چنان چه انسان از حقوق خویش و دیگران آگاهی یابد؛ روابط اجتماعی اش را بر اساس موازین صحیحی تنظیم می کند.
۲-۱-۱-۱-۳-۲- ظرفیت شناسی:
آشنایی فرد با قابلیت ها و توانمندی هایش بخش دیگری از خودآگاهی وی را شامل می شود. این آشنایی در صورتی که با سپاسگذاری از خدای متعال همراه گردد، باعث افزایش نعمت های الهی می شود: «اگر شکرگذاری کنید،(نعمت خود را )بر شما خواهم افزود.» در آموزه های دینی سفارش شده ایم که از نعمت های الهی استفاده ی لازم را ببریم. پیامبر بزرگوار اسلام می فرماید:از نعمتی که خدا به تو داده است، بهره گیر»[۴۳]
منظور از خودشناسى، شناختن انسان است از آن جهت که داراى استعدادها و نیروهایى براى تکامل انسانى است؛ شناختى که همواره بستر حرکت به سوى مقصدى برتر را فراهم آورد. شناخت انسان از خویشتن چنان جایگاهى دارد که نزدیک به سى روایت براى اهمیت آن، در کتاب شریف غررالحکم از حضرت على علیه السلام نقل شده است. حضرت علی (علیه السلام)مى فرماید: «کسى به اوج خوشبختى مى رسد که به خودشناسى رسیده باشد.»
۲-۱-۱-۱-۳-۳- کاستی شناسی:
همان گونه که آدمی توانمندی های ویژه ای دارد،از ضعف هایی نیز رنج می برد که درک آن، شجاعت درونی و سعه ی صدر می طلبد؛ زیرا پذیرفتن عیوب، کاری است بسیار دشوار که توجه به آن در خودآگاهی و بصیرت آدمی نقش ویژه ای ایفا می کند.
۲-۱-۱-۱-۳-۴- رغبت شناسی:
این محور از خودآگاهی به تمایلات و علایق فرد می پردازد. در این نوع خودآگاهی، فرد با آگاهی به گرایش های فطریش نظیر گرایش به عشق، پرستش، دانش، زیبایی و خلاقیت و ابتکار و گرایش های اکتسابی اش قادر می گردد گرایش های فطری و اکتسابی را از یکدیگر تمیز دهد و تمایلات اصولی و منطقی اش را از غیر آن تفکیک کند.
۲-۱-۱-۱-۳-۵- زیبایی شناسی:
از ویژگی های مهم انسان، وابستگی او به نیازها و احتیاجات جسمی و روانی است. گاه این وابستگی به اندازه ای است که چگونگی تامین آن، عامل تعیین کننده ای در کیفیت رفتار و تکوین شخصیت فرد است. از اینرو، بایسته است فرد از نیازهای خویشتن، چگونگی عملکرد آن و تاثیر تامین و یا عدم تامین این نیازها اطلاع یابد تا زمینه هایی مناسب را برای سلامت روانی اش تدارک ببیند.
۲-۱-۱-۱-۳-۶- آرمان شناسی:
آدمی به همان اندازه که به نیازهایش تعلق دارد، به آرمان ها و آرزوهایش نیز وابسته است. آگاهی آدمی به آرمان ها و اهداف زمینه ساز تدابیری است که فرد را قادر می سازد به تفکیک دقیق آن از یکدیگر بپردازد و با حفظ چشم انداز خویش به آرمان هایش از تعقیب اهداف واقع بینانه باز نماند.[۴۴]
برترین شناخت، شناخت انسان نسبت به خویش است و عارف کسى است که خود را بشناسد و از هرچه او را پست مى کند، پاک سازد.»[۴۵] در جاى دیگر، حضرت مى فرماید: «من تعجب مى کنم از کسى که به دنبال وسایل گمشده خود مى گردد، در حالى که خودش را گم کرده است و به دنبال آن نمى گردد.»[۴۶] «اتحسب أنک جرم صغیر و فیک انطوى العالم الأکبر / و أنت الکتاب المبین الذى بأحرفه یظهر المضمر.» [۴۷]
۲-۱-۱-۲- قاطعیت«ابراز وجود»
۲-۱-۱-۲-۱- تعریف قاطعیت:
صراحت یعنی بیآمیختگی، روشنی، رک گویی، و صریح گفتن[۴۸]
قاطعیت یعنی جدیت لازم در بیان مطالب، دوری از رو در بایستیها در اظهار مطالب.
یکی دیگر از مؤلفه های هوش هیجانی قاطعیت است.
بین قاطعیت و هوش هیجانی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. با افزایش جرأت ورزی، هوش هیجانی نیز بالا می رود.
۲-۱-۱-۲-۲- قاطعیت در قرآن و روایات و روانشناسی:
از جهت قاطعیت، قرآن برهان قاطع است و هر جا قرار باشد قاطعانه برخورد نماید، قاطعانه برخورد می کند. گاهی به دوستان و پیامبران( علیهم السلام) قاطعانه هشدار میدهد و گاهی با منکران، مشرکان، منافقان، قاطعانه برخورد می کند و تحدی و مباهله قرآنی قاطعانهترین برخوردی است که بیان می کند.
قاطعیت یعنی دفاع از حقوق خود و بیان افکار و احساسات خود به شیوه ی مستقیم، صادقانه و مناسب.[۴۹] افراد جرأت ورز برای خود و دیگران احترام قائلند. آن ها منفعل نیستند و اجازه نمی دهند دیگران از آن ها سوء استفاده کنند و از طرف دیگر به خواسته ها و نیازهای دیگران احترام می گذارند. افراد فاقد جرأت ورزی نمی توانند از حقوق خود دفاع کنند. بی جرأتی یعنی منفعل و پشیمان، ترسو و متواضع بودن. بی جرأتی یعنی اهمیت ندادن به نیازها و خواسته های خود و پذیرفتن خواسته های دیگران حتی اگر این خواسته ها به ضرر خود شخص باشد. بی جرأتی نشانگر محترم نشمردن نیازهای خویشتن است. یکی از دلایل گرفتار شدن افراد به بی جرأتی، عدم آگاهی آن ها از حقوق فردی خود است و آنان فکر می کنند برای اینکه مفید و مؤدب باشند لازم است تسلیم خواسته های دیگران شوند. ترس و اضطراب انگیزه را ضعیف می کند،اما جرات و جسارت،انگیزه بخش است.انسان های شجاع از اقدام و عمل لذت می برند. در حدیث آمده که تاجر بدون جرات ثمری جز گرسنگی نخواهد داشت.انبیای الهی و پیشوایان دینی، دارای روحیه حماسی بوده اند.
بر والدین لازم است که فرزندان خود را شجاع و با جرأت تربیت کنند و با انواع تمرین ها و تجربه ها و رفاقت ها،آنان را از خجالت و ترس نابجا دور نمایند. امیر مؤمنان «علیه السلام» می فرماید:از هر کاری می ترسی، خیالی و واهی است. قرآن از انسان های شجاع و دلیر تعریف کرده و آنان را ستوده است.
