۱- بررسی تأثیر شدت رقابت بر کسب مزیت رقابتی در بانک صادرات شهرستان تهران،
۲- بررسی تأثیر شدت رقابت بر ارتباط با مشتری در بانک صادرات شهرستان تهران،
۳- بررسی تأثیر شدت رقابت بر خدمت به مشتری در بانک صادرات شهرستان تهران،
۴- بررسی تأثیر شدت رقابت بر اثربخشی فعالیتهای پیشبرد فروش در بانک صادرات شهرستان تهران،
۵- بررسی تأثیر شدت رقابت بر تحقیقات بازاریابی در بانک صادرات شهرستان تهران،
۶- بررسی تأثیر ارتباط با مشتری بر کسب مزیت رقابتی در بانک صادرات شهرستان تهران،
۷- بررسی تأثیر خدمت به مشتری بر کسب مزیت رقابتی در بانک صادرات شهرستان تهران،
۸- بررسی تأثیر اثربخشی فعالیتهای پیشبرد فروش بر کسب مزیت رقابتی در بانک صادرات شهرستان تهران،
۹- بررسی تأثیر تحقیقات بازاریابی بر کسب مزیت رقابتی در بانک صادرات شهرستان تهران،
در پژوهش حاضر از ابزار پرسشنامه برای گردآوری دادههای مورد نیاز استفاده شده است. سوالات پرسشنامه مذکور با بهره گرفتن از شاخص های مستخرج از پیشینه پژوهش طراحی گردیده است و طیف لیکرت پنج گزینهای جهت پاسخگویی به سوالات در نظر گرفته شده است. سوالات مرتبط با شدت رقابت از پژوهش کوهلی وجاورسکی (۱۹۹۰)، سوالات قابلیت بازاریابی از تحقیق یان و همکاران (۲۰۱۴) و پرسشهای مزیت رقابتی از باییج و همکاران (۲۰۰۴) استخراج شده است.
در پرسشنامه تعداد ۱۸ سؤال به منظور بررسی تأثیر شدت رقابت و نقش آن در کسب مزیت رقابتی با مد نظر قرار دادن نقش میانجیگری قابلیت بازاریابی گنجانده شد. این سوالات از بررسیهای محقق در پژوهشهای مرتبط و با مروری جامع بر آنها و پس از مشورت با استاد راهنما انتخاب شد و سعی گردید تا حد امکان ترجمه فارسی روان و سلیسی برای عبارت موجود در پرسشنامه انتخاب گردد.
در مرحله نخست آمار استنباطی، تحلیل عاملی اکتشافی جهت تعیین عوامل و گویه های متغیر قابلیت بازاریابی صورت پذیرفت، نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی در خصوص این متغیر نشان داد که مقدار شاخص KMO برابر ۷۵۲/۰ و سطح معنیداری آزمون بارتلت کمتر از ۰۵/۰ است (سطح معنیداری برابر ۰۰۰/۰) و چهار عامل با مقادیر ویژه بالاتر از یک به دست آمد، این عوامل در مجموع ۷۲% از کل واریانس را تبیین مینمودند، با توجه به ادبیات موضوع بررسی شده در فصل دوّم پژوهش و مطالعات یان و همکاران (۲۰۱۴) این عوامل ارتباط با مشتری، پیشبرد فروش، تحقیقات بازار و خدمت به مشتری نامگذاری شدند و متغیرهای مربوط به هر بعد شناسایی گردید. در ادامه جهت سنجش روایی گویه ها و اطمینان از تک بعدی بودن مقیاسهای ارزیابی هر یک از ساختارها و اعتبار مدل ارزیابی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده گردید. نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه بر روی ابعاد شناسایی شده متغیر قابلیت بازاریابی نیز (ضرایب استاندارد، مقادیر معنیداری و شاخص های نیکویی برازش) صحّت مدل تدوین شده را مورد تأیید قرار داد. همچنین با توجه به اینکه ضرایب استاندارد و مقادیر معنیداری تحلیل عاملی تأییدی در سطح قابل قبولی بود (مقادیر معنیداری بالای ۹۶/۱) روایی همگرای مناسب مدل مورد بررسی تأیید گردید. همچنین آزمون آلفای کرونباخ جهت سنجش پایایی روی تک تک ابعاد و کل پرسشنامه صورت گرفت و با توجه به اینکه در تمامی موارد ضریب ذکر شده بالای ۷۰% بود؛ لذا پایایی پرسشنامه مورد بررسی تأیید گردید.
پس از طی این مراحل، جهت اطمینان از نرمال بودن داده ها آزمون کلموگرف-اسمیرنف بر روی عوامل صورت گرفت که نتایج نشان از نرمال بودن متغیرها است چرا که تمامی سطوح معنیداری به دست آمده بالای ۵ درصد میباشد. با بهره گیری از آزمون تی استیودنت، مناسب بودن تمامی متغیرهای مورد بررسی نیز تأیید گردید زیرا تمامی سطوح معنیداری کمتر از سطح خطای ۵ درصد بود. در نهایت قبل از بررسی فرضیات باید با بهره گرفتن از ضریب همبستگی از وجود رابطه علی بین متغیرها اطمینان حاصل کرد. از آنجایی که تمامی متغیرها نرمال بودند از تحلیل همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج تحلیل همبستگی نشان دهنده وجود رابطه معنیدار بین متغیرهای تحقیق میباشد و میتوان ادعا نمود که در سطح اطمینان ۹۹/۰ درصد تمامی متغیرهای تحقیق دارای رابطه معنیدار با یکدیگر میباشند؛ و در نهایت با بهره گیری از مدلسازی معادلات ساختاری به بررسی فرضیات پژوهش حاضر پرداخته شد که نتایج نشان دهنده تأیید تمامی فرضیات (غیر از تأثیر خدمت به مشتری بر کسب مزیت رقابتی) به سبب بالاتر بودن مقادیر معنیداری از مقدار بحرانی ۹۶/۱ است.
۵-۳) بحث در خصوص نتایج
در این بخش ابتدا هر یک از فرضیههای تحقیق مطرح شده، سپس نتایج به دست آمده با تحقیقات مشابه مورد بررسی و در نهایت با توجه به شواهد تحلیل آماری، نتایج و دلایل احتمالی تائید یا رد آنها مورد بحث قرار خواهد گرفت.
فرضیه اوّل: شدت رقابت بر کسب مزیت رقابتی در بانک صادرات شهرستان تهران تأثیر دارد.
با توجه به مقدار معنیداری (۶۵/۲-) میتوان بیان نمود از آنجا که قدر مطلق این عدد بزرگتر از مقدار بحرانی ۹۶/۱ بوده و از آنجایی که علامت ضریب استاندارد (۲۶/۰-) منفی است، لذا فرضیه حاضر تأیید گردیده و بایستی بیان نمود که شدت رقابت تأثیر منفی و معنیداری بر کسب مزیت رقابتی در بانک صادرات شهرستان تهران دارد. همانگونه که اشاره شد شدت رقابت اشاره به توانایی و میل رقبا برای تغییر تصمیمات آمیخته بازاریابی جهت کسب مزیت رقابتی میباشد. شدت رقابت، تعریف شده به عنوان درجهای که یک شرکت با رقابت در بازار محصول ویژه مواجه میشود. بویژه در صنعت بانکداری، مشخص شده است که با رقابت شدید، مشتریان انتخابات قابل جایگزین متعددی برای برآوردن نیازها و خواستههای خود دارند بنابراین، در شرایط رقابتی بالا، اتخاذ استراتژیهای بازاریابی مناسب کمک زیادی به شرکتها جهت کسب مزیت قویتر از رقبای اصلی میکند. با توجه به نتایج به دست آمده در ضرایب استاندارد مدلسازی معادلات ساختاری بایستی بیان نمود که تأثیر شدت رقابت برای کسب منابع و مصارف در ایجاد مزیت رقابتی به میزان (۸۹/۰)، شنیدن خبر یک حرکت رقابتی جدید جهت کسب مزیت رقابتی در بانک (۸۱/۰)، رقابت قیمت (خدمات) به عنوان یک شاخص جهت کسب مزیت رقابتی (۸۰/۰) و وجود شدت رقابت جهت کسب مزیت رقابتی در بانک (۷۰/۰) در تبیین متغیر شدت رقابت مؤثر شناسایی شدند. با توجه به نتایج به دست آمده شدت رقابت سبب کسب منابع و مصارف در ایجاد مزیت رقابتی خواهد شد. همانگونه که عنوان شد تأثیر شدت رقابت بر کسب مزیت رقابتی منفی است و باید بیان نمود که با افزایش شدت رقابت در میان بانکها دستیابی به مزایای رقابتی سختتر شده و باید به فکر دستیابی به یک مزیت رقابتی پایدار بود. نتایج به دست آمده با یافتههای چیرانی و همکاران (۱۳۹۰) که بیان نمودند میزان رقابت و وجود فضای رقابتی بر توجه به کسب مزیت رقابتی تأثیرگذار است و ژو و همکاران (۲۰۰۹) مبنی بر اینکه شدت رقابت تأثیرات تأیید شدهای بر مزیت رقابتی دارد، تطبیق میکند. نتایج تحقیقات نشان میدهد شدت رقابت تأثیر تعدیلکننده بر مزیت رقابتی دارد. همچنین شدت رقابت در کنار آشفتگی بازار و تمرکززدایی نقش اساسی در تعیین اولویتهای استراتژیک و عملکرد مالی شرکت دارد.
فرضیه دوّم: شدت رقابت بر ارتباط با مشتری در بانک صادرات شهرستان تهران تأثیر دارد.
همانگونه که در نتایج به دست آمده نشان داد مقدار معنیداری مربوط به این فرضیه برابر (۰۰/۱۴) بوده که بالاتر از مقدار بحرانی ۹۶/۱ است و علامت ضریب استاندارد (۹۵/۰) مثبت است، در نتیجه باید بیان نمود که فرضیه دوم مورد تأیید واقع میگردد و شدت رقابت تأثیر مثبت و معنیداری بر ارتباط با مشتری در بانک صادرات شهرستان تهران دارد. جهت افزایش مزیت رقابتی سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری میتوانند سازمانها را برای کسب مشتریان جدید بالقوه، حفظ مشتریان و افزایش خرید مجدد مشتریان، حفظ روابط بلند مدت و همچنین بالا بردن ارزش مورد انتظار مشتری، یاری نمایند. بنابراین بانکها و مؤسسات مالی جهت ورود به بازار رقابتی مجبور به تجهیز امکانات و بهره برداری از تکنولوژیها و روشهای نوین همچون پیادهسازی سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری بوده و باید از این طریق ارتباط با مشتری را بهبود بخشند. با توجه به ضرایب استاندارد به دست آمده باید بیان نمود که میزان اعتماد میان مشتریان و بانک (۸۸/۰)، همکاری نزدیک بانک با مشتریان (۸۲/۰)، توجه به نظرات مشتریان در تصمیمگیریهای بانک (۷۳/۰) در تبیین متغیر ارتباط با مشتری مؤثر شناسایی شدند. نتایج به دست آمده از تأیید فرضیه حاضر با یافتههای مطالعه رضایی دولت آبادی و خائف الهی (۱۳۸۵) که بیان نمودند افزایش شدت رقابت سبب توجه بیشتر به مشتریان گردیده و باید نیازهای مشتیان از این طریق شناسایی و رفع شود مطابقت دارد.
فرضیه سوّم: شدت رقابت بر خدمت به مشتری در بانک صادرات شهرستان تهران تأثیر دارد.
با مشاهده به مقدار معنیداری مشاهده میگردد که این مقدار برابر با (۵۰/۱۴) است که بزرگتر از مقدار بحرانی ۹۶/۱ میباشد و همچنین علامت ضریب استاندارد (۹۱/۰) مثبت است و در مجموع بایستی بیان نمود که شدت رقابت تأثیر مثبت و معنیداری بر خدمت به مشتری در بانک صادرات شهرستان تهران دارد. این مفهوم اشاره به ارائه خدمت به مشتری قبل، در حین و پس از استفاده از خدمات است. با توجه به ضرایب استاندارد به دست آمده از مدلسازی معادلات ساختاری میتوان اذعان نمود که تلاش کارکنان در جهت رفع نیازها و حل مشکلات مشتریان به میزان (۸۶/۰)، برخورد بسیار مؤدبانه و با خوشرویی کارکنان بانک با مشتریان (۷۸/۰) و ارائه خدمات مورد انتظار مشتری در موعد مقرر به میزان (۷۸/۰) در تبیین متغیر خدمت به مشتری مؤثر شناسایی شدند. با توجه به این موارد شناسایی نیازها و مشکلات مشتریان از طریق پیمایش رفتار و نظرخواهی از مشتریان، پیدا نمودن راه حل های موجود در جهت رفع مشکلات و سپس جلسه با کارکنان جهت تشریح نوع خدمترسانی به مشتریان نقش مهمی در بهبود خدمت به مشتریان دارد. نتایج به دست آمده از تأیید فرضیه حاضر با یافتههای ماریادوس و همکاران (۲۰۱۱) مبنی بر این که شدت رقابت در فضای امروز جهان سبب بهبود خدمترسانی به مشتریان شده و تلاش سازمانها برای شناسایی هرچه بهتر نیاز مشتریان و رفع آن را در پی داشته است، همخوانی دارد و آن را تأیید مینماید.
فرضیه چهارم: شدت رقابت بر اثربخشی فعالیتهای پیشبرد فروش در بانک صادرات شهرستان تهران تأثیر دارد.
همانگونه که در نتایج به دست آمده نشان داد مقدار معنیداری مربوط به این فرضیه برابر (۲۲/۱۴) بوده که بالاتر از مقدار بحرانی ۹۶/۱ است و علامت ضریب استاندارد (۸۲/۰) مثبت است، در نتیجه باید بیان نمود که فرضیه چهارم مورد تأیید واقع میگردد و باید بیان نمود که شدت رقابت تأثیر مثبت و معنیداری بر اثربخشی فعالیتهای پیشبرد فروش در بانک صادرات شهرستان تهران دارد. همانگونه که عنوان شده است ترفیعات فروش در بازاریابی به مجموعهای از فعالیتهایی گفته میشود که شرکت با انجام آنها سعی در افزایش فروش محصولات خود می کند. این فعالیتها عبارتند از: آگهی و تبلیغات، روابط عمومی، پیشبرد فروش، فروش شخصی، بازاریابی مستقیم. با توجه به ضرایب استاندارد مدلسازی معادلات ساختاری برخورداری از وجه تمایز آشکار و مشهود در مقایسه با رقبا به میزان (۹۳/۰)، برخورداری از نام و آوازه بیشتر در مقایسه با رقبا (۸۵/۰) و فعال بودن کارکنان بانک صادرات در ارائه خدمت به مشتریان به میزان (۶۲/۰) در تبیین پیشبرد فروش مؤثر شناسایی شدند. با توجه به این ضرایب، بانک صادرات و محققان بازاریابی فعال در این سازمان باید به شناسایی نقاط قوت و وجوه تمایز پرداخته و در تبلیغات و برخورد با مشتریان بر آن تأکید نمایند. هرچه شدت رقابت افزایش یابد توجه به ابزار پیشبرد فروش و ایجاد تمایز آشکار و مشهود در مقایسه با رقبا از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد شد. نتایج به دست آمده از تأیید فرضیه حاضر با یافتههای حاصله از مطالعات مریلیس و همکاران (۲۰۱۱) که قابلیت های بازاریابی و مقدمات و عوامل مؤثر بر آن را مورد بررسی قرار دادند، همخوانی داشته و یافتههای این مطالعات را مورد تأیید قرار میدهد. آنها بیان نمودند شدت رقابت در دنیای امروزی ضرورت توجه به ابزارهای پیشبرد فروش و بازاریابی را بیش از پیش آشکار نموده است.
فرضیه پنجم: شدت رقابت بر تحقیقات بازاریابی در بانک صادرات شهرستان تهران تأثیر دارد.
