۶- اثربخشی بسیار بالا در جریان اطلاعات و ارتباطات
۷- انگیزش بسیار قوی در کارکنان
این ویژگیها در SMEها و تناسب آن با شرایط جدید رقابتی، این فرضیه را که شرکتهای کوچک و متوسط در پارادایم جدید صنعتی بواسطه تولید انعطافپذیر کالا و خدمات عنصر مسلط بازار خواهند بود، تایید میکند.
۲-۴-۱- مزایای تجارت الکترونیک در شرکتهای کوچک و متوسط
برخی از اولین شرکتهایی که از تجارت الکترونیک بر مبنای وب بهره مند شدند، بنگاههای کوچک و متوسط بودند. به این دلیل که آنها دریافتند با این فعالیت در خصوص بازاریابی، بسط و گسترش تجارت، کاهش هزینه ها و ایجاد ارتباطات قوی با شرکاء فرصتهای تجاری جدید ایجاد می شود (کیاکجوری، روگرنژاد و نوبتی،۸۹).
گسترش و توسعه تجارت الکترونیک به واسطه کاهش هزینه مبادلات، سرعت بخشیدن به انجام مبادله، تقویت موضع رقابتی ایران در جهان، بهره گیری از فرصتهای زودگذر در عرصه صادرات و حتی خرید به موقع کالا از خارج کشور دارای منافع فراوان در زمینه کاهش هزینه و افزایش صادرات، اشتغال و تولید است (باباگلی و خانلر زاده، ۸۹).
برخی از مزایای تجارت الکترونیکی برای شرکتهای کوچک و متوسط عبارتند از:
۱. ارتقاء سطح خدمات مشتری و مبادله اطلاعات با ارزش افزوده گستردهتر
۲. انتظارات بالای مشتریان و در نتیجه ایجاد رقابت
۳. توانایی ارائه اطلاعات ۲۴ساعته
۴. دستیابی به صادرات بازار بهتر با توجه به محدودیتهای بازار داخلی و GNPکمتر
۵. کاهش هزینه تبلیغات و هزینه سربار
۶. ارتباط یک به یک و بازاریابی انبوه با مشتریان همچنین استفاده از علایق بینالمللی
۷. پرداخت on-line
۸. ارتقاء مدیریت زنجیره ارزش
۹. عملیات بدون واسطه و در زمان
۱۰. کالاها و خدمات جدید
۱۱. خدمات پس از فروش سریعتر
۱۲. کارایی درعملیات سازمان
۲-۵- جمع بندی و نتیجه گیری
شواهد آماری نشان میدهد که دو نوع شکاف دیجیتالی در زمینه تجارت الکترونیکی وجود دارد:
شکاف دیجیتالی منطقه ای که از تفاوت در میزان پیشرفت در توسعه تجارت الکترونیکی در میان کشورهای مختلف ناشی میشود.
شکاف دیجیتالی بین شرکتها با توجه به اندازه آنها که در نتیجه وجود فاصله معنیداری بین SMEs و شرکتهای بزرگ در شکلهای پیشرفتهای از تجارت الکترونیکی به خصوص در زمینه ادغام در تجارت الکترونیکی و مهارتهای مربوطه ناشی میشود. تأثیر این دو نوع شکاف حالت انباشتهدارد و بنابراین، این فاصله وسیعتر میشود.
هر چند بین SMEs و کسب و کارهای کوچکتر از آنها (صنایع خرد) نیز در زمینه استفاده از تجارت الکترونیکی فاصله وجود دارد، اما این فاصله چندان زیاد نیست و بر همین اساس زیاد مد نظر قرار نگرفته است. حقیقت امر این است که میان SMEها و کسب و کارهای بزرگ شکاف دیجیتالی بسیار نمایان است و به همین دلیل است که توجه خاصی به این مسأله شده و طرحهای اجرایی مختلفی در کشورهای جهان جهت حل این مشکل به کار گرفته شده است.
این بخش از شکاف دیجیتالی بیشتر در نتیجه وجود موانعی است که SMEs را از ورود به اقتصاد دیجیتالی باز میدارد. این موانع به صورت بالقوه برای همه کسب و کارها وجود دارد، اما SMEs را به صورت جدیتری نسبت به شرکتهای بزرگ تحت تأثیر قرار میدهند. سیاستهای اتخاذی در حمایت از پذیرش و استفاده از تجارت الکترونیکی و ICT توسط SMEs باید بر پایه آگاهی ازمزایا، موانع و مشکلات باشند تا بتوانند فواید بالقوه بیشتری برای SMEs داشته باشند.
بنابراین در این پژوهش سعی شده است با بهره گرفتن از پژوهشهای انجام شده قبلی به شناسایی این موانع پرداخته شود تا با ارائه راهکارهایی در این زمینه به تسهیل کاربرد تجارت الکترونیک در صنایع کوچک و متوسط کمک شود.
مرور تحقیقات پیشین
۳-۱- مقدمه
مطالعه در خصوص شناسایی موانع رشد و توسعه تجارت الکترونیک در کشورهای توسعه یافته در طی سالهای اخیر به فراوانی انجام پذیرفته است، اما با توجه به تحقیقاتی که انجام شده توجه چندانی به این مقوله به صورت پژوهش علمی در داخل کشور و به خصوص در صنایع کوچک و متوسط انجام نپذیرفته است. این فصل در سه بخش به مرور تحقیقات مرتبط انجام شده می پردازد. بخش اول به بررسی تحقیقات انجام شده در زمینه موانع توسعه تجارت الکترونیک در ایران می پردازد. در بخش دوم عوامل موثر بر پذیرش تجارت الکترونیک در شرکتهای کوچک و متوسط در سایر کشورها و همچنین ایران، در تحقیقات قبلی انجام شده ارائه می شود. بخش سوم به پژوهشهایی می پردازد که موانع توسعه تجارت الکترونیک را شرکتهای کوچک و متوسط مورد بررسی قرار داده اند و مدلهای استفاده شده در این تحقیقات ارائه شده است. مرور این تحقیقات نشان می دهد این مقوله به صورت پژوهش علمی در ایران انجام نشده است که این امر لزوم انجام این تحقیق را آشکار می سازد.
۳-۲- بررسی موانع توسعه تجارت الکترونیک در ایران
در تحقیقی با عنوان ” موانع رشد و توسعه تجارت الکترونیک در ایران” به موانع زیر اشاره شده است (باباگلی و خانلرزاده، ۸۹)
فقر اقتصادی و فرهنگی جامعه و پایین بودن سطح آگاهی مردم از تجارت الکترونیک
نبود فرهنگ مناسب رویارویی با پدیده تجارت الکترونیک و مانع تراشی های مردم عامه با ترویج شایعات و تفکرات نادرست و نیز برخورد منفی تجار، واحدهای توزیع فیزیکی و مشتریان با تجارت الکترونیک مانع مهمی بر رشد این پدیده به شمار می آید.
عوامل جمعیتی
بالا بودن سن در سطح عمومی جامعه، انگیزه جامعه و افراد جامعه را در جایگزین کردن تجارت های نوین با تجارتهای سنتی کاهش می دهد. اینگونه جوامع رغبت زیادی به تغییر مدلهای بازدهی اقتصادی از خود نشان نمی دهند.