قاطعیت را می توان اجرای به موقع و مناسب قانون و بهره گیری از قدرت مشروع برای اجرای عدالت
نسبت به خود و دیگران تعریف کرد.[۵۰]
برای اینکه بتوانیم کنترل مناسبی بر ارتباطاتمان، بر اساس ارزش ها و اعتقاداتمان داشته باشیم و به سلامت و رفاه جسمی و روانی خود اهمیت کافی دهیم، باید از مهارت قاطعیت در حد مطلوبی برخوردار باشیم. قاطعیت توانایی ابراز احساسات، عقاید،افکار و نیازهای خود به طور آشکار، صادقانه و البته مؤدبانه است؛ به طوری که حریم و ارزش های دیگران مورد حمله قرار نگیرد. مرز روشنی بین قاطعیت و پرخاشگری وجود دارد. در پرخاشگری به قوانین دیگران احترام نمی گذاریم و به احساساتشان بی توجهیم و حاصل آن چیزی جز کدورت در روابط بین فردی و افزایش تعارضات نیست،در حالی که قاطعیت موجب استحکام روابط ما، کاهش استرس و ایجاد احترام متقابل می شود، ما حق داریم:درخواستی که از ما می شود نپذیریم و به آن نه بگوییم،افکار و عقاید و احساساتمان را در صورت تمایل بیان کنیم. برای ابراز قاطعانه ی نظراتمان نیاز داریم خود درباره آنچه می گوییم مطمئن باشیم. صحبت خود را با لحنی محکم، محترمانه و مطبوع بیان کنیم. وقتی سؤال یا درخواستی از ما می شود، اگر در مورد پاسخمان مطمئن نیستیم، یا در مراحل تمرین قاطعیت هستیم، می توانیم پاسخ خود را به زمان مشخص دیگری موکول کنیم تا بتوانیم در مورد آن تصمیم گیری کنیم.[۵۱]
۲-۱-۱-۲-۳- اهمیت مهارت ابراز وجود
برای بعضی انسان ها گرفتن حق کار بسیار دشواری است.ابراز وجود نقطه ی مقابل شهامت نداشتن است. مهارت ابراز وجود توانمندی های بالقوه ی شخص را نمایان می کند و در نهایت باعث رضایت از خویش و افزایش اعتماد به نفس می شود. آموزش ابراز وجود برای رفع اضطراب های حادث از روابط اجتماعی متقابل افراد بسیار کاربرد دارد. مثلا اضطراب ناشی از عدم توانایی فرد در ارائه نظرات خود به دوستانش، ارائه ی این مهارت موثر است و با آموزش این مهارت مشکل او برطرف می شود.
ابرازوجود شامل بیان افکار و احساسات به شیوه ی صادقانه و مناسب است.ابراز وجود به معنای دفاع از حقوق خود در زمانی است که فرد احساس می کند دیگران از او سوء استفاده می کنند. آموزش ابراز وجود در مناسبات اجتماعی نقش مهمی دارد. کسانی که نمی توانند موقعیت های اجتماعی نگران کننده ی خود را بیان کنند یا فردی که در محیط کار نمی تواند نظرات خود را به همکارانش بگوید اگر آموزش مهارت ابراز وجود را بیاموزند می توانند بر مشکل خود فائق آیند. آموزش ابراز وجود خصوصا در نوجوانان اثر تربیتی خوبی دارد و می توانند پاره ای از انحرافات را که ناشی از ضعف درونی و عدم خود باوری است کاهش دهد.
محدوده تسامح و عفو و مدارا، در امور شخصی و حوزه شدت عمل و قاطعیت، درباره مسائل مربوط به اصول و ارزشهای دینی و دفاع از حق و عدالت است. درشتی و تندی در مورد اول، کاری ناپسند و غیر اخلاقی است و تسامح و انعطاف در مورد دوم، عین مداهنه و سازشکاری؛ در سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفته اند: «رسول خدا هیچ گاه برای شخص خود از کسی انتقام نگرفت، اما اگر حرمت های الهی شکسته می شد، برای خدا انتقام می گرفت.»
۲-۱-۱-۲-۴- محدوده شدت عمل و قاطعیت
۲-۱-۱-۲-۴-۱- حفظ اصول و ارزش ها:
امام باقر(علیه السلام) می فرمایند: خداوند متعال به حضرت شعیب(علیه السلام) وحی نمود که من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب می کنم؛ چهل هزار نفر از بدکاران و شصت هزار نفر از خوبان. شعیب عرض کرد: پروردگارا! بدکاران به خاطر بدی خود عذاب می شوند، ولی خوبان چرا؟ خداوند وحی نمود: آنان با اهل معصیت مداهنه نمودند و به خاطر خشم من، خشم نگرفتند.
۲-۱-۱-۲-۴-۲- مقابله با دشمنان:
عبارت قرآنی﴿ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ﴾[۵۲] محدوده شدّت و خشونت، و نیز عفو و محبت را مشخص می کند.
مؤمنان کانونی از عواطف و محبت نسبت به دوستان و هم کیشان هستند و آتشی سخت و سوزان و سدّی محکم در برابر دشمنان. ﴿ یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ﴾[۵۳]﴿یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِینَ یَلُونَکُم مِّنَ الْکُفَّارِ وَلْیَجِدُواْ فِیکُمْ غِلْظَهً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ﴾[۵۴]
۲-۱-۱-۲-۴-۳- برخورد با توطئه گران منافق:
شیوه برخورد علی(علیه السلام) با خوارج قابل تأمل و درس آموز است. حکومت علوی، تا زمانی که مخالفان و منافقان، اقدامی در جهت براندازی آن حکومت انجام نداده بودند با آن ها مدارا نمود. ولی آن گاه که در صدد اقدام عملی برآمدند، به شدت با آنان برخورد کرد.
۲-۱-۱-۲-۴-۴- اجرای حدود الهی
در اجرای حدود الهی و اصلاح مجرمان، گرفتار شدن در دام محبّت ها و احساسی شدن های بی مورد، نتیجه ای جز فساد و آلودگی اجتماعی دربرنخواهد داشت؛ از همین روست که قرآن کریم می فرماید: « زن و مرد زناکار را هر یک صد تازیانه بزنید، و هرگز در دین خدا (رأفت و محبت کاذب) شما را نگیرد. اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید، و باید گروهی از مؤمنان مجازات آن ها را مشاهده کنند.»[۵۵]
آری، قاطعیت در اجرای حدود، نشانه ایمان به مبدأ و معاد است چرا که ایمان واقعی یعنی تسلیم مطلق در برابر فرمان او.
صلابت و قاطعیت، لازمه اجرای عدالت است، و نرمش و مسامح، موجب تضییع حقوق انسان ها؛ بزرگ منادی عدالت، امیرمؤمنان (علیه السلام) در تمام طول زندگی اندک تسامحی را در زمینه حقوق افراد، روا نمی دانست، به گونه ای که حتی برخی از صحابه، از سختگیری ایشان در اجرای عدالت، به پیامبر(ص)شکوه کردند. ایشان در پاسخ فرمودند:« زبان از شکوه علی بن ابی طالب برگیرید، که به یقین او در ذات پاک خدا ( و اجرای اوامر او) سختگیر است و اهل سازش و نرمش در دین او نیست.»[۵۶]صفحات تاریخ نمونه های فراوانی از قاطعیت علی (علیه السلام) در اجرای عدالت را ثبت کرده است. برای نمونه، جریان نزدیک کردن آهن تفتیده به دست برادرش عقیل، معروف است.[۵۷]
۲-۱-۱-۲-۴-۵- در برابر ستم
عفو و نرمش ناشی از ضعف در برابر ستمگر قدرتمند، عین عجز و ذلّت، و یک نوع تسلیم
و رضایت به ظلم محسوب می شود و ظالم زورگو را جسورتر می کند، از این رو اسلام چنین عفو و مداراتی را روا نمی داند. [۵۸]امام سجاد(علیه السلام)می فرمایند:« و اگر می دانی که بخشش زیان دارد، ( برای مقابله ) یاری بطلب، چرا که خداوند متعال می فرماید: و کسی که بعد از مظلوم شدن، یاری طلبد، ایرادی بر او نیست.»[۵۹]
برای قاطعیت شش حلقه لازم است. این حلقه ها زنجیر محکمی می شود، که انسان به حمایت از آن می تواند فردی محکم و قاطع باشد این حلقه ها عبارتند از : ۱.به دنبال تایید نباشید ۲.بیش از اندازه دلسوزی نکنید ۳.احساس گناه نکنید۴. از خشم و عصبانیت بپرهیزید ۵. از خسارت مالی نهراسید ۶. از
آسیب جسم نترسید.[۶۰]
مهارت ابراز وجود در زندگی کاربردهای فراوانی دارد.اگر این مهارت به خوبی آموزش داده شود می تواند زمینه ای جهت حل بسیاری از مشکلات زندگی فراهم کند.کمرویی، خجالتی بودن، احساس تنهایی و اضطراب مواردی هستند که با آموزش ابراز وجود می توان آن ها را تا حدودی برطرف کرد.