با توجه به مقدار معنیداری (۹۲/۱۵) میتوان بیان نمود از آنجا که این عدد بزرگتر از مقدار بحرانی ۹۶/۱ بوده و از آنجایی که علامت ضریب استاندارد (۸۸/۰) مثبت است، لذا فرضیه حاضر تأیید گردیده و بایستی بیان نمود که شدت رقابت تأثیر مثبت و معنیداری بر تحقیقات بازاریابی در بانک صادرات شهرستان تهران دارد. با توجه به مقادیر معنیداری باید بیان نمود که شدت رقابت بیشترین تأثیر را بر تحقیقات بازاریابی خواهد داشت. یعنی هر چه شدت رقابت افزایش یابد نیاز مؤسسات به انجام تحقیقات بازاریابی بیش از پیش نمود پیدا می کند. ضرایب استاندارد نشان میدهد میزان استفاده از تحقیقات بازاریابی جهت شناخت نقاط قوت و ضعف رقبا به میزان (۸۸/۰) و میزان استفاده از تحقیقات بازاریابی جهت شناخت نیازها و خواسته های مشتریان به میزان (۸۶/۰) در تبیین متغیر تحقیقات بازاریابی مؤثر شناسایی شدند. شناخت نقاط قوت و ضعف رقبا و همچنین نیازها و خواسته های مشتریان دو نکته مهم در فعالیتهای بازاریابی در دنیای مدرن امروزی است که تمامی سازمانها برنامه بازاریابی خود را با توجه به این امر تنظیم مینمایند. نتایج به دست آمده از تأیید این فرضیه با یافتههای یان و همکاران (۲۰۱۴) که بیان نمودند شدت رقابت در سطح صنعت باید سبب توجه بیشتر به تحقیقات بازاریابی شود تطابق دارد.
فرضیه ششم: ارتباط با مشتری بر کسب مزیت رقابتی در بانک صادرات شهرستان تهران تأثیر دارد.
همانگونه که در نتایج به دست آمده نشان داد مقدار معنیداری مربوط به این فرضیه برابر (۱۵/۴) بوده که بالاتر از مقدار بحرانی ۹۶/۱ است و علامت ضریب استاندارد (۲۶/۰) مثبت است، در نتیجه باید بیان نمود که فرضیه ششم مورد تأیید واقع میگردد و ارتباط با مشتری تأثیر مثبت و معنیداری بر کسب مزیت رقابتی در بانک صادرات شهرستان تهران دارد. ارتباط با مشتری یک پارادایم کسب و کار چندگانه است که متشکل از افراد، فرایند و تکنولوژی است. از دیدگاه اکثر محققان ریشه های ارتباط با مشتری در بازاریابی رابطهای و فنآوری اطلاعات است که هدفش به حداکثر رساندن منافع به دست آمده از رهگذر برقراری ارتباط با مشتری است. مزایایی که انجام و اعمال ارتباط با مشتری با خود به همراه داشته باعث شده تا مؤسسات سرمایه گذاری بسیار زیادی جهت انجام پروژه های مدیریت ارتباط با مشتری هزینه نمایند. از جمله این مزایا میتوان به بهبود اثربخشی و کارایی، کاهش هزینه، بهبود سوددهی، افزایش فروش، افزایش میزان رضایت، اعتماد و وفاداری مشتری اشاره نمود. در دنیای رقابتی امروز سازمانها و مؤسسات به دنبال راههایی برای حفظ و افزایش میزان مشتریان خود میباشند. تداوم و حیات و بقاء سازمانها در گرو یافتن راهکارها و روشهای جدید مقابله با مشکلات میباشد. از سوی دیگر خدمات مالی و بانکی در کشور جایگاه برجسته و رو به رشدی پیداکرده است. با توجه به روند رو به رشد اهمیت خدمات بانکداری، نحوهی توزیع آن نیز اهمیت یافته و توجه به آن میتواند باعث ایجاد مزیت رقابتی برای مؤسسات ارائهدهندهی این گونه خدمات شود. با توجه به ضرایب استاندارد به دست آمده باید بیان نمود که ایجاد مزیت رقابتی در بانک به واسطه ارائه خدمات با کیفیت برتر نسبت به رقبا به میزان (۹۲/۰)، استفاده از نوآوریهای بانک صادرات توسط رقبا (۸۸/۰)، ایجاد مزیت رقابتی در بانک به واسطه نحوه ارائه خدمات متمایز نسبت به رقبا به میزان (۸۴/۰) در تبیین مزیت رقابتی مؤثر شناسایی شدند. با توجه به تأیید فرضیه حاضر و همچنین تأیید فرضیه دوم مبنی بر تأثیر مثبت و معنیدار شدت رقابت بر ارتباط با مشتری، باید بیان داشت که ارتباط با مشتری به عنوان یکی از قابلیت های بازاریابی نقش میانجی در رابطه میان شدت رقابت و مزیت رقابتی ایفا خواهد نمود. نتایج به دست آمده از تأیید فرضیه حاضر با یافتههای مطالعه فتحی و همکاران (۱۳۹۱) که به تبیین و آزمون راهبرد تعامل قابلیتهای یادگیری بازار، نوآوری و مزیت رقابتی پایدار پرداخته است مطابقت دارد. در این تحقیق ارتباط با مشتری به عنوان یکی از قابلیتهای یادگیری بازار عنوان شده است و نتیجهگیری شده است که تأثیر مستقیم بر کسب مزیت رقابتی دارد.
فرضیه هفتم: خدمت به مشتری بر کسب مزیت رقابتی در بانک صادرات شهرستان تهران تأثیر دارد.
با مشاهده به مقدار معنیداری مشاهده میگردد که این مقدار برابر با (۸۴/۱) است که کوچکتر از مقدار بحرانی ۹۶/۱ میباشد بایستی بیان نمود که خدمت به مشتری تأثیری بر کسب مزیت رقابتی در بانک صادرات شهرستان تهران ندارد. با توجه به تأثیر مثبت و معنیدار شدت رقابت بر خدمت به مشتری و عدم تأثیر خدمت به مشتری بر کسب مزیت رقابتی در بانک صادرات شهرستان تهران باید بیان نمود که خدمت به مشتری به عنوان یکی از قابلیت های بازاریابی نقش میانجی در رابطه میان شدت رقابت و مزیت رقابتی ایفا نمینماید. شاید یکی از دلایل رد این فرضیه این باشد که امروزه اکثر بانکها شاخص های دخیل در خدمت به مشتری را مورد توجه قرار دادهاند و دیگر از این شاخص ها نمی توان به عنوان یک مزیت رقابتی یاد برد. نتایج به دست آمده از رد فرضیه حاضر با یافتههای یان و همکاران (۲۰۱۴) مبنی بر این که خدمت به مشتری به عنوان یکی از شاخص های تأثیرگذار بر مزیت رقابتی است و نقش میانجی ایفا مینماید، تناقض دارد.
فرضیه هشتم: اثربخشی فعالیتهای پیشبرد فروش بر کسب مزیت رقابتی در بانک صادرات شهرستان تهران تأثیر دارد.
همانگونه که در نتایج به دست آمده نشان داد مقدار معنیداری مربوط به این فرضیه برابر (۱۲/۵) بوده که بالاتر از مقدار بحرانی ۹۶/۱ است و علامت ضریب استاندارد (۲۹/۰) مثبت است، در نتیجه باید بیان نمود که فرضیه هشتم مورد تأیید واقع میگردد و باید بیان نمود که اثربخشی فعالیتهای پیشبرد فروش تأثیر مثبت و معنیداری بر کسب مزیت رقابتی در بانک صادرات شهرستان تهران دارد. با توجه به تأیید فرضیه حاضر و همچنین تأیید فرضیه چهارم مبنی بر تأثیر مثبت و معنیدار شدت رقابت بر اثربخشی فعالیتهای پیشبرد فروش، باید بیان داشت که اثربخشی فعالیتهای پیشبرد فروش به عنوان یکی از قابلیت های بازاریابی نقش میانجی در رابطه میان شدت رقابت و مزیت رقابتی ایفا خواهد نمود. نتایج به دست آمده از تأیید فرضیه حاضر با یافتههای حاصله از مطالعات لی و شیح (۲۰۱۰) مبنی بر اینکه قابلیت بازاریابی تأثیرات تأیید شدهای بر روی مزیت رقابتی دارد، تطبیق میکند. نتایج تحقیقات نشان میدهد، زمانی که شرکتها رقیب محور باشند و قابلیتهای بین وظیفهای خوبی داشته باشند قابلیتهای بازاریابی بهبود مییابد. همچنین نتایج تحقیقات نشان میدهد که بازاریابی از طریق استراتژیهای رهبری هزینه و تمایز، به توسعه و حفظ مزیت رقابتی کمک میکند.
فرضیه نهم: تحقیقات بازاریابی بر کسب مزیت رقابتی در بانک صادرات شهرستان تهران تأثیر دارد.
با توجه به مقدار معنیداری (۵۲/۵) میتوان بیان نمود از آنجا که این عدد بزرگتر از مقدار بحرانی ۹۶/۱ بوده و از آنجایی که علامت ضریب استاندارد (۷۶/۰) مثبت است، لذا فرضیه حاضر تأیید گردیده و بایستی بیان نمود که تحقیقات بازاریابی تأثیر مثبت و معنیداری بر کسب مزیت رقابتی در بانک صادرات شهرستان تهران دارد. با توجه به مقادیر معنیداری باید بیان نمود که تحقیقات بازاریابی بیشترین تأثیر را بر کسب مزیت رقابتی داشته است از سویی با توجه به فرضیه پنجم شدت رقابت بیشترین تأثیر را بر تحقیقات بازاریابی داشت و لذا باید عنوان داشت تحقیقات بازاریابی به عنوان یکی از قابلیت های بازاریابی نقش میانجی در رابطه میان شدت رقابت و مزیت رقابتی ایفا خواهد نمود. نتایج به دست آمده از تأیید این فرضیه با یافتههای یان و همکاران (۲۰۱۴) که بیان نمودند تحقیقات بازاریابی صحیح سبب کسب مزیت رقابتی در صنعت خواهد شد مطابقت دارد.
۵-۴) پیشنهادات
با توجه به نتایج به دست آمده میتوان پیشنهادات زیر را در خصوص هر یک از فرضیات مورد بررسی ارائه نمود:
- یافتههای تحقیق نشان داد که بین شدت رقابت و مزیت رقابتی رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. به دلیل افزایش بانکهای خصوصی در سطح کشور، رقابت در صنعت بانکداری افزایش چشمگیری داشته، لذا مدیران باید بهطور پیوسته شرایط محیطی را نظارت و ارزیابی کنند تا بتوانند تغییرات در نیازها، ترجیحات و انگیزههای مشتری را شناسایی کنند و اقدامات و واکنشهای رقبا را پیشبینی کنند. تجزیه و تحلیل این عوامل خارجی بانکها را قادر خواهد ساخت تا جهتهای استراتژیک مناسب را ترغیب کنند که منجر به ارائه ارزش برتر و رضایت مشتری و همچنین باعث مزیت رقابتی شود. بدین ترتیب با سرعت فزاینده تکنولوژیهای جدید، بانکها برای بقاء و پیشرفت خود باید متفاوت از قبل عمل کنند. بویژه، بانکها باید به دنبال منابع جدید مزیت رقابتی باشند و اشکال جدید رقابت را بکار بگیرند که این خود نیازمند درک روشن از ماهیت و پویاییهای رقابت میباشد.
- با توجه به تأثیر شدت رقابت بر ارتباط با مشتری در بانک صادرات شهرستان تهران اقداماتی از قبیل ارائه خدمات متنوع و گوناگون بر مبنای قیمتگذاری رقابتی، سنجش دورهای کیفیت خدمات ارائه شده از سوی بانک با بهره گیری از شاخص های متداول از قبیل سروکوال، شناسایی کارکنانی که خدمات مناسبی ارائه داده و توبیخ کارکنانی که در ارائه خدمات به مشتریان قصور نموده و وجه بانک را خدشه دار مینمایند، دادن وعدههای عملی به مشتریان تا بانک در اجرای آنها و جلب رضایت مشتریان با مشکل مواجه نشود، تهیه منشور کاری بانک و دادن آن به کارمندان، ایجاد محیطی ایمن در بانک با بهره گرفتن از نیروهای امنیتی و دوربینهای مدار بسته جهت استقرار امنیت کامل در بانک و برگزاری دوره های آموزشی مورد نیاز کارکنان از قبیل مشتری مداری مناسب به نظر میرسد.
- شدت رقابت تأثیر مثبت و معنیداری بر خدمت به مشتری در بانک صادرات شهرستان تهران دارد و از این رو پیشنهاداتی مانند قرار دادن صندوق نظرات و پیشنهادات در بانک بهگونهای که مشتریان نظرات خود را به راحتی به صندوق انداخته و همچنین قرار دادن منویی تحت همین عنوان در سایت بانک، سعی در متنوع نمودن خدمات ارائه شده توسط بانک و نظرخواهی از مشتریان در خصوص خدمات جدید و به روز، ارائه سریع خدمات و توجه به وقت مشتریان و سفارشی سازی خدمات بر حسب نیاز مشتریان ضروری به نظر میرسد.
- با توجه به تأثیر مثبت و معنیدار شدت رقابت بر اثربخشی فعالیتهای پیشبرد فروش در بانک صادرات شهرستان تهران ایجاد تمایز آشکار با رقبای موجود در بازار و از آنجایی که تمایزهای ظاهری به راحتی توسط رقبا قابل تقلید میباشند؛ لذا این تمایز می تواند در منابع انسانی بانک باشد، شناسایی متغیرهای تأثیرگذار بر شهرت نام تجاری از قبیل اعتماد می تواند مفید به فایده باشد.
- شدت رقابت تأثیر مثبت و معنیدار بر تحقیقات بازاریابی در بانک صادرات شهرستان تهران دارد و از این رو استفاده از متخصصان علم بازاریابی در جهت تشکیل یک تیم تحقیقات بازاریابی قوی، پایش دایمی بازار از سوی تیم تحقیقات بازاریابی، شنیدن نظرات مشتریان و یافتن نقاط قوت و ضعف سازمان در مقایسه با رقبا از اهمیت زیادی برخوردار است.
- با توجه به تأثیر مثبت و معنیدار ارتباط با مشتری بر کسب مزیت رقابتی مهندسی مجدد فرآیندهای ارائه خدمت به مشتریان، تلاش در جهت حذف هزینه های زائد، استفاده از روشهای جدید بازاریابی مانند بازاریابی دهان به دهان و پرهیز از روشهای بازاریابی پرهزینه قدیمی از قبیل تبلیغات تلویزیونی، ارزیابی رضایت مشتریان از خدمات ارائه شده بانک و استفاده از نیروهای کارآمد و حذف نیروهای اضافی و فاقد کارایی ضروری به نظر میرسد.
- خدمت به مشتری تأثیر مثبت و معنیدار بر کسب مزیت رقابتی در بانک صادرات شهرستان تهران دارد و از این رو پاسخ مناسب و شایسته به هر یک از سوالات مشتریان، برخورد با کارکنانی که پاسخ مناسبی به مشتریان نداده و یا از پاسخ دادن به آنها طفره میروند، ارسال پیامک تبریک در اعیاد و همچنین روز تولد مشتری، ارسال پیامک به مشتریان چند روز قبل از موعد قسط، چک یا بدهی جهت یادآوری به وی، دریافت شکایات مشتریان و رسیدگی به آن و اعلام نتیجه به وی، برگزاری جلسه میان مدیران بانک و مشتریان برتر هر چند وقت یک بار، ارزیابی منظم رضایت مشتریان و سنجش سطح وفاداری آنها، بهبود سایت بانک و قرار دادن قسمت انتقادات و پیشنهادات مشتریان در آن تا مشتریان نظرات خود را در خصوص بهبود محصول بیان نمایند، امکان ملاقات حضوری مشتریان با مدیران بانک، مشارکت مشتریان در فرایند طراحی و بهبود خدمت، شنیدن نظرات مشتریان و مد نظر قرار دادن نظرات آنها در هنگام ارائه خدمت ضروری به نظر میرسد.
- اثربخشی فعالیتهای پیشبرد فروش تأثیر مثبت و معنیدار بر کسب مزیت رقابتی در بانک صادرات شهرستان تهران دارد؛ لذا به مدیران بانک پیشنهاد میشود که در حوزههای خدمات بانکی، کارمزدها و هزینههای خدمات بانکی، نام تجاری، شعب و مکانهای ارائه خدمات، تبلیغات، روابط عمومی، کارکنان، داراییها و فرآیندهای بانکی برای مشتریانشان ارزش آفرینی نمایند و اطمینان خاطر داشته باشند که در سازمانهای خدماتی بالاخص بانک، مشتری است که حرف اول را میزند بهعبارتدیگر برای موفق ماندن در عرصه رقابتی همیشه حق با مشتری است و این باید سرلوحه تمام فعالیتهای بانک باشد.
