چنانکه می دانیم وجود و ماهیت در خارج متحدند، یعنی همان چیزی که مصداق وجود است، مصداق ماهیت نیز هست.اتحاد وجود و ماهیت در خارج و خالص ذهن به گونهای است که اگر تعمل و تلاش ذهن برای جداسازی آنها نباشد نمیتوان آنها را جدای از یکدیگر تصور کرد.یعنی همان موقعی که ماهیت جدای از وجود تصور میگردد به نوعی آراسته به وجود ذهنی است.البته ذهن این توانایی را دارد که وجود آن را ملاحظه نکند؛ به بیان دیگر تصور ماهیت از وجود ذهنی آن جدا نمیگردد زیرا تصور هر ماهیتی همان وجود ذهنی آن است، اما تصور ماهیت چیزی است و توجه به وجود ذهنی چیز دیگری است. از اینرو امکان دارد ماهیتی در ذهن موجود باشد و ذهن وجود ذهنی آن را ملاحظه نکند.در هر صورت وجود و ماهیت به عنوان دو مفهوم مستقل از یکدیگر در ذهن، که در خارج دارای یک مصداقاند، تحقق این دو در خارج از نظر ملا صدرا به اتحاد و از نظر مشائیان به عروض وجود بر ماهیت است و از نظر بعضی به عروض ماهیت بر وجوداست.(ملا صدرا:۱۳۶۳:ص ۱۳).مشائیان خود نحوه عروض وجود بر ماهیت را توضیح داده اند که این عروض، عروض تحلیلی عقلی است نه خارجی، ابن سینا رئیس فلاسفه مشاء به مناسبتهای مختلف تأکید بر این مطلب دارد که ماهیت قبل از وجود تحققی ندارد و اگر میگویند وجود عرض است این با سایر اعراض تفاوت دارد.ملا صدرا در کتاب شواهد به نقل از تعلیقات ابن سینا میگوید، «وجود الاعراض فی انفسها هو وجودها فی موضوعاتها سوی أن العرض الذی هو الوجود(همو:۱۳۶۰:ص ۱۲)، وجود فی نفسه هر عرضی همان وجود لغیره آن است؛یعنی هر عرضی هرچند به خودی خود دارای وجود است اما اگر این وجود بخواهد تحقق پیدا کند باید در آغوش جوهر باشد و عرض هرچند در ذاتش احتیاج به موضوع ندارد اما در وجود و تحقق محتاج به موضوع است از اینرو تمامی اعراض برای وجود یافتن محتاج به موضوعاند غیر از عرضی که وجود باشد.به بیان روشنتر، وجود عرض است اما این عرض با سایر اعراض فرق میکند زیرا سایر اعراض وجودشان برای موضوعات آنها است و ثبوت آنها ثبوت برای غیر است.اما وجود که عرض است ثبوت آن برای خودش است و متکی به غیر نیست و اینگونه نیست که این عارض(وجود)قبل از عروض بر ماهیت نیازمند به معروض باشد.
ابن سینا در کتاب مباحثات در ضمن دو فصل بهطور مفصل درباره صفاتی که در باب وجودند نظیر امکان الوجود، وجود و واجب الوجود بحث و هریک از این صفات را توضیح و فرقهای آنها را بیان میکند، آنچه محل شاهد گفتار این نوشتار است، صفت وجود است.در اینباره میگوید:صفت وجود به گونهای است که موصوف(ماهیت) نمیتواند سبب پیدایش آن باشد بلکه صفت(وجود)عامل پیدایش موصوف است و اینچنین صفتی یا عارضی(وجود)، دارای این خصوصیت است که تحقق موصوف و معروض به واسطه آن است(ابن سینا:۱۳۷۱ش:ص ۲۹۳-۲۸۸).و در جای دیگر با تفصیل همین مطلب را مستدل میکند و میگوید: اگر وجود لازم ماهیت من حیث هی باشد باید ماهیت در فرض وجود و عدم با این لازم همراه باشد صورت اول مستلزم دور و صورت دوم مستلزم اجتماع وجود و عدم در ماهیت واحد است سپس میافزاید ماهیت قبل از اتصاف به وجود محال است علت وجود شیء گردد و اگر علت(ماهیت)به دلیل متصف نبودن به وجود تحقق پیدا نکرد محال است معلول آن(وجود)تحقق
یابد.(همان:ص ۲۷۵)و در اشارات میگوید ماهیت نمیتواند علت وجود باشد(همو:۱۳۷۵ش:ص ۳۰)
تمامی این تصریحات گواهی است بر اینکه ماهیت قبل از وجود تحققی ندارد تا بتواند معروض وجود گردد واینکه گفته شده وجود عارض بر ماهیت است مقصود عروض تحلیلی است نه خارجی.
۲-۱-۷-۳ ابن سینا اصالت وجودی است یا اصالت ماهوی؟
عده ای از فلاسفه و اندیشمندان ابن سینا را اصالت وجودی دانسته اند از جمله صدر المتألهین، علامه طباطبایی سید جلال الدین آشتیانی و عده ای نیز وی را اصالت ماهیتی معرفی کرده اند مانند میرداماد در کتاب « قبسات،» خیام و ملاصالح حائری مازندارنی در کتاب «حکمت بوعلی» و عده ای نیز در این باب، قائل به توقف اند می گویند اظهار نظر قطعی در این باب ممکن نیست، از جمله شهید مطهری و …. در این جا به برخی از کلمات ایشان اشاره می کنیم.
شهید مطهری در این باره می گوید: « در کلمات فلاسفه از قبیل بوعلی ، بهمنیار و خواجه نصیر الدین طوسی سخن از این که «وجود» (حتی در ممکنات) امری حقیقی و واقعی است آمده است ولی نه به شکل دورانی که «وجود» اصیل است یا «ماهیت » و اگر وجود اصیل است پس ماهیت اعتباری است و بدون توجه به آثار و لوازم اصالت وجود واعتباریت ماهیت.» (مطهری، ۱۳۶۰، ص ۸۴)
وی در ادامه می گوید: «علیهذا اینکه گفته می شود مشائین اصالت وجودی و اشراقیین اصالت ماهیتی هستند، اصل درستی ندارد، اصالت وجودی بودن مشائین به همان شکلی است که از بوعلی و بهمنیار و جواجه نصیر نقل کردیم» (همان ص ۸۵) و بالاخره ایشان احتمالی را مطرح می کند که «ممکن است شیخ ازکسانی باشد که درعمق ذهنش قائل به دو اصل باشد. یعنی قائل به اصالت وجود در واجب و اصالت ماهیت در ممکن باشد. یعنی چنین قائل باشد که وجود در ممکن الوجود امری انتزاعی و اعتباری است ولی در واجب الوجود حقیقی و اصیل است». (همان، ص ۱۷۶)
اما برخی دیگر می گویند: «فلاسفه ی مشاء وجود را امری اصیل و ماهیت رااز امور اعتباریه می دانند» (آشتیانی، ۱۳۸۰، ص ۱۵) و عده ای دیگر عبارت «هو حاصل الهویه منهما فی الوجود» ابن سینا را در الهیات شفا، تصریح بر اصالت وجود و اعتباریت ماهیت می دانند.(دینانی، ۱۳۷۳ ش، ص ۴۷۷و ۴۷۶)
ملاصلاح حائری مازندرانی چنین می گوید: « بر ماهنوز ثابت نشده مشائیه قائل به اصالت وجودند و حقایق و حوادث را متباین دانند و بسی بعید است که حقیقت هستی را در خارج قائل باشند و آن را متباین دانند بلکه مشائیه قائل به اصالت ماهیت اند» (حائری مازندرانی، ۱۳۳۵، ص ۳۶۲)
خیام می گوید: « و تهمت اصالت وجود به مشائیه کم بود که یک تهمت دیگر به ایشان زدند و آن تباین حقایق وجودات است». (همان ص ۳۶۳)
با وجود اختلافی که در رابطه با استناد اصالت ماهیت یا وجود به مشاء، وجود دارد، می توان گفت که این نزاع در عصر ابن سینا و شیخ اشراق بدان صورت که بعد از عصر میرداماد وارد شده، مطرح نبوده است و لذا نمی توانیم به طور صریح به داوری در این مورد بپردازیم.