۲-۱-۱-۳- اعتماد به نفس
۲-۱-۱-۳-۱- تعریف اعتماد به نفس
عزت نفس عبارت است از حالت شکست ناپذیری و توان مقاومت در برابر سختی ها و مشکلات و عدم پذیریش ذلت در موقعیت های دشوار زندگی که در اثر نوعی عملکرد «در ارتباط با خدا و پایبندی به دیگر اصول و ارزش های اخلاقی» در انسان پدید می آید، و داشتن این حالت باعث برتری فرد از نظر خود و دیگران می شود.
عزت نفس یکی از هیجان های مثبت در وجود آدمی است که بر اندیشه،احساس و رفتار انسان اثر می گذارد.
۲-۱-۱-۳-۲- اعتماد به نفس در قرآن و روایات و روانشناسی :
مفهوم عزت نفس در قرآن و حدیث با واژه های گوناگونی مانند: کرامت نفس، اعتماد به نفس، معرفت نفس و …به کار رفته است.[۶۱]
و در روان شناسی: تعریفی که باری.ال.ریس و روندا از اعتماد به نفس ارائه داده اند عبارتست از : «آنچه که در باره ی خود می اندیشید و احساسی که درباره ی خود دارید و آن برایند اطمینان به خود و
احترام به خویشتن است.»[۶۲]
تعاونی می تواند با نامها و ساختارهای مختلف در بخش خصوصی، با بخش عمومی یا بین بخش خصوصی و عمومی شکل گیرد. تعاریف زیر در خصوص انواع مختلف تعاونیها، توسط کمسیون گردشگری کانادایی در سال ۱۹۹۵ ارائه گردیده است (فرزین، ۱۳۸۶):
کنسرسیوم: روی هم گذاشتن منابع به منظور دست یافتن به منافعی که به تنهایی به دست نمیآید (برای مثال: فناوری مشترک، خدمات مشترک)
سرمایه گذاری مشترک: یک پروژه همکاری و تعاون که به طور معمول در برگیرنده مهارت ها و منابع مختلف است و در پی یک فرصت است. پروژه آغازین اغلب در درون خود ماهیت همکاری و تعاون دارد.
بازاریابی تعاونی: توافقی است بین شرکای بازار برای کالاها یا خدمات آنها طی تبلیغات مشترک. اغلب به حداکثر کردن ظرفیت توزیع شبکه های شرکای مختلف و آشنا شدن با بازارهای مقصد طی یک مشارکت درون بازاری مربوط می شود.
ائتلافات استراتژیک: به طور کلی یک موافقت طولانی مدت برای دستیابی به اهداف مشترک است و ممکن است سازمانهای کوچک و بزرگ را با منابع و تخصص مکمل شامل گردد. اصطلاح استراتژیک به این خاطر انتخاب شده است که این گونه ائتلاف ها، اهداف بسیار مهمی را در توسعه بازار کسب و کار شرکا دارند.
روابط زنجیره ارزش: جایی که سازمانها، در صنایع مختلف با مهارت های منحصر به فرد اما تکمیلی، تواناییهای خود را به هم مرتبط می کنند تاارزش بیافرینند. این رابطه با فعالیتهای مشترک یا نیمه مشترکی که در نواحی مختلف انجام می شود منسجم میگردد.
شبکه سازمان: یک ائتلاف چند سازمانی که در آن اعضاء برای رسیدن به اهداف مشترک همکاری می کنند.
واگذاری به پیمانکار: قراردادی که طی آن خدمات حاشیهای و فرعی سازمان به فراهم آوردگان شخص ثالت واگذار می شود.
۲-۴-۵- مروری بر مطالعات بهینه کاوی انجام شده در خصوص تعاونی های گردشگری
فرزین (۱۳۸۴) در مطالعهی بهینه کاوی به مطالعه، بررسی ساختار، حوزه های فعالیت، نحوه تأمین مالی و تعامل با دولت توسط تعاونیهای گردشگری در ۸ کشور کانادا، تایلند، ایلات متحده آمریکا، نپال، یونان، ترکیه، مالزی و هند پرداخته است. وی عنوان نموده است که دلایل زیادی برای انتخاب این کشور داشته است. از جمله میزان موفقیت بخش تعاونیهای گردشگری در صنعت گردشگری کشور مربوطه، وضعیت گردشگری و بخش تعاون و مهمتر از همه میزان توسعه یافتگی کشورها تا الگوهای متفاوت در کشورهای توسعه یافته، توسعه نیافته و در حال توسعه بررسی گردد و دیدگاه متنوع و وسیعی از الزامات، بایدها و کارکردهای تعاونیهای گردشگری در سرتاسر جهان به دست آید. نتایج حاصل از مطالعات کشورها در ۴ حوزه تقسیم بندی شده است: حوزه های فعالیتی تعاونیهای گردشگری، ساختار تعاونیهای گردشگری، نحوه تامین مالی، تعامل با دولت. جدول زیر خلاصهای از از مطالعه بهینه کاوی می باشد (فرزین، ۱۳۸۴):
جدول ۲- ۵: جمع بندی تجارب تعاونیهای گردشگری در کشورهای منتخب
کشور | حوزه های فعالیتی تعاونی گردشگری | ساختار تعاونی های گردشگری | نحوه تامین مالی | تعامل با دولت |
کانادا | بازاریابی داخلی بازاریابی خارجی گردشگری ماجراجویانه طبیعت گردی |
تعاونیهای گردشگری با انجمن تعاونیهای کانادا، شورای تعاونیهای کانادا و دبیرخانه دولتی تعاونیهای کانادا و دانشگاهها ارتباط دارند | فروش سهام سرمایه وام گرفته شده اندوخته ها کمکهای مالی از انجمن تعاونیها، شورای تعاونیها، دبیرخانه دولتی تعاونی ها و دانشگاهها |
دولت از تعاونیهای گردشگری متمرکز بر بازاریابی داخلی تعاونی حمایت می کند تعاونیهای گردشگری با سازمان های گردشگری و فراغت کانادا ارتباط مستقیم دارند. |
یونان | عموماً در راستای گردشگری مبتنی بر فعالیت های کشاورزی به منظور توسعه مناطق روستا نشین و جلوگیری از مهاجرت روستاها به شهرها تأسیس شده اند. ارائه اقامتگاههای گردشگری و زندگی در روستا و مشارکت در فعالیتهای کشاورزی روستایی |
مشارکت حداقل ۷ نفر البته با موافقت دادگاه ایالتی | حمایت مالی دولت فروش سهام اخد وام |
دولت از تعاونیهای گردشگری حمایت مالی می کند دولت بر تعاونی ها از طریق وزارت کشاورزی و شخص وزیر نظارت می کند |
تابلند | گردشگری سلامت |
که X یک بردار n بعدی است و بردار طراحی نامیده میشود. f(X) تابع هدف و gj (X) و kj(X) به ترتیب قیدهای نامساوی و قیدهای مساوی هستند. مسئلهای که در بالا بیان شد یک مسئله بهینهسازی مقید نامیده میشود. برخی از مسائل دارای قید نیستند و میتوان آنها را به صورت زیر بیان کرد:
بردار X=[x1,x2,…,xn]را به گونهای بیابید که تابع f(X) را کمینه کند.
چنین مسائلی را مسائل بهینهسازی نامقید گویند [۱۹].
بردار طراحی :
هر سیستم با مجموعهای از کمیتها بیان میشود. همه کمیتهایی که به صورت متغیر بر رفتار سیستم تأثیر میگذارند، متغیر طراحی نامیده میشوند. این متغیرها را با xi نشان میدهیم که … و ۲ و ۱ = i میباشد. مجموعه متغیرهای طراحی به صورت بردار طراحی X=[x1,x2,…,xn]ارائه میشوند [۱۹].
فضای طراحی :
یک فضای n بعدی مشخص را که هر محور مختصات آن بیانگر یک متغیر طراحی xi که … ۲ و ۱ = i است، در نظر بگیرید. چنین فضائی را فضای طراحی گویند. هر نقطه در این فضای n بعدی، یک نقطه طراحی نامیده میشود. این نقطه یک جواب امکان پذیر یا امکان ناپذیر را برای مسئله طراحی ارائه میکند [۱۹].