- تحقیقات بازاریابی تأثیر مثبت و معنیدار بر کسب مزیت رقابتی در بانک صادرات دارد و از این رو شناسایی مزیتهای رقابتی که به سادگی از سوی رقبا مورد تقلید واقع نگردد، از اهمیت زیادی برخوردار خواهد بود.
۵-۵) محدودیتهای تحقیق
هر پژوهش علمی بسته به ماهیت و قلمرو تحقیق، همواره با محدودیت و کمبود مواجه بوده که علیرغم میل پژوهشگر بر روی دقت و جامعیت یافتههای تحقیق اثرگذار است. پژوهش پیش رو نیز از این امـر مستثنی نبوده و محقق برای به انجام رسانیدن آن با محدودیتهایی مواجه بوده است. به ویژه آن که این تحقیق در حوزه علوم انسانی انجام شده که عدم قطعیت یافته ها را افزونتر مینماید. محدودیتهای پژوهش حاضر را میتوان به شرح زیر بیان نمود:
۱- تأثیر سوء گیریهای شخصی افراد نمونه در پاسخگویی به سؤالات؛
۲- ابزار و روش تحقیق نیز خود محدودیتی برای یافتن پاسخهای دقیق است. استفاده از روشهای کمی برای علوم انسانی همواره عدم قطعیت قابل ملاحظهای در عمل به همراه داشته است. سایر روشهای کیفی تحقیق نیز به زمان و منابع مالی گسترده نیاز داشته و همچنان از عدم قطعیت رنج میبرند؛
۳- جلب نظر برخی از مردم جهت پاسخگویی به سؤالات پرسشنامه بسیار سخت به نظر میرسید، از جمله دلایل این امر میتوان به نبود فرهنگ پژوهش در کشور و اعتقاد به بی نتیجه بودن این قبیل تحقیقات اشاره نمود؛ همچنین با وجود اطمینان به آنها از محرمانه بودن اطلاعات، برخی از ترس شناخته شدن، از جواب دادن به برخی سوالات خودداری نمودند، همچنین جلب نظر بانوان جهت پاسخ دادن به پرسشنامه ها نیز یکی دیگر از محدودیتهای این پژوهش بود؛
پلیمورفیسم ژنتیکی، تفاوت در توالی DNAی افراد، گروه ها یا جمعیتها است که شامل یک یا تعداد بیشتری SNP میباشد. موتاسیون ژنتیکی، تغییر در توالی نوکلئوتیدی یک مولکول DNA است. استفاده از اکوتیلینگ برای یافتن پلی مورفیسم DNA و تنوع آللی ژنها یکی دیگر از موارد کاربرد این تکنیک است. ملحِد و همکاران (۲۰۰۶) از تکنیک اکوتیلینگ برای یافتن پلیمورفیسم DNA در ژنهای mlo و Mlaی جو استفاده کردند. آنها ۱۱ لاین موتانت mloی جو، رقم اینگرید (mlo WT) و ۲۵ لاین جو که شامل ارقامی از اروپا، لاینهای تقریباً ایزوژن و لاینهای مشتق شده از جوی وحشی که دارای آلل Mla بودند را مورد بررسی و آزمایش قرار دادند. این پژوهشگران نتیجه گرفتند که امکان ترکیب آللهای متفاوت mlo با آللهای مختلف Mla از جوی وحشی وجود دارد تا بدین وسیله ارقامی با مقاومت طولانیتر نسبت به بیماری سفیدک جو به دست آید. نیتو و همکاران (۲۰۰۷) از این تکنیک برای تعییین تنوع آللی eIF4E، فاکتوری که حساسیت به ویروس را کنترل می کند، در هندوانه استفاده کردند. آنها ۱۱۳ ژنوتیپ از گونه های کوکومیس را برای حساسیت نسبت به ویروسهای MNSV و CVYV مطالعه و بررسی نمودند. این محققان دریافتند که ۶ محل پلیمورف به صورت بسیار حفاظت شده در مناطق اگزونی این ژن وجود دارد که یکی از آنها با مقاومت نسبت به MSNV مرتبط بوده و بقیه موتاسیونهای خاموش بودند. همچنین آنها یک آلل جدید از این ژن را در یکی از خویشاوندان هندوانه به نام کوکومیس زِیری[۳]، یافتند. آنالیز عملکرد ژن نیز نشان داد که این آلل جدید احتمالاً مسئول مقاومت به MNSV است. راموس و همکاران (۲۰۰۹) با بهره گرفتن از تکنیک اکوتیلینگ یک ارتولوگ هیپو آلرژی از لوکوس Ara h 2.01 را در بادام زمینی تشخیص داده و بررسی کردند. آنها به کمک روش اکوتیلینگ ۵ موتاسیون مختلف از بین برنده فعالیت ژن d 2.01 را در ژنوتیپهای بادام تعیین نمودند. به علاوه، یک پلیمورفیسم در اپیتوپ (بخشی از آنتیژن که به وسیله سیستم ایمنی به ویژه آنتیبادیها، سلولهای B و T تشخیص داده می شود) غالب ایمنی #۷ (S73T) تشخیص داده شد که موجب کاهش ۹۹- ۵۶ درصدی فعالیت باندینگ IgE گردید. وانگ و همکاران (۲۰۱۰) با بهره گرفتن از تکنیک اکوتیلینگ پلیمورفیسمهای ژنFAE1 ، که در ارتباط با محتوی اسید اوریک است، را در سه گونه از براسیکا مطالعه نموده و از آن برای تعیین رابطه ژنومی جنسهای گونه براسیکا استفاده نمودند. آنها هفت ژنوتیپ براسیکا راپا[۴]، ۹ ژنوتیپ براسیکا اولراسا[۵] و ۱۰۱ ژنوتیپ براسیکا ناپوس[۶] را مورد آزمایش قرار دادند. نتایج این مطالعه نشان داد که ۳ پلیمورفیسم در دو پارالوگ FAE1 گونه ناپوس یافت گردید که این پلی مورفیسمها رابطه قویی با تفاوت مقادیر اسید اوریک بذر داشتند. در توالیهای ژنومی ژن FAE1 متعلق به ۷ ژنوتیپ براسیکا راپا یک پلیمورفیسم تک نوکلئوتیدی در منطقه کد کننده ژن یافت شد که موجب کاهش عملکرد ژن گردید. آنالیز مولکولی تکامل همولوگهای ژن FAE1 نشان داد که رابطه بین ژنومهای A و C در براسیکا نزدیکتر از رابطه ژنومهای A/C و ژنوم آرابیدوپسیس است. مرتب کردن توالیهای کد کننده این همولوگهای FAE1 و مقایسه آنها نشان داد که ۱۸SNP متفاوت بین ژنومهای A و C وجود داشته که می توانند به عنوان مارکرهای اختصاصی ژنوم در براسیکا استفاده گردند. وان هوت و همکاران (۲۰۱۲) مناطق کد کننده ژن سندرم NBS را در ۱۰ فرد مبتلا به این بیماری توالییابی کرده و در ۸ نفر از آنها در ژن SMARCA2 تنوعهای هتروزیگوسی یافتند. غربالگری گسترده مولکولی نشان داد که در ۳۶ فرد از ۴۴ فرد مبتلا به این سندرم موتاسیونهای ناهمگن در ژن SMARCA2 وجود داشت. هنگامی که این موتاسیونها با نمونههای والدینی مقایسه شدند تأیید گردید که آنها موتاسیونهای جدید میباشند. این موتاسیونها در داخل توالیهایی گروهبندی شدند که موتیفهای بسیار حفاظت شده در منطقه کاتالیکی ATPase پروتئین را کد می کنند. این تکنیک برای تشخیص انواع آللهای جدید ژنی، بیان رابطه ارتولوگی آنها و همچنین رابطه بین ژنومهای گونه های مختلف کاربرد دارد.
از تکنیک اکوتیلینگ میتوان برای تخمین فراوانی نسبی SNP در قطعه یا قطعات مورد نظر ژنوم استفاده نمود. ارزیابی فراوانی SNP می تواند اطلاعات زیادی در مورد مناطق حفاظت شده ژن و مسیر تکاملی جنسها و گونه های مختلف در اختیار قرار دهد. گیلکریست و همکاران (۲۰۰۶) با بهره گرفتن از این تکنیک، تنوع ژنتیکی در جمعیت طبیعی Populus trichocarpa را مورد مطالعه قرار دادند. آنها تنوع ژنتیکی مربوط به ۹ ژن را در افراد ۴۱ جمعیت مختلف بررسی نمودند. مقدار تنوع در ژنهای مورد مطالعه آنها بسیار متفاوت بوده و از یک SNP در ژن PoptrTB1 تا بیش از SNP 23 در هر bp 1000 از ژن PoptrLFY متغیر بوده است. الیزا و همکاران (۲۰۰۹) تکنیک اکوتیلینگ را در سیب زمینی (Solanum tuberosum L) بهینهسازی کردند. آنها در هر کیلوباز ۱۵ پلیمورفیسم تک نوکلئوتیدی یافتند. نه پلیمورفیسم از آن، مختص یکی از سه رقم تتراپلوئید مورد مطالعه بود. ایبیزا و همکاران (۲۰۱۰) با بهره گرفتن از اکوتیلینگ منابع جدیدی از مقاومت ویروسی را در گونه های پنبه یافتند. آنها برای ۲۳۳ ژنوتیپ بومی جنس کاپسیکم یک پلت فرم اکوتیلینگ بر مبنای cDNA ارائه داده و ارزیابی نمودند. با بهره گرفتن از این پلت فرم تنوع بالایی در توالیهای کد کننده ژنهای eIF4 و eIF(iso)4E تشخیص داده شد. این محققان ۵ واریانت جدید از ژن eIF4E (pvr210, pvr211, pvr212, pvr213 and pvr214) گزارش دادند که در ارتباط با واکنش مقاومتی نسبت به ویروس PVY بوده است. سِری و همکاران (۲۰۱۱) در ۹۶ ژنوتیپ جو آللها و هاپلوتیپهای ۹ ژن کاندیدای تحمل به خشکی را مطالعه نمودند. آنها SNP 185 گزارش دادند و با تکنیک اکوتیلینگ ۴۶ موتاسیون حذف و اضافه با میانگین یک SNP در bp 92 و یک موتاسیون حذف و اضافه در bp 372 از توالی ژنومی را تعیین نمودند. کلهر و همکاران (۲۰۱۱) مقادیر SNPها در جمعیتهای وحشی Populus tremuloides Michx. را تعیین نموده و مشخص کردند. آنها در مجموع ۳۵ منطقه ژنی را در چهار جمعیت آنالیز کردند. لوسای انتخابی آنها اصولاً در تشکیل پشم نقش داشتند و شامل ژنهایی بودند که در بیوسنتز لیگنین، بیوسنتز سلولز و سایر ترکیبات دیواره سلولی دخالت مینمایند. همچنین ژنهای کد کننده هورمونهای رشد، مقاومت به بیماری و واکنش به نور از جمله ژنهای مورد مطالعه آنها در این تحقیق بود. این پژوهشگران مجموعاً ۴۶۲ SNP در kb 25 یافتند که بیش از SNPs/kb 18 میباشد. بنابراین، SNP ها مارکرهای مولکولی فراوان و مفیدی در این گیاه میباشند.
برای نقشهیابی ژن با روشی ساده و کم هزینه میتوان از تکنیک اکوتیلینگ با ژل آگارز استفاده نمود. راقاوان و همکاران (۲۰۰۷) از این روش سریع برای تشخیص SNPها در تهیه نقشه برای ژنهای کاندیدای برنج استفاده کردند. آنها از ژل آگارز برای این هدف استفاده نموده و اثبات کردند که این روش می تواند به صورت کارآئی در نقشهیابی ژن به کار رود و به ویژه برای لاینهای والدینی که سطوح پلیمورفیسم در آنها پائین است مفید میباشد. هزینه کمتر و سادگی این تکنیک موجب کاربرد گستردهتر آن در مطالعات مربوط به مارکرهای مبتنی بر SNP برای تعیین خصوصیات ژرمپلاسم و مطالعات نقشهیابی میگردد.
روشهای مختلف تشخیص SNP دارای کارآئی متفاوتی میباشند. اکوتیلینگ با تشخیص انواع مختلف پلی مورفیسم نظیر حذف یا اضافه، آسیب ژنی و توالی های کوچک تکراری بدون تولید موجوداتی که از نظر ژنتیکی تغییر یافتهاند (۱۶)، دارای کارائی بسیار بالایی میباشد. موتاسیونهای چندتایی و حذف و اضافههای کوچک با اکوتیلینگ قابل تشخیصاند. بنابراین، میتوان از این روش به عنوان یک مارکر پلی مورفیسم چند نوکلئوتیدی (MNP) استفاده نمود که از مارکر SNP که صرفاً موتاسیون تک نقطهای را تشخیص میدهد کارآتر است (۷۶). اکوتیلینگ تکنیکی با راندمان بالا است که قابلیت تعیین عملکرد موتاسیونهای نادر توسط آن، مؤثرتر و سریعتر از سایر روشها است (۱۳). هیونگ و همکاران (۲۰۰۸) دو روش استفاده از اندونوکلئاز اختصاصی جفت باز اشتباهی و کروماتوگرافی مایع را برای تشخیص موتاسیونها در ژن بتا تالاسمی (HBB) با هم مقایسه نمودند. آنها گزارش دادند که روش استفاده از اندونوکلئاز دارای ۱۰۰% حساسیت برای تشخیص موتاسیون است. کورینا و همکاران (۲۰۱۰) از آنالیز هتروروپلکس برای تعیین ژنوتیپ SNP در آفتابگردان استفاده کردند. آنها برای ژنوتیپیابی مجموعه ای از ۲۴ ژن کاندیدای پلیمورف انتخابی دو روش CEL1CH و dHPLC را با هم مقایسه کردند. ده منطقه از ۲۴ منطقه ژنی دقیقاً به وسیله روش CEL1CH تشخیص داده شده و ۱۱ منطقه ژنی برای آنالیز از طریق dHPLC بهینهسازی شدند. هر دو روش برای تهیه نقشه ژنتیکی استفاده شدند و برای این منظور SNP 42 از نوع موتاسیون حذف و اضافه در ۲۲ ژنوتیپ آفتابگردان و SNP 33 حذف و اضافه در ۹۰ اینبرد لاین نوترکیب برای تولید این نقشه استفاده گردید. آنها نتیجه گیری کردند که میتوان این دو روش را به صورت روشهای مکمل برای مطالعات ژنتیکی و تعیین تنوع ژرم پلاسمی (اکوتیلینگ) به کار برد. بونو و همکاران (۲۰۱۱) با بهره گرفتن از تکنیکهای اکوتیلینگ و HRM بیماران مبتلا به اندرسون- فابری (FD) را از نظر ژنتیکی غربال کردند. این بیماری به وسیله نقص عمل آنزیم آلفا- گالاکتوزیداز که توسط ژن GLA کد می شود، ایجاد میگردد. نتایج مطالعه آنها نشان داد که همه موتاسیونها به وسیله روش HRM تشخیص داده شدند، در حالی که ۱۷% از آنها با اکوتیلینگ تشخیص داده نشدند. مقایسه نتایج اکوتیلینگ با آنزیم CELI و ENDO-1 به میزان زیادی با هم همپوشانی داشتند. جگادسان و همکاران (۲۰۱۱) از اکوتیلینگ به عنوان یک تکنیک مارکری کمکی برای آنالیز مولکولی ژنهای گلیسین در موتانتهای سویا استفاده کردند. آنها ژنهای Gy1, Gy2, Gy3 و Gy5 که ذخیره پروتئینی بذر را کنترل می کنند را مورد مطالعه قرار دادند. این محققان گزارش نمودند که آنالیز پروتئین بذر با مارکرهای اختصاصی ژن در مقایسه با روش SDS- PAGE آسانتر، سریعتر و دقیقتر است و نیاز به در اختیار داشتن بذر نمی باشد. همچنین، این آنالیز می تواند در هر مرحله از رشد گیاه انجام گیرد. تسای و همکاران (۲۰۱۱) موتاسیونهای نادر در جمعیتهای برنج و گندم را با روش تیلینگ به وسیله توالییابی جستجو و مطالعه نمودند. آنها با بهره گرفتن از روشی مبتنی بر توالییابی ایلومینا، ۷۶۸ نمونه گیاهی از برنج و گندم را به طور موازی و هم زمان آزمایش و بررسی کردند. آنها نتیجه گیری کردند که این روش در مقایسه با سایر روشهای تیلینگ، مانند برش آنزیمی هترودوپلکسها، روش استفاده از dHPLC و HRM، حساسیت بیشتری برای تشخیص پلیمورفیسم داشته و روشی تخصصی تر است.