۲-۱-۷-۴ شواهدی بر اصالت ماهیت
اولین مطلبی که ذهن را به سمت اصالت ماهیتی بودن ابن سینا می برد قرار دادن« موجود» به جای «وجود» به عنوان موضوع ما بعد الطبیعه است. (ابن سینا، ۱۳۷۱، ص ۲۷۸)
شاهد دیگر قول ابن سینا است که می گوید: « جایز است این وجود، معلول ماهیت و یا معلول جزئی از ماهیت باشد، و وجود که بالذات است البته معلول نیست» (همو، ۱۳۷۹ ش، ص ۷۰)
دیگر اینکه ابن سینا حقیقت خاص هرشئ را ماهیت آن و غیر از وجود آن می داند. (همو، ۱۳۷۱، ص ۲۸۰)[۳۴]
شاهد دیگر که میرداماد نیز در قبسات آن را نقل و آن را حاکی از تقدم ماهیت بروجود و شاهدی بر قول خود بر اصالت ماهیت در تحقق وجعل دانسته است، عبارتی است که در پاورقی می آید و مضمون آن این است که هر یک از دو وجود خارجی و ذهنی ثابت نمی شود مگر بعد از ثبوت ماهیت[۳۵].
آنچه در حد بضاعت نگارنده مورد تفحص و بررس قرار گرفت، موارد مذکور بود که البته باید در این مورد برای قضاوت صحیح، سخنان ابن سینا را به عنوان یک مجموع نگریست و با توجه به روح کلی حاکم بر فلسفه ی وی نتیجه گیری کرد.
۲-۱-۷-۵ شواهدی بر اصالت وجود
در میان سخنان ابن سینا موارد فراوانی یافت می شود که مستقیماً یا غیر مستقیم ذهن را به سمت اصالت وجودی بودن ابن سینا رهنمون می سازد. که به چند مورد آن اشاره می کنیم:
- شیخ در نمط ۴ اشارات می گوید: «نه ماهیت و نه هیچ یک از صفات ماهیت یک شئ نمی تواند سبب و علت وجود آن شئ باشد زیرا باید در علیت، علت بر معلول تقدم وجودی داشته باشد[ . . .] فرض موجود بودن ماهیت یک شئ قبل از وجود آن یا موجود بودن یکی از صفات ماهیت قبل از موجود بودن خود آن ماهیت امکان پذیر نیست (ابن سینا، ۱۳۷۵ هـ ش،ص ۹۹)
- «علت، علت وجود معلول است و وقتی معلول ایجاد شد. می شود علت وجود پیوند میان آن دو»(همو، ۱۳۷۹، ص ۱۵۹)
- «وجود مطلق» هنگامی که وجود چیزی را جعل می کند آن چیز حقیقت می یابد (همان، ص ۲۷۵)
- «اولین معلول صادر شده از علت اول، واحد می باشد و از جهتی در آن کثرت است که آن «وحدت» و وجود است. (همان، ص ۱۱۷)
- «هر عاقلی مثلا می فهمد که آسمان موجود است و آسمان بودنش غیر از موجود بودنش است و موجودیت آن چیزی غیر از وجود آن نیست».[۳۶](همو، ص ۹۳)
۲-۱-۷-۶ داوری یاعدم داوری درمورد ابن سینا
به نظر می رسد برای اصالت وجود دلایل محکم تری در میان سخنان شیخ یافت می شود، هر چند باید در این حوزه در انتساب قطعی هر نظری به وی احتیاط کرد، چرا که همانطور که ذکر شد این مسأله با این شکل و وضوح در زمان وی مطرح نبوده است و مسأله ای است که دارای یک سیر و روند تکاملی در فلسفه بوده است که می توان آغاز این روند را نگاه مقولاتی و ماهیت محور ارسطو دانست که کم کم در مسیر پیشرفت خود «وجود» جایگاه فعلی خود را یافته است. می توان گفت تفکر ابن سینا در میانه ی این سیر و در حال گذر از «ماهیت محوری» به «وجود محوری» است هر چند احتمالاً کفه ی ترازو در سمت اصالت وجود سنگین تر باشد.
۲-۱-۸ بررسی سازگاری نظریه ی تباین ذاتی موجودات با برخی عناصر فکری ابن سینا
حال که به بیان برخی نظرات ابن سینا در مورد «وجود» و «موجود» پرداختیم، برای نتیجه گیری در مورد موضع ابن سینا در باب «تباین ذاتی موجودات»، لازم است تا به بررسی سازگاری یا عدم سازگاری نظرات مذکور که عبارتند از اشتراک معنوی مفاهیم «موجود» و «وجود» و تشکیک در «وجود» و «موجود» ، با نظریه ی تباین ذاتی موجودات بپردازیم.
۲-۱-۸-۱ رابطه اشتراک مفاهیم موجود و وجود با نظریه ی تباین ذاتی موجودات
به نظر واضح است که این دو مسأله عقلاً با هم قابل جمع نیستند و در فلسفه ی ابن سینا که قائل به اشتراک معنوی است نیز، نظریه ی تباین ذاتی موجودات نمی تواند جایی داشته باشد، چرا که طبق اشتراک معنوی، مفاهیم «موجود» و «وجود» به یک معنا بر مصادیق خود حمل می شوند و هیچ تمایزی با هم درمفهوم ندارند، در صورتی که نظریه ی «تباین ذاتی موجودات» می گوید موجودات هیچ نحواشتراکی در وجود با هم ندارند. در نتیجه وجود در هر مصداق، معنا و مفهومی جداگانه خواهد داشت.
جالب است که ملاصدرا نیز با چند استدلال، اشتراک معنوی مفهوم وجود را اثبات می کند و آن را با تباین ذاتی موجودات ناسازگار می داند. وی در حاشیه ی خود بر« الهیات شفا» و نیز در «اسفار» چنین می گوید: مفهوم وجود مشترک معنوی است که بر مادونش به نحو تشکیک حمل می شود نه به نحو تواطو. اینکه وجود میان ماهیات مشترک معنوی است، نزدیک به اوّلیات است چرا که عقل میان «موجود» و «موجود» مناسبت و مشابهتی می یابد که میان «موجود» و «معدوم» مانند آن را نمی یابد. اگر موجودات در مفهوم (وجود) مشترک نبودند و از همه جهات متباین بودند، نسبت بعضی از آنها به بقیه در عدم مناسبت مثل نسبت وجود وعدم بود، در حالیکه اینطور نیست. (ملاصدرا، ۱۹۸۱م ، ج ۱ ص ۳۵ و ملاصدرا، بی تا، ص ۲۷)
بداهت اشتراک معنوی وجود وناسازگاری آن با تباین ذاتی موجودات در منظر ملاصدرا در عبارت فوق جالب توجه است.
از آنجا که برخی پیروان مکتب مشاء از جمله ملارجبعلی تبریزی قائل به اشتراک لفظی وجود میان واجب و ممکن می باشند، (آشتیانی، ۱۳۶۳، ج ۱، ص۲۲۵) ممکن است این مسأله ریشه ی انتساب نظریه ی فوق به مشائین و ابن سینا باشد. که البته در آینده بیشتر در این باره بحث خواهیم کرد.
۲-۱-۸-۲ رابطه تشکیک در وجود و نظریه ی تباین ذاتی موجودات
به نظر می رسد تشکیک از فروع اشتراک معنوی باشد چرا که اگر یک مفهوم بر همه مصادیق خود به یک معنا حمل شود، آنگاه در مرحله ی بعد این مسأله طرح می شود که حالا صدق این مفهوم واحد بر مصادیق خود بطور یکسان است؟ (متواطی) یا خیر؟ (مشکک) در حالی که اگر مفهوم در هر مصداقش معنایی جداگانه داشته باشد، دیگر نمی توان از صدق یکسان یا غیر یکسان آن بر همه ی مصادیق سخن گفت.
پس تشکیک در وجود نیز با نظریه ی فوق ناسازگار است. چرا که در تشکیک اصل بر این است که مفهومی واحد در مصادیق متعدد خود به نحو شدت و ضعف یا کمتر و بیشتر حمل می شود در حالیکه در نظریه ی فوق مفهومی واحد در کار نیست.
قابل ذکر است که نگاه ابن سینا به انواع اختلافات میان وجودات و موجودات- همانطور که دیدیم – نیز با این نظریه ناسازگار است، چرا که ایشان در موارد زیادی از کمال و نقص، تقدم و تأخر، قوت و ضعف و . . . که همگی از اقسام تفاضل و نشان دهنده ی وجود مابه الاشتراک اند، در موجودات سخن گفته که همگی حاکی از وجود یک مفهوم و احد است که در مصادیق خود متصف به کمال و نقص ، تقدم و تأخر، قوت و ضعف و . . . می شود. اگر موجودات به تمام ذات از هم متباین باشند، دیگر امر مشترکی مثل « ملاک تقدم » در کار نیست که بهره ی موجودات از آن متفاوت باشد.