قیدهای طراحی :
در بسیاری از مسائل عملی نمیتوان متغیرهای طراحی را به دلخواه انتخاب کرد، بلکه این متغیرها باید ویژگیهای عملی مشخص را برآورده نمایند. قیدهایی را که باید به منظور تهیه یک طرح مورد قبول برآورده شوند، قیدهای طراحی گویند [۱۹].
تابع هدف :
روشهای طراحی معمول، ما را در یافتن یک طرح قابل قبول یاری میدهند. این نوع طراحی تنها شرایط لازم برای جواب را برآورده میسازد. لیکن عموماً تنها قابل قبول بودن یک طرح مورد نظر نیست، و هدف از بهینهسازی، انتخاب بهترین طرح از بین طرحهای قابل قبول موجود میباشد. بنابراین باید معیاری برای مقایسه طرحهای قابل قبول مختلف و انتخاب بهترین آنها تعیین شود. چنین معیاری که طرح نسبت به آن بهینه میشود به صورت تابعی از متغیرهای طراحی بیان میشود که تابع معیار و یا تابع هدف نامیده میشود. انتخاب تابع هدف به طبیعت مسئله بستگی دارد. درمسائل طراحی سازههای هواپیماها و فضاپیماها معمولاً کمینهسازی وزن به عنوان تابع هدف در نظر گرفته میشود. در طرحهای مهندسی سازه، تابع هدف معمولاً کمینهسازی هزینه است و در طراحی سیستمهای مکانیکی هدف بیشینه کردن بازده مکانیکی است.
با رسم سطوح تابع هدف همراه با سطوح قیدها به آسانی میتوان نقطه بهینه را پیدا کرد. اما مسئله اصلی این است که وقتی تعداد متغیرهای طراحی بیش از دو یا سه متغیر باشد، سطوح قیدها و تابع هدف پیچیده میشوند و حتی نمیتوان آنها را مشاهده کرد [۱۹].
الگوریتم ژنتیک
در الگوریتم ژنتیک ، مجموعهای از متغیرهای طراحی را توسط رشتههایی کدگذاری میکنند که در سیستم بیولوژیکی آنها را کروموزوم[۲۱] یا فرد[۲۲] مینامند . در الگوریتم ژنتیک ساده، متغیرهای طراحی را با رشتههای شامل ۰ و ۱ یا ۱ تعریف میکنیم.
هر یک از اعداد ۰ یا ۱ در هر متغیر را یک ژن یا بیت و مقدار هر ژن را که ۰ یا ۱ میباشد، الل مینامیم . به عنوان مثال اگر یک مسئله بهینهسازی دارای ۳ متغیر طراحی باشد و هر متغیر طراحی دارای ۵ ژن، در مجموع، کروموزوم مورد استفاده در الگوریتم ژنتیک دارای ۱۵ بیت خواهد بود. هر رشته یا کروموزوم که حاوی متغیرهای طراحی باشد، بیانگر یک نقطه در فضای جستجوی مسئله میباشد. الگوریتم ژنتیک فرآیندی تکراری است که هر مرحله تکرار را نسل و مجموعهای از کروموزومها در هر نسل را جمعیت نام نهادهاند.
این الگوریتمها با تولید نسل آغاز میشوند که وظیفه ایجاد مجموعه نقاط اولیهای به نام جمعیت اولیه را برعهده دارد و به طور تصادفی تعیین میشوند، از آنجا که الگوریتمهای ژنتیک برای هدایت عملیات جستجو به طرف نقطه بهینه از روشهای آماری استفاده میکنند، در فرآیندی که به انتخاب طبیعی وابسته است، جمعیت موجود به تناسب برآزندگی افراد آن برای نسل بعد انتخاب میشود. عملگرهای ژنتیک شامل انتخاب، پیوند و جهش میباشند که در ادامه عملکرد هر یک از آنها شرح داده خواهد شد. پس از این، جمعیت جدیدی جایگزین جمعیت پیشین میشود و این شرح داده خواهد شد. پس از این، جمعیت جدیدی جایگزین جمعیت پیشین میشود و این چرخه ادامه مییابد . معمولاً جمعیت جدید برآزندگی بیشتری دارد، این بدان معنا است که براساس روابط آماری از نسلی به نسل دیگر جمعیت بهبود مییابد. هنگامی جستجو نتیجه بخش خواهد بود که همگرایی حاصل شده ویا معیارهای توقف برآورده شده باشد.
شایان ذکر است که در بسیاری از روشهای بهینهسازی از یک نقطه در فضای پاسخ شروع، و با بهره گرفتن از قوانین انتقال به نقطه دیگر حرکت میکنیم. چنین روش نقطه به نقطهای خطرناک است، زیرا در فضای جستجو ممکن است چند نقطه اوج در چند جهت وجود داشته باشد و محل قرارگیری نقطه اوج به طور اشتباهی تعیین گردد. برخلاف این موضوع، الگوریتمهای ژنتیک به جای یک نقطه جستجو، چند نقطه جستجو را به کارمیبرند که به طور موازی از چند نقطه اوج بالا میروند. بنابراین احتمال گرفتار شدن در بهینهی محلی به شدت کاهش مییابد و از طرف دیگر احتمال دستیابی به بهینه کلی افزایش خواهد یافت [۱۹].
عملگر انتخاب
انتخاب اولین عملی است که برروی جمعیت اعمال میشود. در این مرحله تعدادی کروموزوم از میان جمعیت به عنوان والد انتخاب میشوند . براساس نظریه حیات بهترینها، باید بهترین موارد انتخاب شوند تا نسل بعدی بهتری را تولید کنند. روشهای مختلفی برای انتخاب وجود دارد، اما هدف اصلی در همهی آنها انتخاب رشتههایی با برآزندگی بالا از جمعیت فعلی وتولید کپیهای چندگانه از آنها و قراردادن آنها در یک مکان به نام استخر تولید مثل است. کروموزومهای با برآزندگی بالاتر ممکن است بیش از یک بار دراستخر کپی شوند و کروموزومهای با برآزندگی پایین ممکن است اصلاً کپی نشوند.
-
- فرزند برگزیده
فرزند یا فرزندان برگزیده ، کروموزومهایی در نسل جاری هستند که دارای بهترین برآزندگی میباشند. این افراد به طور مستقیم درنسل بعد کپی میشوند. این روش باعث افزایش کارایی الگوریتم ژنتیک میشود زیرا مانع از دست رفتن جوابهای خوب بدست آمده میشود [۱۹].
عملگر پیوند (ادغام)
پس از اینکه مرحله انتخاب تمام شد، جمعیتی از بهترینها به وجود آمده است. در حقیقت عمل انتخاب، یک مجموعهای از بهترین رشتهها را انتخاب کرده اما رشتههای جدیدی را به وجود نیاورده است . به همین دلیل عملگر پیوند با هدف تولید رشتههای بهتر برروی استخر تولید مثل اعمال میشود. هدف از پیوند جستجوی فضای پارامتر و تا حد امکان حفظ اطلاعات نهفته در رشتههاست.
عملگر پیوند یک عملگر ترکیبی است که شامل سه عمل است. اول یک جفت رشته به صور تصادفی انتخاب میشوند. دوم یک محل به طور تصادفی در طول رشته انتخاب میشود و سرانجام در سومین مرحله پیوند بین دو رشته با توجه به عمل ادغام صورت میگیرد.
در اینجا لازم است به یک مفهوم مهم دیگری به نام نرخ پیوند اشاره کنیم. طبق تعریف، نرخ پیوند بیانگر احتمال پیوند است و آن را با Pc نشان میدهند و مقدار آن بین ۰ تا ۱ تغییر میکند. با فرض نرخ پیوند Pc میتوان گفت که Pc درصد از رشتهها در عملیات ادغام به کار رفتهاند و (Pc-1) درصد از جمعیت دست نخورده باقی مانده است. یعنی همان والدها به طور مستقیم به جمعیت جدید تشکیل شده انتقال یافتهاند. به عبارت دیگر پیوند به همه کروموزومهایی که انتخاب شدهاند، اعمال نمیشود. احتمال پیوند این امکان را به هر کروموزوم میدهد که ژنهایش بدون اینکه از هم جدا شوند، از مرحله پیوند عبور کنند [۱۹].
