگاه شاهد.
رسولی،سمیرا السادات؛(۱۳۸۸)رابطه شخصیت و کمال گرایی با تصویر بدنی، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان
سلطانی زاده، محمد؛ ملک پور، مختار؛ نشاط دوست، حمید طاهر؛ (۱۳۸۷). رابطه لذت جسمانی و عاطفه مثبت و منفی در دانشجویان دانشگاه اصفهان، مطالعات روان شناختی دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه الزهرا،۴(۱)، ۳۵-۲۷
شایقیان، زینب؛ وفایی، مریم؛ (۱۳۸۹). بررسی شاخص های روان سنجی سیاهه علائم اختلال خوردن (EDI) در دانش آموزان دختر پایه دوم دبیرستان های تهران، مطالعات روان شناختی،۶ ،۲، ۶۳-۵۵
ـ به استنباط تبصرهی مادهی ۱۶ قانون کار چنانچه مرخصی بدون حقوق کارگر به منظور تحصیل باشد، مرخصی تحصیلی نامیده شده و تا دو سال دیگر یعنی جمعاً چهار سال قابل تمدید میباشد.
ـ همان طور که قبلاً بیان گردید هر کارگر میتواند به منظور ادای حج واجب یک ماه مرخصی بدون حقوق استفاده نماید البته در صورتی که کارگر از مرخصی استحقاقی خود استفاده نکرده باشد میتواند از این مرخصی جهت ادای حج واجب بهرهمند شود در غیر این صورت چارهای جز استفاده از مرخصی بدون حقوق نخواهد داشت.
ـ نحوهی استفاده از مرخصی بدون حقوق کارگران و مدت آن به غیر از مرخصی تحصیلی و حج واجب که زمان آن معین است و همچنین شرایط برگشت کارگران به کار پس از استفاده از مرخصی با توافق کتبی کارگر یا نماینده قانونی او و کارفرما تعیین میشود. شایان ذکر است که امروز در کشور ما به دلیل عوامل فراوانی که شغل یک کارگر را تهدید میکند و هر کارگر به طور اتوماتیک باید دیر یا زود منتظر از دست دادن شغلش باشد؛ دلیل موجهی برای استفاده از مرخصی بدون حقوق وجود ندارد زیرا یک کارفرما با رفتن کارگر به مرخصی بدون حقوق از شخص دیگر در آن مکان برای ادای آن شغل استفاده میکند و این استفاده از شخص دیگر برگشت به کار کارگر را با مشکل مواجه میکند. به طور خلاصه باید بگوییم که شرایط کاری حال حاضر کشور مستوجب این شده است که بیشتر کارمندان دولتی و در موارد خیلی خاص که همانا حج و تحصیل میباشد کارگران از این نوع مرخصی استفاده کنند و این موضوع یکی از حقوقی است که در حال حاضر برای کارگران در نظر گرفته نمیشود البته در این فرایند تضمین برگشت به کار یک کارگر خیلی از مسائل از جمله مسائل اقتصادی و … کشور دخیل بوده و کارفرما قطعاً در موضوع عدم برگشت کارگر به محیط کار پس از مرخصی بدون حقوق واقعاً کمترین نقش را دارد.
۳. مرخصی استعلاجی، بارداری، زایمان، شیردهی
الف: مرخصی استعلاجی
همان طور که از معنای واژهی استعلاج بر میآید مرخصی استعلاجی به مرخصی گفته میشود که کارگر هر گونه بیماری اعم از اینکه بیماری ناشی از کار یا بیماری غیر ناشی از کار باشد را درمان و در طول درمان از این مرخصی استفاده میکند. مدت مرخصی استعلاجی، محدودیت خاصی ندارد و میتواند تا سلامتی و اعاده به کار کارگر با معرفینامه سازمان تأمین اجتماعی، از کار افتادگی او به تشخیص کمیسیونهای پزشکی پیشبینی شده در قانون تأمین اجتماعی و یا بازنشستگی بیمه شده ادامه یابد. مدت مرخصی استعلاجی با تأیید سازمان تأمین اجتماعی جزو سوابق کار و بازنشستگی کارگران محسوب میشود. در مورد این مرخصی متأسفانه از ۳ گروه حقوقی ۳ نوع حق ضایع میشود. گروه اول کارگران؛ زیرا بسیاری از کارخانجات و کارگاههای تولیدی بسیاری از مرخصیهای کارگران که در اثر بیماری از آن استفاده کردهاند قبول نداشته و برای آنها غیبت رد میکنند. از طرفی اگر کارگر برای این موضوع شکایت نماید احتمال اینکه این اعتراض به اخراج وی بینجامد بسیار زیاد است. متأسفانه اخیراً مدت قرارداد کارگاهها سه ماه بوده و پس از کوچکترین اعتراض پس از سه ماه قرارداد وی دیگر تمدید نمیشود. فلذا کارگر مجبور است که اگر کارگاهی مرخصیهای استعلاجیهای وی را قبول نکردند اعتراض نکرده و با این عدم اعتراض مدت قرارداد خود را تا مدت بیشتری تمدید نماید و میتوان گفت که متأسفانه در بسیاری از موارد این حق از کارگران صلب میشود. و اما گروه دوم کارفرمایان؛ متأسفانه عامل اصلی برخورد غیر قانونی کارفرمایان، بعضاً خود کارگران میباشند. زیرا کارگران برای اینکه مدت بیشتری را در منزل به سر برده و حقوق دریافت نمایند خود را به بیماری مبتلا نموده و به دروغ از استراحت پزشکی استفاده میکنند. البته تعارض به بیماری از سمت کارگر تغییر میدهد. و در واقع با این عمل غیر قانونی، حق کارفرمایان که داشتن کارگران صادق میباشد را نادیده گرفته و ایشان را از این حق محروم میکنند. و در آخر گروه سوم که سازمان تأمین اجتماعی میباشد که در بعضی از موارد کارگران با کارفرمایان دست به یکی کرده و با ارائه استراحت پزشکی غیر واقعی به این سازمان باعث میشوند که حقوق کارگر از این سازمان تودیع گردد. به هر حال در امر مرخصی استعلاجی با توجه به این سه عاملی که ذکر گردید حق استفاده از مرخصی استعلاجی، آنچنان که باید به کارگران تعلق نمیگیرد و باید سازمانهای مربوطه به دنبال رفع این مشکل بوده که بسیاری از کارگران روزانه با آن دست و پنجه نرم میکنند.
ب: مرخصی بارداری، زایمان و شیردهی
ماده ۷۶ قانون کار میزان مرخصی بارداری و زایمان کارگران زن را ۹۰ روز اعلام نموده است که در مورد زایمان توأمان یعنی دوقلو به بالا ۱۴ روز به مدت آن اضافه میشود. حکم مزبور به موجب مقررات جدید تغییراتی نموده است که عبارتند از:
ـ کلیه امتیازاتی که بر اساس تعداد فرزندان یا عائله پیشبینی و وضع شدهاند در مورد فرزند چهارم و بعد از آن قابل اعمال و محاسبه نخواهد بود.
ـ میزان مرخصی مزبور برای مادران شیرده به چهار ماه افزایش یافته است.
ـ میزان این مرخصی برای مادران شیرده که وضع حمل دو قلو داشتهاند به پنج ماه و برای زایمانهای سهقلو و بیشتر، یک سال با بهره گرفتن از حقوق و فوقالعادههای مربوطه افزایش یافته است. بنابراین میزان مرخصی موضوع ماده ۷۶ قانون کار در مورد مادرانی که فرزند خود را شیر نمیدهند، پابرجا و تا فرزند سوم معتبر است ولی در مورد مادران شیرده به شرح فوق تغییر نموده و آن هم تا فرزند سوم و لذا چنانچه بارداری و زایمان فرزند چهارم برای کارگر زن حاصل شود، مدت معذوریت حضور او از مرخصی استحقاقی موجود یا آتی وی کسر میگردد.[۳۳]
ـ کارگران زن که پس از اتمام مرخصی زایمان، مجدداً شروع به کار نمایند، در صورت ادامهی شیردهی به فرزندانشان میتوانند حداکثر تا ۲۰ ماهگی کودک، روزانه یک ساعت از مرخصی استفاده نمایند. قابل ذکر است که این تبصره حکم مندرج در قسمت اول ماده ۷۸ قانون کار را نسخ مدنی نموده است در مادهی ۷۸ کارفرما مکلف بود تا پایان دو سالگی کودک پس از هر سه ساعت، نیم ساعت فرصت شیر دادن به کارگر زن داده و آن را جزو ساعات کار محسوب نمایند.
شایان ذکر است که پس از سرشماری سال ۱۳۹۰ که در آبان ماه انجام شد و مشخص شد که جمعیت ایران ۷۵ میلیون و جامعه نسبت به ۵ سال گذشته حدود ۲۴ درصد پیرتر شده است؛ مسئولین کشور تصمیم بر این گرفتهاند که با تشویق خانوادهها به داشتن فرزند بیشتر این معضل که پیری جامعه میباشد را برطرف نمایند. پس از بررسی گروههای مختلف اولین تصمیم بر این مبنا قرار گرفت که تمامی محدودیتهای مربوط به فرزند چهارم و بیشتر که در قانون جمعیت و تنظیم خانواده ذکر گردیده بود فعلاً کأنلمکن تلقی گردد و تمامی محدودیتها برداشته شوند. فلذا در گام اول تمام محدودیتها مقرر گردیده است که حذف گردند. علاوهبر حذف محدودیتها دولت برای رسیدن به این مقصود سعی کرده از سیاستهای تشویقی برای خانواده استفاده نموده که میتوان به چندی از آنان اشاره نمود:
ـ برای تمامی کودکانی که از ابتدای سال ۹۰ به دنیا آمدهاند مبلغ یک میلیون تومان به اسم نوزاد دفترچهی پساندازی نزد بانک ملی گشوده میشود و دولت مکلف گردید که به هر میزانی که والدین برای کودک خود به صورت ماهیانه به این پسانداز اضافه کنند؛ دولت نیز همان مبلغ به آن سپرده افزوده و کودک پس از رسیدن به سن ۱۸ سالگی میتواند برای آن حسب تصمیم بگیرد.