نکته ی دیگر ی که ذکر آن در این مجال، لازم به نظر می رسد، سخن آیه ا… جوادی آملی در رابطه با تشکیک و تباین در نزد مشائین می باشد که می فرماید:
تشکیک در جایی است که افراد یک معنای کلی دارای وجودات متعدد و مختلف باشند و تفاوت آن ها نیز در همان معنای جامع و مشترک بین آن ها باشد. تباین وجودات افراد مشکک (در عبارات مشائین)، ناظر به همان تعدد آن هاست و در معنای مقابل با تغایر تشکیکی به کار نرفته است و استعمال کلمه ی تباین در این معنا نشانه ی آن است که قول به تباین وجودات در عبارات حکمای مشائین در مقام نفی اختلاف تشکیکی وجودات نیست. (جواد ی آملی، ۱۳۷۵، هـ ش. ص ۵۴۳)
آن طور که می بینیم ایشان با ارائه ی تفسیری خاص از« تباین» نزد حکمای مشاء که عبارت از تعدد صرف وجودات، منهای تخالف به تمام ذات آن هاست، این تباین را قابل جمع با تشکیک می داند و آن را نشانه ی نفی اختلافات تشکیکی در وجود توسط مشائین نمی داند.
۲-۲ نظریه ی «تباین ذاتی موجودات» در آراء ملا رجبعلی تبریزی
ملارجبعلی تبریزی از پیروان حکمت مشاء ومعاصر ملا صدرا می باشد. از آنجا که در میان مشائین ایشان، بر خلاف سایرین دارای نظراتی کمابیش هماهنگ با نظریه ی تباین ذاتی موجودات می باشد و ممکن است علت انتساب این نظریه به مشائین خصوصاً توسط حاجی سبزواری ، همین آراء خاص ایشان باشد، در این بخش به طور جداگانه به آراء ایشان می پردازیم. وی نظرات خاصی در فلسفه دارد از جمله انکار موضوع بودن وجود و موجود برای فلسفه، انکار وجود ذهنی، حرکت جوهری، اصالت وجود، مثل نوری و . . . همینطور عقایدی متفاوت با فلسفه ی مشاء دارد از جمله اعتقاد به اشتراک لفظی وجود میان وجود واجب و ممکن. از آنجا که این بحث مرتبط با عنوان تباین ذاتی موجودات می باشد، و احتمالا ریشه ی استناد قول به تباین به مشاء در آراء این فیلسوف وجود دارد به تبیین نظرات وی می پردازیم.
۲-۲-۱ اشتراک لفظی وجود میان «واجب» و «ممکن»
ملارجبعلی بر خلاف ابن سینا مفهوم «وجود» را در «واجب» و «ممکن» یکسان نمی داند واین اعتقاد سبب التزام ایشان به لوازم فلسفی خاص از جمله انکار موضوعیت وجود و موجود برای فلسفه و یا روی آوردن به الهیات سلبی شده است.
به عقیده هانری کوربن، موضع عقیدتی ملارجبعلی چنین است که وقتی موجود را به اصل و سرچشمه ی وجود و وجود را به موجودات غیر واجب الوجود وابسته می دانیم، هیچگونه اشتراک ادراکی و معنوی را نباید بپذیریم. بر خلاف فلسفه ی علم الوجود ملاصدرا، در هستی امکان هیچگونه قیاس و مشابهتی نیست، زیرا میان وجود خالق و وجود مخلوق، جزتشابه اسمی و اشتراک لفظی مطلقاً مشابهتی وجود ندارد، همچنین در وجود نیز قیاسی نیست، منتها خود وجود تفسیر پذیر و دارای چند مفهوم است، زیرا درک ما از وجود هرگز از حد درک یک وجود مخلوق تجاوز نمی کند. بنابراین وجود مطلق نمی تواند موضوع بحث ما بعد الطبیعه قرار گیرد و موضوع بحث مذکور تنها تنزیه، الهیات مربوط به نفی هر صفتی از ذات واجب الوجود می تواند باشد. (کوربن ، ۱۳۵۶ هـ ش، ص ۱۸۴)
رساله ی «اصل الاصیل» و یا «اصول آصفیه ی» ملارجبعلی تبریزی از جمله آثاری است که وی نظرات خاص خود را در آن طرح کرده است، ملارجبعلی در متن این رساله چنین می گوید: «واجب تعالی ممکن نیست به وجود عام بدیهی که بر اشیاء حمل می شود، متصف شود، زیرا او فاعل این وجود است وفاعل یک شئ نمی تواند قابل آن هم باشد . از اینجا فساد قول متأخرین مبنی بر اشتراک معنوی وجود میان واجب و ممکن آشکار می شود. (تبریزی، ۱۳۸۶، ص ۲۹)
۲-۲-۲ استدلال بر اشتراک لفظی وجود میان واجب و ممکن
ملارجبعلی اشتراک معنوی وجود را مستلزم آفریده بودن خدا می داند و شرح دلیل ایشان عبارت است از اینکه:
اگر معنای وجود و موجودی که بدیهی التصور است، بین واجب وممکن یکی باشد، آن معنا یاعین ذات واجب الوجود است، یا جزء ذات اوست و یا عرض ذات او وصفت ممکن که بداهت و احتیاج ذاتی است نمی تواند عین ذات واجب باشد. چرا که اولاً آن معنا بدیهی است و ذات واجب بدیهی نیست، دوماً آن معنا صفت است و صفت نمی تواند ذات باشد آن هم ذات واجب. سوماً آن معنا محتاج است و محتاج نمی تواند عین ذات واجب باشد.
و دیگر آنکه وجود یا مقتضی عروض است یا مقتضی لاعروض که همان قائم به ذات بودن است یا مقتضی هیچ کدام نیست. اگر مقتضی عروض است پس درهر جایافت شود عارض است و لازم می آید ذات الله تعالی عارض باشد که محال است. اگر مقتضی لا عروض است پس لازم می آید وجود ممکن نیز قائم به ذات باشد. پس وجود ممکن، وجود ممکن نخواهد بود که خلاف فرض است واگر مقتضی هیچ یک نیست، پس اقتضای عروض و اقتضای لاعروض سببی می خواهد غیر معنای وجود، پس لازم می آید واجب تعالی در قائم بودن به ذات محتاج به غیر باشد. که محال است پس وجود عین ذات الله تعالی نیست و نمی تواند جزء ذات واجب تعالی باشد چرا که لازم می آید مرکب هم باشد.
نمی تواند عارض ذات واجب تعالی باشد، چرا که فاعل آن وجود یا ذات واجب است یا غیر ذات واجب. اگر ذات واجب باشد، لازم می آید هم فاعل آن وجود هم قابل آن وجود باشد که محال است و اگر غیر ذات واجب باشد لازم می آید که واجب الوجود در وجود محتاج به غیر باشد، پس ممکن خواهد بود نه واجب که این خلاف فرض است.
فهرست جداول
عنوان صفحه
۳-۱- نحوه انجام تمرین تناوبی در گروه تجربی ۴۵
۴-۱- جدول توصیفی مربوط به ویژگیهای فردی آزمودنیها ۴۹
۴-۲- جدول توصیفی مربوط به ویژگیهای فردی آزمودنیها ۴۹
۴-۳- مقایسه وزن آزمودنیهای گروه تجربی ۵۰
۴-۴- مقایسه وزن آزمودنیهای گروه کنترل ۵۰
۴-۵- مقایسه درصد چربی بدن آزمودنیهای گروه تجربی ۵۱
۴-۶- مقایسه درصد چربی بدن آزمودنیهای گروه کنترل ۵۱
۴-۷- مقایسه توده چربی بدن آزمودنیهای گروه تجربی ۵۲
۴-۸- مقایسه توده چربی بدن آزمودنیهای گروه کنترل ۵۲
۴-۹- مقایسه توده بدون چربی بدن آزمودنیهای گروه تجربی ۵۳
۴-۱۰- مقایسه توده بدون چربی بدن آزمودنیهای گروه کنترل ۵۳
۴-۱۱- مقایسه شاخص توده بدن آزمودنیهای گروه تجربی ۵۴
۴-۱۲- مقایسه شاخص توده بدن آزمودنیهای گروه کنترل ۵۴
۴-۱۳- مقایسه وزن بدن گروه تجربی و کنترل ۵۵
۴-۱۴- مقایسه درصد چربی بدن گروه تجربی و کنترل ۵۶
۴-۱۵- مقایسه توده چربی بدن گروه تجربی و کنترل ۵۷
۴-۱۶- مقایسه توده بدون چربی بدن گروه تجربی و کنترل ۵۸
۴-۱۷- مقایسه شاخص توده بدن گروه تجربی و کنترل ۵۹
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
۴-۱- میانگین و انحراف معیار وزن آزمودنیهای گروه تجربی و کنترل ۵۵
۴-۲- میانگین و انحراف معیار درصد چربی آزمودنیهای گروه تجربی و کنترل ۵۶
۴-۳- میانگین و انحراف معیار توده چربی بدن آزمودنیهای گروه تجربی و کنترل ۵۷
۴-۴- میانگین و انحراف معیار توده بدون چربی آزمودنیهای گروه تجربی و کنترل ۵۸
۴-۵- میانگین و انحراف معیار شاخص توده بدن آزمودنیهای گروه تجربی و کنترل ۵۹
فصل اول
طرح تحقیق
مقدمه
فعالیت و تحرک جزء جدانشدنی زندگی بشر بوده که در هر دوره به اشکال خاص در زندگی انسان مطرح بوده است.در جوامع صنعتی و متمدن امروزی که حرکت انسان روز به روز محدودتر میشود،تربیت بدنی و فعالیتهای جسمانی جایگاه ویژهای پیدا کرده است.زندگی ماشینی بشر امروز موجبات دوری او از فعالیت را فراهم ساخته و این فقر حرکتی نشاط و شادابی را از جسم او دور کرده و به جای آن عامل خطرآفرین چاقی را جایگزین ساخته است.