عملگر جهش
به طور کلی در الگوریتم ژنتیک سه نوع فرزند برای نسل بعد ایجاد میشود:
-
- فرزند برگزیده
-
- فرزند ایجاد شده از طریق پیوند
- فرزند ایجاد شده از طریق جهش
جدول (۴-۲۷): ماتریس همبستگی اسپیرمن رابطه بین تحصیلات با تعهد سازمانی ۲۰۴
جدول (۴-۲۸): بررسی رابطه بین رشته تحصیلی با تعهد سازمانی ۲۰۵
جدول (۴-۲۹): نتیجه آزمون خی دو بین رشته تحصیلی با تعهد سازمانی ۲۰۵
جدول (۴-۳۰): ماتریس همبستگی اسپیرمن رابطه بین سابقه خدمت با تعهد سازمانی ۲۰۶
جدول (۴-۳۱): ماتریس همبستگی اسپیرمن رابطه بین سن و تعهد سازمانی ۲۰۷
جدول (۴-۳۲) : مقایسه و اولویت بندی مؤلفه های هوش فرهنگی ۲۰۸
جدول (۴-۳۳): نتیجه آزمون فریدمن بین مؤلفه های هوش فرهنگی ۲۰۸
جدول (۴-۳۴): مقایسه و اولویت بندی مؤلفه های تعهد سازمانی ۲۰۸
جدول (۵-۱): خلاصه نتایج پژوهش به تفکیک فرضیه ها ۲۲۴
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار شماره (۲-۱): مدل سه بخشی تعهد سازمانی ۱۱۳
نمودار (۲- ۲): عوامل مؤثر بر تعهد سازمانی ۱۲۲
نمودار (۲-۳): عوامل ضروری، عوامل همبسته و پیامدهای تعهد سازمانی ۱۲۳
نمودار (۲-۵): عوامل سه گانه اثرگذار بر تعهد سازمانی ۱۲۸
نمودار (۲-۶): پیش شرط های تعهد سازمانی ۱۲۹
نمودار (۲-۷). عوامل اثرگذار بر تعهد سازمانی ۱۳۲
نمودار(۳-۱): توزیع فراوانی جامعه آماری مورد بررسی بر حسب نواحی آموزش و پرورش ۱۵۵
نمودار(۳-۲): توزیع فراوانی نمونه آماری مورد بررسی بر حسب نواحی آموزش و پرورش ۱۵۶
نمودار (۴-۱): ناحیه پاسخگویان ۱۶۹
نمودار (۴-۲): سن پاسخگویان ۱۷۰
نمودار (۴-۳): سابقه خدمت پاسخگویان ۱۷۱
نمودار (۴-۴): تحصیلات پاسخگویان ۱۷۲
نمودار (۴-۵): رشته تحصیلی پاسخگویان ۱۷۳
نمودار (۴-۶): وضعیت تأهل پاسخگویان ۱۷۴
نمودار (۴-۷): نوع استخدام پاسخگویان ۱۷۵
نمودار (۴-۸): متغیر هوش فرهنگی ۱۷۶
نمودار (۴-۹): ابعاد سازنده هوش فرهنگی ۱۸۲
نمودار (۴-۱۱): ابعاد سازنده تعهد سازمانی ۱۹۰
نمودار (۴-۱۰): متغیر تعهد سازمانی ۱۸۳
فهرست شکل ها
عنوان صفحه
شکل (۲-۱): اجزای هوش فرهنگی ۴۹
شکل (۲-۲): چرخه چهار مرحله ای هوش فرهنگی ۵۵
شکل (۲-۳): مدل توسعه هوش فرهنگی (توماس، ۲۰۰۵) ۶۳
شکل (۲-۴): تأثیر مستقیم و غیرمستقیم عوامل محیطی بر سازمان ۹۴
شکل (۲-۵): مدل مفهومی تحقیق با تأکید بر تأثیر هوش فرهنگی بر تعهد سازمانی ۱۵۰
شکل (۴-۱): مدل تحلیل تبیین تأثیر مؤلفه های هوش فرهنگی با تعهد سازمانی ۱۹۹
شکل (۵-۱): مدل مفهومی تحقیق با توجه به نتایج حاصله ۲۲۶
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین هوش فرهنگی با تعهد سازمانی در معلمان زن مقطع ابتدایی مدارس دولتی شهر مشهد است. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن همبستگی توصیفی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان زن مقطع ابتدایی مدارس دولتی شهر مشهد در سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳ به تعداد ۵۲۹۷ نفر می باشد. حجم نمونه آماری را با بهره گرفتن از جدول «کرجسی و مورگان» ۳۳۸ نفر تعیین کردیم و از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای نسبتی استفاده شد. داده ها از طریق پرسشنامه هوش فرهنگی ارلی و انگ (۲۰۰۳) و تعهد سازمانی آلن و می یر (۱۹۹۰) جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها بوسیله آلفای کرونباخ برآورد و برای تحلیل داده های جمع آوری شده، روش های آمار توصیفی و استنباطی بکار برده شد. نتایج آزمون کولموگروف اسمیرنف نشان می دهد که توزیع غیرطبیعی است؛ بنابراین از ضریب همبستگی اسپیرمن برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شده است. به منظور تعیین ارتباط بین متغیرهای پژوهش نرم افزار SPSS استفاده شده و نهایتاً نشان داده شد که ارتباط مثبت و معناداری بین هوش فرهنگی و تعهد سازمانی برقرار است. بین مؤلفه های (فراشناختی، شناختی و انگیزشی) هوش فرهنگی با تعهد سازمانی رابطه ای وجود ندارد ولی بین بعد (رفتاری) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
همچنین نتایج نشان می دهد که بعد رفتاری هوش فرهنگی بیشترین تأثیر را بر تعهد سازمانی می گذارد.
کلمات کلیدی: هوش فرهنگی، تعهد سازمانی
فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه
بدون شک عصر حاضر را می توان دوران احیای ارزش های منابع انسانی نامید. بر این اساس ارزشمندترین دارایی هر سازمانی، نیروی انسانی آن سازمان تلقی شده و به عنوان محور توسعه یاد میشود. در فضای رنگارنگ کسب و کار امروزی، مدیر باید بتواند از میان انبوه عادات ، باورها و اشاراتی که بیانگر ویژگیهای کارکنان وی است راه باز کند. اکنون دیگر تنها در خارج از مرزهای یک کشور نیست که به فرهنگهای بیگانه برمیخوریم. فرهنگ بیگانه همهجا هست؛ در بنگاهها در حرفه های گوناگون و در مناطق مختلف. تعامل با افراد مستلزم درک و سازگاری است و به همین جهت در میان مهارتهای مورد نیاز قرن بیست و یک، توانایی تطبیق مستمر با افرادی از فرهنگ های مختلف و توانایی اداره ارتباطات بین فرهنگی بسیار حائز اهمیت است. محیط کار جهانی، نیاز به افرادی دارد که به فرهنگ های مختلف آشنا باشند و بتوانند با افراد سایر فرهنگ ها ارتباط مناسب برقرار کنند. برای این منظور، افراد نیاز به هوش فرهنگی[۱]دارند. توانایی فرد برای تطبیق با ارزش ها، سنت ها و آداب و رسوم متفاوت از آنچه به آنها عادت کرده است و کار کردن در یک محیط متفاوت فرهنگی، معرف هوش فرهنگی است (حسینی، ۱۳۹۲).
