دانلود فایل های پایان نامه ، مقاله ، پروژه و تحقیق

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
پایان نامه ها و مقالات تحقیقاتی – مبحث دوم : شرایط اختصاصی – 5
ارسال شده در 18 آذر 1401 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

“

 

بخش پنجم : شرایط صحت شرط

 

آنچه که در خصوص شرط بیان می شود ، مربوط می شود به شرطی که صحیح بوده و در ضمن عقد بیان می شود . در صورت دارا بودن شرائط لازم ، مشروط علیه موظف به وفاء شرط می‌باشد اما شرط اگر صحیح واقع نگردد لزومی به وفاء آن نمی باشند با عنایت به مواد ۱۰ و ۲۲۳ قانون مدنی اصل بر صحت هر قراردادی است که واقع می شود و خلاف آن بایستی اثبات گردد و از آنجا که شرط جزئی از عقد می‌باشد اعتبار عقد شامل آن نیز می شود. لذا ‌به این منظوربه بررسی شرایط صحت شرط می پردازیم .

 

مبحث اول : شرایط عمومی

 

هر یک از عقود ( معینه ، غیر معینه و قراردادها )وقتی آثارقانونی دارند که شرایط اساسی برای صحت معامله ‌رادارها باشنداین است که ماده ۱۹۰ قانون مدنی می‌گوید: « برای صحت هر معامله شرایط ذیل اساسی است ۱ـ قصد طرفین و رضای آن ها ۲ـ اهلیت طرفین ۳ـ موضوع معین که مورد معامله باشد ۴ـ مشروعیت جهت معامله ».کلمه معامله در ماده مذبور در معنی وسیع خود که عقد باشداستعمال شده است.[۳۱] با ملاحظه ماده فوق شاید این گونه تصور شود که ماده ۱۰ قانون مدنی که مقرر می‌دارد « قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده اند در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد نافذ است » مبین این امر است که شرط نیز می‌تواند قرارداد محسوب شود چون که مورد تراضی و اراده مشترک طرفین قرار می‌گیرد و باید شرایط اساسی معامله را دارا باشد . از طرف دیگر قانون‌گذار در مبحث شروط ضمن عقد در مقام بیان شروط باطل بوده و به شرح ماده ۲۳۲و۲۳۳ قائون مدنی ، شروط باطل را نام برده است و چون در مقام بیان ، سکوت کرده و اشاره ای به بطلان شروط ننموده است پس شروط هم،بایدشرایط اساسی معامله را دارا باشند .

 

با بررسی ماده ۱۹۰ قانون مدنی ملاحظه می‌گردد که ماده مذکور ظهور در بیان لزوم شرایط اساسی ‌در مورد کلیه قراردادها را دارد و مختص به بیع نمی باشد. لذا بایستی آن را ‌در مورد سایر قراردادها نیز رعایت کرد . چون که شرط ضمن عقد نیز در نتیجه تراضی و اراده مشترک طرفین به وجود می‌آید پس اسم قرارداد را به خود می‌گیرد و می بایستی دارای شرایط اساسی معامله باشد و در صورت فقد هر یک از این شرایط ( ماده ۱۹۰ ق.م)باید ضمانت اجرای قانون را بر آن جاری دانست .

 

البته شاید بتوان در خصوص بنداول ودوم ماده۱۹۰قانون مدنی قایل ‌به این شد که درشرط نیز بایدقصدورضا واهلیت وجود داشته باشدودرصورت نبودانها همان ضمانت اجرای ان در عقدنیز مجری خواهدبود ولی درخصوص بندسوم وچهارم ماده مذکور یعنی درصورت معلوم نبودن وجهت مشروع نداشتن باید عرض کرد که از انجایی که قانون خود درمواد۲۳۲و۲۳۳شرایطی برای صحت واعتبار شرط ضمن عقد ذکر نموده است ولی با انکه درمقام بیان بوده است شرایط دیگری برای شرط ضمن عقد بیان ننموده است وبه نظر می‌رسد که ماده۱۹۰قانون مدنی در خصوص قراردادهایی است که مستقلا انشا می شود ومنصرف از شرط ضمن عقد است .[۳۲]

 

ولی در خصوص بند اول ودوم ماده۱۹۰قانون مدنی باید گفت که در شرط نیز آن ها را باید مراعات نمود چرا که شرط خود نوعی عمل حقوقی است و درهر عمل حقوقی می بایستی قصد و رضا و اهلیت وجود داشته باشد و در صورت فقدان آن ها عمل مذکور باطل یا غیر نافذ خواهد بود و چه بسا عقد اصلی را نیز باطل یا غیر نافذ نماید چرا که به قصد اولیه و اصلی طرفین نیز سرایت نماید .