ـ دولت در دیگر اقدام تشویقی مقرر داشته است که میزان مرخصی زایمان و شیردهی برای مادران کارمند و کارگر به میزان قابل توجهی افزایش یابد که در حال حاضر این لایحه در مجلس شورای اسلامی در دست بررسی میباشد.
ـ از دیگر اقدامات تشویقی تبلیغات گسترده در زمینهی گسترش خانوادههای جوان و اقدام آنان جهت بچهدار شدن و دریافت تسهیلات میباشد که این طرح نیز در حال حاضر در دست بررسی و هنوز زمینههای اجرایی آن محقق نگردیده است.
ج: مرخصی مربوط به حوادث زندگی
کلیه کارگران در موارد ذیل، حق برخورداری از سه روز مرخصی با بهره گرفتن از مزد را دارند:
ـ ازدواج دائم.
ـ فوت همسر، پدر، مادر و فرزندان.
ذکر این نکته ضرورت دارد که جز در مورد مرخصی استعلاجی و فوت ارقاب مذکور در مادهی ۷۳، در خصوص سایر مرخصیها توافق بین کارگر و کارفرما برای استفاده از مرخصی ضرورت دارد و در مواردی که کارفرما از اعطای مرخصی امتناع نماید، کارگر میتواند ابتدا در شورای اسلامی کار موضوع را مطرح و در صورت عدم حصول توافق و سازش، به مراجع حل اختلاف کارگر و کارفرما مراجعه نماید.[۳۴]
در مورد بحث حق برخورداری از مرخصیها و تعطیلات نکاتی قابل توجه وجود دارد که برخی از این نکات جزء خلاءهای موجود در زمینهی حقوق کار و برخی دیگر جزء نقاط قوت این قانون میباشند. از اولین خلاءهای موجود در زمینهی حق برخورداری از مرخصیها و تعطیلات میتوان به این موضوع اشارهای داشت که چندین استان کشور عزیز ما ایران مانند سیستان و بلوچستان، کردستان، بخشی از استان گلستان و … اکثریت مردم از اهل تسنن میباشند و همچنین در نقاط پراکندهای از کشور مثل قسمتهایی از استان اصفهان، تهران، هرمزگان، چهار محال و بختیاری، اقلیتهای مذهبی مانند زرتشتیان، کلیمیان و مسیحیان و … ساکن هستند. همان طور که مستحضر هستید چه عزیزان هموطن اهل تسنن و چه هموطنان اقلیتهای مذهبی خود، دارای اعیاد و مراسم مخصوص به خود هستند. به گونهای که همان طور که در دین ما در روز عاشورا کار کردن را مکروه و یا بعضاً حرام اعلام کردهاند برخی از ادیان نیز دارای چنین روزهایی در مراسم مربوط به مذهب خود هستند که متأسفانه در قانون کار جمهوری اسلامی ایران هیچگونه حقی برای این افراد برای استفاده از مرخصیها در نظر گرفته نشده است. سئوال این است که اگر این ادیان در کشور وجهی قانون داشته و محترم شمرده میشوند؛ بهتر نیست برای تمام کسانی که پیرو این ادیان و فرقهها هستند نیز حقی قائل باشیم: به عنوان مثال مسیحیان در روز تولد حضرت عیسی مسیح و آغاز سال جدید میلادی در کشور باید به سر کار رفته و تعطیلی برای آنها در نظر گرفته نشده است.
نکتهی بعدی که ذکر آن خالی از لطف نمیباشد، این است که در مورد پاسخ به این سئوال که آیا تعطیلات رسمی بین روزهای غیبت کارگر یا مرخصی بدون حقوق وی جزو روزهای غیبت یا مرخصی بدون حقوق کارگر محسوب میشوند باید گفت که قانون کار در مورد تعطیلات رسمی و برخورد آنها با مرخصی استحقاقی تعیین تکلیف نموده، بدین ترتیب که در مادهی ۶۴ مقرر داشته است: «روزهای تعطیل غیر از جمعه جزو مرخصی استحقاقی محسوب نمیشوند. بدین خاطر و به علت نبود مقررهای راجعبه سئوال مورد نظر میتوان بر این نظر بود که چنانچه تعطیلات رسمی بین روزهای غیبت یا مرخصی بدون حقوق واقع میگردد، جزو روزهای غیبت یا مرخصی بدون حقوق محسوب میگردند.
مبحث دوم: حق برخورداری از شرایط ایمنی
نخستین هدف حقوق کار، تضمین امنیت فیزیکی دستمزد بگیرد در برابر خطرات بیماری و حادثهای بود که کار در کارگاه برای او ایجاد میکرد. قانونگذار بعد از آن کوشید تا برای دستمزد بگیر یک امنیت اقتصادی واقعی را با توسعهی حق بر اشتغال که به دنبال ثبات قرارداد کار و حفظ توانایی حرفهای دستمزد بگیر است، تأمین کند.
گفتار اول: تاریخچه ایمنی، حفاظت و بهداشت کار
فرایند صنعتی شدن موجب استفاده فزاینده از ابزار و ماشینآلات فنی شده است. عدم رعایت اصول صحیح در ساخت یا استفاده از وسایل، حوادث ناشی از کار را افزایش داده است. بنابر بیانیه آمار سازمان بینالمللی کار در سال ۲۰۱۰ روزانه هزار و هفتصد نفر در اثر حوادث ناشی از کار جان میدهند و خسارت سالانه بالغ بر ۱۰۹ × ۱۲۶۰ دلار وارد میشود. وقوع انقلاب صنعتی در سالهای ۱۸۳۰ تا ۱۷۶۰ میلادی در انگلستان که با اختراع ماشین بخار در سال ۱۷۸۲ توسط جیمز وات توأم بود و همچنین سرایت آن به دیگر کشورهای اروپایی و استفاده از نیروی محرکه مکانیکی و الکتریکی موجب تبدیل کارهای دستی به ماشین گردید و باعث تقسیم کار، افزایش تولیدات و سرعت در انجام کار شد که نتیجهی آن افزایش خطر در محیطهای صنعتی بوده است. بدین ترتیب بود که استفاده از انرژی ماهیچهای به حداقل رسید و همچنین به جای استفاده از انرژی بار، حیوانات و جریان آب، استفاده از انرژی بخار توسط توربین بخار و انرژی سوخت که معمولاً بنزین و گازوئیل و … میباشند معمول شد. صنایع غول پیکر به وجود آمد و به دلیل استفاده از چرخ دنده، پرسها، تیغهها، زنجیرها، موتورهای برق، جکهای هیدرولیکی و … معلولین و مصدومین ناشی از کار چنان افزایش یافت که جمع آنها قشون از جنگ برگشته را تداعی میکرد. با مطالعهی اندکی در کتابها در آن دهه ها اصلاح لشکر معلولین منچستر زیاد در کتابها به کار رفته است که منظور از این لشکر کارگرانی است که در اثر بیاحتیاطی و یا عدم آگاهی از شیوهی کار دستگاهها نقص عضو شده و در موارد بسیار زیادی حتی جان خود را از دست دادند. البته در ادامهی این مبحث به علل وقوع حادثه میپردازیم با اختراع ماشین بخار جهشی عظیم در بسیاری از صنایع مانند صنایع نساجی و دیگر صنایع انگلستان و به تبع آن برای سایر کشورها رُخ داد. تولید انبوه[۳۵] رونق گرفت و میزان تولید کارخانجات به یک باره در برخی از صنایع تا ۳۰ برابر افزایش یافت و این افزایش تولید کارخانجات را به کارگر بیشتر نیازمند میکرد و به همین جهت بود که بسیاری از کارگران از مزارع به سمت صنایع و کار در کارخانجات روی آورند. در چند سده قبل توجه به حفاظت مطرح نبوده و کارهای سخت و خطرناک مثلاً کار در معادن و تونلها را محکومین به اعدام انجام میدادند. زیرا در واقع در اوایل این روند اصلاً توجهی به خطرات احتمالی که جان کارگران را تهدید میکرد نمیشد و چون در اوایل راه بودند هنوز نتایجی که جامعهی مدنی را در اثر از دست دادن کارگران بر اثر سوانح کار تهدید میکرد آشنا نبوده و با مشکلاتی که این پدیده خانوادهها را مواجه میساخت برخورد نکرده بودند اما پس از گذشت چند سال و بالا رفتن آمار کشتهشدگان و معلولین سوانح کار و در پی آن غرامات و هزینههای که برای دولت چرا بُعد از اقتصادی و چه از بُعد اجتماعی و مخصوصاً خانوادگی داشت؛ دولت را بر آن داشت که به فکر وضع قانونی در پی حمایت از کارگر و حفاظت از جان او در مقابل خطراتی که لحظه به لحظه او را تهدید و مورد تهاجم قرار میداد بیفتد. به همین دلیل بود که تقریباً در اوایل سال ۱۸۲۰ بود که اولین قانون راجعبه ایمنی محیط کار وضع گردید. در واقع اولین قانون برای ایمنی محیط کار و بازرسی از آن در سال ۱۸۲۰ میلادی در انگلستان تصویب شد. گروهی از روحانیون و قضات به طور افتخاری مسئول بازرسی از محیطهای کار جهت پیاده کردن شرایط ایمنی کارگاهها منصوب شده و این کار را بر عهده گرفتند. اما در اوایل اجرای این قانون، بسیاری از کارگاهها به دلیل هزینهدار بودن این کارها که شرایط ایمنی کارگاهها را فراهم میکرد، تن به این امر ندادند و چون بازرسان اولیهی کار وجوه قانونی و ابزاری برای تهدید کارفرما جهت اعمال این شرایط نداشتند؛ کارفرماها خود را ملزم به اجرای این قانون نمیدانستند، به طوری که این طرح در بسیاری از کارگاهها اجرا نگردید. به دنبال این موضوع و عدم توفیق بازرسان کار، در سال ۱۸۳۳ با تجدیدنظر در قانون قبلی یک ادارهی رسمی برای بازرسی از کارگاهها ایجاد گردید تا به وسیلهی آن کارگاهها و کارفرمایان ملزم به اجرای شرایط ایمنی برای کارگران شوند. همچنین پس از آن در سال ۱۸۴۴ مقررات مربوط به حفاظت ماشینآلات و استفاده از وسایل پیشگیری و اعلام حوادث در متن قانون وارد شده است. در همین دوران بود که در فرانسه از اطفال ۶-۸ ساله تا ۱۷ ساعت در روز کار میکشیدند و این ساعات زیاد کار برای کودکان سبب شده بود که در این دوران در فرانسه معلولیت جسمی کودکان کار و همچنین از بین رفتن آنان به میزان بسیار زیادی افزایش یافت. به همین دلیل بود که در سال ۱۸۶۷ در فرانسه انجمن برای پیشگیری از حوادث تشکیل شد. این انجمن در شهر مولهوز و توسط آنجل دلفوس تشکیل شد. در منشور این انجمن چنین بیان شده است که: صاحب کارخانه علاوهبر مزد وظیفه دارد که به شرایط جسمی و روحی کارگران توجه نماید. این الزام کاملاً اخلاقی است و هیچ گونه مزدی نمیتواند جایگزین آن گردد و میباید مقدم بر هر گونه منافع و ملاحظات ملحوظ گردد. پس از آن و بالا گرفتن روند پیشامد حادثه در کارخانجات فرانسه دولت فرانسه به فکر جلوگیری از این حوادث افتاد و اولین قانون در زمینه حفاظت فنّی به مفهوم دقیق آن در فرانسه در سال ۱۸۹۳ تدوین گردد. به عنوان نمونهای دیگر در عرصهی بینالمللی میتوان به پروس اشاره کرد که تقریباً از پیشگامان در عرصهی ایمنی و حفاظت و بهداشت کار است. در پروس در سال ۱۸۳۹ آئیننامهای برای یک نظام بازرسی در کارخانهها تدوین شد و به صورت یک آئیننامهی کاملاً اجرایی و اجباری به آنها داده شد پس از آن در سال ۱۸۴۵ به کارخانهها از سوی وزارت کشور و دارایی پروس توصیه شد که بازرس طبّی داشته باشند و سرانجام در سال ۱۸۷۲ یک نظام بازرسی و حفاظت و بهداشت کار در پروس ایجاد گردید و در سال ۱۸۷۸ به موجب امپراطوری بازرسی کارخانهها به صورت اجباری قابلیت اجرایی پیدا کرد. در آلمان پس از سالها مرگ و میر و معلولین که پس از انقلاب صنعتی در آلمان اتفاق میافتاد نهایتاً در سال ۱۸۸۴ بیمه حوادث ناشی از کار در آلمان تدوین گردید. نظامهای واقعی و مؤثر در زمینهی بازرسی کارخانهها در دانمارک و سوئیس در سالهای ۱۸۷۳ و ۱۸۷۷ به وجود آمد و استانداردهای مربوط به حفاظت و بهداشت به اجرا درآمد.