تحقیقات اخیر در این زمینه مربوط به توالی یابی ترنسکریپتوم ژنهای مسئول صفات مهم مانند انواع تنشهای زنده و یافتن موتاسیونهای تک نوکلئوتیدی در آنها که منجر به تغییر معنی دار عملکرد ژن میگردد، میباشد.
مکانیسم ژنتیکی، بیوشیمی و فیزیولوژیکی تحمل به شوری
بیان ژنهای مرتبط با تحمل نسبت به تنش شوری در گیاه جو در مراحل مختلف رشد گیاه بسیار متفاوت است. والیا و همکاران (۲۰۰۷) بیان ژن در طول تنش شوری را در جو آنالیز کردند. نتایج مطالعه آنها نشان داد که شکل خاصی از واکنش نسبت به شوری، القای ژنهایی است که در بیوسنتز اسید جاسمونیک دخالت دارند و ژنهایی که در پاسخ به تیمار اسید جاسمونیک شناخته شده اند. تعداد زیادی از ژنهای مرتبط با تنشهای غیر زنده (مانند گرما، خشکی، و دمای پائین) با واکنش نسبت به شوری در ارتباطاند. نتایج این پژوهشگران نشان داد که اسموپروتکشنها اولین واکنش گیاه جو نسبت به تنش شوری هستند. لی و همکاران (۲۰۰۹) از یک روش RT-PCR متفاوت بر مبنای پرایمر با دمای انلینگ کنترل شده (ACP) برای تشخیص بیان ژنهایی که در برگ جو تحت تنش شوری به صورت متفاوتی بیان میگردند (DEGs)، استفاده کردند. آنها برخی ژنهای جدید مانند SnRK1- پروتئین کیناز، که ۱۷ کیلو دالتون و کلاس I میباشند، پروتئین کوچک شوک حرارتی و ماده اولیه پروتئین RNase S-like را تشخیص دادند که این اطلاعات برای توسعه استراتژی های بعدی برای تحمل شوری مفید میباشد. مولر و همکاران (۲۰۰۹) تجمع یون سدیم در شاخه و افزایش تحمل به شوری، که با تغییر نوع خاصی از سلولهای انتقال دهنده یون سدیم در آرابیدوپسیس مهندسی شده است، را مورد بررسی قرار دادند. آنها نشان دادند که بیان ژن انتقال دهنده یون سدیم HKT1:1 در سلولهای بالغ ریشه آرابیدوپسیس تالیانا تجمع این یون در شاخه را به میزان ۳۷ تا ۶۴ درصد کاهش داد. بیان HKT1:1 به ویژه در ریشه بالغ با بهره گرفتن از سیستم بیان تقویت شده برای بیان کاملاً اختصاصی و قوی انجام میگیرد. این عمل در شاخه به کمک HKT1:1 و با افزایش جریان یون سدیم به داخل سلولهای ستارهای شکل صورت میگیرد و موجب کاهش انتقال یون سدیم از ریشه به شاخه میگردد. گیاهانی که یون سدیم کمتری در شاخه دارند نسبت به شوری متحملتر هستند. نتایج مطالعه این محققان نشان داد که تغییر فرایند اختصاصی انتقال یون سدیم در انواع خاصی از سلولها می تواند تجمع این یون در شاخه را کاهش دهد که این امر جنبه مهمی از تحمل به شوری در بسیاری از گیاهان عالی است. والیا و همکاران (۲۰۰۹) الگوهای بیان ژنومی برنج و جو را در ارتباط با واکنش نسبت به تنش شوری با هم مقایسه نمودند. آنها این فرضیه را تأیید کردند که علائم ترنسکریپتومی حفاظت شده در پاسخ به عوامل محیطی وابسته به شباهت ژنتیکی میان ژنوتیپهای موجود در داخل یک گونه و همچنین وابسته به فاصله فیلوژنی بین گونه ها میباشد. محمدی نژاد و همکاران (۲۰۱۰) با بررسی ژنوتیپی تحمل به تنش شوری در ۳۰ ژنوتیپ برنج در مرحله گیاهچگی آنها را بر اساس مارکرهای میکروستلایتSaltol QTL, RM8094 و RM10745 به ۱۶ هاپلوتیپ تقسیم نمودند. دیو و همکاران (۲۰۱۰) تفاوتهای نسخهبرداری و ترجمه ژن دهیدرین را بین واریته جوی تیبتان هیکینک شماره ۱ و جوی وحشی تحت شرایط تنشهای شوری، خشکی و دمای پائین بررسی نمودند تا مکانیسم تحمل به تنش را در واریته تیبتان هیکینک ترسیم کنند. آنها گزارش دادند که کمبود الکترولیت، محتوی مالوندیالدهید و H2O2 در جوی وحشی سریعتر از جوی لخت تیبتان، افزایش مییابد که این امر نشان میدهد جوی وحشی بیش از جوی لخت تیبتان، آسیب میبیند و واریته هیکینک شماره ۱ دهیدرینهای بیشتری نسبت به جوی وحشی حساس به تنش ذخیره می کند. کیو و همکاران (۲۰۱۱) تحمل به شوری را در ۱۸۹ ژنوتیپ مشتق شده از جوی وحشی تیبتان که از نظر تحمل به شوری متفاوت بودند با بهره گرفتن از تعیین غلظت یونهای سدیم و پتاسیم ارزیابی کردند. همچنین، آنها عملکرد آللی HvHKT1 و HvHKT2 را در جوی وحشی تیبتان آنالیز کردند. از نظر تحمل به شوری تنوع وسیعی میان ژنوتیپهای جوی وحشی وجود داشت. برخی از ژنوتیپها نسبت به رقم زراعی CM 72 جو متحملتر بوده و تحمل به شوری به طور معنیداری وابسته به نسبت یون پتاسیم به یون سدیم بود. آنالیز همبستگی نشان داد که این دو ژن اصولاً انتقال یون سدیم و یون پتاسیم را تحت تنش شوری کنترل می کنند که این امر با آنالیز بعدی بیان ژن تأیید گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که جوی وحشی تیبتان دارای آللهای الیت از این دو ژن میباشد که موجب تحمل به شوری میگردد. ریواندی و همکاران (۲۰۱۱) یک لوکوس کنترل کننده ذخیره یون سدیم، SOS3 که با HvNaX4 همولوگ بوده و روی بازوی بلند کروموزوم شماره یک جو قرار دارد، را به خوبی نقشهیابی کردند. ژن HvCBL4 جو یک همولوگ بسیار نزدیک به ژن متحمل به شوری SOS3 در آرابیدوپسیس است که هم زمان با HvNaX4 تفرق مییابد. آنها این لوکوس را روی کروموزوم شماره یک نقشهیابی کرده و دریافتند که لوکوس HvNaX4 میزان یون سدیم در شاخه را بین ۱۲ و ۵۹ درصد کاهش میدهد یا بسته به شرایط رشد هیدروپونیک و طیفی از انواع خاکها اصلاً این میزان را کاهش نمیدهد. این امر نشان دهنده تأثیر قوی محیط روی بیان ژن است. این محققان در بیان mRNAی لوکوس HvCBL4 بین والدینی که نقشهیابی شدند تفاوتی مشاهده نکردند. بنابراین آنها گزارش دادند که HvCBL4 یک ژن کاندیدا برای HvNaX4 است که باید بیشتر مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد.
تحت تنش شوری غلظت یونهای پتاسیم و سدیم به شدت تغییر مییابد. تغییر غلظت این یونها تحت تأثیر ژنهای کنترل کننده این تنش و طی مسیرهای خاص بیوشیمیایی صورت می گیرد. یکی از راه های مطالعه مکانیسم این ژنها استفاده از موتاسیونهای مربوط میباشد. والیا و همکاران (۲۰۰۷) یک رقم متحمل به شوری در جو به نام گلدن پرامیس که حاصل موتاسیون القائی با پرتوتابی در رقم میتورپ میباشد را مورد مطالعه قرار دادند. گلدن پرامیس حاصل یک موتاسیون منفرد در لوکوس Ari-e روی کروموزوم شماره ۵ جو است. این رقم یون سدیم کمتری نسبت به رقم والدینی خود در شاخهها ذخیره مینماید و هدف از این مطالعه تشریح اساس ژنتیکی و مکانیسم این تفاوت بوده است. نتایج این تحقیق نشان داد که این دو رقم از نظر ژنتیکی بسیار به هم نزدیک بوده اما ایزوژنیک نمیباشند و این به دلیل وجود سه بلوک هاپلوتیپ پلیمورف است. آنالیز ترینسکریپتوم نشان داد که واکنش این دو ژنوتیپ به تنش شوری کاملاً متفاوت است. همچنین، واکنش آنها نسبت به تنش شوری در بافت ریشه و شاخه بسیار متفاوت است. روش دیگر برای مطالعه این مکانیسمها استفاده از رادیو ردیابها می باشد. کودلا و همکاران (۲۰۱۰) عملکرد سیگنال دهی یون کلسیم در گیاهان را مطالعه نمودند. زیرا این یون در واکنشهای متعدد گیاه نسبت به محرکهای زنده و غیر زنده از جمله نور، دمای بالا یا پائین، شوری و خشکی نقش دارد. آنها توانستند اصول دقیق مکانیسمی را تشریح کنند که تحت آن تشخیص و تغییر جریان اختصاصی یون کلسیم در سلول به صورت واکنش متقابل پروتئین با پروتئین، فسفریلاسیون پروتئین و بیان ژن تعریف میگردد و به موجب آن ویژگی پاسخ به تحریک محیطی به طور هم زمان بررسی می شود. لیگابا و همکاران (۲۰۱۰) با مقایسه ارقامی از جو که از نظر حساسیت نسبت به شوری متفاوت بودند مکانیسمهای تحمل به شوری را در آنها مطالعه کردند. آنها واکنش تحمل به شوری را در سطوح فیزیولوژیکی و مولکولی در ارقام متحمل (K305) و حساس به شوری (۱۷۴۳) بررسی نمودند. این محققان گزارش دادند که آنالیز بیان ژن با بهره گرفتن از RT-PCR کمّی نشان داد که تعداد نسخههای ژنهای انتقال دهنده یون پتاسیم (HvAKT1 و HvHAK1)، H+-ATPase واکوئولی و پیروفسفاتاز غیرآلی (HvHVP1 و HvHVA/68) در شاخه های KK305 فراوانتر از ۱۷۴۳ بود. بیان انتقال دهندههای ژن HvHAK1 و /H+ Na+ (HvNHX1, HvNHX3 و HvHNX4) هنگام قرار گرفتن طولانی مدت در معرض شوری در ریشه های K305 بیش از ریشه های ۱۷۴۳ بود. نتایج این مطالعه پیشنهاد می کند که عملکرد بهتر رقم K305 در مقایسه با رقم ۱۷۴۳ در طول تنش شوری ممکن است با قابلیت بیشتر آن برای توقیف یون سدیم در زیر بخشهای سلولی و یا حفظ هموستازی یون پتاسیم مرتبط باشد.
امروزه آنالیز ترکیبی ژنهای مسئول تنشهای زنده در گیاهان همراه با بررسی بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی آنها صورت میگیرد تا از این طریق درک بهتری از مکانیسم عمل این ژنها و شناسائی منابع مقاوم با بهره گرفتن از فرآیندهای متأثر از آنها انجام گیرد.
فصل دوم- مواد و روشها
۲-۱ فرضیات تحقیق
فرضیات این آزمایش شامل تشخیص آللها جدید و گروهبندی هاپلیوتیپی ژنوتیپهای مورد بررسی با بهره گرفتن از تنوع تک نوکلئوتیدی (SNP)، استفاده از تنوع هاپلوتیپی برای طبقه بندی اکوتیپها و کاهش هزینه، زمان و افزایش دقت نسبت به سایر روشهای مطالعه تنوع تک نوکلئوتیدی بوده است.
بخش عمده مراحل اجرائی این تحقیق در مرکز بین المللی تحقیقات کشاورزی در مناطق خشک (ICARDA) و بخشی دیگر در پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی کرج (ABRII) انجام گرفته است.
۲-۲ مواد گیاهی
در این تحقیق از ۹۶ ژنوتیپ جو که در مناطق مختلف شور در جهان از جمله ایران کشت میگردند، به عنوان مواد گیاهی استفاده گردید که لیست اسامی و مشخصات آنها در بخش ضمیمه ذکر گردیده است. هدف از انتخاب این مواد بررسی تنوع ژنی مقاومت به شوری در ژنوتیپهای متعلق به مناطق متعدد جغرافیایی بوده است. زیرا طبق مطالعات قبلی، ژنوتیپهایی که در مناطق شور رشد و نمو مییابند دارای تنوع بیشتری از نظر دارا بودن ژنهای متحمل به شوری میباشند.
۲-۳ طراحی پرایمر
طراحی پرایمرها با بهره گرفتن از داده های ژنومی جو که در پایگاه اطلاعاتی GeneBank موجود است، انجام گرفت. با توجه به اینکه این پرایمرها اختصاصی بوده و برای مطالعه عملکرد ژن طراحی شدند، از مناطق کد کننده ژن به عنوان توالیهای اولیه برای طراحی پرایمر استفاده گردید. ژن های مورد مطالعه در این تحقیق دو ژن متحمل به شوری CBL4و HKT1 بوده است. برای طراحی پرایمرها از نرم افزار آنلاین(http://frodo.wi.mit.edu/primer3/) Primer3 استفاده شد.
۲-۴ مدل ژنی ژنهای استفاده شده برای طراحی پرایمرها
مدل ژنی ژن CBL4 در شکل ۲- ۱ نشان داده شده است. همچنین توالی کامل مناطق کد کننده و غیر کد کننده این ژن در شکل ۲-۲ آورده شده است. مناطق کد کننده به صورت رنگی نمایش داده شده اند.
شکل ۲-۱ منطقه کد کننده پروتئین ژن calcineurin B-like protein 4 (CBL4) در رقم Clipper جو
Hordeum vulgare subsp. vulgare cultivar Clipper calcineurin B-like protein 4 (CBL4) gene,complete cds
join(345..429,523..605,698..866,1011..1063,1169..1249,
۱۵۲۳..۱۶۳۵,۱۸۶۵..۱۹۳۷)
/gene="CBL4″
/codon_start=1
/product="calcineurin B-like protein 4″
/protein_id="ADW08757.1″
/db_xref="GI:320090215″
/translation="MGCVSSSPGRSRRAPGYEDPAVLASQTSFTVNEVEALYELYKKL
SYSIFKDGLIHKEEFQLALFRTSKGPSLFADRVFDLFDLKRNGVIEFGEFVRSLSIFH
PKAPESDKAAFAFKLYDLRGTGYIEKEELRELVVALLDESDLCLSDSAVEEIVDNTFS
QADSNGDDRIDPKEWEEFVKKNPASLRNMSLPYLQDITTAFPSFVMHSEVDDYSGISK
شکل۲- ۲ توالی کامل ژن CBL4 و مشخصات منطقه کد کننده و توالی آمینو اسیدی در این ژن
مدل ژنی ژن HKT1 در شکل ۲-۳ نشان داده شده است. توالی مناطق کدکننده و غیرکدکننده ژن HKT1 در شکل ۲-۴ آمده است.
شکل ۲-۳ مدل ژنی ژن HKT1
Hordeum vulgare mRNA for high-affinity sodium transporter (HKT1 gene)
شکل ۲- ۴ توالی کامل ژن HKT1 و مشخصات منطقه کد کننده و توالی آمینو اسیدی در این ژن.
۲-۵ مشخصات پرایمرهای طراحی شده
برای هر یک از ژنهای CBL4 و HKT1 چهار پرایمر طراحی گردید که مشخصات آنها در جدول ۲-۱ ارائه شده است.