بی ارزش بودن وقت در فرهنگ عامه
نویسنده این مقاله می گوید” تا وقت به عنوان یک مقوله بی ارزش در جامعه کنونی ایران نگاه میشود ناگزیر پدیده هایی نیز که اندکی یا بسیاری باعث صرفه جویی در زمان می شود نادیده شمرده می شوند.”
تصمیم گیری ناصحیح حکومتی در برخورد با پدیده های نو در روابط بین الملل
متاسفانه برخورد یکطرفه و حذف کل بستر پدیده های نوین به لحاظ در بر گرفتن احتمال استفاده از آن پدیده مغایر با شعائر دینی، از موانع مهم در پذیرش پدیده های نوین به شمار می آید. تحریم های اقتصادی نیز ضربه های زیادی بر سر توسعه زیرساختهای تجارت الکترونیک وارد آورده است که از آن جمله می توان به محدودیت و یا محرومیت استفاده از کارتهای اعتباری بین المللی مانند Mastercard و Visacard اشاره نمود.
عدم رشد مناسب زیرساختهای مالی
هزینه های بالا و نبود بستر مناسب برای دسترسی سریع و آسان به اینترنت
زیرساختهای ارتباطی و شبکه ای مانند اینترنت ، موبایل و … در ایران با هزینه های ریالی و زمانی بسیاری به نتیجه می رسند و پهنای باند اینترنتی و دسترسی آسان و سریع به اینترنت به عنوان یکی از مهمترین بسترهای بکارگیری تجارت الکترونیکی در ایران به آسانی مهیا نیست. عدم دسترسی سریع و ارزان به اینترنت رغبت کاربران را برای شرکت در تبادلات تجاری برخط در حد بسیار زیادی می کاهد.
عدم وجود قوانین مدون و مصوب تجارت الکترونیک و سایر مسائل حقوقی
با وجود تدوین برنامه جامع توسعه تجارت الکترونیک ایران توسط معاونت برنامه ریزی و امور اقتصادی و بازرگانی در قالب برنامه چهارم توسعه هنوز این برنامه مصوب، چالشهای فراوانی در هماهنگی با دستگاه های مختلف ذیربط داشته و اجرایی کردن آن با تهیه زیرساختهای لازم فاصله زیادی دارد. علاوه بر این، قانون تجارت الکترونیک شاید مبهم ترین قانونی باشد که از تصویب مجلس شورای اسلامی گذشته است.
از طرفی ضعف قوانین موجود در زمینه مسائل حقوقی ، گمرک، مالیات و نیز عدم وجود قوانین مدون مناسب در زمینه برخورد با جرائم الکترونیکی مانع جدی در این راه محسوب می شود.
شکل ۱-۳ منحنی دانه بندی خاک را نشان میدهد. لازم به ذکر است که محل جغرافیایی تهیه خاک مناطق کویری ایران بوده است. خاک مورد نظر از بیابان های اطراف یزد تهیه شده است.
شکل ۱-۳ منحنی دانهبندی ماسه مورد استفاده در آزمایش
۲-۲-۳- پلیمر مورد استفاده در تحقیق
در این تحقیق از پلیمر پلی وینیل الکل با درصدهای مختلف استفاده شد. پلی وینیل الکل ماده پلیمری چسبناکی است که با حل شدن در آب و از دست دادن رطوبت سخت می شود و ذرات خاک را به هم چسبانده و مقاومت خاک در برابر نیروهای فرسایشی و گسیختگی افزایش میدهد. نمک های عالی گروه پلی وینیل استات، در محیط قلیایی به آهستگی به پلی وینیل الکل و اسید سیتریک تبدیل می شوند. پلی وینیل الکل را از پلیمراسیون مونومرهای وینیل الکل نیز می توان تولید نمود.
برخی از خصوصیات پلیمر مورد استفاده به شرح ذیل میباشد.
چگالی: ۱/۱۵-۱/۳ گرم بر سانتیمتر مکعب
جرم مولکولی: ۱۲۰۰۰۰ گرم بر مول
دمای ذوب: ۲۶۵ درجه سانتیگراد
شکل ۲-۳ پلیمر مورد استفاده در تحقیق
۳-۲-۳- الیاف مورد استفاده
مخلوط خاک با پلیمر مقاومت برشی خاک را به میزان بسیار قابل توجهی بالا برد. ولی شکست خاک در این حالت، شکست ناگهانی و ترد بود. برای افزایش شکل پذیری نمونه و جلوگیری از شکست ناگهانی الیاف تایر به مخلوط اضافه شد. الیاف تایر مورد استفاده در این تحقیق الیاف ضایعاتی با طول ۵ تا ۸ میلیمتر بود.
شکل ۳-۳ الیاف تایر استفاده شده در تحقیق
۴-۲-۳- سیمان
با توجه به این که این پلیمر در آب قابل حل است، به منظور حفاظت از پلیمر در برابر رطوبت از سیمان استفاده شد. سیمان استفاده شده در این تحقیق از نوع سیمان تیپ ۲ بود.
۳-۳- آماده سازی و عمل آوری نمونه ها
نمونهها در چهار مرحله به ترتیب زیر آماده سازی شدند.
الف- آماده سازی خاک
خاک مورد استفاده برای آزمایشها با دقت بازدید شد و خاک با دانه بندی تقریبا یکنواخت مورد استفاده قرار گرفت.
ب- ترکیب مواد افزودنی با خاک
پلیمر پلی وینیل الکل در آب با دمای محیط قابل حل است، ولی به منظور تسریع در انحلال باید دمای آب بالاتر رود. برای این منظور ابتدا آب مورد نیاز تا رطوبت بهینه را داخل ظرف شیشه ای ریخته و با بهره گرفتن از گرمکن آزمایشگاهی دمای آن را تا ۶۰ درجه سانتیگراد افزایش میدهیم. دمای آب را در همین حدود نگه داشته و پلیمر مورد نیاز را به آن اضافه میکنیم. با هم زدن مداوم، ابتدا مخلوط به صورت ژلهای در آمده و پس از ۲۰ تا ۳۰ دقیقه کاملا در آب حل می شود.
شکل ۴-۳ حل کردن پلیمر در آب تحت حرارت
پس از انحلال کامل محلول و سرد شدن آن، محلول به خاک اضافه شده و به خوبی مخلوط می شود تا مخلوطی کاملا همگن ایجاد شود.
با توجه به این که این پلیمر در آب قابل حل است، به منظور حفاظت از پلیمر در برابر آب از سیمان استفاده شد. برای این منظور، قبل از اختلاط محلول با خاک، مقدار سیمان مورد نیاز را در محلول حل کرده و سپس به خاک اضافه میکنیم.
برای افزایش مقاومت برشی مخلوط، از الیاف تایر به منظور شکل پذیر تر کردن نمونه استفاده شد. در این حالت همزمان با اضافه کردن محلول، الیاف تایر نیز به خاک اضافه و مخلوط شد.
ج- ریختن نمونه در قالب و متراکم کردن آن
در آزمایش CBR، مخلوط خاک و پلیمر در سه لایه در قالب ریخته شد و هر لایه در ۵۶ ضربه با چکش با وزن ۴/۵ کیلوگرم از ارتفاع ۳۰ سانتیمتری کوبیده شد.
در آزمایش برش مستقیم، مخلوط خاک پلیمر و الیاف نیز مخلوط پس از قرار دادن در قالب در ۳ لایه با وسیله مخصوص متراکم شد.