در آمریکا که امروزه در دنیا ادعای ابر قدرت بودن در تمامی زمینهها را دارد و صدای این ادعا گوش دنیا را کَر کرده است، تأسیس ادارات رسمی برای بازرسی ایمنی کارخانههای ایالت ماساچوست در سال ۱۸۶۷ آغاز شد و سرانجام از سال ۱۸۸۵ اصل مسئولیت کارفرما در صورت بروز حوادث ناشی از کار، در مقررات قانونی ایالتهای گوناگون ظاهر شد. با توجه به اهمیت و پیچیدگی تدریجی صنعت در کشورهای غربی کارشناسان و رشتههای گوناگونی در این حوزهها توسعه یافت و به تدریج مسئولیت کارفرما در این موارد به شرکتهای بیمه سپرده شده و این شرکتها بازرسانی برای اطمینان از اتخاذ تدابیری حفاظتی استخدام نمودند و فعالیت در زمینه پیشگیری حوادث به تدریج گسترش یافت. در سال ۱۸۸۹ در شعر مولهوز با مجاهدتهای آنجل دولفوس تدابیر حفاظتی در کلیه کارخانههای نساجی پیشبینی شد و آلبومی از تصاویر وسایل حفاظتی انتشار یافت. چاپ دوم این آلبوم در سال ۱۸۹۵ با تجدیدنظر انتشار یافت. پارهای از این وسایل هنوز برای حفاظت و ایمنی معتبر شناخته میشود. از سال ۱۸۸۹ کنگرههای بینالمللی در زمینهی حفاظت تشکیل شد در ۱۸۸۹ پاریس، ۱۸۹۱ برن و ۱۸۹۴ در میلان. این کنگرهها و تبادل اطلاعات مربوط به توسعهی قوانین حفاظتی منجر شد به طوری که اجرای مؤثر الزامات قانونی و نقش مستقل بازرسان مورد تأکید قرار گرفت و انجمنهایی برای حمایت از این اقدامات شکل گرفت. از جمله در بلژیک، سوئد و انگلستان این نهادها شکل گرفت. شورای ملی کوبا در سال ۱۹۳۶، انجمن ژاپنی برای رفاه در صنایع ۱۹۲۸ و انجمن هند در سال ۱۹۳۱ و شورای ملی برای حفاظت در سال ۱۹۲۷ آغاز به کار کردند. از علل عمده افزایش سوانح و حوادث ناشی از کار در محیطهای صنعتی بعد از انقلاب صنعتی میتوان به موارد زیر اشاره داشت که به دلیل جلوگیری از اطالهی کلام به مهمترین موارد اشاره میکنیم.
ـ افزایش بسیار زیاد سرعت حرکات ماشینها و محدود بودن توان عکسالعمل انسانها.
ـ تراکم کارکنان در فضاهای نسبتاً کوچک.
ـ افزایش قدرت ماشینآلات و پیچیدگی کار آنها.
ـ تقسیم زیاد کار که هر کارگر با آموزشی اندک فقط از عهده بخشی اندک از فرایند تولید بر میآید و تصویری از مجموع این فرایند ندارد و از نظر روانی باعث خستگی، بیحوصلگی، افزایش اشتباهات و در نتیجه ایجاد حادثه میشود.
ـ فقدان آموزش کافی برای کار با ماشینآلات و شیوههای پیشگیری و مقابله با سوانح و حوادث.
ـ عدم تطبیق دانش و تواناییهای جسمی و روانی انسانها.
ـ توجه بیش از حد به افزایش سطح تولید به جای توجه به حفظ ایمنی انسانها.
ـ تمرکز ماشینآلات زیاد در محیطهای محدود و ایجاد سروصدای زیاد.
ـ عدم سرمایهگذاری در سیستمهای حفاظتی و برنامههای مربوط.
گفتار دوم: امنیت جسمی و روانی
حقوق کار در ابتدا به عنوان حقوق محافظ جسم و تن کارگران توسعه یافت. آنها که تحت تبعیت کارفرما و در تماس با دستگاههای خطرناک قرار گرفته بودند، دیگر نمیتوانستند به عنوان مسئول امنیت خودشان تلقی شوند. تعهد جسمانی دستمزد بگیر در خدمت کارفرما منجر به قرار دادن تعهد ایمنی بر فرد اخیر و مسئول دانستن وی در خصوص حوادث پیش آمده بر کارگرانش شده است. این حوادث از دو جهت زیانبار بودند؛ زیرا از یک سوی به تمامیت جسمی کارگران آسیب میرساندند و از سویی دیگر اسباب امرار معاش آنان را به خطر میافکندند. اصل ایمنی جسمی که هستهی سخت حقوق کار بوده و هست بعداً به طور وسیعی تحول قواعد عمومی تعهدات را تحت تأثیر قرار داد و امروزه اصل مزبور در حقوق اجتماعی جامعهی اروپا، جایگاه عمدهای را اشغال کرده است البته با دستورالعمل چارچوب مهم اروپایی که در ۱۲ ژوئن سال ۱۹۸۹ به تصویب رسید. کارفرما، در برابر دستمزد بگیران خویش ملزم به شرایط ایمنی به نتیجه است و صرف عدم به کارگیری ابزارهای لازم برای پیشگیری از خطراتی که او نسبت به آنها آگاهی دارد یا میبایست داشته باشد، یک خطای نابخشودنی از طرف اوست که وی را ملزم به مشارکت در جبران کامل خسارت از طریق تأمین اجتماعی میکند. این تعهد قراردادی به تعهد قانونی ایمنی ملحق میشود که بر دوش رئیس کارگاه یا مؤسسه، نسبت به تمام کارگرانی که در آن استخدام شدهاند، حتی کارگران موقت، سنگینی میکند. وی که دارای قدرت مدیریتی است، شخصاً و به طور مستقیم مسئول نقض شرایط ایمنی است و نمیتواند این مسئولین را به نمایندگانی به دیگری واگذار کند مگر تحت شرایطی سخت. شعبه جزایی دیوان عالی همواره آن چنان قلمرویی کلی برای این شرایط قانونی پذیرفته که گستره آن از صرف رعایت معیارهای قانون مفصلی فراتر میرود که قانون کار، فعالیتهای متعدد خطرناکی را تحت آنها قرار میدهد. همچنین در خصوص حوادث ناشی از کار است که در سال ۱۹۷۶ مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی که متعاقباً توسط قانون مجازات تثبیت و توسعه یافت، پدیدار گشت. تغییرات شکلی کار در اجتماع «فرا صنعتی» موجب ظهور خطرات جسمی جدید از قبیل آسیبهای مرتبط با کار روی صفحه نمایش و نیز خطرات روانی در کارگاهها شده است. افزایش بار مسئولیت و فشردگی کار که با کاهش مدت کار همراه شده است و به واسطهی برخی روشهای مدیریت نیروی انسانی شدت یافته، میتوانند به عنوان آزار روانی مزد بگیران که امروزه قانون آن را به نوعی ممنوع ساخته است، تعبیر میشوند. به طور کلیتر، شرایط ایمنی کارفرمایی به سلامت روانی مزد بگیران تسرّی یافته است. از سال ۱۹۷۶ میلادی، تأکید روی تمهیدات پیشگیری از بیماریها و حوادث شغلی قرار گرفته است. انواع متعددی از مقررات در این پیشگیری دخالت دارند مانند مقررات بهداشت و ایمنی که باید در کارگاهها رعایت شوند، ممنوعیت کارهای پُرخطر برای برخی گروههای کارگران و … استانداردهای ایمنی مقبول که بر مخترعان و سازندگان ابزارها و محلهای کار تحمیل میشود و سرانجام تعهدات مربوط به اطلاعرسانی و آموزش کارگران در خصوص خطراتی که در معرضشان قرار میگیرند. از سوی دیگر نقش فعال به خود دستمزد بگیران اعطا میشود به نحوی که از یک سوی حق کنار کشیدن خود را از یک وضعیت کاری که در خصوص آن از دلیلی منطقی بر این تصور برخوردارند، که وضعیت مزبور سلامت و حیات آنان را در معرض خطری شدید و فوری قرار میدهد، دارند و از سوی دیگر مکلف به تذکر وضعیت مزبور و همچنین هر نقصی که ایشان در سیستمهای حفاظتی مشاهده میکنند میباشند. مشارکت دستمزد بگیران در ایمنی کارگاه، در سطح جمعی از طریق نهاد کمیته بهداشت، ایمنی و شرایط کار[۳۶] انجام میشود. این کمیته به ویژه حق اخطار در مورد خطر شدید و فوری را در اختیار دارد و به طور کلیتر نوعی رسالت در مشاوره و نظارت ایمنی در کارگاه را بر عهده دارد. این نظارت یکی از صلاحیتهای اصلی بازرس کار است که در این راستا از اختیارات گستردهای مربوط به تفتیش برخوردار است. وی میتواند از تخلفات مشاهده شده صورتجلسه تنظیم کند و در خصوص خطر جدی متوجه تمامیت جسمانی، به قاضی دادرسی فوری رجوع کند، تا او دستور اتخاذ تصمیمات لازم جهت متوقف ساختن خطر را بدهد.