جدول ۲-۱ نام و توالی پرایمرهای طراحی شده برای ژنهای HKT1 و CBL4
شماره | نام | طول تخمینی قطعات تکثیری (bp) | توالی (۵´ _ ۳´) |
۱ |
من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم
تو به یک جرعۀ دیگر ببری از دستم
هر چه کوته نظرانند برایشان پیمای
که حریفان ز مُل و من ز تحمل مستم
به حق مهر و وفایی که میان من و تست
که نه مهر از تو بریدم، نه به کس پیوستم
پیش از آب گل من، در دل من مهر تو بود
با خود آوردم از آنجا، نه به خود بر بستم
من غلام توام از روی حقیقت لیکن
با وجودت نتوان گفت که من خود هستم
دائما عادت من گوشه نشستن بودی
تا تو برخواسته ای از طلبت ننشستم
تو ملولی و مرا طاقت تنهایی نیست
تو جفا کردی و من عهد جفا نشکستم
سعدیا با تو نگفتم که مرو در پی دل
نروم باز گر این بار که رفتم جستم
درون مایه اصلی غزل:
نخستین نشانۀ قابل اتّکا ساقی و باده است با تصریح به ماهیت و جداسازی آن از ساقی متعیّن و باده انگوری که خواستاران آن «کوته نظر» خوانده می شوند. جناس مثل و «تامل» بسیار خوش ساخت است چون گذشته از موسیقی لفظ، شکل کتابتیِ آن مهم و دارای نقش است، بدین معنی که با بهره گرفتن از جنبۀ دیداری می خواهد بگوید فرق این دو ظاهرا فقط در دو حرف (تا)است ولی در معنی تا بی نهایت، و آن کجا و این کجا (نیز بنگرید به نمونه ای دیگر از این شگرد در بیت «راهی به سوی عاقبت خیر می رود. . . » در ص۳۰۳) امّا در مورد مفهوم «ساقی» ابهام هنر مندانه هست که مثل اغلب ظرافت های هنر مندانه سخن سعدی پوشیده و در یافت آن نیازمند تامل است، بدین معنی که ذهن را در گمان می اندازد که ساقی الست است یا گردانندۀ مِیِ انگوری. به نظر می رسد شاعر با ظرافت در بیت نخست «ساقی» را به مفهوم عرفانی و ازلی آن به خدمت گرفته و در بیت دوم که پای مُل نوشان در میان است به معنای دوم. نشانۀ گویای دیگر بیت «پیش از آب و گل من . . .» که با زبانی سخت ساده، صمیمانه و به دور از اصطلاح، ما را به جهان پیشان یا عالم ارواح پیش از خلقت جسم و قالب انسان و نفخ روح در آن فرا می برد. این بیت بی نهایت دل انگیز، خواه به قضایای پیمان الست برگردد (که در آن چون هنوز انسان خلق نشده بود در بارۀ مخاطب «اَلَستُ بِرَبّکُم» آرا گوناگون است، از جمله عزیز نسفی در (الانسان الکامل) معتقد است که خطاب به ماهّت بوده است. ص۱۶۱٫ همین نظر را نجم رازی در مرصاد العباد دارد. ص۱۱۵٫) و خواه به محبّت ارواح پیش از آفرینش کالبد، مطابق حدیث مشهور «تالیف» (الا رواحُ جنودُ مُجَنَّدهٌ. . . . الحدیث و نیسینگ المعجم. المفهرس لا لفاظ الحدیث النبوّی. ج۱٫ ص۳۸۵، مُشعِر بر محبّت ارواح به همدیگر در همان عالم)، در هر حال در ابتدا به نظر نمی رسد در بارۀ امور و عوالمی اسرار آمیز و دشوار یاب از این قبیل سروده شده باشد و گویی صرفا امری عاطفی و عاشقانه را نهایت با قدری مبالغه بیان می کند و اشاره و تلمیحی نیز در آن نیست، امّا با تامل معلوم می شود که چه افسون و اعجازی در آن نهفته است. آیا ساده تر از «پیش از آب و گِل» در اشاره به آن عالم خواص می توان یافت؟به همین سان دو عبارت فعلیِ «با خود آوردن» و «به خود بستن » با لطف عجیبی که در کاربرد دو حرف اضافۀ «با» و «به» هست و حرف «در» در لخت اول هم آن را کامل می کند . تداعی یا ایهامی هم در «بر بستن» به علاقۀ «آوردن» وجود دارد، بدین معنی که چیزی را که با خود می آورند. گاهی بر خود (گُرده یا کمر)می بندد. همچنین «پیش از» مفهوم زبانی است که به کمک قید سادۀ «آنجا» حالت مکان یا به اصطلاح تعّین مکانی پیدا می کند تا آوردن چیزی از آنجا ممکن شود. آنچه به نظر من دربارۀ هنر زبانی سعدی اهمیت بسیار دارد این است که او بویژه در همین دسته غزل هایش مصطلحات و مفاهیم اصلاً و ذاتاً پیچیده را به ساده ترین معادل آنها تبدیل یا بهتر بگویم «ترجمه» می کند، این نیز از همان موارد است (در ص۲۹۸به بعد نمونه هایی دیگر از آن نیز خواهد آمد.) اکنون به رسم قیاس چند بیت را که به رغم تفاوت های شکلی، اصل محتوایشان همین قدمت محبت است، به ترتیب زمان شاعران نقل می کنم.
زاری قهقستانی (ف۷۲۰ یا ۷۲۱) ظاهرا با تاثیر گیری از بیت سعدی و با افزودن «قائدۀ الست» :با خود آورده ام این قاعده از بدو الست. . . . . هر چه همره نشد اینجا نتوانم بربست (دیوان حکیم نزاری قهقستانی. ج۱٫ ص۳۶۱)
که خود الگو گیری آشکاری از این بیت سعدی است:
عشق من گلِ رخسار تو امروزی نیست. . . . . دیر سال است که من بلبل این بستانم
بیت حافظ البته لطف و گیرایی بیشتری از بیت نزاری و سلمان دارد. هم او در بیتی بلند با ذکر «الفت» و احتمالا با اشاره به حدیث «تالیف» :
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود. . . . . زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
(ضبط قزوینی، که بنده بیشتر می پسندد؛خانلری:نبود رنگ دو عالم که نقش. . .)
به نظر من بیت خواجه دارای جنبۀ تخیلی و بدیعی قوی است، لیکن بیت سعدی (پیش از آب و گل من . . .)شور و حال یا جنبۀ عاطفی نیرومند تری دارد. . . . که باز مفهومی پیچیده را بسیار ساده بیان کرده:در لغت اول با «غلام» خواندن خود در برابر «او» در حقیقت رابطه عبودی را (که آن هم از ملازمات عرفان است)بیان می دارد، و پیداست میان عبد و معبود همان فاصلۀ بی نهایتی هست که بین مملوک و مالک، ضمن این که با قید «از روی حقیقت» بر همین وجه از حقیقت تاکید می کند تا کمترین تردیدی در بُعد پرستشِ این رابطه باقی نگذارد، امّا با قید «لیکن» و همزمان به بیان بُعدی یکسره متفاوت می پردازد که همان وصول روح به وحدت است، آن هم باز به ساده ترین بیان یا تعبیر عام و غیر اصطلاحی. به دیگر سخن، هر یک از دو لغت یکی از دو سوی شطحیۀ «یگانگی در عین دو گانگی» را در بر دارد. در بیت بعدی دائما عادت من . . . » گوشه نشینی و اعتکاف زاهدانه را در برابر طلب عارفانه گذارده، و سر انجام در بیت آخر، شاعر در پاسخ اندرز خود به خویشتن با بیانی که خالی از چاشنی طنز هم نیست وعده می دهد که اگر این بار از مهلکۀ عشق جان به در ببرد دیگر در پی آن نخواهد رفت، که نوعی تعلیق زیرکانه بر محال است زیرا لحن او نشان می دهد که جان بردنی در کار نیست (حمیدیان، ۱۲۳:۱۳۸۳).
بافت معنایی و آرایه های ادبی:
بیت اول:
ای ساقی (معشوق)من (عاشق)از این اشتیاق که برای دیدار تو دارم به اندازه کافی از خود بی خود و مست هستم، اگر یک جرعه دیگر به من بدهی، از هوش خواهم رفت. ساقی:کسی که جام شراب را به دست باده نوشان می دهد، کنایه از معشوق/بِبَری از دستم:مرا از دست می بری، «از دست بردن» به کنایه یعنی از خود بی خود کردن است/ساقی و مست و جرعه و از دست رفتن:مراعات نظیر/
بیت دوم:
شراب را به هر کسی که پست همّت و کوتاه بین است بنوشان، (تا مگر از کوته بینی عقل رها شوند)، زیرا یاران مجلس را شراب مست می کند، امّا من از تامل در زیبایی تو مست شده ام (زیبایی تو از هر شرابی مَستی بخش تر است.) کوته نظر: کوته بین، سطحی نگر، پست همّت/پیمای:ازمصدر پیمودن شراب بنوشان/ که: زیرا/حریفان:یاران مجلس/مُل:شراب/کوته نظران، حریفان، من:مراعات نظیر/بیت سوم: سوگند به عشق و محبّت و وفاداری که بین من (عاشق)و تو (معشوق)است، از تو دل نکندم (ای معشوق)و رشته عشق و محبّت و وفا داری تو را پاره نکردم، و به سوی معشوق دیگری نرفتم (به کس دیگری دل نبستم). مِهر جناس تام، عشق و محبّت/مهر و وفا:مراعات نظیر و آرایه جمع/من و تو:آرایه جمع/نه مهر از تو بُریدم:رشته عشق تو را نگسستم. /نه به کس پیوستم:عاشق کسی نشدم/
بیت چهارم:
(زمانی که روح من در عالم بالا بود و به دنیا هبوط نکرده بود)، قبل از اینکه وجود مرا گِل کنند و آمادۀ ساختن من، عشق تو در دل من جان گرفته بود، من این عشق را از عالم بالا آورده ام به این جهان و اعماق وجودم می جوشد، چیزی نیست که از روی تظاهر به خود نسبت دهم. می گوید عشق من عشقی حقیقی است نه مجازی و موقت و زود گذر. آب و گل:آرایه تصادف:جمع، مراعات نظیر/دِل من اضافه تخصیصی/مهر تو اضافه تخصیصی/آن جا:مراد عالم بالا و ملکوت خداوند است/نه به خود بَر بَستم:بر خود نبستم. «به خود بر بستن» یا «بر خود بستن» به کنایه یعنی «چیزی را به زور (بر خلاف طبع و سرشت) به خود تحمیل کردن، چیزی را به خود نسبت دادن، تظاهر به چیزی کردن» /
بیت پنجم:
به راستی من غلام و چاکر تو هستم (ای معشوق)، اما (این سخن خالی از اشکال نیست، زیرا همین که بگویم غلام توام هستی خود را اثبات کرده ام، در حالی که در برابر تو اصلا نمی توان گفت که من وجود دارم. ساقی یا معشوق در اینجا جلوه ای از «ساقی ازلی» را به خود گرفته است. من:جناس تکرار/از روی حقیقت: حقیقتاً/
بیت ششم:
دائما عادت من «عاشق» انزوا و گوشه نشینی بود، وقتی که تو پدیدار شدی، در راه رسیدن به تو تلاش کردم. گوشه نشستن:گوشه نشینی، انزوا «گوشه» به جای خواصی اطلاق می شد که شیخ یا مرید در آنجا به ریاضت و تذهیب نفس می پرداخت. /برخاسته ای:پدیدار شده جلوه گری کرده ای/طلب:تلاش در راه رسیدن به مراد/نَنشَستم:از پا نَنشستم، نیاسودم، دست بر نداشتم/دائما:قید/نشستن و بر خواسته یی: تضاد/ نشستم و ننشستم:تضاد/
بیت هفتم:
تو از من خسته شده ای (ای معشوق)ولی من تاب و توان تحمِل تنهایی را ندارم، تو بی وفایی و ظلم کردی (به من عاشق)اما من همچنان به پیمان عشق تو پای بندم. ملول:بیزار، زود سیر، خسته. «ی» در «ملولی» شناسه است به معنای «هستی» /جفا:بی مهری، بی وفایی/عهد وفا:پیمان وفا داری، اضافه توصیفی/ جفا و وفا: تضاد، مراعات نظیر/
بیت هشتم:
ای سعدی به تو گفتم که به دنبال (میل و خواهش)دلت نرو (در پی عشق و عاشقی نباش)، (سعدی میگوید: (این بار دیگر نمی روم، اگر این بار بروم جان به در برده ام. نَرَوم باز:دوباره نخواهم رفت. /گر:اگر/جستم:جان به در ببرم.
وزن غزل:
این غزل بر وزن فاعلاتن فاعلاتن فعلاتن فع لن و در بحر رمل مثمن مخبون اصلم سروده شده است.
قافیه:
کلمات قافیه در این غزل عبارتند از: (مستم، دستم، مستم، پیوستم، بر بستم، هستم، هستم، ننشستم، نشکستم، جستم)
ویژگی های سبکی غزل:
در هر بیت مفهوم واحدی به کار رفته و زیربنای غزل با اوزان هماهنگ و دلنشین مخاطب را تا انتهای غزل هدایت می کند غزل محتوی عمیق عاشقانه دارد و از آرایه های معنوی و درونی وبیرونی و صناعات ادبی وافر و لازم بهره مند است که حول ویژگی های سبکی دورۀ هفتم یعنی سبک عراقی مانور می دهد.
۴-۱-۵۰٫
دل پیش تو و دیده به جای دگَرَستم . . . . تا حضم نداند که تو را می نِگَرِستم
روزی به در آیم من از این پرده ناموس. . . هر جا که بتی چون تو ببینم بپرستم
اَلمِنَّتُ لِلَّه که دلم صید غمی شُد. . . . کز خوردن غم های پراکنده بِرَستم
آن عهد که گفتی نکنم مهر فراموش. . . . . بِشکستی و من بر سر پیمان دُرُستم
تا ذوقِ دَرونَم خبری می دهد از دوست. . . از طعنۀ دشمن به خدا گر خَبَرَستم
می خواستمت پیش کسی لایق خدمت. . . . جان نیک حقیر است ندانم چه فِرِستم
علاوه بر پاداش دهندگی و تسلط ، متغیر دیگر ، شباهت الگو به یادگیرنده است . برای مثال ، نشان داده شده است که یک کودک با احتمال بیشتری از الگوی همجنس ، همسال ، یا الگویی که علایق مشابهی با علایق وی دارد ، تقلید می کند . متغیر دیگر ، بی ریایی الگوست . در یک بررسی ، کودکان از الگویی که بی ریا به نظر می رسید ، بیشتر از الگویی که ریاکار به نظر می آمد ، تقلید کردند .
این مرور مختصر درباره ویژگی های الگو که بر تقلید اثر می گذارند ، اصلاً جامع و کامل نیست ، ولی به راحتی می توان فهمید که چگونه این متغیرها توسط نظریه بندورا و نظریه تقلید تعمیم یافته ، تبیین می شوند . برای مثال ، اگر کودکی با والد یا همسال سلطه گری در تماس بوده باشد ، امکان دارد یاد گرفته باشد که این فرد سلطه گر ، تقلید را تقویت خواهد کرد( یا تقلید نکردن را تنبیه خواهد نمود ) . همچنین اگر فرض کنیم که کودک در گذشته برای تقلید از کودکان همجنس یا همسال تقویت شده ، ولی برای تقلید از رفتارهای افراد جنس مخالف یا با سنین بسیار متفاوت ، تنبیه شده است ، باز هم پذیرفتنی است . بالاخره ، ممکن است یک کودک یاد گرفته باشد که تقلید از افرادی که به نظر ریاکار می رسند ، عاقلانه نیست . طبق نظریه تقلید تعمیم یافته ، هر یک از این متغیرها ، آثار تجربه های گذشته کودک را نشان می دهند ؛ طبق نظریه بندورا ، آنها انتظارات کودک از تقویت آینده را منعکس می کنند .
ویژگی های یادگیرنده
همراه با آغاز پژوهش اولیه بندورا ، تلاش های متعددی برای پی بردن به تفاوت های فردی که با گرایش شخص به تقلید از دیگران همبستگی دارند ، صورت گرفت . به نظر می رسد که بسیاری از متغیرهای کشف شده ، به موقعیت های خاصی مربوط می شوند و در حالی که برخی از آنها کاملاً واضح هستند ، موارد دیگر این گونه نیستند . بندورا در پسرها بیشتر از دخترها گرایش به تقلید از رفتارهای پرخاشگری یافت . آبراموویچ و گروسک ( ۱۹۷۸) در بررسی تقلید همسالان در مدت بازی سازمان نیافته ، متوجه شدند که کودکان کوچکتر ( ۴ ساله ) از کودکان بزرگتر ( ۹ ساله ) تقلید بیشتری کردند . شگفت انگیز اینکه آنها دریافتند که کودکان سلطه گر ( که از خود آنها زیاد تقلید می شد ) نیز گرایش به رفتار تقلیدی داشتند .