 

البته یکی از اساتید حقوق در این خصوص چنین آورده که ، هر شرط که بر ضد یکی از عناصر عمومی یا اختصاصی عقدی ‌باشد آن شرط مخالف مقتضای عقد است.[۳۳]

 

با وجود این ، اصل صحت شرط ما را از طرح شرایط درستی آن بی نیاز نمی کند زیرا هنگامی می توان برای رفع شبهه ها به اصل روی آورد که ‌در وقوع ظاهری شرط تردید نباشد واین درصورتی است که شرایط قانونی وقوع روشن گردد .[۳۴]

 

مبحث دوم : شرایط اختصاصی

 

پس از عنوان مطالب فوق که در خصوص شرایط عمومی مطرح گردید به شرایط اختصاصی که در اعتبار شروط دخالت دارندمی رسیم . قانون مدنی حاصل تجربه طولانی فقها است نویسندگان این قانون، با بهره گرفتن از استقراء فقیهان و حل و نقدهای انجام شده ، درباره هر یک از شرایط پیشنهاد شده در مواد ۲۳۲ و ۲۳۳ قانون مدنی شروط باطل را معین کرده‌اند . ‌بنابرین‏ با ملاحظه مواد مذکور ، می توان شرایط زیر را برای درستی شرط استنباط نمود که به شرح ذیل به شرایط اختصاصی شروط در مواد مذبور می پردازیم .

 

گفتار اول : انجام دادن شرط باید مقدور باشد:

 

قصد طرفین از درج شرط ضمن عقد ، پیدایش آن در عالم خارج است و چنانچه ایجاد آن مقدور نباشد خواه آن‌که مورد شرط تسلیم مال باشد خواه انجام عمل ، مقصود مشروطه له حاصل نمی شود و چنین شرطی طبق ماده ۲۳۲ قانون مدنی باطل است . چه طرفین معامله یا یکی از آن ها عالم یا جاهل به عدم قدرت مشروط علیه باشند.[۳۵]

 

یکی از حقوق دانان کشورمان بیان داشته است « قدرت تسلیم مورد شرط مانند قدرت تسلیم مورد عقد، از مباحث کلیات عقود است نه از مباحث شروط یا عقد بیع »[۳۶]بدین معنی که عدم قدرت تسلیم موضوع ماده ۳۴۸ ق . م . شامل شرط ضمن عقد هم می شود .

 

البته اگر نظر فوق را قبول نمائیم و ماده ۳۴۸ ق . م . را شامل شرایط اختصاصی شروط بدانیم باز این ایراد وارد است که طبق ماده ۳۴۸ قانون مدنی عدم قدرت برتسلیم مورد شرط در حین عقد موجب بطلان شرط خواهد شد . از آن‌جایی که شرح داده شد رابطه عقد و شرط ، رابطه اصل و فرع است و شرط در مقابل ثمن یا مثمن قرار نمی گیرد و جزئی از عوضین حساب نمی شود. پس اگر عدم قدرت بر تسلیم شرط ( مقدور نبودن ) در حین عقد باشد شرط باطل است . و همچنین این عدم قدرت بر تسلیم موقعی است که مشمول ماده ۳۷۰ قانون مدنی شود . ماده ۳۷۰ قانون مدنی مقرر می‌دارد :اگر طرفین معامله برای تسلیم موعدی قرار داده باشند قدرت بر تسلیم در آن موعد شرط است نه در زمان عقد . به طوری که ملاحظه می‌گردد اگر در عقد موعدی برای تسلیم مبیع معین نشده باشد ، فروشنده باید آن را بیدرنگ به خریدار تسلیم کند .[۳۷] لذا در صورت تعیین موعد برای تسلیم شرط قدرت بر تسلیم در زمان عقد شرط نیست بلکه قدرت بر تسلیم در آن موعد شرط می‌باشد .

 

شرط در مقابل ثمن یا مثمن قرار نمی گیرد و جزئی از عوضین حساب نمی شود. همچنین ماده ۲۴۰ قانون مدنی در خصوص عدم قدرت بر تسلیم شرط می‌باشد که از بند یک ماده ۲۳۲ قانون مدنی و نیز از تنقیح ماده ۳۴۸ قانون مدنی می‌توان دریافت که در صورت عدم قدرت بر تسلیم، شرط باطل می‌باشد نه این‌که عقد باطل ‌باشد.