د- دادن فرصت کافی جهت عمل آوری خاک اصلاح شده
در این تحقیق برای ساخت نمونهها، قالبهای آزمایش به دو دلیل زیر به مدت ۴۸ ساعت داخل گرمکن با دمای ۶۵ درجه سانتیگراد نگه داری و عمل آوری شدند:
پلیمر مورد استفاده تنها با از دست دادن رطوبت به مقاومت میرسد و با این کار به این فرایند سرعت بخشیده می شود.
شرایط دمایی و رطوبتی محیط در روز های مختلف متفاوت میباشد و در درون آون برای تمامی نمونه ها شرایط یکسان فراهم می شود.
۴-۳- برنامه آزمایشگاهی
در این بخش روند آزمایشهای انجام شده در این تحقیق به طور مفصل تشریح می شود.
۱-۴-۳- آزمایش دانه بندی[۲۷]
آزمایش دانه بندی بر اساس اندازه ذرات و میزان درصد دانه های مختلف در توده خاک بنا نهاده شده است و ساده ترین آزمایش بر روی یک خاک است.
۱-۱-۴-۳- وسایل مورد نیاز
الکهای ۵۰، ۲۵، ۲۰، ۱۴، ۱۰، ۶/۳، ۵، ۳/۳۵، ۲، ۱/۱۸، ۰/۶، ۰/۴۲۵، ۰/۲۱۲، ۰/۱۵، ۰/۰۶۳ میلی متر مطابق با آیین نامه I.S.O
زیرالک و سرالک
لرزاننده
ترازو با دقت ۰/۰۱ گرم
۲-۱-۴-۳- انجام آزمایش
در آزمایش خشک سری الک های فوق را به ترتیب از بزرگ به کوچک مرتب نموده و خاک خشک را روی بزرگترین الک ریخته و به صورت افقی و چرخشی افقی تکان میدهیم یا میتوان الکها را چند دقیقه در دستگاه لرزاننده قرار داد. آنگاه خاک مانده روی هر الک را وزن نموده و در ستونهای مربوط به هر الک مینویسیم. سپس محاسبات لازم را انجام داده و منحنی دانه بندی را بر اساس قطر دانهها و درصد تجمعی رد شده از الک محاسبه میکنیم.
۲-۴-۳- آزمایش تراکم[۲۸]
ذیل آیه ی « وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَأَکْتُبُها لِلَّذینَ یَتَّقُونَ و…»[۴۷۷] الدرالمنثور دو روایت نقل کرده است
أخرج أحمد و مسلم عن سلمان عن النبی صلى الله علیه و سلم قال ان لله مائه رحمه فمنها رحمه یتراحم بها الخلق و بها تعطف الوحوش على أولادها و أخر تسعه و تسعین إلى یوم القیامه و أخرج ابن أبى شیبه عن سلمان موقوفا و ابن مردویه عن سلمان قال قال النبی صلى الله علیه و سلم ان الله خلق مائه رحمه یوم خلق السموات و الأرض کل رحمه منها طباق ما بین السماء و الأرض فاهبط منها رحمه إلى الأرض فبها تراحم الخلائق و بها تعطف الوالده على ولدها و بها یشرب الطیر و الوحوش من الماء و بها یعیش الخلائق فإذا کان یوم القیامه انتزعها من خلقه ثم أفاضها على المتقین و زاد تسعه و تسعین رحمه ثم قرأ وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُون[۴۷۸].
احمد و مسلم از سلمان فارسى روایت کرده اند که رسول خدا(ص) فرمود: براى خداوند صد رحمت است، از آن جمله رحمتى است که با آن خلق خود را با یکدیگر مهربان کرده و میان وحوش با بچههایشان عاطفه قرار داده، و نود و نه رحمت دیگر خود را براى روز قیامت قرار داده است.
و نیز مىگوید: ابن ابى شیبه از سلمان روایت کرده که رسول خدا(ص) فرمود: خداوند روزى که آسمانها و زمین را مىآفرید صد رحمت آفرید که هر یک از آنها درست قالب زمین و آسمانها است، از آن صد رحمت یکى را به زمین فرستاد که باعث مهربانى خلایق با یکدیگر شد و با آن رحمت است که مادران نسبت به فرزندان مهر مىورزند و وحوش و طیور از یک آبخور آب مىآشامند و خلایق با هم زندگى مىکنند، ولى روز قیامت خداوند این رحمت را از دلها مىکند و آن را به اضافه نود و نه رحمت دیگر تنها به متقین واگذار مىکند، آن گاه آن حضرت آیه« وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ» را قرائت کردند.
ابن کثیر عین روایت اول را آورده، سپس از احمد از ابی هریره نقل کرده است پیامبر (ص) فرمود:
«إن للّه مائه رحمه عنده تسعه و تسعون و جعل عندکم واحده تتراحمون بها بین الجن و الإنس و بین الخلق فإذا کان یوم القیامه ضمها إلیه» همچنین ازاحمد از ابی سعید روایت کرده است که رسول اکرم (ص) فرمود: «للّه مائه رحمه»
فقسم منها جزءا واحدا بین الخلق به یتراحم الناس و الوحش و الطیر» وی هیچ توضیحی ذیل روایات نیاورده است.[۴۷۹]
علامه(ره) درباره ی این روایات می فرمایند:
«این معنا از طریق شیعه از ائمه اهل بیت(ع) نیز روایت شده و گویا روایت دوم از سلمان همان روایت اول است که نقل به معنا شده، و لیکن راوى که آن را نقل به معنا کرده با اضافه کردن جمله” ولى روز قیامت خداوند این رحمت را از دلها مىکند” روایت را ضایع کرده است. باید از او پرسید اگر در قیامت خداوند این رحمت را از غیر متقین سلب کند پس چگونه آسمان و زمین باقى مانده و بهشت و دوزخ بجاى مىماند؟ و چگونه ملائکه و غیر ایشان بدون رحمت شامله خدا زنده مىمانند؟
پس تعبیر بهتر آن تعبیرى است که در پارهاى از روایات ما امامیه وارد شده که- بطورى که به یاد دارم- فرموده اند: در آن روز خدا همه صد رحمت خود را در مؤمنین جمع مىکند، و این معنا غیر از کندن و سلب رحمت از غیر مؤمنین است، اولى جائز و معقول هست و لیکن دومى معقول و متصور نیست.»[۴۸۰]
بند پنجم: اصحاب اعراف
المیزان در تفسیر آیه ی «وَ نادى أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالاً یَعْرِفُونَهُمْ بِسیماهُمْ »[۴۸۱] روایاتی نقل کرده است مبنی بر اینکه اصحاب اعراف کسانی اند که سیئات و حسنات آنان با هم برابر است و یا اینکه اعراف، تل هایی است بین بهشت و جهنم که هر پیامبری یا وصی او با گنهکاران امت خود می ایستد، آنگاه وقتی که نیکوکاران امتش راه بهشت را پیش می گیرند، می گوید: ببینید برادران نیکوکار خود را که به بهشت می روند، لاجرم آنان به بهشتیان سلام می کنند…[۴۸۲] برخی تفاسیر روایاتی با اختلافات بیشتر را هم آورده اند؛ روایاتی که اصحاب اعراف را شهداء، صلحاء، ملائکه، مساکین اهل بهشت، مومنین از جن،اولاد مشرکان، آنان که طاعتشان را به ریا آمیخته اند، فاسقان نماز خوان و… معرفی می کند.[۴۸۳]
در رأی نهایی فخر رازی، اصحاب اعراف اشراف اهل بهشت و قیامتند که بر اعراف می نشینند تا بر احوال دوزخیان و بهشتیان اطلاع یابند، سپس خدا آنها را به درجات عالی جنت وارد می کند. چنانچه از رسول خدا(ص) روایت شده است:
«ان اهل الدرجات العلا لیراهم من تحتهم کما ترون الکوکب الدری فی أفق السماء و ان أبابکر و عمر منهم.» لذا «لایدخلون الجنه» مربوط به زمان وقوف آنها در اعراف و در«هم یطمعون» طمع - مانندآیه ۸۲ شعراء[۴۸۴]- به معنی یقین است.»[۴۸۵]
ابن کثیر پس از نقل برخی روایات متفاوت، روایتی از ابن عباس به این مضمون می آورد که اعراف دیواری بین بهشت و دوزخ است و اصحاب اعراف بر آن قرار دارند تا اینکه خدا به آنها عافیت داده، وارد بهشتشان می کند و… آنها «مساکین بهشت» نامیده می شوند. وی چند طریق برای این روایت ذکر می کند وآن را اصح روایات می داند.[۴۸۶]
المنار طبق نظر جمهور- به دلیل کثرت روایات وارد شده در این معنا- اصحاب اعراف را کسانی دانسته اند که سیئات و حسنات آنها برابر است. وی سلام به بهشتیان و شناخت چهره ی دوزخیان و بهشتیان را متناسب با مقام آنها ندانسته و در رفع این اشکال کوشیده است. وی درباره ی روایتی که آلوسی از ابن عباس از ضحاک نقل کرده -که اصحاب اعراف؛ عباس، حمزه، علی(ع)، جعفر هستند که بر صراط می ایستند و دوستان خود را به سفیدی چهره و دشمنانشان را به سیاهی چهره می شناسند- می گوید: چنین روایتی در کتب تفسیری ندیدم و آلوسی ان را از کتب شیعه نقل کرده …از نظر سیاق و نظم کلام جدا بعید است.[۴۸۷]
مجمع البیان و روض الجنان بعد از نقل برخی از اقوال مذکور روایتی آورده اند که امام صادق(ع) فرمود: اعراف، تپهاى است میان بهشت و دوزخ. هنگامى که خوبان به بهشت رفتهاند، پیامبران و جانشینان آنها با گروه گنهکار، در آنجا مىایستند، درست مثل اینکه فرمانده لشکر با سپاهیان ضعیف و شکست خورده خود، در یک جا بایستند. سپس خلیفه پیامبر رو به گنهکاران کرده، گوید: ملاحظه کنید، برادران نیکوکار شما به بهشت رفتهاند. آنها بر نیکان بهشتى سلام مىدهند، این است معناى «وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّه أَنْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ». «و هم یطمعون» حال همان گناهکاران است که به امید شفاعت انبیا وامامان طمع دخول در بهشت را دارند. «أهؤُلاءِ الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لا یَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَهٍ»[۴۸۸] قول شفیعان به دوزخیان است که گروه ناتوان را تحقیر و زندگی دنیایی خود را به رخ آنها می کشیدند و در ادامه ی همین آیه «ادْخُلُوا الْجَنَّه لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ» سخن ایشان با ناتوانان است.
آنان مؤید روایت فوق را، روایت منقول از عمر بن شیبه و دیگران می دانند که می گوید: على(ع) قسمت کننده بهشت و دوزخ است و نیز روایتی که پیامبر(ص) به على(ع) فرمود: گویى ترا در روز قیامت مىنگرم که عصایى بکف دارى. قومى را به بهشت و قومى را بدوزخ مىرانى.و روایت ابو القاسم حسکانى که- مرفوعاً- نقل کرده است: اصبغ بن نباته گفت: در حضور على(ع) نشسته بودم، (ابن الکواء) شرفیاب شد و از این آیه پرسید. حضرت فرمود: واى بر تو! ما در روز قیامت میان بهشت و دوزخ مىایستیم. ما یاران خود را به سیمایشان مىشناسیم و آنها را داخل بهشت مىکنیم و دشمنان خود را به سیمایشان مىشناسیم و داخل جهنم مىکنیم.[۴۸۹]
علامه طباطبایی(ره) اقوال مختلف درباره ی اصحاب اعراف را آورده، ثابت می کنند طبق سیاق آیات، آنها انسان هایی اهل منزلت و مقامند؛ نه مستضعفین و نه جن و ملائکه. به نظر ایشان «لم یدخلوها وهم یطمعون» حال اصحاب جنت را بیان می کند و در آیه ی « وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمین»[۴۹۰] مرجع ضمیر در «قالوا» و «ابصارهم» اصحاب جنت هستند. علامه(ره) می گویند به نظر اغلب مفسران اصحاب اعراف کسانى هستند که نه حسناتشان بر سیئاتشان ترجیح دارد و نه سیئاتشان بر حسناتشان.
و عمده چیزى که به آن استناد کردهاند روایاتى است که در این معنا آمده است.[۴۹۱] ایشان در نقد این روایات می گویند: میزان یا به رجحان حسنات سنگین مىشود و یا به رجحان سیئات خفیف؛ اما اینکه حسنات و سیئات در میزان با هم برابر باشد فرض ندارد زیرا معنا ندارد میزان هم سنگین شود و هم سبک و اگر هم فرض کنیم کسانى باشند که حسنات و سیئاتشان با هم برابر باشد چنین کسانى مانند کفار و مستضعفینى هستند که حجت بر آنها تمام نشده و در اثر ضعف مشاعر مکلف به تکلیف نگردیدهاند؛ ولی این افراد اصحاب اعراف نمی توانند باشند؛ چون برای اصحاب اعراف خصوصیاتی ذکر شده است که با خصوصیات مستضعفان سازگاری ندارد.[۴۹۲]
ایشان در پایان می افزاید: بعید نیست که روایات این باب دستخوش اشتباهات ناقلین روایت و کج فهمى آنان شده باشد. مثلاً ممکن است رسول خدا(ص) یا بعضى از امامان فرموده باشند که جماعتى از مستضعفین هستند که خداوند آنان را یا به شفاعت شفعاء و یا به مشیت خود داخل بهشت مىسازد، آن گاه راوى فرمایش آن جناب را در اثر نقل به معنى به این صورت که مىبینى درآورده باشد، مخصوصاً این اختلال در نقل به معنى و مضمون، در روایات وارده از ابن عباس و ابن مسعود و حذیفه و امثال آنان که مىگوید: رجال اعراف کسانىاند که حسنات و سیئاتشان برابر باشد، به خوبى به چشم مىخورد، چون این دسته از روایات اختلاف فاحشى در متن آنها است و همچنین روایت قمى از امام صادق(ع) که اگر به دقت مطالعه شود صدق ادعاى ما معلوم مىگردد.[۴۹۳]
تفسیر نمونه ذیل این آیات و روایات می گوید:گرچه ظاهر آیات و روایات در ابتدا متضاد به نظر مىرسد و شاید همین امر سبب شده است که مفسران در این باره اظهار نظرهاى متفاوت کنند، اما با دقت روشن مىشود که نه تنها تضادى وجود ندارد، بلکه همه یک واقعیت را تعقیب مىکنند. از مجموع آیات و روایات چنین استفاده مىشود که اعراف گذرگاه صعب العبورى بر سر راه بهشت است. طبیعى است که: افراد نیرومند و قوى یعنى صالحان و پاکان با سرعت از این گذرگاه عبور مىکنند اما افرادى که خوبى و بدى را به هم آمیختند در این مسیر وامىمانند و سرپرستان جمعیت و پیشوایان قوم در گذرگاههاى سخت همانند فرماندهانى که در این گونه موارد در آخر لشکر راه مىروند تا همه سپاهیان بگذرند، در آنجا توقف مىکنند تا به کمک ضعفاى مومنان بشتابند و آنها که شایستگى نجات را دارند در پرتو امدادشان رهایى یابند.