مفهوم هوش فرهنگی برای نخستین بار توسط ارلی و انگ از محققان مدرسه کسب و کار لندن مطرح شد. این دو، هوش فرهنگی را قابلیت یادگیری الگوهای جدید در تعاملات فرهنگی و ارائه پاسخهای رفتاری صحیح به این الگوها تعریف کردهاند (Erley, Ang, 2003). آنها معتقد بودند در مواجهه با موقعیت های فرهنگی جدید، به زحمت می توان علائم و نشانه های آشنایی یافت که بتوان از آنها در برقراری ارتباط سود جست. در این موارد، فرد باید با توجه به اطلاعات موجود یک چارچوب شناختی مشترک تدوین کند، حتی اگر این چارچوب درک کافی از رفتارها و هنجارهای محلی نداشته باشد. تدوین چنین چارچوبی تنها از عهده کسانی برمی آید که از هوش فرهنگی بالایی برخوردار باشند (حسینی، ۱۳۹۲).
همزمان با پایان یافتن دوره سلطه اندیشه های کلاسیک و ابزار انگارانه در مدیریت، توجه به انسان و ابعاد وجودی او در مدیریت بیشتر شد و در نتیجه تحقیقات مربوط به رفتار های سازمانی عمق بیشتری یافت. به دنبال گسترش تحقیقات رفتار سازمانی، قلمرویی تحت عنوان “اخلاق کاری” در بین بسیاری از اندیشمندان مطرح شد. اخلاق کاری دارای وجوه و جلوه های متعددی است که یکی از ابعاد آن “تعهد” نام دارد. این مفهوم که در جریان شناخت و درگیر شدن افراد با سازمان تجلی می یابد، در دهه گذشته جایگاه مهمی در تحقیقات مربوط به رفتار سازمانی به خود اختصاص داده است، تا جایی که “تعهد سازمانی[۲]“خود به عنوان بحثی مستقل در تحقیقات مذکور شناخته می شود (رنجبر، ۱۳۹۱).
۱) هر دولتی تنها دعوایی را می توان به دیوان عرضه کند که علیه او نیز قابل طرح در دیوان باشد وبالعکس ۲) دیوان برای تشخیص صلاحیت خود محدودترین اعلامیه طرف دعوی را ملاک قرار
می دهد.
در بند ۲ و بند ۳ ماده ۳۶ اساسنامه ، شرط معامله متقابل، ذکر گردیده است. بند ۲ ماده ۳۶ بیان
می دارد که «هر دولتی که همین تعهدرا متقبل شده باشد» و بند ۳ نیز بیان می دارد که «اعلامیه های مذکور ممکن است بدون هیچ قید و یا به شرط معامله متقابله با چند دولت معین به عمل آید.» این دو بند ضرورت شرط معامله متقابل را برای اعلامیه های غیرمشروط نیز مقرر کرده است.
رویه دیوان در باب شرط رفتار متقابل راجع به دعوی شرکت نفت ایران و انگلیس (رأی صلاحیتی ۲۲ ژوئیه۱۹۵۲)[۱۹۱]
دیوان بین المللی دادگستری در مورد دعوی شرکت نفت ایران وانگلیس از رویه دیوان دائمی پیروی کرده ومحدودیت اعلامیه ایران را مورد توجه قرار داده است و آن را در مورد کشور انگلیس نافذ دانسته است و مبنای اعطای صلاحیت به خود را بر اساس اعلامیه محدودتر قرار داده است.
دیوان ضمن رأی مورخ ۲۲ ژوئیه ۱۹۵۲ اظهار داشت که:
« در مورد دعوی مطروحه صلاحیت دیوان مبتنی بر اعلامیه های طرفین دعوی است که به موجب بند ۲ ماده ۳۶ و به شرط معامله متقابل داده شده اند. اعلامیه انگلستان در تاریخ ۲۸ فوریه ۱۹۴۵ به امضا رسیده و اعلامیه ایران در ۲ اکتبر ۱۹۳۰ امضا شده و در تاریخ ۱۹ سپتامبر ۱۹۳۲ به تصویب رسیده است به موجب، این اعلامیه ها صلاحیت دیوان فقط تا حدودی است که هردو اعلامیه با همدیگر مطابقت دارند از آنجا که اعلامیه ایران محدودتر است پس دیوان صلاحیت خود را بر اساس اعلامیه ایران باید مبتنی نماید و این اعلامیه زمینه مشترکی است بین طرفین دعوی معتبر می باشد.»[۱۹۲]
در این راستا دولت ایران در آن زمان ضمن رد صلاحیت دیوان جهت رسیدگی به این قضیه، اعلامیه پذیرش[۱۹۳] صلاحیت اجباری دیوان را پس گرفت. وزیر امور خارجه وقت ایران در تاریخ ۹ ژوئیه ۱۹۵۱ طی نامه ای به دبیرخانه دیوان پایان اعتبار اعلامیه مورخ اکتبر ۱۹۳۰ ایران را رسماً اعلام کرد. تا کنون ایران اقدامی به منظور تسلیم اعلامیه ای دیگربه دیوان معمول نداشته است ولی این بدین معنا نیست که دولت ایران صلاحیت اجباری دیوان را به طور کامل رد کرده باشد، بلکه ایران به موجب عهدنامه های دوجانبه و کنوانسیونهای چند جانبه در موارد متعددی صلاحیت اجباری دیوان را پذیرفته است.
در نهایت دیوان در مورد پرونده شرکت نفت ایران و انگلیس رأی به عدم صلاحیت داد و بدین ترتیب وارد مرحله رسیدگی ماهوی نشد.
بطور کل در مورد شرط معامله متقابل می توان گفت معامله متقابل در مورد کلیه عهدنامه ها و
اعلامیه ها لازم الرعایه می باشد و ذاتی اعلامیه بوده و اسقاط آن موجب می شود که اعلامیه سندیت خود را از دست بدهد . اصل معامله متقابل در حقوق بین الملل عمومی یک حکم است.
۵-۳-۲-۳-۲- قید محدودیت زمانی اعلامیه
قید محدودیت زمانی اعلامیه ها بدین معنی است که آشکار می سازد، اعلامیه از چه روزی معتبر
می شود و برای چه مدتی معتبر می ماند و چه روزی اعتبار خود را از دست می دهد. از اینرو محدودیت زمانی اعلامیه ها، تعیین مدتی است که در اثنای آن دولت اعلامیه دهنده تابع سیستم مقررات مربوط به صلاحیت اجباری دیوان می باشد. به هر حال برای مشخص شدن مدت زمان اعلامیه باید آغاز و پایان یک اعلامیه مورد بررسی قرار گیرد.
اصولاً اعلامیه ها از لحاظ مدت چند دسته اند دسته اول اعلامیه هایی هستند که اصولاً دارای مدت نیستند مانند اعلامیه دولت نیکاراگوئه ۱۹۲۹که بیان می دارد: « من از طرف دولت نیکاراگوئه پذیرش بلاشرط صلاحیت اجباری دیوان دائمی دادگستری را اعلام می کنم.»[۱۹۴]
دسته دوم اعلامیه هایی هستند که مدت معینی را نشان می دهند. این اعلامیه ها در پایان بصورت خودکار اثر خود را از دست می دهند مگر این که اعلامیه تمدید یا تجدید شود اما در طول مدتی که در اعلامیه معین شده دولت صادر کننده نمی تواند آن را پایان دهد.
دسته سوم اعلامیه هایی هستند که مدت معینی را نشان می دهند ولی با انقضای آن مدت به صورت خودکار پایان نمی یابد بلکه برای مدت نامعینی ادامه خواهد یافت. در این مورد اختیار پایان دادن به اعلامیه برای دولت مربوط محفوظ است.[۱۹۵]
دسته چهارم اعلامیه هایی هستند که مدت آنها مشخص نشده ولی اختیار پایان دادن به آنها برای دولت های مربوطه محفوظ است مانند اعلامیه استرالیا ۱۹۷۵ .[۱۹۶]
۶-۳-۲-۳-۲- بند ۴ ماده ۳۶
بر اساس بند ۴ ماده ۳۶ که اعلام می دارد: « این اعلامیه ها به دبیر کل سازمان ملل متحد تسلیم می گردند و مشارالیه رونوشت آن را به امضاء کنندگان این اساسنامه و همچنین به دفتر دیوان بین المللی دادگستری ارسال می دارد.» هردولتی مکلف است اعلامیه خود را به دبیر کل ملل متحد تسلیم کند. دبیر کل نیز مکلف است رونوشت آن اعلامیه را برای دولت های امضا کننده اساسنامه و همچنین دفتر دیوان بفرستد، تکلیفی که برای دولت ها تعیین شده دارای آثار تبعی می باشد ولی تکلیفی که برای دبیر کل مقرر گردیده یک اقدام اداری بیش نیست.