مطالعات انجام شده در آخرین دهه قرن گذشته نشان دادند که چاقی و چگونگی توزیع چربی بدن به ویژه در ناحیهی میانی بدن(کمر و شکم)،پیشگوی مناسبی برای ابتلا به بیماریها در آینده است.بر اساس نتایج این تحقیقات ،مهمترین اختلالات تندرستی که با افزایش میزان چربی بدن به ویژه در نواحی شکم و کمر رابطه دارند،عبارتند از :هیپرلیپیدمی،بیماری پر فشارخونی،دیابت نوع دوم،بیماری کرونری قلب،سرطان سینه و رحم و پروستات،بیماریهای تنفسی،ناهنجاریهای ساختاری،عملکرد قلب و افسردگی از طرفی بعضی از پژوهشگران ارتباط چربی بدن به ویژه در ناحیهی شکم را با میزان مرگ و میر مشخص کردهاند(کنایت،۱۹۷۹؛فرانین،۱۹۹۳).
اهمیت ترکیب بدن و رابطهی آن را با سلامتی را نمیتوان نادیده گرفت.بدن و ترکیبات آن در موفقیت و عدم موفقیت ورزشکاران نقش به سزایی دارد.این مسئله نه تنها برای شرکت برای شرکت در میادین ورزشی،بلکه برای سالم زیستن و شاداب ماندن از اهمیت بالایی برخوردار است.بنابراین ،ارزیابی ترکیبات بدن به منظور تعیین میزان مطلوب آن ضروری است(دسپرس،۱۹۹۱).
طی سالهای اخیر شیوع چاقی و اضافه وزن در کودکان و نوجوانان رشد زیادی داشته و هم اکنون به یک مشکل جدی در دنیا تبدیل شده است (افتخاری و همکاران، ۱۳۸۶؛اکبری و همکاران،۱۳۸۶). عامل اصلی چاقی به درستی مشخص نیست اما به نظر میرسد عواملی مانند تغییر در الگوی غذایی، مصرف میان وعدهها ، غذاهای آماده ، مصرف نوشابه، زندگی بی تحرک مثل تماشای بیش از حد تلویزیون، استفاده از کامپیوتر و بازیهای کامپیوتری به خصوص کاهش فعالیت بدن در این زمینه مؤثر باشد. انجام فعالیت متوسط تا شدید به میزان حداقل ۶ دقیقه در روز و پرهیز از سبک زندگی بی تحرک در دوره نوجوانی میتواند از چاقی جلوگیری کند.طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت،فعالیت فیزیکی به هر گونه حرکتی گفته میشود که با حرکت ماهیچه اسکلتی ایجاد میشود و انرژی مصرف میکند.این سازمان توصیه میکند در افراد ۵ تا ۱۷ ساله،حداقل ۶۰ دقیقه در هفته فعالیت فیزیکی متوسط تا شدید به میزان حداقل ۶۰ دقیقه در روز به خصوص در دوره نوجوانی، به پیشگیری از چاقی کمک میکند(مانسون و همکاران،۲۰۰۸؛ فولهلم و همکاران،۱۹۹۹).بنابراین فعالیت ورزشی کیفیت زندگی را بهبود میبخشد زیرا سطح انرژی را افزایش میدهد و موجب سلامت جسم و روح و روان میشود و همچنین به بیماریهای ناشی از کم تحرکی (مانند بیماری قلبی،فشار خون،دیابت،پوکی استخوان و مانند آنها)کمک میکند(گائینی و دبیدی روشن،۱۳۸۷).
به طور کلی،ترکیب بدن ارزیابی میشود تا وضعیت آمادگی و تندرستی فرد مشخص و کنترل شود.این ارزیابی،ضمناً به طراحی برنامههای تمرینی ورزشکاران کمک میکند.به خوبی معلوم شده است که درصد زیاد چربی بدن(تودهی خالص کمتر در بدن)با بیشتر شدن خطر بیماریها همراه است،از طرف دیگر،درصد زیاد تودهی خالص بدن و تودهی کم چربی،با موفقیتهای ورزشی و تندرستی کامل توأم میباشد(گائینی و دبیدی روشن،۱۳۸۷).
بیان مسئله
افزایش وزن بدن در نتیجه عدم تعادل بین دریافت و مصرف انرژی است فعالیت بدنی،مهمترین عامل در مصرف انرژی است و در تنظیم وزن نقش به سزایی دارد.تمرین هوازی تمرینی است که با اجرای آن، کارایی دستگاههای تولید انرژی به روش هوازی، افزایش یابد و باعث افزایش استقامت قلبی- تنفسی شود. برای کسی که اهداف تندرستی را دنبال میکند، تمرین هوازی باید یک بخش ارزشمند در زندگی باشد. این تمرینات در افراد چاق که میزان چربی بدنشان بیش از حد طبیعی است با کاهش چربی بدن باعث کاهش وزن در آنها می شود (گائینی و رجبی،۱۳۸۷). چاقی مهمترین مشکل تغذیهای ـ بهداشتی نوجوانان در کشورهای توسعه یافته است. امروزه در کشورهای در حال توسعه نیز به دلیل تغییر در شیوه زندگی، مدرنیزه شدن و توسعه شهرنشینی شیوع چاقی روبه افزایش است (باژن و همکاران،۱۳۸۴). بی تحرکی، سرچشمه بسیاری از بیماریهای مزمن است و ریشه در عادتهای دوره کودکی و نوجوانی دارد (واگنر و همکاران،۲۰۰۴؛مانسون و همکاران،۱۹۹۱). با توجه به جمعیت بالای دختران نوجوان در ایران، آسیب پذیری بالای این گروه، وسعت و اهمیت مشکل چاقی در دورههای بعد زندگی و محدودیت منابع اطلاعاتی در این زمینه مطالعه روی دختران نوجوان لازم است (باژن و همکاران،۱۳۸۴). انجام فعالیت فیزیکی در دوره نوجوانی موجب افزایش اعتماد به نفس و پیشگیری از چاقی، افسردگی میشود و باعث تناسب اندام میشود و پایهای برای الگوی فعالیت در دورههای بزرگسالی است (ماگنسون و همکاران،۲۰۰۸؛فولهلم و همکاران،۱۹۹۹).در زمینه تأثیر تمرین هوازی بر وزن و درصد چربی، بر روی دختران نوجوان تحقیق کمی انجام گرفته، در برخی تحقیقاتی که روی نوجوانان انجام گرفته، کاهش سطح فعالیت بدنی و افزایش رفتارهای کم تحرک (تماشای تلویزیون) در این آزمودنیها، با اضافه وزن و چاقی مرتبط است، ولی هیچ ارتباطی بین الگوی رژیم غذایی و اضافه وزن و چاقی وجود ندارد (زارعی و همکاران،۱۳۸۹). در مطالعات برنسون و وال نیز افزایش دریافت انرژی عامل افزایش بروز چاقی در نوجوانان گزارش شد. تمرینهای هوازی میتواند باعث کاهش چربی بدن شوند و برای کاهش چربی بدن، ورزشهای هوازی با شدت کم مؤثرتر از ورزشهای شدید است (گائینی و رجبی،۱۳۸۷). با توجه به محدود بودن اطلاعات و همچنین تحقیقات ضد و نقیضی که در زمینه فعالیت نوجوانان و تغییرات وزن آنها ارائه شده است و تحقیقات قبلی بیشتر بر روی مردان انجام گرفته شده است و چون آمار زنان در معرض خطر چاقی در کشور ما بیشتر از مردان است بنابراین دختران نوجوان باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند. لذا این تحقیق بر روی دختران نوجوان گرمی استان اردبیل انجام خواهد شد. و به آزمون گر در تشخیص این مسئله کمک خواهد کرد که تمرین هوازی بیشتر بر روی وزن دختران نوجوان تأثیر دارد و یا درصد چربی بدن آنها؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
رفتارهای بهداشتی دختران نوجوان بر سلامت آنان و سلامت و توسعه جامعه موثر است (نجات و همکاران،۱۳۸۷). ورزش نوجوانان به دلایل مختلفی میتواند بر ارتقای سلامت موثر و در صدر اولویتهای مربوط به بهداشت نوجوانان باشد (پندر و همکاران،۲۰۰۲). برنامه ریزی پیرامون سلامت نوجوانان با توجه به رفتارها و عوامل خطرساز این دوره بسیار مهم است. بنابراین باید به نوجوانان فرصت داد که فعالیت بدنی داشته باشند و زمینه را برای رشد و کمال خود فراهم آورند و تکامل جسمی در آنها پدیدار گردد. (نجات و همکاران،۱۳۸۷)
فعالیت بدنی منظم در تمامی دوران زندگی، به ویژه کودکی و نوجوانی حائز اهمیت است و اثرات مفید آن را بر رشد جسمانی، فکری و روانی کودکان و نوجوانان نباید نادیده گرفت. انجام فعالیت بدنی جدی منظم با عوامل اصلی خطر بیماری قلبی مقابله کند (فشارخون بالا، چاقی و روش زندگی کم تحرک) و قدرت عضلانی، انعطاف پذیری و استقامت را گسترش میدهد و همچنین اعتماد به نفس، خویشتن داری و عزت نفس را گسترش میدهد و به تنظیم کنترل وزن و ترکیب بدن کمک میکند. در این میان تمرین هوازی نقش زیادی در کاهش چربی بدن دارد و باید به عنوان رکن اصلی برنامههای کاهش وزن قرار گیرد(گائینی و رجبی،۱۳۸۷).تمرین هوازی هنگامی که شدت کار از کم تا متوسط افزایش مییابد،سرعت لیپولیز، مقدار جریان خون بافت چربی و جریان خون ماهیچه افزایش مییابد که باعث افزایش دسترسی ماهیچهها به اسید چرب میشود. این امر با افزایش مقادیر مطلق اکسیداسیون چربی همراه است.