بنا بر این در اعراف، دو گروه وجود دارند: ضعیفان و آلودگانى که در رحمتند و پیشوایان بزرگى که در همه حال یار و یاور ضعیفانند، بنا بر این قسمت اول آیات و روایات اشاره به گروه نخستین یعنى ضعفا و قسمت دوم اشاره به گروه دوم یعنى بزرگان و انبیاء و امامان و صلحا دارد.سپس به روایت علی بن ابراهیم از امام صادق(ع) که ذکر شد، استناد می کند.[۴۹۴]
می بینیم تفسیر نمونه - تنها تفسیری که با توجه بیشتر در این روایات مختلف در توضیح و جمع بین آنها کوشیده - دقت المیزان را نداشته است؛ زیرا هرچند مفهوم کلی دسته ای از روایاتی که اصحاب اعراف را معرفی می کنند این باشد که “آنها افرادى هستند که خوبى و بدى را به هم آمیخته اند.” اما لفظ عبارت در برخی روایات که این مفهوم را دارد، این چنین است:” آنها حسنات و سیئات برابر دارند” بر این جمله از روایات، طبق آیات قرآن، نقد علامه وارد است. تمام تفاسیر روایاتی را نقل کرده اند که اصحاب اعراف را کسانی معرفی کرده اند که حسنات و سیئات برابر دارند اما هیچ کدام به نکته ای که علامه درباره ی آن -طبق آیات دیگر قرآن- گفته اند، اشاره نکرده اند.
بند ششم: آیات اعلان برائت
در ذیل آیات مربوط به اعلان برائت از مشرکان[۴۹۵] روایاتی نقل شده که بر اساس آنها تقریبا تمام مفسران اتفاق نظر دارند که هنگامى که این سوره- یا آیات نخستین آن- نازل شد پیامبر اسلام(ص) براى ابلاغ، آن را به ابو بکر داد تا در موقع حج در مکه براى عموم مردم بخواند سپس آن را گرفت و به امام على(ع) داد و امام على(ع) مأمور ابلاغ آن گردید و در مراسم حج به همه ی مردم ابلاغ کرد گرچه جزئیات آن را متفاوت نقل کردهاند.[۴۹۶] در این روایات از جهات مختلف تفاوت های بسیاری وجود دارد اما در اینجا اختلافات آخرین جمله ی آن ها که راجع به امام علی (ع) است مد نظر ماست. روایات با الفاظ متفاوتی این موضوع را بیان می کند؛
لا یذهب بها الا رجل منى و انا منه
لا یبلغها الا انا او رجل من اهل بیتى فبعث بها مع على
الا انى امرت ان ابلغه انا او رجل من اهل بیتى
لا یؤدى عنى الا انا او رجل منى
و لکن جبرئیل جاءنی فقال لن یؤدى الا انت او رجل منک
لا ینبغى لاحد ان یبلغ هذه الا رجل من اهلى، فدعا علیا فاعطاه ایاه لا یبلغ عنى غیرى او رجل منى یعنى علیا.[۴۹۷]
اختلاف روایات موجب اختلاف در آراء مفسران نیز شده است به عنوان نــمونه یکی از این روایات را آورده ایم: ابن کثیر ازعبد اللّه بن أحمد بن حنبل از محمد بن سلیمان از محمد بن جابر از سماک از حنش از علی (ع ) نقل کرده است:
«لما نزلت عشر آیات من براءه على النبی صلى اللّه علیه و سلم دعا النبی صلى اللّه علیه و سلم أبا بکر فبعثه بها لیقرأها على أهل مکه ثم دعانی فقال: «أدرک أبا بکر فحیثما لحقته فخذ الکتاب منه فاذهب إلى أهل مکه فاقرأه علیهم» فلحقته بالجحفه فأخذت الکتاب منه و رجع أبوبکر إلى النبی صلى اللّه علیه و سلم فقال: یا رسول اللّه، نزل فیّ شیء؟ فقال «لا ولکن جبریل جاءنی فقال:لن یؤدی عنک إلا أنت أو رجل منک»
«وقتی آیات برائت نازل شد، پیامبر اکرم(ص) ابوبکر را فرستاد تا آنها را بر اهل مکه قرائت کند پس مرا خواند و فرمود:هرجا ابوبکر را دیدی به او ملحق شو، کتاب را از او بگیر، به سوی مکه برو و آن را برای مردم بخوان. در جحفه به او ملحق شدم و کتاب را از او گرفتم. ابوبکر برگشت و به پیامبر(ص) گفت: یا رسول الله درباره ی من چیزی نازل شده است؟ فرمود: نه ولی جبرئیل نزد من آمد وگفت:« لن یؤدی عنک إلا أنت أو رجل منک»
ابن کثیر راوی اسناد روایت را ضعیف می داند …[۴۹۸]
فخر رازی معتقد است قول پیامبر(ص) که فرمود: «لا یبلغ عنی الا رجل منی» دلالت بر فضیلت علی بر ابوبکر ندارد. سنت عرب است که وقتی بزرگی از آنها عهد و عقدی می بست کسی آن را نمی گشود مگر خودش یا اقربینش مانند برادر یا عمویش.[۴۹۹]
علامه(ره) پس از نقل روایاتی در این باره که الفاظ مختلف و مضمون متحدی دارند می فرماید:
«از آنچه نقل شد به خوبى به دست مىآید که آنچه که از این همه روایات در داستان فرستادن على(ع) به اعلام برائت و عزل ابى بکر از قول جبرئیل آمده این است که جبرئیل گفت: کسى از ناحیه تو پیامى را به مردم نمىرساند جز خودت و یا مردى از خودت. و همچنین جوابى که رسول خدا(ص) به ابى بکر داد در همه روایات این بود که فرمود: هیچ کس پیامى از من نمىرساند مگر خودم و یا مردى از خودم. پس معلوم شد که آن وحى و این کلام رسول خدا(ص) مطلق است و مختص به اعلام برائت نیست، بلکه شامل تمام احکام الهى مىشود و هیچ دلیلى نه در متون روایات و نه در غیر آن یافت نمىشود که به آن دلیل بگوئیم کلام و وحى مزبور مختص به اعلام برائت بوده، و همچنین مساله منع از طواف با حالت عریان و منع از حج مشرکین در سنوات بعد و تعیین مدت عهدهاى مدتدار و بى مدت، همه اینها احکام الهیهاى بوده که قرآن آنها را بیان کرده است. پس دیگر چه معنایى دارد که امر آنها را به ابى بکر ارجاع دهد و زمانى که صداى على(ع) گرفته مىشد تا جایى که کسى صداى ایشان را نمىفهمید، ابو هریره آنها را به تنهایى جار بزند اگر این معنا جایز بوده چرا براى ابو بکر جایز نباشد؟ (و چرا رسول خدا(ص) ابوبکر را عزل کرد؟)
اینکه بعضى از مفسرین مانند ابن کثیر و امثالش گفتهاند “آیه مخصوص به حکم برائت است” مقصودشان در حقیقت توجیه همین روایات بوده و لذا گفتهاند: على(ع) تنها مأمور بوده به اینکه حکم برائت را به اهل جمع برساند نه سایر احکام را، چون آنها را ابو هریره و ابو بکر رساندند و انتخاب على(ع) تنها براى رساندن برائت، آنهم نه از نظر این است که در شخص على خصوصیتى بوده بلکه از این نظر بوده که با رسم عرب آن وقت وفق مىداده لذا مىبینیم ابو بکر هم چنان امیر الحاج هست و عدهاى از قبیل ابى هریره از طرفش مأمورند که در میان مردم سایر احکام را جار بزنند و على(ع) یکى از این عده و از مأمورین ابى بکر بوده…
اى کاش مىفهمیدیم از کجا چنین مسلم گرفتهاند که جمله “از تو پیامى نمىبرد مگر خودت یا مردى از خاندانت” منحصراً مربوط به برائت و نقض عهد است و بیش از این را نمىرساند؟ و حال آنکه هیچ دلیلى از عقل و نقل بر این انحصار دیده نمىشود، بلکه جمله مذکور به خودى خود و به تمام معنا ظهور دارد در اینکه هر چه را که رساندنش وظیفه رسول اللَّه است جایز نیست کسى آن را برساند مگر خود آن حضرت و یا مردى از خاندانش چه اینکه نقض عهدى از جانب خدا باشد مانند برائت در مساله مورد بحث و یا حکم الهى دیگرى باشد که رساندنش وظیفه شخص رسول(ص) بوده باشد.