گفتار سوم: امنیت اقتصادی
قرارداد کار صرفاً محل یک نوع تبادل میان کار و دستمزد نیست بلکه ایجاد کنندهی رابطه بین کارگر و کارفرما میباشد. این پیوند را در ابتدا میتوان به عنوان رابطهی تبعیت تعریف کرد که در آن کارگر از دستورات کارفرما تبعیت میکند. اما دستمزد بگیری که بدینسان از آزادی خودش چشمپوشی کرده و به اصطلاح بله قربان گوی کارفرما میشود خود را به نحوی در معرض شناسایی و دستیابی به نوعی امنیت اقتصادی میبیند وگرنه لزومی نداشت که این رابطه بین او و کارفرمایش ایجاد گردد. همین رابطه که ناشی از وابستگی کارگر به مبحث اقتصادی میباشد را اشتغال تعریف میکنند. اشتغال علاوهبر مبادله کمیّتها (به معنای تعویض زمان خود با پول) یک مبادله کیفی را میان وابستگی و امنیت نیز میافزاید. هر کاری یک اشتغال نیست، هر چند دستمزد بگیران عرضه کنندگان کار در بازار میباشند، متقاضیان اشتغال هم هستند. افزایش تعداد کارگران فقیر که سخت کار میکنند بدون آنکه از آن ابزارهای معمول زندگی را کسب کنند، نشانهای است از ناکامی حقوق کار، که یکی از اهداف اصلی آن، دقیقاً مبدل ساختن کار به کلید دسترسی به امنیت اقتصادی میباشد. این هدف مدتها به عنوان هدف امنیت در اشتغال، شناسایی میشد. اما استقرار پایدار یک موج بیکاری گسترده، منجر به قرار دادن این امنیت بر اساس آموزش و تعلیم طولانی مدت تواناییهای حرفهای کارکنان شد.
گفتار چهارم: امنیت اشتغال
امنیت اشتغال به واسطه مجموعهای از قواعد که در پی ثبات رابطه قراردادی هستند، تعبیر میشود. برخی از آنها حفظ قرارداد را سازماندهی میکنند و برخی دیگر امکان گسیختنش را محدود میسازند. تکنیکهای گوناگون خاص حقوق کار، تضمین حفظ رابطه قراردادی را در برابر رویدادهایی که میتوانند آنها را زیر سئوال ببرد امکانپذیر میکند، از این قبیل است. تعلیق قرارداد در خصوص ناتوانی جسمی موقت دستمزد بگیر مانند بیماری، بارداری، حادثه و یا کاهش موقت زمان کار در مورد مشکل اقتصادی گذرای کارگاه که منجر به بیکار کردن پاره وقت کارگران میشود. اما روشی خاصتر مشتمل بر تحمیل توقف قراردادهای کار در مورد تغییر وضعیت حقوقی کارفرما بود از قبیل: وراثت، فروش، ادغام، تغییر شکلی سرمایه، تبدیل به شرکت تجاری و غیره. از سال ۱۹۲۸ قانون کار در جوامع بینالمللی مقرر میدارد که در فرضهای مشابه تمامی قراردادهای کار مجری در روز تغییر، میان کارفرمای جدید و کارگاه همچنان ادامه مییابند. این قاعده که از حقوق اروپایی اقتباس شده است هم بر دستمزد بگیران و هم بر کارفرما تحمیل میشود. قانون همچنین حفظ موقت پیمانهای جمعی از قبل در حال اجرا را پیشبینی میکند. قراردادهای کار تحت مدیریت جدید. اما مطابق با شرایط قبلی پیگیری میشوند. مشکل اصلی که اجرای این متن به بار آورده است مربوط به تعریف چنین کارگاهی که تداوم آن استمرار قراردادها را به همراه دارد. دیوان عالی کشور با گام نهادن در همان مسیر رویه قضایی جامعه اروپا قاعده را در خصوص هر گونه انتقال موجودیت اقتصادی که حافظ هویت آن است و اینکه فعالیتش ادامه مییابد یا از سر گرفته میشود به کار میبرد. حیثیت اقتصادی باید مطابق دستورالعمل اروپایی که در سال ۲۰۰۱ به تصویب رسید، به عنوان مجموعه سازمان یافته از ابزارها به منظور پیگیری یک فعالیت اقتصادی، خواه آن فعالیت اصلی خواه فرعی باشد شناخته شود. بدینسان در صورتی که فعالیت انتقال یافته به روشی مستقل در بطن کارگاه اصلی سازماندهی شده باشد قاضی مجاب میشود تا به ارزیابی مورد به مورد بپردازد. محدودیت حق اخراج، تکنیک دیگر برای برقراری امنیت اشتغال است. تا سال ۱۹۷۳ آزادی در اخراج کردن تقریباً کامل بود، به شرط آنکه دستمزد بگیر از عهدهی اثبات وقوع سوءاستفاده از حق مزبور بر نمیآمد. در این هنگام قانونگذار، برای منوط ساختن هر اخراجی به رعایت شرایط شکلی (رعایت تشریفات مقدماتی) و ماهوی (وجود دلیل واقعی و جدی برای اخراج) و برای کنار گذاشتن قاعدهای که بار اقامه دلیل را بر عهده دستمزد بگیر مینهاد، وارد عمل شد. لازم به ذکر است که امروزه دو طرف باید در اثبات واقع مشارکت داشته باشند و در صورت تردید جانب دستمزد بگیر گرفته میشود. دومین قانون در سال ۱۹۷۵ که اغلب دستخوش تغییر شده برای منوط کردن اخراجهای ناشی از دلایل اقتصادی به شرایط خاص مداخله کرده از سال ۱۹۸۶ این اخراجها دیگر از لحاظ اداری مجاز نیستند، بلکه باید موضوع تشریفات مقدماتی اطلاعرسانی و مشاوره نمایندگان کارکنان قرار گیرند. اخراج به دلیل اقتصادی که به آخرین دستآویز مبدل گردید تنها میتواند در صورت فقدان امکان سازگاری یا ادغام مجدد شغلی دستمزد بگیر در داخل کارگاه یا گروه و با توسل به تمهیدات اجتماعی موسوم به همراهی که متداولترین آنها بازنشستگی زود هنگام است عملی گردد. در مورد اخراجهای دستهجمعی مهم، یک برنامهی حفظ اشتغال که اصطلاح رایج آن برنامه اجتماعی است باید به کمیته کارگاه ارائه شود وگرنه تشریفات انجام شده بلااثر خواهد بود. برنامه مزبور باید به دنبال بازیابی مجدد شغلی خارج از کارگاه کارکنانی که اخراجشان احتراز ناپذیر است باشد. جهت گریز از پیچیدگی و عدم امنیت حقوقی این تشریفات، شرکای اجتماعی قادرند توافقات روش را منعقد سازند که نظامی مخالف اطلاعرسانی به کمیته و مشورت با آن را ثبت میکند.
در سطح فردی، کارفرما و دستمزد بگیر میتوانند با برگزیدن انحلال توافقی قرارداد کار در قالب شرایط تعیینی توسط قانونی که در ۲۵ ژوئن ۲۰۰۸ به تصویب رسید از تشریفات اخراج پرهیز کنند. بدین ترتیب حقوق کار بعد از تصمیم به کاهش تعدادی کارگران وارد عمل میشود در حالی که امری که از پیش آن را تعیین میکند همچنان مورد غفلت قانونگذار است مانند قواعد تطابق مالی که اخراجهای ناشی از بورس[۳۷] را معتبر میسازد، البته این نوع اخراج هنوز در ایران دامان کارگران زیادی را نگرفته است.
به هر حال قانونگذار با تسلیم در مقابل دکترین اقتصادی که امنیت اشتغال را به عنوان مانعی در استخدام میبیند، امکان دست یابیدن به آن را چند برابر کرده و بدین ترتیب خطر افزایش تحقق بیثباتی و فقر کاری را میپذیرد. برای کمک به بازگشت بیکاران به اشتغال دولت به قراردادهای خاص که پیوسته تحت نام جدیدی خوانده میشوند از قبیل اشتغال ـ همبستگی، ابتکار ـ اشتغال، اشتغال آینده، اشتغال ادغام و غیره کمک مالی اعطا میکند که البته آنها نیز به جزء چند نمونه استثنایی نادر، موقت هستند.