از طرفی برای آزمودنیهای چاق عاقلانهترین راه این است که به جای فعالیت بدنی شدید، آنها را به انجام فعالیت بدنی با شدت متوسط تشویق کنیم زیرا انجام فعالیت بدنی با این شدت عملیتر و اجرای آن برای آزمودنیها راحتتر است (لازر و همکارانش،۲۰۰۷).
یکی از عوارض زندگی ماشینی که روز به روز نمایانتر میشود.کاهش فعالیتهای بدنی است.ما،اگر چه از مزایای تکنولوژی بهره کامل نبردهایم.اما به تبعات و پیامدهای منفی آن،مصرفی شدن و شیوع بیماریهای ناشی از فقر حرکتی گرفتار شدهایم.فقر حرکتی عامل بسیاری از بیماریهای جانفرسا چون چاقی،ضعف دستگاههای قلبی عروقی و تنفسی و کاهش ظرفیت حیاتی ریه میباشد و سلامتی را به طور مستقیم و غیر مستقیم به خطر انداخته و زندگی را برای انسان ناخوشایند ساخته است(دیوید،۱۳۶۶).
بنابراین،فعالیت بدنی،یک بخش مهم در برنامههای مرتبط با سلامتی است و فقدان آن موجب بسیاری از بیماریها میشود.هر چند،اهمیت برخورداری از زندگی فعال بدنی در دوران بلوغ و بزرگسالی به خوبی ثابت نشده است.اما،ارتباط بین فعالیت بدنی و سلامتی در کودکان و نوجوانان،به خوبی مشخص نشده است.با این وجود برخی تحقیقات صورت گرفته نشان میدهد که فعالیت بدنی در دوران کودکی باعث افزایش سلامتی استخوان توسعه بهداشت روانی و کاهش خطر ابتلا به بیماریهای فشار خون،چاقی،دیابت و فقر حرکتی میگردد(لویگنسون،۲۰۰۱).
در حال حاضر نیز،یکی از مشکلات عمومی سلامت جسمانی در تمامی کشورها،چاقی و اضافه وزن است و مسئله نگران کننده ارتباط چاقی دوران کودکی و نوجوان با چاقی بزرگسالی است. زیرا مشخص شده است که در حدود ۳۰% دختران و ۱۰ % پسرانی که در کودکی چاق بودند.به افراد بزرگسال چاق تبدیل شدهاند(ویلیامز و همکارانش،۲۰۰۰).
مصرف مواد غذایی پر چرب در کنار زندگی بی تحرک،همچنین شیوع برخی اختلالات تغذیهای و تغییر رفتارهای تغذیهای در دو سه دهه گذشته از عوامل بر هم خوردن تعادل بین انرژی مصرفی و مواد غذایی دریافتی است.علاوه بر انرژی دریافتی اضافی از مواد غذایی و پایین بودن انرژی مصرفی در نتیجهی فعالیت بدنی کمتر،عوامل وراثتی،پایین بودن اکسیداسیون چربی،پایین بودن فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک،کاهش سطح لپتین پلاسما،عوامل فشارزای روانی و وضعیت اجتماعی اقتصادی از دیگر عوامل موثر در چاقی ست(بری،۱۹۸۵).
اهمیت چاقی در دوران کودکی و نوجوانی نه تنها به دلیل عوارض جسمانی و روانی زودرس، بلکه به دلیل افزایش چاقی بزرگسالی، مرگ و میر و بار هزینه اقتصادی سنگین آن بر اجتماع است (برش و همکاران،۲۰۰۰). چاقی با بیماری سرخرگ کرونری، بیماری فشار خون، دیابت نوع ۲، بیماری انسداد ریوی، التهاب مفصلی و انواع مشخصی از سرطان ارتباط دارد.بنابراین برای برخورداری از وزن مطلوب باید شیوه زندگی را به گونهای تغییر دارد که انرژی دریافتی بدن کمتر شود و انرژی اضافی آن نیز به مصرف برسد (گائینی و رجبی،۱۳۸۷).فعالیت ورزشی به تنهایی، یا به صورت ترکیب با رژیم غذایی معقول، مهمترین پیامدهای بلندمدت کاهش وزن را به دنبال خواهد داشت (گائینی و دبیدی روشن،۱۳۸۷).
با توجه به محدود بودن اطلاعات و همچنین تحقیقات ضد و نقیضی که در زمینه فعالیت نوجوانان و تغییرات وزن آنها ارائه شده است و تحقیقات قبلی بیشتر بر روی مردان انجام گرفته شده است و چون آمار زنان در معرض خطر چاقی بیشتر از مردان است این تحقیق بر روی دختران نوجوان انجام شد.
فرضیات
۸ هفته تمرین هوازی تناوبی بر درصد چربی بدن دختران نوجوان تأثیر معنی داری دارد.
۸ هفته تمرین هوازی تناوبی بر وزن دختران نوجوان تأثیر معنی داری دارد.
پیامدها
مشکلات اقتصادی - اجتماعی
نتایج
نیازها
برنامه
ستاندهها
فعالیتها
نهادهها
اهداف
کارآیی قضاوت مناسبت
اثربخشی
سودمندی
نمودار ۲-۴- مسائل کلیدی ارزشیابی (رضایی و همکاران، ۱۳۸۷)
نمودار ۲-۴ نشان میدهد که چگونه هر کدام از مسائل کلیدی ارزشیابی با برنامهای که ارزشیابی میشود، ارتباط دارد. نمودار به سه سطح مختلف تقسیم شده است. پائینترین سطح مربوط به قضاوت است. هر کدام از پنج مسألهی فوق، مسئولیت ارزشیاب است. وی باید از روش های دقیق تحلیلی برای رسیدن به قضاوت در مورد هر کدام از آنها بهره گیرد. سطح دوم مربوط به خود برنامه است. اهداف پشت برنامه هستند که آن را تحرک میبخشند. برای رسیدن به این اهداف، منابع انسانی و مالی (نهادهها) به برنامه اختصاص مییابند و به فعالیتهای متنوع برنامه تخصیص داده میشوند. این فرایند منجر به ایجاد کالاها و خدمات توسط برنامه میشود که ستادههای آن به شمار میرود. بالاترین سطح، مربوط به مشکلات اقتصادی و اجتماعی است. در این سطح است که باید نیازهای جمعیت هدف و مشکلات خاصی را که برنامه برای حل آن طراحی شدهاست، در نظر گرفت. نتایج و پیامدهای برنامه در این سطح واقع میشوند، زیرا آنها این نیازها و مشکلات را تحت تأثیر قرار می دهند. خطوط نقطهچین بیان مینمایند که سه سطح یادشده از نظر مفهومی از هم مجزا میباشند، زیرا تفکیک اثرات برنامه از اثرات بیشمار سایر مسائل اجتماعی – اقتصادی در عمل مشکل میباشد. در سطح قضاوت، اهمیت شاخص مناسبت در این است که میتواند منجر به تصمیماتی گردد در مورد اینکه آیا برنامه باید مجاز به استمرار در وضعیت فعلی خود باشد، یا باید به نحو معنیداری تغییر داده شود و یا بدون تمدید شدن صرفاً سپری شود. کارایی، نهادهها (منابع) را با ستاندههای برنامه (کالاها و خدماتی که فراهم میکند) و نتایج (اثرات اولیهی آن) مقایسه میکند. بررسی کارایی مستلزم این پرسش است که: آیا چنین منافعی را میشد با بهره گرفتن از منابع کمتر ایجاد کرد؟ و یا اینکه آیا این نهادهها میتوانستند منافع بیشتری را ایجاد نمایند؟ نکتهی مهم دیگری که باید به خاطر داشت این است که حتی اگر یک برنامه کارآ باشد، هنوز هم ممکن است دارای ضعف طراحی باشد. این موضوع ما را به بحث اثربخشی میرساند (مقایسهی عوارض یک برنامه با اهداف برنامه). باید به خاطر داشت که اثربخشی فقط با یک جنبه از عوارض برنامه ارتباط دارد: اثرات مثبت مورد انتظار. ممکن است برنامه دارای اثرات مثبت پیشبینی نشده و نیز اثرات منفی (هم مورد انتظار و هم پیشبینی نشده) باشد. موضوع سودمندی مفهوم دیگری است که در سطح قضاوت مطرح میباشد. در سودمندی، عوارض یک برنامه با نیازهایی که برنامه برای رفع آن نیازها طراحی شدهاست، مقایسه میگردد. در نهایت به مفهوم پایداری میرسیم که ارتباط نزدیکی با سودمندی دارد. حتی اگر یک برنامه منافعی را که هماهنگ با نیازهای فراگیران هدف آن است ایجاد نماید، ممکن است دارای ارزش پائین باشد، مگر آنکه این منافع در آینده هنوز هم به همان شکل دلخواه باشد. بنابراین پایداری با آنچه که بعد از پایان برنامه اتفاق میافتد، ارتباط دارد (رضایی و همکاران، ۱۳۸۷).