با اینکه بسیاری از ویژگی های همراه با تقلید ممکن است خاص موقعیت باشد ، یک اظهار کلی و از نظر شهودی منطقی این است که افرادی که از رفتارهایشان مطمئن نیستند ، با احتمال بیشتری از رفتارهای دیگران تقلید می کنند . بسیاری از مطالعات ، با دادن تکالیفی به آزمودنی ها که یا در آنها شکست می خوردند و یا موفق می شدند ، سطح اطمینان آنها را به صورت آزمایش ، دستکاری کردند . برای مثال ، در بررسی رابرتس و همکاران (۱۹۸۲) ، به کودکان دوره ابتدایی در یک تکلیف انتخاب کالا ، پسخوراند مثبت یا منفی داده شد ، و آنهایی که پسخوراند منفی دریافت کرده بودند ، در تکلیف بعدی ، از الگوی ویدیویی تقلید بیشتری کردند . آبلسون و لسر (۱۹۵۹) متوجه شدند کودکانی که اعتماد به نفس کمی دارند نیز آمادگی بیشتری برای تقلید دارند . در یک آزمایش دیگر ، ژاکوبزاک و والترز (۱۹۵۹) دریافتند کودکانی که در یک تکلیف جداگانه ، استقلال نشان داده بودند ( یعنی ، کوکانی که با وجود داشتن مشکل ، کمک دیگران رانپذیرفتند ) ، از کودکان بسیار وابسته ( که حتی هنگام عدم نیاز به کمک ، آن را پذیرفتند ) ، با احتمال کمتری الگو تقلید نمودند.
ویژگی های موقعیت
در حالی که این درست است که مردم هنگام تردید درباره یک رفتار درست احتمال بیشتری تقلید می کنند ، این نیز درست است که برخی از موقعیتها به خاطر ماهیت شان ، تردید بیشتر و ینابراین ، تقلید بیشتری را فراخوانی می کنند . برای مثال ، در مطالعه ژاکوبزاک و والترز که در بالا به آن اشاره شد ، تکلیف بسیار مبهم بود . آزمودنی ها باید برآورد می کردند نوری که به اندازه سرسوزن بود، در یک اتاق کاملا تاریک چه مقدار حرکت می کند . عملا نور همیشه ساکن بود ، ولی به خاطر حرکتهای تصادفی چشم آزمودنی ها ، به نظر متحرک می رسید . با توجه به ابهام این موقعیت ، تعجب آور نیست که آزمودنی ها از یک الگو تقلید کردند . تلن پل و دولینگر ( ۱۹۷۸ ) با مواجه ساختن آزمودنی ها نوجوان با تکلیفهایی دو گزینش احتمالی ( موقعیت کم تردید ) داشتند ، کوشیدند تا میزان تردید درتکلیف را کنترل کنند . آنها دریافتند که کودکان موقعیت پر تردید ، تقلید بیشتری از الگو کردند .
دشواری تکلیف حتی در کودکان بسیار کوچک ، برتقلید اثر می گذارد . در مطالعه هرنیک ( ۱۹۷۸) کودکان نوپا ( ۱۴تا ۲۸ ماهه ) با کمک زن بزرگسالی که نقش الگو را داشت ، در سه تکلیف با دشواری مختلف شرکت داشتند . هارنیک بیشترین تقلید را در تکلیفهایی یافت که دشواری متوسط داشتند . اگر تکلیف برای این کودکان خیلی آسان بود ، زحمت تقلید از الگو را به خود نمی دادند ؛ اگر تکلیف زیاد دشوار بود ، آنها حتی با کمک الگو ، در انجام آن کوشش نمی کردند .
عامل موقعیتی دیگری که می تواند مهم باشد ، شیوه معرفی الگوست . در یکی از بررسیهای بندورا ( ۱۹۶۲) ، کودکان یک گروه ، الگوی زنده ای را دیدند که رفتارهای پرخاشگرانه انجام می داد ، کودکان گروه دیگر ، فیلمی را از الگو دیدند و کودکان گروه سوم ، شخصیت کارتونی را دیدند که همان رفتارها را نشان می داد . با اینکه ممکن است انتظار داشته باشیم که نحوه معرفی الگو اثر زیادی داشته باشد ، ولی بندورا بین این سه گروه تفاوت مهمی نیافت ، همه آنها از گروه گواه که اصلا الگویی را ندیده بودند ، در آزمایش بعدی ، پرخاشگری بسیار بیشتری را نشان دادند . مطالعه بسیار متفاوت دیگری که آن نیز تفاوتی بین الگوی زنده و الگوی ویدیویی نیافت ، توسط ادل ، اکوئین ، الفورد ، ابریانت ، برادلین ، وگیبن هاین ( ۱۹۸۲) انجام شده است . این پژوهشگران برای آموزش دادن به والدینبرای استفاده از شیوه های تقویت جهت کودکانشان ، چندین روش را امتحان کردند . گروه های مختلف والدین ، اطلاعات را از طریق الگوی زنده ، الگوی ویدیویی ، دستورات کتبی ، یا نوار کاست دریافت کردند . چند روز بعد ، این والدین را هنگام تعامل با کودکانشان در خانه آنها مورد مشاهده قرار دادند . همه گروه ها مطالبی را درباره استفاده از شیوه هایتقویت ، آموخته بودند ، اما آنهایی که در گروه نوار کاست قرار داشتند ، از سه گروه دیگر مطالب کمتری را یاد گرفتند ؛ البته این تفاوت چشمگیر نبود . با این حال ، این دو مطالعه نمی گویند که الگوهای فیلمی همیشه به اندازه الگوی زنده موثر واقع می شوند، اما از آنجایی که در برخی از موقعیتها می توانند بسیار موثر باشند ، به طوری که در پایان این فصل خواهیم دید ، رفتار درمانگران اغلب در تلاش برای آموزش مهارتهای جدید به مراجعان خود ، از الگو های فیلمی یا ویدیویی استفاده می کنند .
تاثیر متقابل یادگیری مشاهده ای و شرطی سازی کنشگر
بندورا و والترز ( ۱۹۶۳) مقدار زیادی از کتاب خود را به بررسی یافته های پژوهشی اختصاص دادند که نشان می دهند چگونه رفتار والدین ، بر رشد شخصیت کودک تاثیرمی گذارد . آنها درباره ویژگیهایی مانند وابستگی ، پرخاشگری ، رجحانها و رفتار جنسی ، بزهکاری و سخت کوشی ، پژوهشهایی را انجام دادند . بنا به پیشنهاد آنها ، دو راه اصلی وجود دارد که والدین می توانند شخصیت کودک را شکل دهند : (۱) به وسیله کنترل پاداشها و تنبیه ها ، (۲) به وسیله تامین الگویی که کودک بتواند از او تقلید کند . بندورا و والترز اعلام داشتند برای پیش بینی اینکه چگونه تربیت بر شخصیت کودک اثر می گذارد ، لازم است اهمیت این دو عامل درنظر گرفته شود . به اعتقاد آنها ، در برخی از موارد ، تقویت مستقیم و یادگیری مشاهده ای می توانند به طور هماهنگ عمل کنند و در موارد دیگر ، ممکن است آنها در جهتهای مخالفی عمل کنند . ما به طور خلاصه ، یک مورد از هر نوع را بررسی می کنیم .
انگیزش پیشرفت
بند ورا و والترز اظهار داشتند که این دو عامل در شکل دهی آنچه ما آن را خود نظم دهی وانگیزش پیشرفت زیاد می خوانیم ، با یکدیگر تعامل می کنند . این اصطلاحات شامل ویژگی های مانند میل به تلاش و از خود گذشتگی برای رسیدن به هدفهای دراز مدت ، تعیین معیار های عالی و تلاش برای رسیدن به آنها ، و مستقل و متکی به نفس بودن هستند . بندورا وکوپرز ( ۱۹۶۴) ، آزمایشی را انجام دادند که نشان می دهد چگونه یک الگوی بزرگسال می تواند بر خود نظم دهی کودک ، در موقعیتی که به کودک امکان تقویت کردن خودش برای رفتار های خوب داده می شود ، اثر بگذارد . ابتدا کودک فرد بزرگسالی را که مشغول بازی بولینگ بود ، دید که در این بازی نمرات می توانستند بین ۵و۳۰باشند . برای کودکان یک گروه ، این بزرگسال برای هر نمره ۲۰یا بیشتر ، با برداشتن یک شکلات از یک ظرف ، به خود پاداش می داد . برای گروه بعدی ، این بزرگسال آسان گیر تر بود و برای هر نمره بالای ۱۰به خود پاداش می داد. مانند اغلب آزمایش های نظیر این ، فرد بزرگسال قبل از اینکه کودک بازی را شروع کند ، سالن را ترک کرد و کودک مخفیانه مورد مشاهده قرار گرفت . کودکان از همان ملاک هایی که دیده بودند ، برای پاداش دادن به خودشان استفاده کردند . کودکان گروه سوم که هیچ الگویی را مشاهده نکرده بودند ، صرفنظر از اینکه چه نمره ای کسب می کردند ، به خودشان پاداش دادند .
این بررسی نشان داد که کودکان می توانند هر یک از دو معیار سخت گیر و آسان گیر خود نظم دهی را با مشاهده یک الگو ، به کار برند و بندورا و والترز حدس زدند که وقتی کودکان طی سال های زیاد رفتارهای والدین خود را مشاهده می کنند ، باید تجربه های یادگیری زیادی از این نوع صورت گرفته باشد . البته ، والدین علاوه بر اینکه وظیفه یک الگو را برعهده دارند ، ممکن است به طور مستقیم هر یک از معیارهای سخت گیر یا آسان گیر پیشرفت و خود نظم دهی را در کودکانشان تقویت کنند .
مطالعه انجام شده توسط رزن و دآندارد (۱۹۵۹) آموزنده است . این پژوهشگران با اجرای نوعی پرسشنامه ، سوگیری پیشرفت پسران ۹ تا ۱۱ ساله ای را اندازه گیری کردند و بعداً این پسران را هنگام انجام چندین تکلیف در حضور والدینشان ، مشاهده نمودند . برای مثال ، در یک تکلیف ، چشم برخی از پسرها را بستند و از آنها خواستند تا آنجایی که می توانند بلوکهایی را روی هم قرار دهند و یک برج بسازند . طبق نتایج اعتباریابی پرسشنامه ، رزن و دآندارد متوجه شدند پسرانی که نمرات انگیزش پیشرفت بالاتری کسب کردند ، برجهای بلندتری ساختند . بین سطح انگیزش پیشرفت پسرها و رفتارهای والدین آنها چندین همبستگی مهم وجود داشت .
اولین همبستگی به سطح آرزوی والدین برای پسرانشان مربوط می شد . به آنها گفته شد که یک پسر با سن متوسط پسر آنها می تواند یک برج ۸ بلوکه بسازد ، و سپس از آنها می خواستند که حدس بزنند فرزند آنها چند بلوک را به کار خواهد برد . والدین پسرهایی که انگیرش پیشرفت بالاتری داشتند ، برآوردهای بیشتری کردند . دوم ، والدین پسرانی که پیشرفت زیادی داشتند ، در طول مدت تکلالیف به نحو متفاوتی عمل کردند . به نظر می رسید که آنها به عملکرد پسرشان علاقه بیشتری داشتند و هنگامی که پسر روی تکلیفها کار می کرد ، او را بیشتر ترغیب می کردند . هنگامی که پسر تکلیف خود را خوب انجام می داد ، با تحسین و محبت بیشتری پاسخ می دادند و اگر پسر عملکرد ضعیفی داشت ، آنها ناخشنودی و آزردگی بیشتری را نشان می دادند (مخصوصاً مادران ) . به طور خلاصه ، والدین پسرانی که انگیزش پیشرفت زیادی داشتند ، برای تشویق معیارهای عالی عملکرد در پسرشان ، از تقویت کننده ها ، بیشتر استفاده می کردند .
پرخاشگری
بخش عمده ای از مطالعات بندورا و همکاران وی صرف بررسی این موضوع شد که چگونه رفتار پرخاشگرانه می تواند از طریق اعمال یک الگو ترغیب شود . این گونه پژوهشها باعث شد تا جروبحث درباره اینکه آیا خشونت تلویزیونی ، افرادی را که به آن نگاه می کنند پرخاشجو و خشن تر می کند ، ادامه یابد . تماشای تلویزیون می تواند هم نگرش کودکان و هم بزرگسالان را تحت تاثیر قرار دهد . گربنر و همکارانش متوجه شدند افرادی که زیاد تلویزیون می بینند ( آنهایی که در یک روز به طور متوسط بیش از ۶ ساعت تلویزیون تماشا می کنند ) ، از آنهایی که کمتر تلویزیون می بینند ، درک متفاوتی از جهان دارند . افرادی که زیاد تلویزیون نگاه می کنند ، براساس پاسخهایی که به پرسشنامه ها دادند ، دنیا را مکان پستی می دانند که ساکنان آن مردم پرخاشجو و خودخواه هستند . آنها همچنین با احتمال بیشتری اقدام به خرید اسلحه می کنند و معتقدند که وقتی شما از دست مردم عصبانی می شوید ، شلیک کردن به طرف آنها کاملا صحیح است .
صرفنظر از رابطه بین تلویزیون و خشونت ، بندورا و والترز ( ۱۹۶۳)نشان داده اند که رفتارهای والدین می تواند به شیوه های متضاد و از قرار معلوم پر از تناقض ، بر پرخاشگری فرزندانشان اثر گذارد . تناقض آشکار این است که والدینی که شدیدتریت تنبیه را برای رفتارهای پرخاشگرانه به کار می برند ، کودکان پرخاشگرتری را پرورش می دهند . این نتیجه ، در تعدادی از بررسی های گوناگون بدست آمده است ( مثل سیرز ، مکوبی و لوین ، ۱۹۵۷؛ سیرز ، ویتینگ ، نولیس ، و سیرز ، ۱۹۵۳ ) گلوک و گلوک دریافتند که تنبیه شدید با بزهکاری نوجوانی در پسران جوان ، همبستگی دارد . در ظاهر ، به نظر می رسید که این یافته می گوید : تنبیه به عنوان یک عامل بازدارنده برای رفتارهای پرخاشگرانه بی تاثیر است ، یافته ای مغایر با شواهد فراوانی که نشان می دهند تنبیه ، شیوه موثری برای از بین بردن رفتارهای ناخوشایند است .
بندورا و والترز خاطر نشان ساختند که وقتی بدانیم والدینی که کودکان خود را تنبیه بدنی می کنند ، الگوهای رفتار پرخاشگرانه را در اختیار آنها می گذارند ، این تناقض آشکار حل می شود . مطالعات بیشتر ، با نشان دادن این نکته که کودکانی که والدینشان رفتارهای پرخاشگرانه را تنبیه کرده اند ، معمولاً هنگامی که والدین آنها حضور دارند ، از رفتارهای پرخاشگرانه اجتناب می کنند ، اما خارج از منزل ، در رفتار متقابل خود پرخاشگر بوده اند ، از این نظریه حمایت می کند . به طوری که براون (۱۹۶۵) این نکته را نشان می دهد ، از قرار معلوم این کودکان با مشاهده والدینشان ، تمایز ظریفی را یاد گرفته اند :” با والدین پرخاشگر نباش ، چون این کار تنبیه می شود ، ولی با آنهایی که کوچکتر یا زیردست توهستند ، پرخاشگر باش ، همان طوری که والدین تو این کار را به طرز موفقی انجام می دهند ” (ص ۳۸۸). یافته هایی که نشان می دهند هنگامی که والدین از تهدید و فشار بدنی برای ادب کردن کودکانشان استفاده می کنند ، کودکان نیز همین شیوه ها را در برخورد با همسالانشان به کار می برند ، از این تحلیل حمایت کرده اند ( هافمن ، ۱۹۶۰) .
از این گذشته ، کودکان والدینی که آنچنان از فشار شدید استفاده می کنند که باید آن را ” بهره کشی از کودک ” نامید ، هنگامی که خود پدر یا مادر می شوند ، با احتمال بیشتری به تنبیه بدنی و بهره کشی از کودک روی می آورند . تمام این نتایج ، با این دیدگاه که وقتی والدین کودکان خود را ادب می کنند ، هم وظیفه یک الگو و هم عامل کنترل کننده را برعهده دارند ، هماهنگ است .