گفتار پنجم: موضوعی فراتر از اشتغال؛ وضعیت حرفهای اشخاص
بعد از ۳۰ سال بیکاری گسترده در برابر استقرار پایدار فقر و بیثباتی کاری تعداد زیادی از دستمزد بگیران، سایهای از شک بر تأثیرگذاری سیاستهای اشتغال سنگینی میکند که به خصوص شامل اعطای کمک مالی به استخدام گروههای با مشکلات بیشتر یا کمک مالی به تمهیداتی جهت پشتیبانی از اخراج شدگان میشود. این امر عدهای را مجاب کرده که خواستار تقسیم کار یا پیشبینی پایان کار باشند، بدین ترتیب آنها کار را که ثروتی لایفنک از هر شخص قادر به کار میباشد با اشتغال که صرفاً شکل خاصی از آن است، خلط میکنند. اشتغال جزء اصلی سازماندهی امنیت اقتصادی باقی میماند هر چند دیگر چارچوب آن انحصاری نمیباشد. مشاهدهی دقیق تحولات حقوق کار در کشورهای اروپایی اجازه میدهد تا دورنمایی از مقررات جدیدی به نظر میرسد که دیگر نه حسب اشتغال بلکه طبق وضعیت حرفهای اشخاص شاخصگذاری میشوند و چشمانداز آنها محدود به صرف کار همراه با دستمزد نمیشود بلکه بر روی تمامی اشکال کار گشوده است. قانون یا پیمان جمعی، دیگر فقط حمایت از اشخاص در برابر خطرات را دنبال نمیکند، بلکه همچنین در پی حمایت از آنها در اعمال آزادیهایشان است چنین است به ویژه هدف حقوق اجتماعی که به یک کارگر امکان به حرکت درآوردن همبستگی اجتماعی را برای اختیار انتخابهایی در حیات حرفهای میدهد. این حقوق اغلب تحت قالب تخصیص انواع مرخصیها که هدفشان استراحت نبوده بلکه انجام فعالیتی دیگر به جزء اشتغال میباشد، خود را عرضه میکنند. آزادیهای کاملاً مطلق مانند آزادی در کسب آموزش و پرورش کودکان، کسب و کار، تغییر شکل، پرداختن به حیات عمومی و … بدینسان تبدیل به آزادیهای عینی میشوند و از این رهگذر یک قلمروی اجرایی جدیدی به روی اصل همبستگی گشوده میشود. به نحوی کلیتر چنین نگرشها را به عدم تفکیک ضروریات آزادی، امنیت و مسئولیت، که در بطن اشکال جدید سازماندهی کار واقع میباشند، وا میدارد. بدین نحو حمایت از قابلیتهای کارگران در تمام دوران زندگیشان راهی نو به آنچه که یکی از ممنوعههای پایهگذار حقوق کار باقی میماند اعطا میکند. منظور از ممنوعیت مسئول دانستن کسی که ابزارهای ملموس برای اعمال آزادی خودش را ندارد.
مبحث سوم: منع تبعیض در استخدام و حرفه به عنوان یکی از حقوق کارگران
اندیشه برابری به طور خاص در برابر تعریف مقاوم بوده و در طول قرنها، تعاریف و اوصافی از همه نوع به آن داده شده است. بسیار رایج است که اشارههایی به برابری رفتار، برابری دسترسی، برابری نتیجه یا دستاورد، برابری فرصت، برابری مطلق، برابری نسبی، برابری صوری و … پیدا کنیم.[۳۸] علیرغم اختلافها در به کارگیری واژگان و اختلافات مستمر بر سر برخی مسائل حاشیهای، اصول اساسی چندی معمولاً پذیرفته شدهاند.
اندیشهی حقوق بشر بر این فرض استوار است که همه انسانها خصوصیات اساسی چندی دارند که در آن شریک هستند و در نتیجه آنان را باید به دیده اعضای نژاد انسانی و نه اعضای گروهی خاص نگریست. شناسایی این خصوصیات مشترک به اصل برابری منتهی میشود که مستلزم آن است که همه اشخاص با احترامی برابر رفتار شوند. بنابراین، اشکال خاصی از رفتار دولتی و حکومتی که به طور مداوم به بهرهکشی از انسانها یا خوار کردن آنها میپردازد و برخورداری از اوصاف مشترک و نیز ادعاهای اخلاقی ناشی از آن توسط برخی گروهها را نفی میکند و در عین حال در مورد گروههای دیگر به شناسایی و تصدیق آنها میپردازد، باید از میان برداشته شود.[۳۹] ویژگی اصلی که حقوق بشر را از حقهای دیگر متمایز میکند جهانشمولی و همهگیر بودن آنهاست. بر اساس نظریه سنّتی، حقوق بشر (ذاتی) هر موجود انسانی فقط به دلیل انسان بودن اوست. از این نکته ضرورتاً باید نتیجه گرفت که هیچ ویژگی یا خصوصیت خاص متعلق به یک فرد که او را از دیگران متمایز میسازد نمیتواند استحقاق وی به حقوق بشر او را چه در درجه یا نوع متأثر سازد مگر در جایی که اسناد به طور خاص به دلیل روشن و قطعی چنین چیزی را مقرر داشته باشند.
باید به این واقعیت اذعان کرد که هر چند مردم خصوصیاتی مشترک دارند، در عین حال صفات و اوصافی مستقل هم دارند که ممکن است به صورتی مشروع در توزیع کالا، خدمات و مزایا مورد توجه قرار گیرد. اغلب ادعا میشود که برابری مقتضی آن است که آنها که برابرند به شیوههای برابر رفتار شوند. و آنها که متفاوتاند باید به گونهای متفاوت رفتار شوند. البته سئوال اساسی این است که در چه اوضاع و احوالی میتوان گفت مردم برابر یا متفاوت هستند و توجیهات قانونی برای رفتار متفاوت چه چیزهایی میباشد. یکی از مفسران به نحوی سودمند توجیهات رفتار متفاوت را به دو گروه تقسیم میکند تفاوتگذاریهای مبتنی بر خصلت و رفتار منسوب به فرد مثل سختکوشی، تنبلی، مطیع قانون بودن، لیاقت و بی مبالاتی و تفاوتهایی مبتنی بر اوصاف فردی که با ارزشهای اجتماعی ارتباط مییابد مثل تواناییها و استعداد جسمی و فکری. البته این معیارها در بر گیرنده همهی توجیهات محتمل برای رفتار متفاوت در همهی وضعیتها نیست. البته دستیابی به موازنهای منصفانه بین رفتار یکسان و متفاوت ممکن است از نقطهنظری ایجابی یا سلبی مورد توجه قرار گیرد. به لحاظ ایجابی اصل این خواهد بود که همگان به شیوهی یکسان رفتار شوند مگر آنکه توجیه دیگری ارائه شود. بهلحاظ سلبی قطعی است اصل را به این نحو بیان کرد که اجازه تفاوت در رفتار را بدهد مگر اینکه مبتنی بر دلایلی باشد که به صراحت ممنوع شده است.
اصل عدم تبعیض، مسئلهی برابری را از زاویهای سلبی مینگرد. این اصل عمدتاً فنّی حقوقی است که برای مقابله با نابرابری ناموجه به کار گرفته میشود. با وجود این، مفهوم عدم تبعیض فقط ابزاری محدود در تعقیب برابری است. اولاً این اصل بر این فرض استوار است که رفتار متفاوت، امری مشروع است مگر آنکه بر مبنایی ممنوع مبتنی باشد، حتی در چنین حالتی، رفتار متفاوت، فقط علیالاصول تبعیضآمیز است. ثانیاً مفهوم عدم تبعیض صرفاً اصلی شکلی است که بر رفتار با مردم به منزله افرادی یکسان حاکم است.[۴۰] عدم تبعیض را میتوان با مفهوم وسیعتری از برابری که بتواند نابرابریهای واقعی اجتماعی را ملحوظ دارد مقید ساخت. ولی خود این اصل چنین مفهومی را بر نمیتابد. به طور خلاصه عدم تبعیض بیشتر بر ممنوعیت رفتار متفاوت متمرکز است تا شناسایی نوع اقداماتی که برای دستیابی به برابری ماهوی ضرورت دارد. این مسئله که مردم برابر هستند ممکن است موجب طرح ادعاهایی برای اشکال متفاوتی از برابری شود. در یک انتهای طیف ممکن است چنین برداشت شود که مقصود برابری توجه و ملاحظه است، به این معنا که ادعاهای همه نسبت به رفتار برابر باید مورد توجه قرار گیرد. این امر اساساً چیزی بیش از این گفته نیست که این ادعاها وجود دارد. در سوی دیگر طیف، برابری را میتوان برابری نتیجه دانست که گاهاً از آن به برابری مطلق، برابری ماری و یا برابری ارضاء هم یاد میشود که در آن باید توزیع برابر عددی کالا، خدمات و مزایا وجود داشته باشد. همگان پذیرفتهاند که این برابری نه مطلوب است و نه میتواند ممکن باشد.
در بین این دو ادعا، ادعاهایی را میتوان نسبت به برابری فرصت نیز پیدا کرد. این نوع برابری در معنای خفیف آن میتواند به این معنا باشد که هر کسی امکان داشته باشد بدون محدودیتهایی ناروا تواناییهای خود را توسعه دهد و منافع خویش را دنبال کند. البته معنای عمیقتر برابری فرصت مستلزم آن است که فرصتها معنادار و کارآمد شود، به خصوص از طریق از میان برداشتن موانع خارجی که دستیابی به منافع و توزیع خوبیهای اجتماعی را متأثر میسازد و از طریق ارتقاء ایجابی حداکثر فرصت مثلاً به واسطهی آموزش و تربیت. در اینجا برابری نیازمند رفتار متفاوت بر مبنای نابرابری اولیه عملی است. مسئله رفتار متفاوت در خصوص اقلیتها به طور خاص مشکلآفرین است. از یک سو محرومیت اجتماعی این گروهها ممکن است مستلزم موضع دراز مدت جذب آنان باشد که بر برابری رفتار تأکید میکند. از طرف دیگر مفاهیم استقلال فرهنگی و حق تعیین سرنوشت رفتار متفاوت را مورد حمایت قرار میدهد. تلاشها برای به حداکثر رساندن برابری فرصت عموماً متضمن وضع سیاسی مالیاتی باز توزیعی است که بتواند بودجه برنامه رفاه اجتماعی برای بهبود وضعیت گروههای آسیبپذیر و محروم در جامعه را تأمین کند. هر چند این نوع برابری فرصت ظاهراً در پی نوعی برابری نتیجه است، ولی روشن است که هیچ توزیع واحد و درستی نیست که قابل کشف باشد و تأمین کنندهی حق برابری باشد.