۲-۴-۵) سطوح ارزشیابی
قلینیا (۱۳۷۶) چهار سطح را برای ارزشیابی قائل شده است که عبارتند از:
محتواسنجی: اغلب بر نوع ساختار اجتماعی متمرکز است و زمانی موردتوجه قرار میگیرد که الگوی طرح شده، برای ارزشیابی برنامهی تحرکات اجتماعی، در زمینه های مختلف باشد.
نهادهسنجی: منبع نیاز تدارکاتی را مطالعه میکند.
روشسنجی: یکی از وقتگیرترین و پرهزینهترین سطوح ارزشیابی است. روشسنجی در جریان بررسی، اجرا و مراحل برنامه مورد استفاده قرار میگیرد.
ستادهسنجی: در پی آن است که تا چه حد اهداف برنامه تأمین شدهاست. این روش ارزشیابی، میتواند ضعف یا قوت را در متن نهادهها و روش های یک برنامه مشخص نماید. این چهار سطح ارزشیابی با هم مرتبط هستند و در یک ارزشیابی خوب نمیتوانند از هم جدا باشند.
در ارزشیابی برنامههای ترویجی سعی میشود سطحی را که برنامهها به اهداف خود رسیدهاند مورد قضاوت قرار داده و قدمهای درستی را که برای نیل به اهداف مزبور برداشته شدهاند، مشخص نمود. در مراحل اولیه میتوان ارزشیابی کرد که یک برنامه چگونه طراحی شده است و پس از اینکه برنامه به اتمام رسید میتوان ارزشیابی نمود که چه پیامدهای اجتماعی را بر جا گذارده است. همچنین میتوان در یک سطح میانی نیز برنامه را ارزشیابی کرد (تبرائی و زمانیپور، ۱۳۸۵). سطوح قضاوت برای ارزشیابی یک برنامهی ترویجی بر اساس نظریهی بنت در جدول ۲-۵ آمده است.
جدول ۲-۵- سطوح قضاوت برای ارزشیابی یک برنامهی ترویجی(تبرائی و زمانیپور، ۱۳۸۵)
سطح |
۸- پیامدهای اجتماعی |
۷- پیامدها برای گروه هدف |
۶- تغییرات رفتاری در گروه هدف |
۵- تغییرات در سطح دانش، نگرش، مهارتها، انگیزش و هنجارهای گروهی |
۴- نظر کشاورزان در مورد فعالیتهای ترویجی |
۳- مشارکت کشاورزان در برنامهها و فعالیتهای ترویجی |
مبنی بر صد
نیم انحراف معیار
نیم واریانس
نیم بتا
ارزش در معرض
ریس
ریزش مورد انتظار
سنجه های ریسک طیفی
نمودار ۲-۴- گروه بندی سنجه های ریسک
همانگونه که ملاحظه می کنید سنجه های ریسک نامطلوب به دو زیرگروه تقسیم بندی شده است. این زیرگروه شامل نیم سنجه های ریسک[۳۰] و سنجه های ریسک مبتنی بر صدک است.
۲-۲۸- معیارهای ریسک بازده های واقعی
برای اندازه گیری ریسک مجموعه بازده های واقعی از معیارهای مشابهی که برای بازده های مورد انتظار به کار رفت (واریانس و انحراف معیار) استفاده می کنیم به استثنای این که بازده های دوره نگهداری (HPY) را نیز در نظر می گیریم:
که:
= واریانس سری ها
= بازده دوره نگهداری در طی دوره iام
= امید ریاضی بازده دوره نگهداری که برابر است با میانگین حسابی سری ها
= تعداد مشاهدات
هر دو معیار نشان می دهند که مشاهدات انفرادی در طول زمان چه اندازه نسبت به امید ریاضی سری ها منحرف می شوند.
۲-۲۹-تعیین نرخ بازده مورد نیاز
در این بخش به فاکتورها و عواملی می پردازیم که در انتخاب اوراق بهادار در یک سبد اوراق بهادار باید به آن ها توجه کرد. به خاطر دارید که فرایند انتخاب شامل پیدا کردن اوراق بهاداری است که دارای نرخ بازدهی می باشند که موارد زیر را پوشش دهد:
(۱) ارزش زمانی پول در مدت سرمایه گذاری
(۲) نرخ تورم مورد انتظار در طول دوره
(۳) ریسک موجود
مجموع این سه جزء، «نرخ بازده مورد نیاز» نامیده می شود. این نرخ، حداقل بازدهی است که برای سرمایه گذاری می پذیرید. این بخش شامل تعاریف این سه جزء و تأثیر هر یک از آن ها می باشد.
تجزیه و تحلیل و برآورد نرخ بازده مورد انتظار با رفتار نرخ های بازار در طول زمان، بسیار پیچیده است. طیف وسیعی از بازده برای گزینه های سرمایه گذاری در طول زمان، وجود دارد. نرخ های بازده مربوط به دارایی های به خصوص نیز در طول زمان به آرامی تغییر می کنند و تفاوت بین نرخ های موجود بر روی دارایی های مختلف (یعنی، شکاف آن ها) در طول زمان نیز متغیر است.(رودپشتی وهمکاران ،۱۳۹۲،ص ۴۳۲)
۲-۳۰-نرخ بدون ریسک واقعی
نرخ بدون ریسک واقعی (RRFR)، نرخ بهره ای می باشد که عدم اطمینان جریان های آتی در آن وجود ندارد. سرمایه گذار در اقتصاد بدون تورم، با قطعیت و حتم می داند که در چه زمانی، چه جریان های نقدی را دریافت خواهد کرد و متقاضی نرخ واقعی بدون ریسک است. قبلاً این نرخ را خالص ارزش زمانی پول نامیدیم، زیرا تنها فداکاری سرمایه گذار در به تعویق انداختن مصرف پول برای یک دوره زمانی بود. این نرخ بهره داقعی بدون ریسک، هزینه ای است که برای مبادله کالاهای جاری و کالاهای آینده صرف می شود.
دو عامل، یکی درونی و دیگری بیرونی، بر روی قیمت مبادله تأثیر می گذارد. عامل درونی، تقدم زمانی افراد برای مصرف درآمد است. سؤال این است که هنگامی که افراد از مصرف ۱۰۰ واحد پول در این سال دست بردارند در سال بعد به چه مقدار مصرف نیاز دارند تا این فداکاری را جبران نامیدند. بدون شک ترجیحات زمانی، در بین افراد متفاوت است و بازار، یک نرخ مرکب ایجاد می کند که شامل ترجیحات همه سرمایه گذاران می باشد. این نرخ مرکب در طول زمان تغییر می کند زیرا تحت تأثیر همه سرمایه گذاران در اقتصاد قرار می گیرد.
عامل بیرونی که بر روی نرخ بدون ریسک واقعی تأثیر می گذارد، مجموعه فرصت های سرمایه گذاری موجود در اقتصاد می باشد. فرصت های سرمایه گذاری نیز، با نرخ واقعی رشد بلند مدت اقتصاد تعیین می شوند. یک اقتصاد با رشد سریع، فرصت های بهتر و بیشتری برای سرمایه گذاری فراهم می کند.