از طریق مشاهده چه چیزی را می توان آموخت ؟
استدلال نظریه پردازان یاذگیری اجتماعی مانند بندورا و والترز این است که شیوه های خاص پاسخدهی به موقعیت های مختلف ، که برخی آن را “شخصیت ” فرد می خوانند ، به مقدار زیاد در دوران کودکی از طریق تاثیرات متقابل شرطی سازی کنشگر و یادگیری مشاهده ای ، ایجاد می شوند . از زمانی که کتاب با نفوذ بندورا و والترز منتشر شد ، صدها مطالعه کوشیده اند تا آثار یادگیری مشاهده ای را بر صفات شخصیتی فرد ، مهارت های مسئله گشایی ، رجحان های هنر شناختی و از این قبیل ، نشان دهند . در بسیاری از این مطالعات ، بین برخی رفتارها یا ویژگی های الگو ( معمولاً پدر یا مادر ) و برخی رفتارهای یادگیرنده ( کودک ) ، شواهدی از همبستگی وجود داشته است . با وجود این ، در نتایج همبستگی بین دو اندازه یا مقیاس ، یک ضعف فطری وجود دارد ، زیرا به طوری که هر روان شناسی می داند ، همبستگی علیت را نشان نمی دهد ؛ یعنی ، همبستگی بین دو متغیر ، لزوماً به معنی آن نیست که متغیر اول علت متغیر دوم است . به عنوان مثال عینی ، یافته هایی را که بین استفاده والدین از تنبیه بدنی و پرخاشگری کودک ، همبستگی نشانمی دهند ، درنظر بگیرید .
تعبیری که معمولاً از این داده ها می شود این است که متغیر اول ( تنبیه بدنی) علت تغیر دوم ( پرخاشگری درز فرد تنبیه شده ) است ) . البته ، این امکان نیز وجود دارد که علیت در جهت مخالف عمل کند . شاید برخی از کودکان به دلایل کاملاً بی ربط با شیوه های انضباطی والدین ، گرایش های پرخاشگری را پرورش دهند ، اماهنگامی که والدین ایسن پرخاشگری را می بینند ، احساس می کنند که باید آن را شدیداً تنبیه کنند . بنابراین ، این می تواند درست باشد که رفتار پرخاشگرانه کودک ، علت و نه نتیجه استفاده والدین از تنبیه بدنی است . احتمال دیگر آن است که هر دو متغیر ، یعنی ، تنبیه بدنی و پرخاشگری ، توسط عامل سومی مثل فقر شدید ایجاد شده باشند (که ممکن است استرسهای آن ، هم در والدین و هم در کودک تولید پرخاشگری کند).
بنابراین ، برای اینکه روان شناسان تا اندازه ای بر ضعف های شواهد همبستگی غلبه کنند ، می توانند از چندین راهبرد استفاده نمایند . اول ، آنها می توانند تا حد امکان در کنترل ” عوامل سوم ” بکوشند ( برای مثال ، بوسیله مقایسه کودکان پرخاشگر و غیر پرخاشگر که سن ، سطح در آمد ، نمرات مدرسه ، تعداد همشیر ها و … تقریباً برابری دارند ) . راهبرد دوم ، بررسی دو واقعه ای است که در زمان های مختلف رخ می دهند. این کاری است که در مطالعه مک کللند ( ۱۹۶۱) درباره موضوع های پیشرفت در داستان های کودکان و رشد اقتصادی انجام گرفته است . معنی ندارد که بگوییم آهنگ رشد اقتصادی بیشتر به گونه ای باعث شده است که موضوع های پیشرفت در داستان های کودکان یک کشور آشکار شوند ، زیرا رشد اقتصادی بعد از اینکه داستان ها نوشته شده بودند ، تحقق یافته بود . البته ، این امکان نیز وجود دارد که عوامل دیگری مثل نگرش والدین نسبت به پیشرفت ، علت اصلی سوگیری پیشرفت در کودکان آنها بوده است ، و به همین خاطر ، داستان های هر کشور ، نگرش والدین را منعکس نموده است .
سومین راهبرد این است که بر اساس شواهد همبستگی ، فرضیه ای بسازیم و بعد با انجام یک آزمایش کنترل شده ، آن را بیازماییم . به طوری که قبلا دیدیم ، برخی حمایت های موجود از تحلیل های یادگیری اجتماعی انگیزش پیشرفت و رفتار پرخاشگرانه ، از شواهد همبستگی و برخی دیگر از آزمایش هایی بدست آمده اند که در آنها گروه های مختلف را در معرض وقایع سرمشق گیری مختلف قرار داده اند . برای مثال ، آزمایش های بندورا درباره رفتار پرخاشگرانه مطمئناً نشان می دهند که این گونه رفتارها را می توان از طریق یادگیری مشاهده ای فراگیری نمود . این آزمایش ها همچنین نشان می دهند که این گونه رفتارها را می توان از طریق مشاهده ، در خارج از آزمایشگاه نیز آموخت . راهبرد چهارم ( و احتمالاً قوی ترین آنها ) برای نشان دادن این که یادگیری مشاهده ای می تواند یک ویژگی شخصیتی یا گرایش رفتاری را تحت تاثیر قرار دهد این است که فرد را برای مدت نسبتاً کوتاهی درمحیطی کنترل شده با یک الگو مواجه سازند و نشان دهند که این مواجهه آثار دراز مدتی بر رفتار روزمره فرد داشته است . اینگونه شواهد ، عمدتاً توسط رفتار درمانگری فراهم شده است که در تلاش برای حل مشکلات رفتاری که مراجع برای آنها کمک می جو ید ، از سرمشق گیری استفاده کردند .
با درنظر داشتن نقاط قوت و ضعف انواع شواهد ، اجازه دهید به بررسی چند زمینه ای بپردازیم که تاثیرات مشاهده و تقلید در آنها تحقیق شده است.
فوبیها ( هراس ها )
راچمن (۱۹۷۷)شواهد متعددی را که نشان می دهند فوبی ها را می توان به صورت جانشینی فرا گرفت ، خلاصه کرده است . به طوری که اغلب آنها نشان می دهند ، اعضای یک خانواده غالباً ترسهای مشابهی دارند . چندین بررسی ، بین ترس های مادر و کودک وی ، یا بین کودکان یک خانواده ، همبستگی بالایی را یافته اند .
لویس (۱۹۴۲) ، در طول جنگ جهانی دوم ، در این باره که از بمباران و حمله های هوایی نواحی مختلف انگلستان چه آثار روانی ممکن است ناشی شود ، تحقیق گردد . روی هم رفته وی متوجه شد که وقوع حملات فوبی یا اضطراب، بعد از این وقایع تکان دهنده به نحو شگفت انگیزی کم بود ، ولی حدود ۴ درصد از کودکان مدرسه ای در بریستول ، برخی از انواع واکنشهای اضطرابی را نشان دادند . لویس گزارش داد که در برخی از کودکان ، مشکل از تجربه شخصی تکان دهنده در طول مدت حمله هوایی ناشی می شد، اما در موارد دیگر، به نظر می رسید که کودکان به ترس بیش از اندازه ای که مادران آنها نشان می دادند واکنش نشان می دهند . گرینکر و اشپیگل (۱۹۴۵) در همین راستا ، چندین مورد پژوهی را درباره خلبانان جنگنده ای گزارش دادند که پس از مشاهده واکنش ترس خدمه هواپیما در مدت ماموریت یا بعد از آن ، دچار فوبی شدند . به طوری که می بینید ، شواهد مربوط به فراگیری جانشینی ترس ، براساس شواهد همبستگی و مورد پژوهی قرار دارند . با اینکه این گونه شواهد قدرتمند نیستند ، به طوری که بعداًَ خواهیم دید ، درمانگران را به استفاده از شیوه های سرمشق گیری برای تسکین واکنش های فوبیک ترغیب کرده ا ند.
اعتیادها
شواهد بسیاری نشان می دهند که نظریه یادگیری اجتماعی بندورا می تواند به توجیه فراگیری انواع رفتارهای اعتیادی ، از جمله سیگار کشیدن ، الکلیسم ، و مصرف مواد مخدر کمک کند . توجه داشته باشید که اصول ساده تقویت و تنبیه ، به تنهایی برای اینکه توضیح دهند چرا زمانی که یک اعتیاد ایجاد شد ، نگهداری می شود ، کافی هستند . طبق نظریه سولومون و کوربیت ، توقف سیگار کشیدن یا مصرف مواد مخدر بعد از ایجاد اعتیاد ، اغلب موجب نشانه های ترک آزارنده می شود که می توان با مصرف بیشتر مواد اعتیاد آور از آن رهایی یافت . از طرف دیگر ، یادگیری مشاهده ای و تقویت اجتماعی می توانند توضیح دهند که چرا اصلاً چنین اعتیادهایی ایجاد می شوند . برای مثال ، این واقعیت را درنظر بگیرید که معمولاً کشیدن اولین سیگار برای شخص ، رویدادی آزارنده است که موجب احساس ناراحتی شدید و سوزش گلومی شود . پس چرا شخص دوباره سیگار می کشد ؟ یک پاسخ براساس یادگیری مشاهده ای قراردارد : بسیاری از کودکان ، حتی زمانی که بسیار جوان هستند ، با والدین ، همشیرهای بزرگتر ، شخصیت های تلویزیونی و دیگران مواجه می شوند که سیگار می کشند . به نظر می رسد که پیامدهای این رفتار ، مثبت باشد : برخی از مردم می گویند که آنها به این علت سیگار کشیدن را شروع کردند که به نظر می رسید سیگاری ها پخته تر ، آگاه تر و یا جذاب تر باشند . شاید این امتیازها برای سیگاری های تازه کار ، بر سوزش ناچیز گلو چربیده باشد . از این گذشته ، در بین نوجوانان ، غالباً تقویت کننده های اجتماعی نیرومندی توسط همسالان فراهم می شود : آنها ممکن است غیرسیگاری ها را به شروع سیگار کشیدن ترغیب کنند و آنهایی را که سیگار نمی کشند ، مسخره کنند . این عوامل مشترک یادگیری مشاهده ای و تقویت اجتماعی ،غالباً به عنوان کمک کننده های اصلی به شروع سیگار کشیدن ذکر شده اند ، زیرا بارها معلوم شده است که گرایش به سیگار کشیدن با عادت به سیگار کشیدن در والدین ، همسر و همسالان شخص همبسته بوده است .
اصول نظریه یادگیری اجتماعی در ایجاد الکلیسم و مصرف مواد مخدر نیز بااهمیت است . برای مثال ، معلوم شده است که یک یا چند عضو خانواده حدوداً ۲۰ درصد از معتادان به هروئین ، معتاد بوده اند . در بررسی زمینه های خانوادگی الکلی ها ، الری و دونووان (۱۹۷۶) متوجه الگوی جالبی شدند . والدین الکلی ها ، گرایش به قرارگیری در یکی از این دو طبقه را داشتند : آنها اغلب یا شدیداً الکل مصرف می کردند یا جداً از مصرف آن خودداری می کردند . الری و همکاران اعلام کردند که در هر دو مورد، والدین نتوانسته اند یک الگوی مشروبخواری معتدل را برای کودکانشان فراهم کنند . اگر پدر یا مادری مصرف کننده شدید الکل باشد ، ممکن است کودک از رفتار وی تقلید کند . اگر پدر یا مادری جداً از مصرف الکل خودداری نماید ، امکان دارد کودک نیز این رفتار را تقلید کند ، اما فرض کنید اگر زمانی کودک تصمیم بگیرد مشروبخواری را آغاز کند ، در این صورت ، والدین روش هایی را که مانع از الکلی شدن اکثر مشروبخواران می شود ، نشان نداده اند ( مثل نوشیدن فقط در شرایط خاص ، مصرف نکردن الکل قبل از کار ، توقف مصرف بعد از یک یا دو جرعه ) . اگر مشروبخوار تازه کار این رهنمودها را جای دیگر یاد نگرفته باشد ، بعید نیست که در جهت مصرف شدید الکل پیش برود .
رشد شناختی
بسیاری از روان شناسان رشد ، مانند ژان پیاژه (۱۹۲۹،۱۹۲۶) گفته اند هنگامی که کودکان رشد می کنند ،از چند مرحله توانایی شناختی می گذرند و گذر از یک مرحله به مرحله بعدی ، شدیداً بستگی به رشد ، رسش و تجربه شخصی دارد . در مقابل ، نظریه پردازان یادگیری اجتماعی مانند روزنتال و زیمرمن (۱۹۷۲، ۱۹۷۸) معتقدند که یادگیری مشاهده ای نقش عمده را در رشد و بهبود مهارت های شناختی ایفا می کند . به عنوان آزمون نمونه رشد شناختی ، اجازه دهید تکلیف نگهداری ذهنی معروف را درنظر بگیریم . در یک گونه این تکلیف ، سه لیوان (بشر) استوانه ای به یک کودک به صورتی که در شکل ۱-۷ می بینید ،نشان داده می شود . لیوان های A و B یکسان هستند و مقدار آب مساوی در آنها قرار دارد. آزمون به این صورت شروع می شود که از کودک می پرسند : کدام لیوان آب بیشتری دارد و کودک معمولاً می گوید : لیوان AوB مقدار برابری آب دارند . سپس ، در حالی که کودک مشغول نگاه کردن است ، آب لیوان B را به داخل لیوان C می ریزند که باند تر و باریکتر است .
سپس از کودک می پرسند : کدام یک از لیوان های Aو C آب بیشتری دارد . اگر کودکان بگویند لیوان های A وC مقدار آب بربر دارند ، گفته می شود که آنها مفهوم نگهداری ذهنی حجم را یاد گرفته اند . با این حال ، کودکان کمتر از ۷ سال معمولاً می گویند که در لیوان C آب بیشتری وجود دارد . آنها ظاهراً توسط سطح بالاتر آب در لیوان C گمراه می شوند . بندورا و مک دونالد دریافتند که قضاوت کودکان با مشاهده الگو می توانست به هر دو جهت تغییر یابد . از آنجایی که قضاوت های نهایی آنها درباره داستان های جدید ساخته شده بودند ، روشن است که آنها یک قاعده کلی را درباره قضاوت های اخلاقی یاد گرفته بودند و نه صرفاً قواعدی اختصاصی. مطالعات دیگر پی برده اند که این گونه تغییرات در قضاوت اخلاقی ، هفته ها ادامه داشته است .
تشخیص قضاوت های اخلاقی از رفتار اخلاقی اهمیت دارد ، زیرا مردم مطمئناً همیشه رفتاری را که از نظر اخلاقی درست می دانند ، انجام نمی دهند . چندین بررسی نشان داده اند در موقعیت هایی که رفتارهای اخلاقاً در خور تحسین یا تاسف آور دست اند کارند ، رفتار یک الگو می تواند رفتار مشاهده کنندگان را تحت تاثیر قرار دهد . برای مثال ، مشاهده شده است که کودکان بعد از مشاهده یک الگوی فداکار ، فداکارتر می شوند و هم کودکان ، هم بزرگسالان ، بعد از مشاهده الگویی که قانون شکنی می کند ، بیشتر قانون شکنی می کنند .
سرمشق گیری در رفتار درمانی
عمدتاً به خاطر کار با نفوذ بندورا ، سرمشق گیری یکی از ابزارهای مهم برای رفتار درمانگران محسوب می شود . بندورا و والترز اعلام نموده اند که یک الگو می تواند به سه طریق بر رفتار مشاهده کننده اثر بگذارد که هر یک از آنها توسط رفتار درمانگران مورد استفاده قرار می گیرد . اول ، رفتار الگو می تواند پاسخ هایی را که مشاهده کننده آنها را از پیش می داند ، تسهیل کند . این طبقه ، شبیه مفهوم تسهیل اجتماعی ثرپ است که قبلاً به آن اشاره شد . دوم ، مشاهده کننده می تواند یاد بگیرد که چگونه رفتارهای کاملاً جدید را تولید کند . بالاخره ، از طریق یادگیری مشاهده ای می توان پاسخ های نامطلوبی مثل واکنش های ترس به موضوع ها یا موقعیت های بی خطر را کاهش داد و یا آنها را برطرف کرد . با اینکه مرزهای بین این طبقات همیشه مشخص نیستند ، ولی این سه طبقه ، شیوه مناسبی برای سازماندهی ادبیات روزافزون مربوط به کاربردهای درمانی سرمشق گیری هستند .