و اگر اهل بحث انصاف داشته باشند اعتراف مىکنند که میان جمله” لا یؤدى عنک الا انت او رجل منک” و جمله” لا یؤدى الا انت او رجل منک” فرق هست. زیرا اگر به عبارت اولى تعبیر مىشد اشتراک در رسالت را مىرسانید و معنایش این مىشد که: “این رسالت را کسى جز تو و یا مردى از خاندان تو به مردم نمىرساند” بخلاف عبارت دومى که از این جهت ساکت است. هم چنان که میان جمله اولى و جمله” لا یؤدى منک الا رجل منک” نیز فرق است زیرا اگر به عبارت دومى تعبیر شده بود رسالتهاى غیر ابتدایى را که همه شایستگان از مؤمنین مىتوانستند عهدهدار آن شوند نیز شامل مىشد پس مقصود و معناى اینکه فرمود:” لا یؤدى عنک الا انت او رجل منک” این است که: اى محمد امور رسالتى که واجب بر شخص خود تو است، مانند رسالت ابتدایى که کسى جز خودت نباید مباشر آن باشد مردى از خاندانت مىتواند مباشر آن شود.
و اى کاش مىفهمیدیم چه باعث شد که آقایان وحى بودن کلام خداى تعالى را که جبرئیل براى رسول خدا (ص) آورد و گفت:” لا یؤدى عنک الا انت او رجل منک” مسکوت گذاشته و آن را از باب یکى از سنن جارى عرب دانسته و گفتهاند: در عرب رسم بوده که هیچ عهدى نقض نشود مگر بوسیله شخص معاهد و یا مردى از خانوادهاش. و اگر این رسم در عرب بوده چرا در هیچ یک از تواریخ ایام عرب و جنگهاى آنان اثرى از آن دیده نمىشود…اگر حادثه مورد بحث یک سنت غیر نکوهیدهاى بوده لا بد باید بگوئیم رسول خدا (ص) از آن غفلت داشته… حال آنکه آن حضرت مثل اعلاى در مکارم اخلاق و رعایت حزم واحتیاط و حسن تدبیر بود و بفرضى که آن حضرت فراموش کرد یارانش چرا یادآوریش نکردند؟ با اینکه مطلب یک امرى نبوده که بحسب عادت فراموش شود.[۵۰۰]
صاحب المنار می گوید: «جمله “او رجل منى- و یا مردى از خاندان من” که در روایت سدى آمده، در روایات دیگرى که طبرى و دیگران نقل کردهاند تفسیر شده، چون در آن روایات آمده:” او رجل من اهل بیتى- و یا مردى از اهل بیتم"، که این نص صریح، تاویلى را که شیعیان از کلمه” منى” کرده و گفتهاند معنایش این است که” نفس على مثل نفس رسول اللَّه(ص) است، و على مثل او بوده و از سایر صحابه افضل است” باطل مىسازد.[۵۰۱]»
علامه(ره) در نقد آن می فرماید:
روایاتى که وى مىگوید طبرى و دیگران آوردهاند همان روایاتى است که گفته بود احمد به سند حسن از انس روایت کرده که رسول خدا(ص) آیات برائت را به ابى بکر داد و وقتى ابى بکر به ذى الحلیفه رسید پیامبر فرمود:” این رسالت را ابلاغ نمىکند مگر من و یا مردى از اهل بیتم” و آن گاه آیات برائت را به على واگذار کرد و او را روانه ساخت و بر کسى پوشیده نیست که این روایت همان است که ما قبلا از انس نقل کردیم و در آن داشت:” او رجل من اهلى” و این مقدار تفاوت در” اهل من” و” اهل بیتم” ناشى از این است که راویان حدیث روایت را نقل به معنا کردهاند.
اولین اشکال این است که جمله “او رجل منى” آن طور که وى ادعا کرده که تنها در روایات سدى آمده و آن را هم ضعیف دانسته، نیست زیرا اصل و ریشه آن عبارت، وحى است که معظم روایات صحیح و زیاد آن را اثبات نموده است، و روایتى که دارد:” من اهل بیتى” و مشار الیه، آن را روایات زیاد وانمود کرده فقط یک روایت است، آن هم روایت انس است که تازه در نقل دیگرى به جاى” من اهل بیتى” در همان روایت نیز” من اهلى” آمده است.
۷-۱ ضابطهمند سازی، بهسازی، زیباسازی، مقاوم سازی و مصون سازی مدارس با رعایت اصول معماری اسلامی ایرانی، مکان یابی و توزیع فضا به تناسب نیازها، طراحی و ساخت مجتمع های آموزشی و تربیتی و توسعه مشارکت مردم و نهادهای مدیریت شهری در احداث و نگهداری مدارس.
۷-۲ احداث واحدهای آموزشی و پرورشی جدید متناسب با افزایش جمعیت و الزام سازندگان شهرک ها به احداث واحدهای مورد نیاز آموزش و پرورش.
۷-۳ ارائه الگو و ضابطه لازم الرعایه از طرف وزارت آموزش و پرورش برای ساخت مدارس.
۷-۴ تجهیز مدارس به فناوری اطلاعاتی و ارتباطی و فراهم آوردن زمینه استفاده بهینه از آموزش های مرتبط با فناوری های نو در مدارس.
۸- ارتقاء نقش و اختیارات مدرسه در تحقق اهداف و مأموریت های مندرج در بند یک سیاست های کلی و تقویت مناسبات صحیح و سازنده آموزش و پرورش با خانواده ها، رسانه ها و جامعه.