تغییر در نرخ رشد واقعی بلند مدت در اقتصاد باعث تغییر در همه فرصت های سرمایه گذاری و نرخ بازده مورد انتظار همه سرمایه گذاری ها می شود. هنگامی که نرخ رشد افزایش می یابد انتظار بازده بالاتری وجود دارد و کسانی که به دنبال وجه برای سرمایه گذاری می باشند تمایل دارند که نرخ بازده بالاتری برای به کار بردن وجوه برای سرمایه گذاری پرداخت نمایند و این به دلیل نرخ رشد بالاتر است. بنابراین، ارتباط مثبتی بین نرخ رشد واقعی در اقتصاد و نرخ بدون ریسک وجود دارد. (همان منبع ،ص۴۳۳)
۲-۳۱-تعیین نرخ بدون ریسک
استفاده از اوراق خزانه به منظور تعیین نرخ بدون ریسک می تواند در تعیین پرتفوی مبنا، براساس SML یا CML تاریخی مشکل ساز باشد. به طور خلاصه معیارهای ارزیابی عملکرد پرتفوی براساس SML یا CML تاریخی که از اوراق خزانه استفاده می کنند در تعیین نرخ بازده بدون ریسک به نفع پرتفوی محافطه کار و به ضرر پرتفوی پیشرو عمل می کنند. (همان منبع، ۴۴۴)
۲-۳۲- ارزش در معرض خطر چیست؟
ارزش در معرض خطر VAR یک روش ارزیابی ریسک می باشد که از تکنیک آماری استاندارد شده استفاده می نماید. ارزش در معرض خطر بدترین زیان در افق زمانی مشخص که مقدار زیان از آن بیشتر نخواهد شده را در یک سطح اطمینان معین ارائه می نماید VAR در واقع خلاصه ای از ریسک بازار برای استفاده کنندگان فراهم می نماید. به عنوان مثال یک بانک می تواند اعلام نماید که ارزش در معرض خطر VAR روزانه آن ۵۰ میلیون دلار در سطح اطمینان ۹۹ درصد می باشد. به عبارت دیگر تنها ۱ درصد احتمال در شرایط عادی بازار، وجود دارد که VAR از ۵۰ میلیون دلار بیشتر باشد. این عدد خلاصه شده ریسک بازار می باشد که بانک با آن مواجه می باشد. نکته ای که حائز اهمیت است که ریسک با همان واحد پولی مورد استفاده در بانک اندازه گیری شده است.
در مقایسه با معیار سنتی اندازه گیری ریسک VAR یک چشم اندازه وسیع از ریسک پرتفوی فراهم می نماید که در اهرم[۳۱]، همبستگی[۳۲] و وضعیت فعلی[۳۳] پرتفوی کاربرد دارد. در نتیجه حقیقتاً VAR یک سنجه پیش بینی کننده ریسک می باشد. بنابراین VAR نه تنها در ابزارهای مشتقه کاربرد دارد بلکه در تمامی ابزارهای مالی کاربرد دارد. این متدولوژی می تواند از ریسک بازار به دیگر ریسکهای مالی گسترش یابد.
تحول در VAR بوسیله همگرایی چندین عامل بوجود آمده است:
۱- فشار آوردن قانون گذاران برای کنترل بهتر ریسک های مالی
۲- جهانی شدن بازارهای مالی، که منجر به در معرض ریسک های بیشتر قرار گرفتن شده است.
۳- پیشرفت تکنولوژی که منجر به مدیریت جامع ریسک شده است. (Ibid,vii-ix)
۲-۳۳-تعریف ارزش در معرض خطر VAR
ارزش در معرض خطر VAR به معنای برآورد حداکثر زیان در سطح خاصی از اطمینان (مثل ۹۵%) و در مدت زمان معینی (مثل ۱ روز) می باشد. به عنوان مثال شرکت جی.پی مورگان[۳۴] در پایان هر روز کاری تلاش می کند تا با توجه به موقعیت های تجاری در جهان میزان ریسکی که متوجه درآمد روزانه خود می باشد را برآورد نماید که این عمل خود در واقع استفاده از روش ارزش در معرض خطر می باشد زیرا این شرکت می تواند تا سطح ۹۵% اطمینان از میزان بیشترین ضرر طرف ۲۴ ساعت آینده با توجه به تغییرات بازار اطمینان یابد. (۱۹۹۷، Du FFie)
۲-۳۴-دفاعی[۳۵]: کنترل ریسک
مرحله بعدی استفاده از VAR اعمال محدودیت هایی برای معامله گران و واحدهای تجاری می باشد. مزیت VAR این است که یک عدد مبنا است که با فعالیت های ریسکی در بازار مختلف مقایسه می گردد.
برای تعیین خصوصیات خاکشناسی محل مورد آزمایش، از سه نقطه و از دو عمق ۳۰-۰ و ۶۰- ۳۰ سانتی متر نمونه برداری کرده و پس از انتقال به آزمایشگاه خاک شناسی شهرستان مشگین شهر نتایج فوق به دست آمد.
۲-۳- رقم
ارقام مورد استفاده در این آزمایش شامل رقم ساری گول(PF7045/91)، هیبرید هایولا۴۰۱ و رقم RDF003 بودند. که از مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مغان تهیه شدند. این ارقام در مناطق مختلف استان به صورت بهاره کشت می شوند و دارای مشخصات زیر می باشند.
الف) رقم ساری گول
رقمی دیررس بهاره بوده و کل دره رشد و نمو آن ۱۱۰ تا ۱۳۰ روز می باشد. ارتفاع بوته ۱۰۰ -۸۰ سانتی متر بوده و برای برداشت مکانیکی مناسب می باشد.
ب) رقم هایولا۴۰۱
رقمی با تیپ رشدی بهاره بوده و زودرس می باشد. ارتفاع بوته در حدود ۸۰ سانتی متر بوده و رقمی پرمحصول و با درصد روغن بالا می باشد. طول دوره رشدی در حدود ۱۰۰-۸۰ روز بوده و دارای بوته های قوی و ساقه های ضخیم می باشد.
ج) رقم RDF003
رقمی با تیپ رشدی بهاره و متوسط رس بوده و طول دوره رشد آن در حدود ۱۱۰-۹۵ روز می باشد. این رقم پابلند بوده و ارتفاع آن تا ۱۱۵ سانتی متر می رسد. این رقم نیز رقمی پرمحصول می باشد.
۲-۴- طرح آزمایشی
آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. که در آن تاریخ کاشت به عنوان یک فاکتور در چهار سطح (۱۰ فروردین، ۲۵ فروردین، ۹ اردیبهشت و ۲۴ اردیبهشت) و ارقام کلزا در سه سطح(RDF003، هایولا۴۰۱ و ساری گول) و به عنوان فاکتور دیگر در نظر گرفته شده است. هر کرت آزمایشی ۴ متر طول و ۵/۱ متر عرض، و در مجموع ۶ متر مربع مساحت داشت. در هر کرت ۶ خط کاشت با فاصله ردیفی ۲۵ سانتی متر و تراکم مورد استفاده ۱۵۰ بوته در متر مربع بود. برخی صفات مورد اندازه گیری که نیاز به امکانات زیادی ندارند، از قبیل ارتفاع بوته، تعداد غلاف، تعداد دانه در غلاف و …. در یکی از اتاق های محل اجرای طرح به دقت اندازه گیری و بقیه صفات در آزمایشگاه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی اندازه گیری شدند.
۲-۵- عملیات زراعی
برای انجام آزمایش، قطعه زمین مناسبی در مر کز خدمات و ترویج جهاد کشاورزی مشگین غربی انتخاب شد. زمین محل آزمایش در سال قبل آیش بود و در پاییز جهت مبارزه با علف های هرز و آماده سازی زمین جهت کاشت کلزا در بهار، از شخم پاییزه استفاده شد. در اواخر زمستان ابتدا یک شخم عمود بر شخم پاییزه زده شد و سپس کودهای دامی، گوگرد، سولفات روی و اسید بوریک طبق توصیه آزمون خاک به وسیله دیسک با خاک مخلوط گردید. در ادامه به وسیله بیلچه، شیاری به عمق ۳-۲ سانتی متر ایجاد و بذر کلزا در آن شیارها کاشته شد. هم زمان کودهای اوره (یک سوم مورد نیاز)، فسفات آمونیوم، سولفات پتاسیم و منگنز به صورت نواری و در عمق تقریبی ۷-۶ سانتی متری قرار داده شد. لازم به ذکر است که فاصله خط کود دهی با خط بذر کاری ۳-۲ سانتی متر بود. در طول فصل رشد بقیه کود اوره مورد نیاز مزرعه (طبق آزمون خاک) در دو نوبت خروج گیاه از حالت روزت و قبل از گل دهی مصرف و یک بار هم در مرحله ۴-۲ برگی با کود سولفات آهن محلول پاشی گردید. آبیاری مزرعه با توجه به وضعیت رطوبتی خاک و شرایط محیطی و طبق نیاز مزرعه بطور منظم انجام شد. و در طول فصل رشد با علف های هرز به صورت دستی مبارزه گردید.