گفتار اول: مقاولهنامهی ۱۱۱ سازمان بینالمللی کار در خصوص منع تبعیض در اشتغال و حرفه
تبعیض به طور کلی در هر شکلی باشند نقض حقوق بشر است و در مادهی ۲ اعلامیهی جهانی حقوق بشر و مادهی ۲ میثاق حقوق مدنی و سیاسی و مادهی ۲ میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی[۴۱] هر گونه تبعیضی منع شده است و از آنجا که برابر مواد دیگر اعلامیهی جهانی حقوق بشر و میثاقهای یاد شده آزادی انتخاب شغل و کار باید محترم شمرده شود، رعایت این آزادی با عدم تبعیض در استخدام و اشتغال ملازمه دارد. سازمان بینالمللی کار در ضمیمهی اساسنامه خود معین اعلامیهی فیلادلفیا هر نوع تبعیض را محکوم میکند. در این اعلامیه آمده است که همه افراد، صرفنظر از نژاد، عقیده یا جنس حق دارند پیشرفت مادی و شکوفایی معنوی خود را آزادانه و با برخورداری از کرامت انسانی و نیز تمتمع از تأمین اقتصادی با شانس مساوی دنبال کنند. اساسیترین سند بینالمللی سازمان بینالمللی کار دربارهی رفع تبعیض مقاولهنامهی ۱۱۱ میباشد. این مقاولهنامه هر کشور عضو را مکلف میسازد تا برابری فرصت و رفتار را به عنوان هدف بنیادی از طریق اعلام و تعقیب سیاست ملی به منظور الغاء هر گونه تبعیض در خصوص اشتغال و حرفه، تشویق و ترویج نماید.
بنابر تعریف، هر گونه تمایز، حذف یا رجحانی که بر اساس نژاد، رنگ، جنسیت، مذهب، عقیده سیاسی، سابقهی ملی یا منشاء اجتماعی و یا هر انگیزهی دیگری که توسط کشور ذیربط تعیین شود موجب خنثی شدن یا ایراد لطمهای به برابری فرصت و رفتار در اشتغال و حرفه گردد، تبعیض تلقی میشود. دسترسی به آموزش حرفهای، دسترسی به اشتغال و مشاغل خاص، شرایط کار و استخدام در دامنهی شمول این مقاولهنامه قرار میگیرد. کشورهایی که به این مقاولهنامه ملحق شدهاند، متعهدند تا هر گونه مقررات قانونی و هر گونه دستورالعمل یا اقدامات اداری را که با سیاست مزبور ناسازگار است لغو و اصلاح نمایند و قوانینی را وضع و آن گونه برنامههای آموزشی را ترویج کنند که پذیرش این سیاست و اعمال همکاری با سازمانهای کارفرمایان و کارگران را تأیید نماید. این سیاست باید در خصوص اشتغال، زیر نظر یک مرجع ملی، و در خصوص راهنمایی و آموزش حرفهای و خدمات کاریابی تحت هدایت چنین مرجعی تعقیب و رعایت گردد.
کنفرانس عمومی سازمان بینالمللی کار بنابه دعوت هیأت مدیره دفتر بینالمللی کار چهل و دومین دورهی اجلاسیهی خود را در تاریخ ۴ ژوئن ۱۹۵۸ در ژنو منعقد ساخت پس از اتخاذ تصمیم دربارهی پیشنهادات واصله که به موضوع تبعیض در امور مربوط به اشتغال و حرفه ارتباط داشت و چهارمین موضوع مذکور در جلسه کنفرانس را تشکیل میداد تصویب نمود که این مقررات به صورت یک مقاولهنامه بینالمللی تنظیم گردد. و با توجه به اینکه اعلامیهی فیلادلفیا اعلام میدارد که کلیه افراد بشر صرفنظر از نژاد و عقیده و جنسیت حق دارند که رفاه و پیشرفتهای مادی و معنوی خود را در عین آزادی و احترام با برخورداری از امنیت اقتصادی و تساوی فرصتها تأمین نمایند. نهایتاً در تاریخ ۲۵ ژوئن ۱۹۵۸ این مقاولهنامه را که مقاوله راجعبه تبعیض در امور مربوط به اشتغال و حرفه نامیده میشود به تصویب رسانید که به ذکر مواد این مقاولهنامه میپردازیم:
ماده ۱:
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد کاشان
دانشکده تحصیلات تکمیلی
پایاننامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد
گرایش: حسابداری
عنوان:
بررسی رفتار نا متقارن هزینه در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
استاد راهنما
دکتر حسین پناهیان
پژوهشگر
محمدرضا جمالی
تیر ۱۳۹۴
دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان
منشور اخلاق پژوهش
با یاری از خداوند سبحان و اعتقاد به اینکه عالم محضر خداست و همواره ناظر بر اعمال انسان و بهمنظور پاس داشت مقام بلند دانش و پژوهش و نظر به اهمیت جایگاه دانشگاه در اعتلای فرهنگ و تمدن بشری،ما دانشجویان و اعضای هیئتعلمی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی متعهد میگردیم اصول زیر را در انجام فعالیتهای پژوهشی مدنظر قرار داده و از آن تخطی نکنیم:
۱-اصل حقیقتجویی: تلاش در راستای پیجویی حقیقت و وفاداری به آن و دوری از هرگونه پنهانسازی حقیقت.
۲-اصل رعایت حقوق: التزام به رعایت کامل حقوق پژوهشگران و پژوهیدگان(انسان،حیوان و نبات) و سایر صاحبان حق.
۳- اصل مالکیت مادی و معنوی: تعهد به رعایت کامل حقوق مادی و معنوی دانشگاه و کلیه همکاران پژوهش.
۴- اصل منافع ملی: تعهد به رعایت مصالح ملی و در نظر داشتن پیشبرد و توسعه کشور در کلیه همکاران پژوهش.
۵- اصل رعایت انصاف و امانت: تعهد به اجتناب از هرگونه جانبداری غیرعلمی و حفاظت از اموال، تجهیزات و منابع در اختیار.
۶- اصل رازداری: تعهد به صیانت از اسرار و اطلاعات محرمانه افراد،سازمانها و کشور و کلیه افراد و نهادهای مرتبط با تحقیق.
۷- اصل احترام: تعهد به رعایت حریمها و حرمتها در انجام تحقیقات و رعایت جانب نقد و خودداری از هرگونه حرمتشکنی.
۸- اصل ترویج: تعهد به رواج دانش و اشاعه نتایج آن به همکاران علمی و دانشجویان بهغیراز مواردی که منع قانونی دارد.
۹- اصل برائت: التزام به برائت جویی از هرگونه رفتار غیرحرفهای و اعلام موضع نسبت به کسانی که حوزه علم و پژوهش را به شائبههای غیرعلمی میآلایند.
دانشگاه آزاد کاشان
تعهدنامه اصالت پایاننامه
اینجانب محمدرضا جمالی دانشآموخته مقطع کارشناسی ارشد ناپیوسته در رشته حسابداری با شماره دانشجویی۹۱۱۱۱۰۰۱۹ که در تاریخ ۱۴/۰۴/۱۳۹۴ از پایاننامه خود تحت عنوان بررسی رفتار نامتقارن هزینه در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با کسب نمره ۱۸ و درجه عالی دفاع نمودهام بدینوسیله متعهد میشوم:
۱- این پایاننامه حاصل تحقیق پژوهش انجامشده توسط اینجانب بوده و در مواردی که از دستاوردهای علمی و پژوهشی دیگران (اعم از پایاننامه، کتاب، مقاله و …) استفاده نمودهام، مطابق ضوابط و رویه موجود، نام منبع مورداستفاده و سایر مشخصات آن را در فهرست مربوطه ذکر و درج کردهام.
۲- این پایاننامه قبلاً برای دریافت هیچ مدرک تحصیلی (همسطح، پایینتر یا بالاتر) در سایر دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی ارائه نشده است.
۳- چنانچه بعد از فراغت از تحصیل، قصد استفاده و هرگونه بهرهبرداری اعم از چاپ کتاب، ثبت اختراع و … از این پایاننامه داشته باشم، از حوزه معاونت پژوهشی واحد مجوزهای مربوطه را اخذ نمایم.
۴- چنانچه در هر مقطع زمانی خلاف موارد فوق ثابت شود، عواقب ناشی از آن را میپذیرم و واحد دانشگاهی مجاز است با اینجانب مطابق ضوابط و مقررات رفتار نموده و در صورت ابطال مدرک تحصیلیام هیچگونه ادعایی نخواهم داشت.
نام و نام خانوادگی دانشجو
تاریخ و امضاء
سپاسگزاری:
خداوندا سپاس و ستایش تو را میگوییم که هستیمان بخشیدی و به طریق علم و دانش رهنمونمان شدی و به همنشینی رهروان علم و دانش مفتخرمان نمودی و خوشهچینی از علم و معرفت را روزیمان ساختی، اکنون که به لطف الهی این دوره تحصیلی به پایان رسیده است، به مصداق سخن شریف من لم یشکر المخلوق لم یشکرالخالق بر خود لازم میدانم، از همه عزیزانی که در این دوره تحصیلی حامی و پشتیبان من بودند، ، به خصوص جناب آقای دکتر حسین پناهیان، راهنمای بنده در تمامی گامهای پیموده در این مسیر ، تشکر و قدردانی می نمایم. از اساتید داور، جناب آقای دکتر جباری و جناب آقای دکتر شکاری که با نظرات اصلاحی خود به افزایش کیفیت این پایاننامه کمک نمودند سپاسگزارم.