 

البته آنچه که می توان شرط نمود باید مقدور باشد. در خصوص شرط فعل می‌تواند مصداق داشته باشد زیرا که اقدام یا عدم اقدام بر فعلی است که می‌تواند در توانایی فرد بوده باشد و دیگر ‌شرط ها ( صفت و نتیجه ) را نمی توان با این قید که شخص قادر و توانایی انجام را داشته باشد اندازه گیری و ارزیابی نمود.

“

نظر دهید »
خرید متن کامل پایان نامه ارشد | اظهارات همراه با تعریف و تحسین، – 9
ارسال شده در 17 آذر 1401 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

“

 

اظهار قصد یا وعده: اظهار قصد متفاوت از اظهار واقعیت است؛ ‌به این ‌معنا که اظهار قصد، اظهاری در خصوص آینده است؛ یعنی آنچه که اظهار کننده قصد انجام آن را در آینده دارد، و هیچ کس جز خودش نمی داند که : که آیا در زمان اهظار قصدصداق است یا کاذب، آیا قصد حفظ این وعده دارد یا خیر، آیا اظهار کننده قدرت اجرای آن را دارد یا خیر. از طرف دیگر ” اظهار واقعیت” اظهاری است که هیچ عنصری از آینده در آن نیست؛ یعنی بیان یک واقعیت موجود یا گذشته می‌باشد.

 

در کامن لو و انصاف، اظهار قصد نمی تواند به عنوان اظهار واقعیت تلقی شود حتی اگر طرف معامله او را به انعقاد قرارداد ترغیب کرده باشد، اما اگر اثبات شود که نظر واقعی اظهار کننده، آن گونه که اظهار شده ، نبوده است، یااگر دز مان اظهار کاملاً به قصد خود جاهل باشد، چنین اظهار قصدی، اظهار واقعیت تلقی می شود و می‌تواند سبب اقامه دعوا بر مبنای “فریب” باشد.

 

اظهارات همراه با تعریف و تحسین، دادگاه ها چنین رأی‌ داده‌اند که ظهار تعریف و تحسین یکی از طرفین ‌در مورد معامله ، اظهار امر واقعی تلقی نمی شود، لذا ‌در مورد اظهاری که قطعه زمینی را به عنوان “مرغزاری با آب فراوان ” توصیف کرده بود[۲۵]، در حالی که آن قطعه زمین در واقع به طور ناقص و نامطلوبی از آب بی بهره بود، و یا اظهاری که قطعه زمین را “حاصل خیز و قابل اصلاح” توصیف کرده بود[۲۶]، در حالی که در واقع قسمتی از ان زمین متروک و غیر قابل انتفاع بود، دادگاه رأی‌ داد که این اظهارات اظهار خلاف واقع را محقق نمی سازد. طرف فریب خورده که بر چنین اظهاراتی اعتماد ‌کرده‌است نمی تواند بر اساس این ادله، حق فسخ قرارداد را به دست آورد.

 

ترغیب و تحریک، ترغیب طرف مقابل برای انعقاد قرارداد به وسیله اظهار کننده، عنصر اساسی در ادعای جبران خسارت بر مبنای سوءعرضه است. صرف اظهار خلاف واقع به تنهایی، حق اقامه دعوا را به شخص متضرر نمی دهد بلکه باید اثبات شود که اظهار کننده، درک نادرستی را در ذهن مخاطب ایجاد نموده و این اظهار، او را به انعقاد قرارداد ترغیب ‌کرده‌است. این یک امر موضوعی است و مخاطب باید ان را اثبات کند.[۲۷]

 

‌بنابرین‏ ترغیبی که در نظریه سوءعرضه لازم است باید دارای این دو عنصر باشد: نخست اینکه مخاطب باید بر اظهار اظهار کننده در قرارداد اعتماد نماید و دوم اینکه اظهار کننده در زمان انعقاد قرارداد، قصد داشته باشد، یا حداقل بداند که مخاطب تحقیقاً یا احتمالاً بر اظهار او اعتماد خواهد کرد[۲۸].

 

قصد ترغیب، ‌در دعاوی مربوطه به سوءعرضه، اعتماد مخاطب بر اظهار خلاف واقع و نیزقصد اظهار کننده بر ترغیب، دو عنصر اساسی و عمده هستند. معمولاً دادگاه قصد اظهارکننده بر ترغیب رأی‌ از اوضاع و احوالی که اظهاردر آن انجام شده است، به آسانی استنباط می‌کند. در صورتی که مورد مشکوک و مبهم نباشد، همیشه به همین ترتیب عمل می شود. بر عکس، در مورادی که تشخیص قصد اظهار کننده آسان نیست، بر مخاطب لازم است قصد واقعی اظهار کننده را ثابت نماید. از این رو، در جایی که اظهار کاملاً مبهم باشد، خواهان باید ثابت کند که او به موجب تفسیر نادرست عبارات، به انعقاد قرارداد ترغیب شده است و هم چنین باید اثبات کرد که قصد اظهار کننده نیز همین بوده است[۲۹].