۲-۶- برداشت
قبل از سیاه شدن همه دانه ها (اگر همه دانه ها به رنگ سیاه در آیند، و بوته کاملا رسیده و خشک شود، به شدت ریزش می کنند) در کرت هایی که موقع برداشت آنها رسیده بود، با حذف حاشیه ها از طرفین، برداشت از مساحت ۲۵/۱ متر مربع وسط هر کرت انجام شد. برای جلوگیری از ریزش بذرها، برداشت صبح زود و به صورت دستی انجام و بوته های برداشت شده در داخل گونی هایی قرار گرفته و در مراحل بعدی کار خرمنکوبی و جداسازی دانه از کاه و کلش انجام گردید.
۲-۷- اندازه گیری صفات
۲-۷-۱- آنالیز رشد
به منظور اندازه گیری آنالیز رشد از ۵۰-۴۰ روز بعد از کاشت در فواصل زمانی هر یک هفته یک بار از خطوط اصلی هر کرت با در نظر گرفتن اثر حاشیه ای تعداد ۵ بوته به تصادف انتخاب و بعد از قرار دادن در آون الکتریکی در دمای ۷۵ درجه سانتی گراد به مدت ۷۲ ساعت و بیشتر تا زمان ثابت شدن وزن هر نمونه، وزن خشک آنها توزین و با بهره گرفتن از فرمول های زیر نسبت به محاسبه ماده خشک کل، سرعت رشد نسبی و سرعت رشد محصول اقدام گردید. در معادله روند تجمع ماده خشک، ضریب تبیین بالا و معنی دار و توزیع مناسب نقاط واقعی در اطراف منحنی ومنطقی بودن روند تغییرات ماده خشک از نظر فیزیولوژیک، گویای انتخاب صحیح این معادله برای کلیه تیمارها خواهد بود. چنین روندی برای سرعت رشد محصول و سرعت رشد نسبی نیز که مشتق از معادله روند تجمع ماده خشک کل می باشد در نظر گرفته می شود (کریمی و سدیک، ۱۹۹۱).
TDM= e a+bt+ct2 +dt3
CGR=(b+2ct+3dt 2)e (a+bt+ct2+dt3)
RGR=b+2ct+3dt 2
۲-۷-۲- عملکرد و اجزای عملکرد و برخی از صفات مورفولوژیک:
اندازه گیری تعداد ساقه اولیه، تعداد شاخه های اولیه و ثانویه، تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، درصد دانه های پوک، تعداد خورجین در ساقه، تعداد خورجین در شاخه ها، ارتفاع بوته، فاصله اولین غلاف از خاک، طول خورجین و قطر خورجین بر اساس ۵ بوته در هر واحد آزمایشی صورت گرفت. تعداد خورجین در بوته پس از رسیدگی با شمارش کلیه ی خورجین های ۵ بوته که به طور تصادفی انتخاب شدند، محاسبه گردید. تعداد دانه در خورجین نیز با شمارش دانه های ۱۰ خورجین از شاخه های اصلی ۵ بوته مختلف محاسبه گردید. برای تعیین وزن هزار دانه پس از برداشت محصول، نمونه هایی از دانه های ژنوتیپ ها انتخاب و با استفاده دستگاه بذر شمار، شمارش وسپس وزن خشک هزار دانه با ترازوی دیجیتالی(با دقت یک هزارم) توزین و ثبت گردید. ارتفاع بوته نیز پس از خاتمه گل دهی شاخه اصلی، از طریق میانگین ارتفاع ۵ بوته که به طور تصادفی انتخاب شدند، محاسبه گردید. صفات عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و عملکرد کاه و کلش پس از برداشت نهایی هر کرت اندازه گیری شد. وزن خشک با قرار دادن نمونه ها در آون الکتریکی با دمای ۷۵ درجه سانتی گراد به مدت ۴۸ ساعت و بیشتر تا ثابت شدن وزن هر نمونه، تعیین گردید. جهت تعیین عملکرد هر کرت، ۲ ردیف وسط هر کرت به طول ۵/۲ متر انتخاب و ردیف های اطراف حذف گردید (حاج محمد قالی باف، ۱۳۷۹).
شاخص برداشت نیز از طریق تقسیم عملکرد دانه بر عملکرد بیولوژیک و بر حسب درصد مورد ارزیابی قرار گرفت.
۲-۷-۳- صفات فنولوژیک :
صفات فنولوژیک، شامل ۵۰ درصد سبز کردن، سبز کامل، ساقه دهی، شاخه زنی، مرحله گلدهی (به منظور تعیین مرحله رشد رویشی)، ۵۰ درصد گلدهی، ۵۰ درصد غلاف بندی، طول دوره گلدهی، طول دوره زایشی (از زمان گلدهی تا رسیدگی فیزیولوژیک) و کل دوره رشد و نمو، مهمترین صفات فنولوژیک کلزا می باشند که روش کار مهمترین آن ها به روش زیر می باشد.
۵۰ درصد سبز شدن: زمانی که حدود ۵۰ درصد بوته ها در کرت مورد نظر سبز شدند، به عنوان تاریخ سبز شدن در نظر کرفته شد.
سبز کامل: تقریبا تمام بوته های یک کرت سبز شده بودند.
ساقه دهی: زمان خروج بوته از حالت روزت و رشد طولی اولین میان گره در ۵۰ درصد از بوته ها، که در ارقام مختلف و تاریخ کاشت های مختلف با یکدیگر فرق داشته و در زمان های مختلفی شروع به خروج از حالت روزت کردند، اندازه گیری و برای هر کدام به طور دقیق یاد داشت گردید.
تعداد روز تا شروع گلدهی: تعداد روز از جوانه زدن تا شروع گلدهی می باشد.
شروع گل دهی : اولین گل در۵۰ در صد از بوته های کرت مربوطه باز شده بود.
طول دوره گلدهی (روز): فاصله بین زمان شروع گلدهی و خاتمه گلدهی، که بر حسب روز محاسبه گردید. زمان شروع گلدهی زمانی است که اولین گل در۵۰ درصد از بوته های کرت مربوطه باز شده باشد، و زمان خاتمه گلدهی زمانی است که ۹۵ درصد گلدهی انجام شده باشد.
طول دوره زایشی: فاصله زمانی بین شروع گل دهی تا رسیدگی فیزیولوژیک در کرت مربوطه می باشد.
رسیدگی فیزیولوژیک: بوته ها شروع به زرد شدن نموده و دانه ها در اثر فشردن بین انگشتان دست له نمی شوند. که با نمونه برداری از زمان نزدیک به شروع رسیدگی و تعیین وزن خشک نمونه ها در فواصل چندین بار نمونه برداری و با ثابت شدن وزن خشک نمونه دانه ها، مرحله رسیدگی فیزیولوژیک تعیین گردید.
طول دوره رشد و نمو گیاه (تعداد روز تا رسیدن): فاصله جوانه زدن تا رسیدن، زمانی که حداقل ۴۵ تا ۵۰ درصد دانه ها در کپسول قهوه ای شده باشند، بر حسب روز در نظر گرفته شد.
۲-۷-۴- درصد روغن
برای اندازه گیری درصد روغن، بعد از انتقال دانه ها به آزمایشگاه، با بهره گرفتن از ماده حلال روغن (هگزان) و دستگاه موسوم به سوکسله ابتدا میزان روغن و سپس درصد روغن محاسبه گردید.
۲-۷-۵- عملکرد روغن
عملکرد روغن با بهره گرفتن از درصد روغن به دست آمده توسط دستگاه سوکسله و با بهره گرفتن از فرمول زیر محاسبه می شود.
وزن خشک دانه های نمونه گیری شده × درصد روغن = عملکرد روغن
که قابل تعمیم به عملکرد روغن در هکتار می باشد.
۲-۸- تجزیه واریانس و مقایسه میانگین ها
داده های به دست آمده ابتدا تست نرمال شدند و برای هر صفتی که از تست نرمال پیروی نمی کرد از تبدیل داده استفاده گردید، و با بهره گرفتن از نرم افزار SAS، داده ها در قالب طرح فاکتوریل و بر پایه بلوک های کامل تصادفی تجزیه شدند. برای رسم جداول و نمودارها نیز از نرم افزار Excel استفاده شد.
فصل سوم نتایج و بحث |
۳-۱- صفات کمی کلزا
۳-۱-۱- صفات فنولوژیکی کلزا