قدردان زحمات آقای حمید پرچمی هستم که با یاری علمی خود پیمودن این مسیر را بر من هموارتر مینمود. از دوست ارجمندم آقایحیدریان که در تمام مراحل نگارش و ویرایش این اثر مرا یاری داد، قلباً سپاسگزارم. همچنین از آقایان اسد و مرادی که در طی اجرای این تحقیق، همکاری صمیمانه ای با من داشتند قدردانی می نمایم.
سپاس آخر را به مهربانترین همراهان زندگیم ، به پدر و مادرعزیزم تقدیم می کنم که حضورشان در فضای زندگیم مصداق بی ریای سخاوت بوده است.
همیشه نیازمند محبت، لطف و دعای خیر شما هستم.
تقدیم به پدر و مادر بزرگوارم
آنان که وجودم برایشان همه رنج بود و وجودشان برایم همه مهر، توانشان رفت تا به توانی برسم و مویشان سپید گشت تا رویم سپید بماند. آنان که فروغ نگاهشان، گرمی کلامشان و روشنی رویشان سرمایه جاودان من است. آنان که راستی قامتم در شکستگی قامتشان تجلی یافت. در برابر وجود گرامیشان زانوی ادب بر زمین مینهم و با قلبی مملو از عشق و محبت بر دستانشان بوسه میزنم. سرو وجودشان همیشه سرسبز و استوار باد.
فصل اول: کلیات تحقیق
۲۴٫۳
۹۲
۱۵
۲۱
۳٫۴
۹
۱٫۴
نمودار۲۶-نمودارتوزیع درصدتاثیرکمبود امکانات خدماتی ومیزان تاثیر پذیری آن
فصل پنجم
آزمون ، فرضیه ها ونتیجه گیری ،ارائه پیشنهادات
فصل پنجم :
آزمون ، فرضیه ها ونتیجه گیری ،ارائه پیشنهادات
۵-۱- جمع بندی یافته تحقیق
۵-۲- ارزیابی فرضیه ها
۵-۳- نتیجه گیری
۵-۴- ارائه پیشنهاد
۵- جمع بندی ، ارزیابی فرضیه ها ، نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات
۵-۱-جمع بندی مطالب :
درابتدابه تبین وضرورت تحقیق یعنی شناسایی عوامل توسعه گردشگری شهر میبد با تاکید بر آثار تاریخی میباشد و تشریح کامل کلمات تحقیق اعم از گردشگری ،عوامل گردشگری با تاکید بر عوامل جغرافیایی .امروزه گردشگری بعنوان یکی از بردارهای اساسی منطقه ای و ناحیه ای در کنار فعالیتهای صنعتی ،خدماتی و کشاورزی میباشد وبا توجه به اینکه بخش گردشگری ماهیت مردمی داشته و بستگی تام به رضایت مردم دارد دارای عوامل توسعه زیادی است .
اهمیت گردشگری تنها با ایجاد اشتغال ودرآمد محدود نمیگردد بلکه با برنامه ریزی گردشگران را قادر میسازد منافع عمده اقتصادی ،اجتماعی ،فرهنگی ، محیطی و… را ایجاد کرد وباعث توسعه ملی شود و به بهبود شاخص های عدالت اجتماعی ، رفاه عمومی ، ارتقاء سطح زندگی و تعادل منطقه ای کمک کند .
کشور هایی که در صنعت گردشگری دارای جایگاه متمایزی هستند در ابتدا با شناخت محیط طبیعی ،سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و زیر ساختی با پژوهش و برنامه ریزی درست توانسته اند از بروز آسیب ها و بحران در این بخش جلوگیری بعمل آورند.
توسعه فرهنگی داخلی در جهت افزایش توجه و میل به انجام سفر و گردشگری اهمیت بسیار دارد بدیهی است که شناخت جاذبه های فرهنگی تاریخی و طبیعی بسیار در سرارسر ایران ضمن تحکیم هویت ملی و انسجام اجتماعی ، زمینه اطلاع رسانی وتبلیغ را در سطح بین المللی فراهم میآورد و تفهم ملی در جهت جلب جهانگردان را محقق میسازد . از این رو باید موانع را برطرف و تسهیلات لازم را جایگزین کرد که در آنها فعالیت های فرهنگ ساز ، روشنگر در فرایند سفر نقش دارند.
نارسایی های موجود در ابعاد ملی در بخش گردشگری عدم تطابق فرهنگی مجامع اسلامی ایران با پارامترهایی از کشور های جهان ، کمبود امکانات مالی برای توسعه و تجهیز تاسیسات گردشگری ، افزایش نرخ مالیات و عوارض و تعرفه آب ، برق ،گاز ،برای تاسیسات توریستی ،عدم همکاری در بازسازی تاسیسات اقامتی و ایجاد ظرفیتهای اقامتی ، عدم همکاری سازمانها و ارگانهای دولتی با یکدیگر در بخش گردشگری ضعف شبکه های ارتباطی حمل و نقل جاده ای محدود بودن تاسیسات فرودگاهی از جمله عوامل باز دارنده توریست در کشور میباشد.
در مقیاس منطقه ای نیز کمبود زیر ساختهای حمل و نقل جاده ای و هوایی تاسیسات و تجهیزات اقامتی مناسب و فقدان مراکز معرفی جاذبه های توریستی منطقه محدودیت های بهره برداری از محیط طبیعی جهت استفاده در امر گردشگری عدم وجود یکبرنامه مدون توسعه در جهت جذب سرمایه گذاری داخلی و خارجی به توسعه بخش گردشگری منطقه از عوامل باز دارنده توسعه گردشگری شهر میبد بشمار می آیند.
در شهر میبد با توجه به قدمت تاریخی و جاذبه ها و آثار تاریخی منحصر به فرد که اهمیت و ارزش آنها حتی برای مدیران بخش ناشناخته نیست لذا عدم وجود یک برنامه مدون توسعه خود عامل عمده و مانع توسعه بالنده در بخش گردشگری میباشد . گرچه فعالیت عمده در شهر میبد صنعتی و آموزشی میباشد ولی شهر میبد از نظر توانهای توریستی جایگاه ویژه ای دارد داشتن آثار تاریخی و مراسم های مذهبی از جمله عواملی است که میتواند قابلیت برنامه ریزی برای توسعه گردشگری را فراهم نماید.
بر همین اساس سوالها ، متغییر ها و فر ضیات تحقیق مطرح شده و همچنین فرایند تحقیق به آنها پرداخته شده است.
تجزیه و تحلیل اطلاعات با استخراج از مطالعه نقشه ها جداول فرمها نمودار ها مصاحبه ها صورت گرفته است. جهت صحت داده ها از بازدید میدانی بهره گرفته و داده ها با نتایج مشاهدات مطابقت داده میشود . سپس با بهره گرفتن از ابزار ها و روش های آماری و تجربی و تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته میشود . در این تحقیق از نرم افزارهایی نظییر استفاده شده است GIS در محیط نرم افزار AUTOCAD - EXCEL در مرحله دوم علاوه بر متون انجام شده و فعالیتهای علمی صورت گرفته اعم از از کتاب ها
پایان نامه ها و مقالات به نوعی با بخشهای مختلف این پژوهش و شناسایی عوامل توسعه گردشگری شهر میبد با تاکید بر آثار تاریخی مرتبط بوده اند که به اختصار بدانها اشاره شده است . مباحث نظری در خصوص تعاریف و مفاهیم جغرافیای توریستی واژه توریسم از دو قسمت ترکیب یافته است تور به معنای سفر، گشت ،سیاحت و ایسم پسوندی که اشاره به مکتب یا اندیشه ای فلسفی ، مذهبی ، سیاسی میباشد .بنابراین توریسم یعنی مکتبی که پایه فکری آن سیاحت و گردشگری است بطور کلی اصطلاع جهانگردی (توریسم ) از قرن نوزدهم معمول شد . در آن زمان اشراف زادگان فرانسه میبایست برای تکمیل تحصیلات و کسب تجربه لازم اقدام به مسافرت نمایند این جوانان در آن زمان توریست نامیده میشدند.
تاریخچه گردشگری در جهان ،جهانگردی از دوره های بسیار دور به وجود آمده آغاز جهانگردی از دوران باستان بود که انسانها ندانسته با کوچ نشینی و رفت و آمد های خود از نقطه ای به نقطه دیگربرای آب و هوای مناسب و محیط امن انجام می دادند و بعد از آن جهانگردی در دوران قرون وسطی که در قرن ۴ و۵ میلادی باسقوط امپراطوری روم،امنیت سفر های تفریحی و گردشگری در اروپا دچار بحران شد واز فروپاشی این امپراطوری (یعنی اغاز قرون وسطی ) تا دوره رنسانس سفر در اروپا با خطرات بسیار همراه بوده در دوران قرون وسطی به غیر از سفرهای دریا نوردی سفرهای زیارتی هم به رونق خود رسید..دوره های دیگر هم وجود داشت که جهانگردی در آن رمان رونق داشت دوره رنسانس ،انقلاب صنعتی ،دوره
اسلامی ،در تمام این دورانها به شکلهایی جهانگردی به رونق رسید مسافرتهای کوتاه مدت و با این مقیاس گسترده که امروزه متداول است پدیده جدید است که در دوره قبل افراد معدودی از اوقات فراغت خود لذت میبردند.مردم عادی وقت آزاد خود را به امور مذهبی اختصاص میدادند و به همین دلیل روزهای تعطیل روزهای مقدس تلقی می شد بیشتر مسافران هم از زائران مذهبی بودند با پیدایش مناطقی که چشمه های آب معدنی داشتند مردم برای معالجه و درمان به سوی آن نقاط مسافرت میکردند . با فرا رسیدن عصر مدرنیته ، مردم مسافرتهای فرهنگی را نیز به سفر های خود افزودند و از اینجاست که مسافرتها و تورهای بزرگی که امروزه متداول شده مورد استقبال و توجه مردم قرار گرفت با شتاب گرفتن سیر تحولات اقتصادی و اجتماعی کشور ها (بویژه در اروپا و امریکای شمالی درآمد و شرایط کاری بهبود یافت و به تدریج مردم وقت آزاد بیشتری پیدا کردند.در همین حال وضعیت حمل و نقل بهبود یافت ورسیدن به مقصد سریعتر و ارزانتر شد .همه تحولات نتیجه انقلاب صنعتی و رنسانس بود .در قرن نوزدهم با ایجاد خطوط راه آهن دسترسی به مناطق تفریحی ساحلی برای مردم امکان پذیر شد در نیمه اول سده نوزدهم طبقات پر درآمدبروسعت دامنه مسافرتهای خود افزوده اند استفاده از اوقات فراغت برای گردشگری برای بیشتر مردم عادی با درآمد متوسط محدود بود این محدودیت هم نیز برای بسیاری از مردم کشور های در حال توسعه وجود دارد جهانگردی در کشور های توسعه یافته وصنعتی پس از جنگ جهانی دوم رشد چشمگیری داشته است .