۹ - تقویت آموزش و پرورش مناطق مرزی با تأکید بر توانمند سازی معلمان و دانش آموزان این مناطق.
۱۰- تأمین ثبات مدیریت در آموزش و پرورش با رویکرد ارزشی و انقلابی و دور نگه داشتن محیط آموزش و پرورش از دسته بندیهای سیاسی.
۱۱- هماهنگی و انسجام بین اهداف، سیاستها، برنامهها و محتوای تعلیم و تربیت در آموزش و پرورش، آموزش عالی و سایر دستگاههای مرتبط.
۱۲- ارتقاء جایگاه آموزش و پرورش از نظر شاخصهای کمّی و کیفی در سطح منطقه و جهان به منظور تحقق اهداف سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران.
۱۳- استقرار نظام جامع رصد، نظارت، ارزیابی و تضمین کیفیت در نظام آموزش و پرورش.
۲-۴- بخش چهارم پیشینه تحقیق:
مرتبه اصلی توجه به آموزش نیروی انسانی از زمان موج پیشرفتهای عظیم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شکل گرفت، اگرچه ریشه آن در دهه ها و قرون قبل یافت میشود. این تحولات علاوه بر این که شرایط لازم برای ورود به مشاغل مختلف را دگرگون ساخت و بخشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی، مدارک تحصیلی بالاتری را به عنوان شرط ورود به مشاغل قرار دادند، آموزش نیروی انسانی در ضمن کار نیز مورد توجه خاص قرار گرفت. بررسی سیر تحول سازمانها در ممالک توسعه یافته نیز بر این ادعا صحه میگذارد که رمز موفقیت این سازمانها، توجه ویژه به تحصیلات، بازآموزی و آموزشهای تخصصی در حین کار بوده است. بنابراین در قرن بیستم آموزش ضمن خدمت در بسیاری از ممالک توسعه یافته شکل گرفته و در نیمه دوم نهادینه گردید.
۲-۴-۱ پیشینه تحقیق در داخل کشور
تحقیقات فراوانی در زمینه آموزش کارکنان و مدیران در قالب دوره های آموزشی ضمن خدمت در داخل کشور انجام شده است که بشرح مختصر برخی از آنها پرداخته می شود.
۲-۴-۱-۱ پیشینه تحقیق در داخل کشور( پایان نامه )
پژوهش۱ :
عنوان تحقیق : بررسی تأثیر آموزشهای ضمن خدمت بر عملکرد کارکنان بانک سپه استان تهران
پژوهشگر: غلامرضا احمدی
دانشگاه : دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز
تاریخ تحقیق:۱۳۸۷
فرضیه اصلی: بین دوره های آموزش ضمن خدمت با عملکرد کارکنان بانک سپه استان تهران رابطه معنا داری وجود دارد.
فرضیه های فرعی:
بین دوره های آموزش ضمن خدمت با افزایش توانایی های فردی و سازمانی کارکنان رابطه معنا داری وجود دارد.
بین دوره های آموزش ضمن خدمت با افزایش سطح دانش و بروز کردن آگاهی های تخصصی کارکنان رابطه معنا داری وجود دارد.
بین دوره های آموزش ضمن خدمت با میزان رشد و ترفیع کارکنان رابطه معنا داری وجود دارد.
نتیجه گیری:
۱-فرضیه وجود رابطه معنا داری بین دوره های آموزش ضمن خدمت با افزایش توانایی های فردی و سازمانی کارکنان مورد تائید قرار گرفت.
۲- فرضیه وجود رابطه معنا دار بین آموزش ضمن خدمت با افزایش سطح دانش و به روز کردن و افزایش آگاهی های تخصصی کارکنان مورد تائید قرار گرفت.
۳-فرضیه وجود رابطه معنا دار بین دوره های آموزش ضمن خدمت با میزان رشد و ترفیع مورد تائید واقع گردید.
پژوهش ۲ :
عنوان تحقیق: مقایسه نظرات معلمان درباره عملکرد مدیرانی که دوره های آموزش ضمن خدمت را گذرانده اند با مدیرانی که این دوره ها را نگذرانیده اند در مدارس راهنمایی شهر اهواز
پژوهشگر: جاسم بانوئی
دانشگاه : دانشگاه علامه طباطبایی
تاریخ تحقیق:۱۳۸۲
فرضیه تحقیق:این فرضیه در زمینه عملکرد ، تصمیم گیری ، برنامه ریزی ، سازمان دهی ، انگیزش ، نظارت ، کنترل و روابط انسانی و مقایسه این موارد در دو گروه می باشد.
نتیجه گیری: این نتیجه بدست آمد که تمامی فرضیه های ما تائید شده اندو از نظر عملکرد ، انگیزش ، روابط انسانی ، کنترل ، نظارت ، سازمان دهی ، تصمیم گیری و برنامه ریزی بین هر هر دو گروه آموزش دیده و ندیده تفاوت معنا داری آماری وجود دارد.
پژوهش ۳ :
عنوان تحقیق : بررسی تأثیر آموزشهای مدیریتی بر عملکرد مدیران مدارس شهرستان پاکدشت
پژوهشگر: مهناز قمی
دانشگاه : دانشکده مدیریت دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز
تاریخ تحقیق :۱۳۸۳
طرح پژوهش : در این تحقیق بر آنیم تا ضمن بررسی تأثیر متغیر مستقل (آموزش مدیران ) بر روی متغیر های وابسته ( برنامه ریزی ، سازمان دهی ، هماهنگی ، تصمیم گیری ، کنترل ) را سنجیده و همچنین آگاهی پیدا کنیم از دیدگاه معلمین در خصوص آموزشهای مدیریتی و پیشنهاد هایی برای رفع نواقص این آموزشها ارائه دهیم.
نتیجه گیری : فرضیه های تحقیق به جزءیک فرضیه رد شد پس میتوان نتیجه گرفت آموزشهای مدیریتی بر عملکرد مدیران تأثیر مثبت می گذارد.
پژوهش ۴ :
عنوان تحقیق : برسی میزان اثر بخشی دوره های آموزش ضمن خدمت کارشناسان سازمان بازیافت و تبدیل مواد شهرداری مشهد
۲-۳-۸ دیدگاههای مختلف و ابعاد در مورد رفتار شهروندی سازمانی
در مورد رفتار شهروندی سازمانی تعاریف متعددی وجود دارد که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
رفتار شهروندی را به عنوان رفتارهایی توصیف میکنند که فراتر از (ماورای) عملکرد وظیفهای و مهارت فنی قرار می گیرند، به عبارت دیگر رفتارهایی مانند حمایت،تایید و پشتیبانی از محیط، بافت وشرایط روانشناسی، اجتماعی و سازمانی را شامل میشود که به عنوان تسهیل کننده های اصلی انجام وظایف عمل میکنند (والتر برمن[۳۸]،۲۰۰۱، ص ۱).
رفتار شهروندی بیانگر فعالیت های کاری مرتبط، داوطلبانه و اختیاری است و به طور غیر مستقیم و ضمنی از طریق توصیف رسمی شغل و سیستم های پاداش سازماندهی شده و در نهایت کارائی و اثربخشی وظایف سازمان را ارتقاء میدهد ( علی محمد[۳۹]،۲۰۰۴، ص۲۹).