تسهیل رفتارهای کم احتمال
اکانر در تلاش برای افزایش مردم آمیزی کودکان کودکستانی که از نظر اجتماعی گوشه گیر شخیص داده شده بودند ، از الگوی فیلم استفاده کرد ( ۱۹۶۹) . این کودکان در محیط کلاس در خود فرو می روند و به ندرت با کودکان دیگر یا بزرگسالان تعامل می کنند . کودکان گروه آزمایشی یک فیلم ۲۳ دقیقه ای را تماشا کردند که کودک همسنی را نشان می داد که به رفتارهای متقابل اجتماعی می پرداخت . فیلم با رفتارهای نسبتاً آرامی شروع می شد ، مثل دو کودکی که کتاب یا اسباب بازی را در حالی که روی یک میز نشسته اند به یکدیگر می دادند .
فیلم به تدریج رفتارهای متقابل اجتماعی پرتحرک تری را نشان می داد و سرانجام به صحنه ای ختم می شد که در آن ۶ کودک اسباب بازی ها را با لذتی آشکار به اطراف اتاق پرت می کردند . به این روش پیشروی تدریجی از رفتارهای ساده به رفتارهای دشوارتر ، سرمشق گیری تدریجی گفته می شود و در بسیاری از برنامه های سرمشق گیری معمولاً از آن استفاده می شود . البته ، هر صحنه موقعیتی را نشان می دهد که الگو در آن پیامدهای مطلوبی را در طول مدت رفتار متقابل ، تجربه می کند . کودکان گروه گواه ، فیلمی را در مدت زمان یکسانی دیدند که درباره دلفین ها بود و شخصیت های انسانی در آن وجود نداشتند . بلافاصله بعد از دیدن یکی از فیلم ها ، کودکان به کلاسهایشان برگشتند و مشاهده گران رفتارهای آنا را یادداشت کردند . در تعداد رفتار های متقابل کودکان گروه آزمایشی ، ۵ برابر افزایش وجود داشت در حالی که ، هیچ افزایش در گروه گواه مشاهده نشد . مطالعات مشابهی که توسط اورس و شوارتز (۱۹۷۳) ، وکلر و کارلسون ( ۱۹۸۶) انجام شدند ، نشان دادند که افزایش رفتارهای متقابل اجتماعی ، بعد از ۳ یا ۴ هفته ادامه داشت که این نتیجه با توجه به اینکه درمان کمتر از نیم ساعت طول کشید ، بسیار جالب است .
این مورد با عنوان تسهیل طبقه بندی شد، چون این کودکان قبل از شروع درمان به برخی از رفتارهای متقابل اجتماعی می پرداختند . با این حال ، ممکن است عناصر دو طبقه دیگر نیز در آن وجود داشته باشد . اول ، امکان دارد این کودکان در برخی از مهارت هایی که برای آاز کردن یک رفتار متقابل به کار می رود ، کمبود داشته و توانسته باشند برخی از این مهارت ها را از فیلم یاد بگیرند . دوم ، ممکن است این فیلم به خاطر رفتارهای متقابل لذت بخش موجود در آن ، ترس کودکان از این رفتارها را کم کرده باشد . مثال بعدی درباره تسهیل که در آن مراجعان بزرگسال هستند نیز می تواند عناصر فراگیری مهارت ها و کاهش ترس را دربرداشته باشد .
در سالهای اخیر ، گرایش به نوعی درمان به نام جرات آموزی ، سریعاً رشد کرده است . جرات آموزی برای افرادی درنظر گرفته شده است که در بعضی موقعیت ها یا با برخی از مردم به شیوه بیش از اندازه سلطه پذیر و مطیع رفتار می کنند و دوست دارند توانایی دفاع از حقوق خود را پرورش دهند . برای مثال ، برخی از زنها ( یا شوهرها ) ممکن است هر تصمیمی را که همسرشان بهتر می دانند ، بدون توجه به اینکه خود آنها درباره این تصمیم چه فکری می کنند ، دربست بپذیرند . امکان دارد برخی از جوان ها توسط والدین خود وادار به پذیرش مشاغل یا سبک های زندگی شوند که واقعاً آنها را دوست ندارند . برای برخی از مردم ، رد کردن درخواست های غیرمنطقی دوستان ، کارفرمایان ، همکاران ، وابستگان ، یا غریبه ها ، دشوار است .
البته ، تصمیم گیری درباره اینکه آیا رفتار کردن به صورت جسورانه تر برای یک شخص بهتر خواهد بود یا نه ، همیشه مستلزم یک قضاوت ارزشی است ، و این قضاوت باید توسط مراجع صورت گیرد و نه درمانگر . برای مثال ، فرض کنید یک مراجع از پسرعمویش نامه ای را دریافت می کند که اعلام می دارد وی و خانواده اش برای مدت یک هفته به دیدن او خواهند آمد و مایل اند این مدت را در آپارتمان وی به سر برند . اگر مراجع از این برنامه پسرعمو ناراحت نشود و از دیدن او و خانواده اش لذت ببرد ، پس به درمانگر مربوط نیست که به مراجع بگوید : این درخواست را به خاطر اینکه غیرمنطقی و گستاخانه است باید رد کند . از طرف دیگر ، اگر مراجع بگوید که ای کاش میتوانست از پذیرفتن درخواست هایی نظیر این خودداری کند ، در این صورت ، درمانگر ممکن است تصمیم بگیرد برای کمک به او از جرات آموزی استفاده کند.
جرات آموزی اغلب ترکیبی از سرمشق گیری ، نقش گزاری و تمرین رفتاری است . در مثال فوق ، ممکن است درمانگر از مراجع بخواهد که وانمود کند به پسرعمویش تلفن می زند و به او می گوید که مجبور است در یک هتل اقامت کند . ممکن است درمانگر نقش پسرعمو را بازی کند . اولین تلاش های مراجع احتمالاً ضعیف خواهند بود ، و پسرعمو ( درمانگر )امکان دارد با گفتن اینکه وی نمی تواند از هده مخارج هتل برآید ، به بحث خاتمه دهد . درمانگر و مراجع می توانند بعداً نقش ها را عوض کنند ، به طوری که درمانگر رفتار جسورانه تری را الگو قرار دهد ؛ او با حالتی محکم و قاطع ، اما بدون خشونت می گوید که در آپارتمانش به اندازه کافی اتاق ندارد . ممکن است او به پسرعمویش حد وسط را توصیه کند و به او بگوید که هتل ارزانی را برای او پیدا خواهد کد که با درآمدش مناسب باشد .
سپس مراجع یک بار دیگر نقش خود را اجرا می کند و می کوشد تا رفتارهای جسورانه تری را که توسط درمانگرالگو قرارد اده شده بودند ،
تمرین کند . معمولاً درمانگر با تشویق و پسخوراند ، پاسخ می دهد . تا زمانی که مراجع در دفاع از حقوق خود به شیوه غیرپرخاشگرانه ورزیده شود ، این گونه سرمشق گیری و تمرین ، ادامه می یابد . مراجع و درمانگر نه تنها در مورد یک موقعیت مثل ملاقات پسر عمو کار می کنند ، بلکه به موقعیت های مختلف دیگری که مراجع دوست دارد که در آنها جسورتر باشد نیزمی پردازند.
بورد نشان داده شده در شکل (۴-۱۸) یک بورد بسیار پیشرفته برای راهاندازموتورها به نام DFrobotShop Rover میباشد که توانایی راه اندازی دو موتور ۵ ولتی را دارد و از آن برای کنترل موتورهای مفاصل اول و دوم استفاده شده است. این بورد مبتنی بر میکروکنترلر ATmega329 میباشد. نقشه شماتیک و راهنمای استفاده از این بورد با مراجعه به سایت DFrobot قابل دریافت خواهد بود. در پیوست ج نیز مختصری در مورد این بورد توضیح داده شده است. همانطور که در این شکل دیده می شود، روی این بورد، یک راهانداز دیگر به نام DFrobot L298p Twin V1.1 قرار گرفته است که توانایی راه اندازی دو موتور تا ۳۵ ولت را دارد و از آن برای راه اندازی موتور ۱۲ ولتی استفاده شده است. به این ترتیب، با پروگرام کردن میکروکنترلری که روی DFrobotShop Rover قرار دارد، میتوان هر سه موتور را کنترل نمود. پروگرام کردن میکروکنترلر از طریق USB انجام می شود. باید توجه داشت که میتوان با بهره گرفتن از جامپری که روی DFrobot L298p Twin V1.1 قرار دارد، تغذیه بوردها را از یکدیگر جدا نمود.
برای فراهم نمودن فیدبک موقعیت زاویهای موتورهای ۵ ولتی از پتانسومتر داخلی این موتورها استفاده شده است. همچنین، برای تحریک آرمیچر، دو سر سیم ولتاژ ترمینال این موتورها باید بیرون آورده شود. به عبارت دیگر، از هر موتور ۵ سر سیم باید بیرون آورده شود: ۲ سر مربوط به ولتاژ آرمیچر و ۳ سر مربوط به پتانسیومتر (VCC، GND و مقدار اندازه گیری شده). موتور سوم پتانسیومتر داخلی ندارد و برای اندازه گیری میزان جابجایی عمودی لینک سوم، همانطور که در شکل (۴-۱۸) دیده می شود، از یک پتانسیومتر خطی استفاده شده است. بنابراین، در مجموع ۹ سر پتانسیومتر داریم که ۳ سر سیم VCC به یکدیگر لحیم شده و به مکان مربوطه روی DFrobot L298p Twin V1.1 متصل میشوند. ۳ سر GND نیز به یکدیگر لحیم شده و به مکان مربوطه روی DFrobot L298p Twin V1.1 متصل میشوند. ۳ سر سیم باقیمانده که حاوی مقادیر اندازه گیری شده هستند نیز به ورودیهای آنالوگ A0 ، A1 و A2 متصل میشوند.
۴-۵-۱- ردگیری مسیرهای سینوسی
قانون کنترل (۴-۲۰) در محیط برنامهنویسی Arduino پیادهسازی و از طریق USB به میکروکنترلری که روی DFrobotShop Rover قرار دارد، منتقل می شود. برای مشاهده نحوه پیادهسازی این قانون کنترل در Arduino به پیوست د مراجعه کنید. مسیر مطلوب به صورت زیر تعریف شده است:
(۴-۸۹) |
بنابراین، ، و . پارامترهای و به ترتیب ۳۵۰۰ و ۱۰۰۰ انتخاب شده اند. تعداد فرکانسهای مورد استفاده در سری فوریه برای هر مفصل ۲ است. به عبارت دیگر
(۴-۹۰) |
که در آن و . نرخ انتقال اطلاعات بر حسب بیت بر ثانیه[۶] روی ۳۸۴۰۰ تنظیم شده است. نرخهای دیگر قابل استفاده در این بورد عبارتنداز: ۹۶۰۰، ۱۴۴۰۰، ۱۹۲۰۰، ۲۸۸۰۰، ۵۷۶۰۰، ۱۱۵۲۰۰٫
عملکرد ردگیری کنترل کننده در شکل (۴-۱۹) رسم شده است. همانطور که مشاهده می شود، کنترل کننده پیشنهادی بدون نیاز به پارامترهای مدل سیستم و تنها با بهره گرفتن از سری فوریه در تخمین عدم قطعیتها می تواند به خوبی مسیر مطلوب را ردگیری کند. خطای ردگیری در شکل (۴-۲۰) رسم شده است. حداکثر خطای ردگیری در این شکل در حالت ماندگار حدود ۰٫۰۳ رادیان برای مفاصل اول و دوم و ۰٫۴۵ میلیمتر برای لینک سوم است. ولتاژ موتورها در شکل (۴-۲۱) رسم شده است.
شکل (۴-۱۹) عملکرد ردگیری کنترل کننده مبتنی بر سری فوریه در پیادهسازی عملی
(مسیر ربات: ــــــ مسیر مطلوب: - - - )
شکل (۴-۲۰) خطای ردگیری کنترل کننده مبتنی بر سری فوریه در پیادهسازی عملی
شکل (۴-۲۱) ولتاژ موتورها در کنترل کننده مبتنی بر سری فوریه در پیادهسازی عملی
ضرایب سری فوریه مربوط به مفصل اول در شکل (۴-۲۲) رسم شده اند. رفتار این ضرایب شبیه رفتار ترسیم شده در شکل (۴-۳) مربوط به ربات شبیهسازی شده میباشد. در هر دو ربات حدود ۲۰ ثانیه طول میکشد تا این ضرایب همگرا شوند. همانطور که مشاهده می شود، طولانی شدن زمان همگرایی این ضرایب تاثیری در عملکرد کنترل کننده ندارد. قبل از همگرایی نیز عملکرد ردگیری کنترل کننده مناسب است.
۴-۵-۲- ردگیری مسیرهای مربعی
با توجه به اینکه مسیر مطلوب باید نرم و مشتقپذیر باشد، برای تولید مسیرهای مشتق پذیر از توابع تبدیل مناسب استفاده میکنیم. ضرایب تابع تبدیل را طوری انتخاب میکنیم که زمان نشست در محدوده قابل قبولی قرار گیرد و پاسخ گذرای سیستم، فرا جهش نداشته باشد.
شکل (۴-۲۲) ضرایب سری فوریه مربوط به مفصل اول در پیادهسازی عملی
برای مفاصل اول و دوم از تابع تبدیل و برای مفصل سوم از تابع تبدیل استفاده شده است. مسیر مطلوب و پاسخ ربات در شکل (۴-۲۳) رسم شده است. همانطور که مشاهده می شود، کنترل کننده می تواند مسیرهای مربعی را با خطای ماندگار ناچیز و بدون فراجهش ردگیری کند. در شکل (۴-۲۴) ولتاژ موتورها برای مسیرهای مربعی آورده شده اند. همانطور که مشاهده می شود، ولتاژ موتورها از مقدار مجاز تجاوز نمیکند و پس از اندکی نوسان در لحظات بعد از تغییر ناگهانی مسیر، هموارتر میشوند.
شکل (۴-۲۳) ردگیری مسیرهای مربعی در پیادهسازی عملی
شکل (۴-۲۴) ولتاژ موتورها برای ردگیری مسیر مربعی در پیادهسازی عملی
۴-۶- مقایسه نتایج شبیهسازی و آزمایشگاهی
اگرچه ربات اسکارای ساخته شده با ربات شبیهسازی شده بسیار تفاوت دارد، اما ویژگیهای مشترک جالبی بین آنها وجود دارد که بیانگر رفتار یکسان کنترل کننده برای هر دو ربات است. این موارد به صورت زیر خلاصه شده اند.
بهرههای کنترل کننده یعنی و برای هر دو ربات نسبتا بزرگ هستند.
در هر دو ربات ضرایب سری فوریه به مقادیر ثابت همگرا میشوند.
زمان مورد نیاز برای همگرایی ضرایب سری فوریه در هر دو ربات نسبتا طولانی است.
در هر دو ربات، قبل از همگرایی ضرایب سری فوریه، عملکرد کنترل کننده قابل قبول است.
۴-۷- نتیجه گیری
در این فصل، به تخمین و جبران عدم قطعیت با بهره گرفتن از سری فوریه پرداختیم. تقریب توابع با بهره گرفتن از سری فوریه را بیان کردیم و نشان دادیم که در سیستمهای کنترل نمیتوانیم از فرمولهای معروف محاسبه ضرایب سری فوریه استفاده کنیم. سپس، قانون کنترل را به صورت مستقل از مدل پیشنهاد دادیم و به اثبات پایداری سیستم و استخراج قوانین تطبیق ضرایب سری فوریه پرداختیم. همچنین، با بهره گرفتن از روابط سینماتیکی و دینامیکی ربات و با فرض متناوب بودن مسیرهای مطلوب، نشان دادیم که ک.م.م. دوره های تناوب مسیرهای مطلوب می تواند مقدار مناسبی برای دوره تناوب سری فوریه باشد. نتایج شبیهسازی و پیادهسازی عملی بیانگر کارایی مناسب قانون کنترل پیشنهادی علیرغم سادگی آن است. در مقایسه با کنترل کننده عصبی-فازی سادگی این قانون کنترل آشکارتر شد. در کنترل کننده عصبی-فازی پارامترهای زیادی از قبیل تعداد قوانین و توابع عضویت، مقدار اولیه پارامترهای در حال تطبیق، مقادیر ضرایب همگرایی وجود دارند که تنظیم آنها کار سادهای نیست. پیادهسازی عملی موفق این قانون کنترل که بر مبنای راهبرد کنترل ولتاژ میباشد، بیانگر موجه بودن طراحی کنترل کننده بر مبنای مدل موتور میباشد. به عبارت دیگر، نادیده گرفتن دینامیک بازو در فرایند طراحی، مشکلی در اجرای عملی قانون کنترل ایجاد نمیکند.
فصل پنجم:
تخمین عدم قطعیت در فضای کار با بهره گرفتن از توابع لژاندر