بهترین دوره جهانگردی در ایران رامیتوان دوران صفویه یاد کرد .در دوران پادشاهی صفویان مسافران زیادی وارد ایران شدند و پادشاهان این دوران از آنها استقبال میکردند. در این دوران راه های ارتباطی مناسب ،اقامتگاهای متعدد و مناسب ،امنیت عبور ومرور از مهمترین عواملی بود که باعث شد مسافران زیادی از دیگر نقاط به ایران بیایند و از مهمتریت عواملی که در جذب جهانگردی در ایران تاثیر داشت ذوق و هنر و علم بود که در نوع خود بی نظیر بود که بدست معماران و نقاشان ثبت میشدصنعت جهانگردی بطور رسمی در نیم قرن پیش با تشکیل اداره ای به نام امور جهانگردی در وزارت کشور شکل گرفت تا فعالیتهایی در زمینه ایجاد تسهیلات مربوط به این صنعت انجام دهد . جهانگردی در سال ۱۳۳۰ جای خود را به شورای عالی جهانگردی داد این سازمان بعنوان متولی بخش جهانگردی در کشور محسوب میشود وی سالهای طولانی که ۷۰ سال از عمر ان میگذرد دستخوش تغییرات بسیاری شده است و مختصری نیز ازتارخچه گردشگری و قدمت شهر میبد در این فصل ذکر گردید.در بخشی دیگر مشخصات جغرافیایی شهر میبد و جاذبه های گردشگری شهر میبد می باشد.میبد در ۱۰ درجه و ۲ دقیقه و ۵۴ ثانیه طول جغرافیایی و ۴ درجه و ۱۴ دقیقه و ۳۲ ثانیه عرض جغرافیایی واقع بوده و ارتفاع متوسط آن از سطح دریا ۱۲۳۴ متر میباشد. شهر میبد در شمال غرب شهر یزد، کنار جاده تهران - بندرعباس و راهآهن تهران - کرمان و در حاشیه کویر مرکزی ایران قرار دارد. اراضی خاوری آن دشت و هموار است و از سوی غرب به کوهپایه و ارتفاعات جنوبی عقدا منتهی میگردد. شهرهای یزد، صدوق و اردکان به ترتیب همسایگان
جنوب شرق، جنوب و شمال این شهرستان هستند.مساحت کل شهر میبد بر اساس طرح هادی، ۵/۱۹ کیلومتر مربع (۱۹۵۲هکتار) میباشد که از این اراضی بخشهای کشاورزی و باغات ۲۸۲ هکتار، اراضی مسکونی ۲۶۲ هکتار، موات و بایر ۴۵۲ هکتار است از نظر زمین شناسی(قدیمی ترین سازند موجود در منطقه، رخساره های ماسه سنگی و دولومیتی مربوط به اینفراکامبرین است که در ارتفاعات اشنیز و تلخستان به چشم می خورد. از نظر توپوگرافی (شهر میبد در بخش میانی دشت فلات ایران واقع است. به طور کلی رشته کوههایی که دور تا دور فلات مرکزی را در برگرفته است سبب شده که دامنههای خارجی فلات، از رطوبت بیشتری برخوردار بوده و دامنههای داخلی آن خشک باشد. بنابراین کمبود نزولات جوی و آفتاب داغ آسمان صاف ایران، شرایط سختی را در حاشیه کویر به وجود آورده است) اقلیم (شهرمیبد به تبع شرایط کلی استان یزد و به دلیل واقع شدن در عرض های جغرافیایی ۳۰ تا ۳۲ درجه شمالی، موقعیت عمومی خود و قرار گرفتن در نوار بیابانی نیمکره شمالی و همچنین موقعیت نسبی خود و تحت تأثیر بیابان ها و کویرهای اطراف و دوری از منابع عمده رطوبت و حاکم بودن توده هوای پرفشار جنب حاره در اکثر ماه های سال دارای آب و هوای گرم و خشک است) منابع آب (منابع آبی میبد بسیار محدود است و از گذشته های دور از آب های سطحی و رودها و آب های زیرزمینی تامین می شده است. بخش اعظم آب های مورد نیاز از طریق حفر قنات از دامنه های شیر کوه از فاصله ۱۰ تا ۴۰ کیلومتری به شهر می رسیده است. ) خاک (جنس خاک منطقه میبد ، ترکیبی از خاک های رس روشن است که نسبت آن در مکان های مختلف متفاوت است. وسیع ترین و ضخیم ترین معادن خاک رس استان در حوالی یزد تا اردکان گسترده شدهاست و خالص ترین و ریزدانه ترین آنها در محدوده میبد است از گذشته های دور باعث رونق صنعت سفالگری، سرامیک سازی و کوزه گری در منطقه شده است.)
خصوصیات اجتماعی ،بررسی فرهنگی و اجتماعی شهر نشان می دهد که در زمینه های فرهنگی از قبیل زبان ،دین ،گرایشات مذهبی ،لباس پوشیدن ،غذا خوردن ،آیین ازدواج و طلاق ،مراسم عزاداری ،رابطه با فرزندان ،نحوه ارتباط با زن ،نحوه گذراندن اوقات فراغت ،نحوه اسکان ، باورها ، اعتقادات و…. فرهنگ ایرانی و متدوال در کشور صورت میگیرد .خصوصیات جمعیتی شهر میبد در دوره های مختلف سرشماری عمومی نفوس و مسکن عنوان شده که آنچه از این مطلب میتوان برداشت نمود روند های افزایش جمعیت و خانوارهای شهر میبد است بصورتیکه جمعیت ۵۹۳۲ نفری در سال ۱۳۳۵ به ۷۹۹۶۵ نفر در سال ۱۳۹۰ افزایش یافته و متوسط نرخ رشد جمعیت شهر میبد ۶۸/۷ درصد میباشد در فاصله زمانی ۱۳۳۵ تا۱۳۹۰ محاسبه گردیده است . لازم به ذکر است مسائل مهاجرتی در دوره ۱۳۴۵ تا ۱۳۹۰ بصورت ناگهانی حجم زیادی به جمعیت شهر اضافه گردیده نباید به مسائل جاده های دسترسی به مرکز استان و کشور ،صنعتی شدن منطقه خشکسالی اخیر و فقر اقتصادی روستا هابعنوان عوامل افزایش جمعیتی شهر گردیده است در ادامه نیز جاذبه های گردشگری و آثار تاریخی شهر اشاره گردیده است .
در بخش چهارم نتایج حاصل از تکمیل پرسشنامه مشادات میدانی جداول و نمودارها ارزیابی و تحلیل شده اند. پرسشنامه های طراحی شده توسط نگارنده دو نوع پرسشنامه گردشگران و پرسشنامه شهر وندان که تلاش بر این بوده که بتوان متغییر های عوامل توسعه گردشگری شهر به اثبات برسد و عوامل موثر بر آن شناسایی شود ودر این خصوص فرضیه های مطرح شده در فصل اول مورد توجه بوده .
۵-۲- آزمون فرضیه ها:
۵-۲-۱- فرضیه اول : محدودیتهای محیط طبیعی در بروز آسیب های گردشگری در شهر میبد موثر ند.
براساس مطالعات انجام شده از جامعه آماری ۶۱۱ نفری در فرضیه اول که ۶ سوال برای آن طرح شد نتایج زیر بدست آمد :
- درجهت تاثیر موقعیت در بخش توسعه گردشگری ۷۸/۰ معتقد به وجود تاثیر موقعیت بوده و ۹/۲۱ به عدم تاثیر موقعیت رای داده اند .میزان تاثیر پذیری ۷/۴۴ بالاتر از متوسط و تنها ۸/۷ پایین تر از متوسط ارزیابی نموده اند. تاثیر شرایط اقلیمی در توسعه گردشگری ۹۴/۰ معتقد به وجود تاثیر شرایط اقلیمی بوده وتنها ۵/۵ به عدم تاثیر پذیری اقلیمی رای داده اندو۰/۳ در این مورد اظهار نظر ننموده اند.
-کمبود منابع آب در بخش توسعه گردشگری ۷/۹۰ معتقد به وجود تاثیر آن رای داده اند و ۸/۸ رای به عدم تاثیر آن داده و فقط ۸/۰ در این مورد اظهار نظر ننموده اند.
- تاثیرعدم حاصلخیزی خاک در جهت توسعه گردشگری ۷/۷۶ معتقد به وجود تاثیر آن رای داده اند و ۵/۲۲ رای به عدم تاثیر آن داده و فقط ۳/۰ در این مورد اظهار نظر ننموده اند.
- کمبود پوشش گیاهی در بخش توسعه گردشگری ۹/۸۹ معتقد به وجود تاثیر آن رای داده اند و ۶/۹ رای به عدم تاثیر آن داده و فقط ۳/۰ در این مورد اظهار نظر ننموده اند.
-تاثیر عدم تهیه واجرای طرح های آمایش سرزمین در بخش توسعه گردشگری ۲/۹۱ معتقد به وجود تاثیر و ۶/۸ رای به عدم تاثیر داشته اند.
اگر مقدار آماره آزمون بزرگتر از مقدار x2 جدول باشد پس فرض H0در سطح خطای α درصد رد شده و فرض H1 (وجود ارتباط بین دو متغییر ) پذیرفته خواهد شد . (عادل و مومنی ۱۳۸۱ )
برای فرض اول X جدول شماره ۵-۲-۱- متغییر های آزمون شده در آزمون۲
ردیف
متغییرها
آماره