در تعریفی دیگر از ارگان، وی رفتار شهروندی سازمانی را به آن دسته از رفتارهایی اطلاق میکند که کارکنان سازمان در آن اثربخشی عملکردشان را صرف نظر از اهداف بهره وری شخصی ارتقاء می دهند. مجموعه ای از رفتارهای داوطلبانه و اختیاری که بخشی از وظایف رسمی فرد نیستند، اما با این وجود توسط وی انجام و باعث بهبود موثر وظایف و نقش های سازمان می شوند(اپل بام و همکاران،۲۰۰۴).
همانطور که گفته شد مفهوم رفتار شهروندی سازمانی دارای تعاریف متعددی بوده و هم چنین از دیدگاه های مختلف دارای ابعاد و انواع گوناگونی میباشد.
۲-۳-۹ ابعاد رفتار شهروندی سازمانی
۲-۳-۹-۱ پودساکف و همکاران
پودساکف و همکارانش در مطالعات خود به هفت بعد مشترک از سی نوع متفاوت رفتار شهروندی اشاره کرده اند:
-
- رفتارهای کمک کننده[۴۰]: رفتارهای کمک کننده شامل کمک کردن داوطلبانه به دیگران و یا جلوگیری از اتفاق افتادن مشکلات مربوط به کار می باشد.
-
- رادمردی[۴۱]: رادمردی نوعی از رفتار شهروندی سازمانی است که نسبت به رفتارهای کمک کننده توجه بسیار کمتری به آن شده است. ارگان (۱۹۹۰) رادمردی را به عنوان تمایل به تحمل شرایط اجتناب ناپذیر ناراحت کننده در کار بدون شکایت و ابراز ناراحتی تعریف کرد.
-
-
- وفاداری سازمانی[۴۲]: پیروی از موازین سازمان و عمل کردن به وظایف، ماورای علایق کوته بینانه فردی،گروه های کاری و یا بخش هاست. این دسته از رفتارها شامل دفاع از سازمان در مقابل تهدیدات، مشارکت در بدست آوردن حسن شهرت برای سازمان و مشارکت با دیگران برای دستیابی به منافع کل می باشد.
-
-
- اطاعات سازمانی[۴۳]: اطاعت سازمانی به معنی پذیرش ضرورت و مطلوبیت قانون های منطقی و مقررات سازمانی است که در شرح شغل ها و خط مشی های سازمان انعکاس می یابد. احترام به قوانین و دستوالعمل ها، متعهد بودن به اتمام کار در زمان مقرر و توجه کافی به کار بیانگر اطاعت است. حاصل این رفتار درونی کردن و پذیرش قوانین سازمانی، مقررات و رویه ها حتی در حالت عدم نظارت می باشد.
-
- ابتکارات فردی[۴۴]: رفتار فرانقشی است که ماوراء حداقل نیازمندی های کلی مورد انتظار قرار دارد. نمونه هایی از چنین رفتارهایی شامل فعالیت های خلاقانه داوطلبانه و طراحی های نوآورانه برای بهبود وظیفه شخصی و یا عملکرد سازمانی است.
-
- رفتار یا فضیلت مدنی [۴۵]: این رفتار از علاقه یا تعهد به سازمان ناشی میشود. نظارت بر محیط به منظور شناسایی فرصت ها و تهدیدات حتی با هزینه شخصی نمونه ای از این رفتار است.
-
- توسعه خود [۴۶]: شامل رفتارهای داوطلبانه کارکنان به منظور بهبود دانش، مهارت ها و توانایی هایشان می باشد. ویژگی چنین رفتاری این است که یادگیری مجموعه جدیدی از مهارت ها به منظور توسعه دامنه مشارکت در سازمان انجام می گیرد.( پودساکوف، ۲۰۰۰، ص ۵۱۶).
۲-۳-۹-۲ نت میر [۴۷]
نت میر (۱۹۹۷) نیز رفتار شهروندی سازمانی را در قالب چهار دسته تقسیم بندی می نماید :
-
- جوانمردی
-
- آداب اجتماعی
-
- وجدان کاری
-
- نوع دوستی (Castro et al ,2004, 29p.30)
۲-۳-۹-۳ لیوبا ماکوزی[۴۸]
این محقق رفتار شهروندی سازمانی را به دو نوع تقسیم کرده است :
-
- یاری و کمک مثبت و فعال
-
- اجتناب از رفتارهایی که به همکاران و سازمان فرد لطمه وارد میکند (,Vigoda,2000,p.185 به نقل از مقیمی، ۱۳۸۴)
۲-۳-۹-۴ اسمیت
وی در خلال سال ۱۹۸۳ ابعاد رفتاری زیر را برای بعد «اطاعت و تبعیت پذیری عمومی» مطرح نموده است که به قرار زیر است :
-
- حضور در محیط کاری فراتر از هنجارها و نرمهای پذیرفته شده.
-
- اخطارها و تذکرات را در صورتی که افراد به آمدن یا حضور سر کار نباشند، افزایش دهید.
-
- وقت شناسی
-
- استراحت و مرخصی های غیر موجه و به دور از انصاف را ثبت و محاسبه کنید.
-
- استراحت و مرخصی های فوق العاده را درخواست نکنید.
-
- زمان های غیر ضروری و بیرون از کار را محاسبه نکنید.
-
- بیشترین زمان ارتباطات را به وسیله گفتگو های تلفن شخصی سپری نکنید.
-
- وقت زیادی را در بحث و گفتگوهای دلخواه شخصی سپری نکنید.(زارعی متین و همکاران، ۱۳۸۵)
۲-۳-۹-۵ ارگان
شاید بتوان گفت که معتبرترین تقسیم بندی ارائه شده دربارۀ مولفه های رفتار شهروندی سازمانی توسط ارگان ارائه شده است که در تحقیقات مختلف مورد استفاده قرار گرفته است.این ابعاد عبارتند از :
-
- آداب اجتماعی : رفتاری است که توجه به مشارکت در زندگی اجتماعی سازمانی را نشان می دهد.
-
- نوع دوستی : عبارت است از کمک کردن به همکاران در عملکرد مربوط به وظایفشان (Castro et al ,2004,p.30).
-
- وجدان کاری : رفتاری است که فراتر از الزامات تعیین شده بوسیله سازمان در محیط کار می باشد.
-
- جوانمردی : عبارت است از تمایل به شکیبایی در مقابل مزاحمت های اجتناب ناپذیر و اجحافهای کاری بدون اینکه گله و شکایتی صورت گیرد.
-
- نزاکت : این رفتار درباره اندیشیدن به این است که چطور اقدامات فرد بر دیگران تأثیر میگذارد. (Marckozy &Xin ,2004,p.3)
۲-۳-۹-۶ گراهام
وی با مرور نظریه های قدیم و جدید تعدادی از باورها و تمایلات رفتاری را مشخص کرد که با هم آنچه را تشکیل می دهند،که توسط اینکلز[۴۹] “ نشانه های شهروندی “ نام نهاده شده است، این نشانه های شهروندی عبارتند از :
-
- اطاعت پذیری : به معنای احترام برای ساختارها و فرایند های منظم است، شهروند مسئول قدرت های قانونی را می شناسد و از آنها اطاعت میکند.
- وفاداری : معنای اخلاقی فراتر از سعادت و خوشبختی شخصی را دارد. شهروند با وفا، به منافع و ارزش جامعه علاقه مند و به فکر رشد و بقای جامعه است و برای منافع عمومی داوطلبانه تلاش میکند.