۷-۳-۲-۳-۲- بند۵ ماده ۳۶
بر اساس بند ۵ ماده ۳۶ که اعلام می دارد: « اعلامیه هایی که به موجب ماده ۳۶ اساسنامه دیوان دائمی دادگستری بین المللی صادر شده و هنوز معتبر است در روابط بین امضاء کنندگان این اساسنامه در حکم آن خواهد بود که قضاوت اجباری بین المللی دادگستری برای بقیه مدت مذکور در آن اعلامیه ها و بر طبق مقررات آنها قبول شده است.» به دیوان صلاحیت اجباری اعطاء می کند. بر اساس بند ماده ۳۶، اعلامیه ها[۱۹۷] از لحاظ مجوز که بر این اساس بوجود آمده باشند دارای اثر هستند وهمچنین از لحاظ تأثیر هم ممکن است بلافاصله پس از تسلیم به دبیر کل اثر حقوقی پیدا کند یا استناد به آن موکول به قراردادی خاص بین طرفین اختلاف باشند.
۸-۳-۲-۳-۲- بند ۶ ماده ۳۶:
بند ۶ ماده ۳۶ اعلام می دارد: «در صورت اختلاف راجع به صلاحیت دیوان حکم دیوان قاطع است.» بعضی اوقات طرف یک اختلاف مایل است قبل از بررسی قضاوت دیوان، اول در مورد صلاحیت دیوان بحث کند تا صلاحیت دیوان را محدود کند. اما طبق بند ۶ ماده ۳۶ اساسنامه دیوان، اینکه آیا دیوان در یک اختلاف صلاحیت دارد یا نه، این بر عهده دیوان است که صلاحیت خود را احراض کند. (صلاحیت در صلاحیت)
۴-۲-۳-۲- دکترین موجل[۱۹۸]
یکی دیگر از راههایی که دیوان صلاحیت خودرا در قضیه ای اعمال می کند، براساس دکترین موجل یا توسیع صلاحیت است این طریق به صراحت دراساسنامه ذکرنشده است ولی ازآنجایی که مبنای صلاحیت دیوان رضایت است اگردردیوان غیراز موارد ذکر شده در اساسنامه یعنی معاهده، توافق نامه و اعلامیه ، بتواند به نوعی رضایت طرفین را درپرونده ای جلب نماید همین امر موجب به کارگیری صلاحیت او خواهد شد.
شاید بتوان از صور بند۱ ماده ۳۶ که می گوید دیوان بین المللی دادگستری نسبت به کلیه اموری که طرفین دعوی به آن رجوع می کنند استنباط نمود که دکترین موجل نیز در همین محدوده قرار می گیرد.
۱-۴-۲-۳-۲- تعریف قاعده:
قاعده ای است که طبق آن ممکن است صلاحیت دیوان در یک قضیه ای به وسیله اعمال متعاقب یک دولت بدون وجود هیچ گونه معاهده، توافق نامه یا اعلامیه ای احراز گردد. پس در این حیطه اولاً دولتی به عنوان خواهان به دیوان رجوع کرده و علیه کشور اقامه دعوی نموده است ثانیاً از نظر دیوان کشور خوانده به هیچ نحوی تا حال صلاحیت دیوان رانسبت به خواهان قبول نکرده است با این اوصاف اگر کشور خوانده بخواهد به نحوی در همین رسیدگی رضایت خود را اعلام دارد یا عملی انجام دهد که حاکی از رضایت او باشد. دیوان طبق آن صلاحیت خود را محرز می دارد.
۲-۴-۲-۳-۲- ویژگی های قاعده:
اولین ویژگی این قاعده این است که اقوال را افعالی که از طرف کشوری صادر می شود باید نوعی دفاع محسوب گردد. یعنی همین که کشور بخواهد در قضیه وارد دفاع در مرحله رسیدگی گردد بیانگر رضایت آن دولت است «در قضیه شرکت نفت بین ایران وانگلیس، دولت پادشاهی متحده لایحه ای را به دیوان ارائه نمود که استدلال می کرد اعتراضاتی که از طرف ایران صورت گرفته، در صورتی دیوان می تواند به آن ها جواب دهد که صلاحیت خود را در این قضیه محرز بداند یعنی آن مسائل عنوان شده از مسائلی هستند که با صلاحیت دیوان گره خورده است در نتیجه این کار ایران یعنی رضایت به صلاحیت دیوان، به بیان دیگر یعنی ایران وارد مرحله دفاع از خود گشته است دیوان اعلام نمود که اگر قاعده دکترین موجل بتواند در این مورد اجرا گردد، باید مبتنی باشد بر برخی از بیانات و رفتارهایی که شامل یک عنصر از رضایت ایران باشد. در حالی که از این اعتراضات ایران نمی توان رضایتی را فهمید.[۱۹۹]
ویژگی دوم این قاعده در نوع ابراز رضایت است یعنی رضایتی که دیوان استنباط می کند می تواند از هر طریقی باشد چه از راه بیانات مقامات دولت در دیوان و چه از طریق مکتوبات آن دولت. درنتیجه هر موافقت نامه غیررسمی و یا هر موافقتی که از رفتار دولتی استنباط گردد و یا یک موافقت نامه رسمی در هر قضیه بعد از شروع رسیدگی ممکن است منجر به اعمال دکترین موجل گردد.»[۲۰۰]
شاید دقیق ترین بحث در قاعده این باشد که اگر بعد از اینکه دولتی وارد دفاع شد بخواهد یک موافقت نامه رسمی با دولت خواهان منعقد نماید، در اینجا تاثیر این موافقت نامه تا چه اندازه است برای کشوری که از رفتار او صلاحیت دیوان احراز می گردد، حال که می خواهد وارد رسیدگی شود بهترین راه این است که موافقت نامه ای را با دولت خواهان امضاء نماید که در آن موضوع و حدود دعوی مشخص می گردد. اگر چنین مسئله ای رخ داد دو مسئله باید از هم جدا گردد نخست این که دیوان اعمال صلاحیت خود را مبتنی بر این موافقت نامه رسمی نمی کند زیرا اگر موافقت نامه قبل از بروز رضایت دولتی صورت می گرفت نیازی به دکترین نبود و بحث وارد بند اول ماده ۳۶ می شد پس معلوم می شود که دیوان رضایت طرف مقابل را قبلاً از راهی به دست آورده وحال آن کشور می خواهد موافقت نامه ای با طرف دیگر خود منعقد سازد دوم اینکه در مرحله بعد از احراز رضایت دیوان توجه خاصی به این موافقت نامه رسمی می کند زیرا به دیوان در پیشبرد اهدافش کمک خواهد کرد.
چنانچه در قضیه کورفو[۲۰۱] که اولین پرونده ترافعی در دیوان بود برای اولین بار همین قاعده مطرح گردید چون بعد از از صدور حکم دیوان وارد مرحله دیگر یعنی برآورد خسارت و صدور حکم دیگر شد.
در مرحله دوم دیوان توجه زیادی به موافقت نامه نمود. هرچند برخی معتقدند که همین موافقت نامه مبنای صلاحیت دیوان در این قضیه بود و اگر نه صرف قاعده دکترین موجل نمی توانست صلاحیت را به دیوان اعطا نماید اما به مرور، به صرف حکمی که دیوان در این قضیه صادر کرد خلاف این ادعا ثابت شد چون توجه خاص دیوان به موافقت نامه در حکم دوم و سوم بوده ولی آنجایی که در حکم اولی دیوان صلاحیت خود را محرز می داند التفات دیوان به قاعده بوده نه موافقت نامه[۲۰۲].