 

در صورتی که اظهار کننده معنای خاصی را قصد کرده، اما به دلیل غفلت یاحواس پرتی، اظهارش به شکلی صادر شده است که حامل معنای دیگری بوده و خواهان با اعتماد بر آن عملکرده است، هیچ راه حل روشنی وجود ندارد (و چنین موردی در دادگاه هنوز مطرح نشده است). مثل اینکه، در نتیجه بی احتیاطی تایپ کننده ای که اظهار کننده نیز است لفظ “نه” از آگهی انتشار یافته حذف شده یا عدد ۱۰۰۰۰ اشتباهاً ۱۰۰۰۰۰ نوشته شده باشد[۳۰]. به نظر می‌رسد از ان جا که در چنین موردی هیچ اعتمادی بر آن اظهار ترغیب گردیده، با اقامه دعوا، به دلیل سوءعرضه ناشی از تسامح جبران می شود، نه به دلیل سوءعرضه متقلبانه.

 

رد ادعای ترغیب و اغوا، اظهار کننده در شرایط خاصی می‌تواند دعوایی را که بر مبنای سوءعرضه در دادگاه علیه وی اقامه شده است، با اثبات این که اظهار خلاف واقع او، در حقیقت مخاطب را به انعقاد قرارداد ترغیب نکرده یاتحت تاثیر قرار نداده است، رد نماید. معمولاً یکی از سه دلیل زیر در این خصوص ابراز می‌گردد:

 

اوّل ، مخاطب اظهار، واقعاً ، وجود اظهار خلاف واقع را تا زمان انعقاد قرارداد درک نکرده است.در چنین مواردی فرض بر این استکه او قرارداد را با اراده خویش و بدون هیچترغیب و اغوایی منعقد ساخته است.

 

دعوای بسیار مشهور در این مورد دعوای هورسفال و توماس[۳۱] است. در این دعوا که یک اسلحه معیوب که عیبش توسط فروشنده مخفی نگه داشته شده بود به خریدار تحویل داده شد، خریدار بدون بررسی و ازمایش، آن را خرید و در اوّلین مرتبه ای که از آن استفاد کرد با انفجار لوله آن مصدوم شد. او ادّعا نمود که فروشنده مرتکب سوءعرضه تقلبانه شده است. دادگاه استیناف به اتفاق آرا این ادعا را ‌به این دلیل رد ‌کرده‌است که اقدام فروشنده در مخفی کردن عیب لوله، هیچ تاثیری بر اراده خریدار نداشته است. در این مورد قاضی “برامول بی” گفته است : خوانده هرگز اسلحه را بررسی و آزمایش نکرده است، ‌بنابرین‏ تلاش برای مخفی کردن عیب امکان ندارد بتواند براراده یا رفتار او مؤثر باشد.

 

دوم، ممکن است وجود اظهار خلاف واقع برای مخاطب معلوم بوده، اما، اراده او را متاثر نساخته باشد؛ مثلاً ممکن است او نظری شخصی و اطلاعاتی ‌در مورد موضوع داشته باشد و سپس به انعقاد قراداد با اظهار کننده بپردازد، اما نه با اعتماد بر اظهار خلاف واقع بود اظهار کننده، بلکه با اعتماد بر نظر و اطلاعات خودش که از قبل شکل گرفته است.

 

‌بنابرین‏ در یک دعوای آگهی پذیره نویسی که حاوی یک اظهار خلاف واقع بود- مبنی بر این که شخصی به نام آقای “گریو” از اعضای هیئت مدیره است، اما خواهان در بازجویی، صادقانه اذعان کرد که اطلاع از نام آقای گریو، که در این آگهی امده است، اراده اش را متاثر نشاخته بود- دادگاه بدوی چنین رأی‌ داد که این اظهار خلاف واقع ، او را به انعقاد قراداد ترغیب نکرده است.