۵-۲-۳-۲- راه های احتمالی دیگر:
۱-۵-۲-۳-۲- توصیه شورای امنیت مبنی بر ارجاع قضیه به دیوان بین المللی دادگستری
شورای امنیت ملل متحد، به استناد اختیاری که بند دوم ماده ۳۵ اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری به او تفویض کرده است و با توجه به ماده مزبور، بنابر ارجاع قضیه به دیوان اعلام می دارد:
۱-دیوان، برای کشوری که جزء قبول کنندگان اساسانامه دیوان نمی باشد طبق شرایط،آتی، مفتوح است. یعنی آن کشور قبلاً اعلامیه ای به دفتر دیوان داده و به موجب آن، صلاحیت دیوان را طبق منشور ملل متحد و در حدود اساسنامه و آیین دادرسی دیوان، قبول کرده باشد وتعهد کند که با حسن نیت تصمیم یا تصمیمات دیوان را اجرا کند وتمام تعهدات اعضای ملل متحد را به موجب ماده ۹۴ منشور، تقبل کند.
۲- این اعلامیه، ممکن است خاص یا عام باشد. اعلامیه خاص آن است که صلاحیت دیوان را فقط در مورد یک یا چند اختلاف معین که قبلاً بروز کرده است قبول کند. اعلامیه عام، آن است که صلاحیت دیوان را به طور کلی در مورد کلیه اختلافات یا در مورد یک یا چند نوع مخصوصی از اختلافات که بروز کرده است یا ممکن است درآینده بروز کند، قبول کند. هر کشوری در ضمن دادن اعلامیه عام، ممکن است طبق بند دوم ماده ۳۶اساسنامه، صلاحیت اجباری دیوان را به خودی خود و بدون قرارداد خاص قبول کند. با این قید که در هر صورت این قبول صلاحیت ، هنگام طرف دعوی واقع شدن با کشورهایی[۲۰۳] که مطابق بند دوم ماده ۳۶ اساسنامه، اعلامیه داده اند، بدون موافقت نامه صریح، قابل استناد نمی باشد.
۳- اعلامیه هایی که به موجب این قطعنامه صادر شود، اصل آنها در بایگانی دبیرخانه دیوان، طبق معمول ضبط خواهد شد و نسخه های مصدق آن از طرف دیوان، برای کشورهای دیگر که مطابق این قطعنامه اعلامیه داده اند و برای دبیر کل سازمان ملل متحد، ارسال خواهد شد.
۴- شورای امنیت، حق الغاء یا اصلاح این قطعنامه را به وسیله یک قطعنامه دیگر که به موقع خود را برای دیوان ارسال خواهد شد، برای خود حفظ می کنند.
۵- کلیه مسائله مربوط به تشخیص اعتبار یا اثر هر اعلامیه ای که طبق این قطعنامه صادر شود، تابع تصمیم دیوان خواهد بود.[۲۰۴]
۲-۵-۲-۳-۲- ارجاع ویژه به دیوان (ماده ۸۷ آیین دادرسی دیوان):
از دیگر مواردی که شائبه ایجاد صلاحیت جدید برای دیوان در آن وجود دارد ماده ۸۷ آیین دادرسی دیوان است. طبق این ماده «۱- وقتی که یک دعوای ترافعی مطابق یک معاهده یک کنوانسیون
لازم الاجرا در دیوان مطرح گردد که مرتبط به یک مسئله باشد که قبلاً موضوع رسیدگی در برخی از نهادهای بین المللی بوده، مقررات اساسنامه و قواعد حاکم بر قضایای ترافعی دیوان اجرا خواهد شد……» این ماده نوع خاصی از رسیدگی را برای دیوان مقرر کرده، این ماده جایگزین ماده ۶۷ آیین دادرسی سابق شده که در سال ۱۹۷۸ اصلاح گردید، ماده ۶۷ مقرر شد که وقتی یک درخواست استیناف به دیوان آورده شود مقررات اساس نامه و آیین دادرسی بر آن حاکم است.
ولی در ماده ۸۷ این امر گسترش یافت و شامل هر موضوعی می شود زیرا در بند دوم ماده کلمات تصمیم و عمل آمده است. اما جای این سوال است که اگر دولت هایی از این طریق به دیوان آمدند تا دیوان در مورد رأی یا عمل یک نهادی اظهار نظر نماید آیا این نوع جدیدی از اعطای صلاحیت به دیوان است یا خیر.
به نظر می رسد جواب منفی باشد زیرا « اولاً با رجوع به ماهیت این ماده متوجه می شویم که این ماده یک معاهده را تولید نمی کند بلکه ماده ای است که به وسیله دیوان ایجاد شده است ثانیاً هدف ماده ۸۷ این نیست که طبقه جدیدی از صلاحیت ایجاد نماید بلکه این ماده قواعدی را برای دادرسی در یک نوع خاصی از دعاوی ترافعی مشخص کرده است و ثالثاً این که مقررات هر دو بند ماده بیانگر این نکته هستند که قواعد صلاحیت ترافعی دیوان نسبت به قضایای ارجاعی خاص مجری هستند.[۲۰۵]یعنی باید قضیه ای ترافعی با همان خصوصیت اساسنامه وجود داشته باشد و مراحل صلاحیتی خود را طی کرده باشد تا دیوان این ماده را اعمال نماید.
۳-۳-۲- صلاحیت دیوان در دعاوی ترافعی و شیوه های اعطای صلاحیت به دیوان
همانطور که گفته شده صلاحیت دیوان[۲۰۶] تمام دعاویی را دربر می گیرد که طرفها به آن ارجاع
می دهند و همچنین تمام موضوعاتی را که در مواد راجع به ارجاع اختلافات به دیوان در معاهدات پیش بینی می کنند. به موجب بند ۲ ماده ۳۶ دولت ها می توانند در هر زمانی به صورت اجباری، اتوماتیک و بدون توافق خاص در رابطه با هر دولت دیگری که همین تعهد را می پذیرد، صلاحیت دیوان را در تمام اختلافات حقوقی راجع به موارد زیر بپذیرند: الف) تفسیر معاهدات؛ ب) هرمساله مربوط به حقوق بین الملل؛ و ج) وجود هر واقعیتی که در صورت احراز ، نقض یک تعهد بین المللی محسوب شود؛ و د) ماهیت یامیزان غرامتی که برای نقض یک تعهد بین المللی باید پرداخت شود. به موجب بند ۵ ماده ۳۶ اعلامیه های پذیرش که به موجب اساسنامه دیوان دائمی بین المللی دادگستری هنوز لازم الاجرا می باشند در مورد رژیم این دیوان جدید نیز اعمال می شوند.[۲۰۷] چنین اعلامیه هایی در قضیه واقعه هوایی (مورخ ۲۷ ژولای ۱۹۵۵)- اسرائیل علیه بلغارستان- قضیه معبد پره آویهار (رای مقدماتی)- تایلند علیه کامبوج- و در قضیه نیکاراگوئه (نیکاراگوئه علیه ایالات متحده آمریکا) مورد بحث و بررسی قرار گرفتند.
این اعلامیه های پذیرش غالباً با حق شرطهایی همراه هستند که گستره اعمال این اعلامیه ها را کاهش می دهند. رایج ترین این حق شرطها به صلاحیت داخلی مربوط می شود. اثر این حق شرطها بسیار مهم و حساس است. بر اساس این حق شرط هر دولت اختیار تصمیم گیری در مورد این که موضوعی صلاحیت داخلی محسوب می شود را برای خود محفوظ می دارد. دیگرحق شرطهای رایج از گستره اعمال این شرط موضوعاتی را استثناء می سازند که به مسایل امنیتی، موضوعات سرزمینی اختلافات ناشی از یک ترتیب منطقه ای (عمدتاً بازار مشترک ملتهای بریتانیا)، اختلافاتی که طرفین در مورد آنها توافق کرده اند تا آنها را با توسل به دیگر روش های حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات حل و فصل نمایند و غیره مربوط می شوند. امروزه پذیرش بدون قید و شرط بیشتر جنبه استثناء دارند.[۲۰۸]