 

عمده و مهم بودن اظهار، ضروری است که در این جا تأکید کنیم که “ترغیب” و ” عمده بودن اظهار” دو موضوع متمایزی است که هر یک دلیل جداگانه ای را طلب می کند؛ ‌به این معنا که قصور مخاطب در اثبات هر یک موجب شکست او در دعوایش می شود. اما همیشه دلیلی که برای “ترغیب” اقامه می شود، برای اثبات عمده بودن نیز به کار می رود و بر عکس. بررسی و تحقیق ‌در مورد این دو مفهوم [در زمینه] سوءعرضه، به معنای بررسی مستقیم حالت درونی و ذهنی مخاطب است.

“

نظر دهید »
پایان نامه آماده کارشناسی ارشد | جدول ۲-۴ امید به زندگی دربدو تولد و در ۶۵ سالگی به تفکیک جنس (سالهای ۱۹۴۰ تا ۲۰۴۰) – 7
ارسال شده در 17 آذر 1401 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

“

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منطقه/ کشور ۱۹۷۰ ۱۹۵۵ ۲۰۲۰ ۱۴-۰ جهان ۵/۳۷ ۴/۳۱ ۲/۲۵ مناطق توسعه یافته ۰/۲۶ ۶/۱۹ ۷/۱۶ مناطق کمتر توسعه یافته ۸/۴۱ ۳/۳۴ ۸/۲۶ مناطق باحداقل توسعه ۳/۴۴ ۹/۴۳ ۱/۳۷ آفریقا ۸/۴۴ ۸/۴۳ ۱/۳۷ آسیا ۳/۴۰ ۸/۳۱ ۸/۲۳ اروپا ۳/۲۵ ۱/۱۹ ۵/۱۵ آمریکای لاتین و کارائیب

۴/۴۲ ۶/۳۳ ۹/۲۵ آمریکای شمالی ۵/۲۸ ۰/۲۲ ۴/۱۹ اقیانوسیه ۳/۲۳ ۰/۲۶ ۸/۲۲ ۵۹-۱۵ جهان ۱/۵۴ ۱/۵۹ ۷/۶۱ مناطق توسعه یافته ۵/۵۹ ۱/۶۲ ۲/۵۸ مناطق کمتر توسعه یافته ۱/۵۲ ۳/۵۸ ۳/۶۲ مناطق باحداقل توسعه ۶/۵۰ ۳/۵۱ ۲/۵۷ آفریقا ۲/۵۰۲ ۲/۵۱ ۹/۵۶ آسیا ۲/۵۳ ۰/۶۰ ۶/۶۲ اروپا ۲/۵۹ ۰/۶۲ ۳/۵۹ آمریکای لاتین و کارائیب ۲/۵۱ ۹/۵۸ ۸/۶۱ آمریکای شمالی ۷/۵۷ ۷/۶۱ ۵/۵۷ اقیانوسیه ۰/۵۷ ۰/۶۱ ۶/۵۹ ۶۰ جهان ۴/۸ ۵/۹ ۱/۱۳ مناطق توسعه یافته ۵/۱۴ ۳/۱۸ ۱/۲۵ مناطق کمتر توسعه یافته ۱/۶ ۳/۷ ۹/۱۰ مناطق باحداقل توسعه ۱/۵ ۸/۴ ۷/۵ آفریقا ۵ ۰/۵ ۰/۶ آسیا ۵/۶ ۲/۸ ۶/۱۲ اروپا ۵/۱۵ ۹/۱۸ ۲/۲۵ آمریکای لاتین و کارائیب ۴/۶ ۵/۷ ۳/۱۲ آمریکای شمالی ۸/۱۳ ۳/۱۶ ۱/۲۳ اقیانوسیه ۷/۱۰ ۰/۱۳ ۶/۱۷

(ماخذ: اسفراینی، ۱۳۷۸)

 

درجدول ۲-۳ میزان رشد جمعیت سالمند در مناطق و کشورهای مختلف جهان ارائه شده است. ‌بر اساس اطلاعات ارائه شده در حالی که رشد جمعیت جهان در همه ‌گروه‌های سنی ‌در سال‌ ۱۹۷۰ لغایت ۱۹۹۵، ۷۲/۱بوده و طی سال‌های ۱۹۹۲ لغایت ۲۰۲۰ معادل ۲/۱ پیش‌بینی می‌شود. میزان رشد جمعیت ۶۰ سال به بالای جهان طی ۱۹۷۰ لغایت ۱۹۹۵، ۳۳/۲ بوده و طی سال‌های ۱۹۹۵ لغایت ۲۰۲۰ معادل ۴۸/۲ پیش‌بینی می‌شود. ‌بنابرین‏ رشد جمعیت ۶۰ ساله و بیشتر در تمامی دنیا از رشد کل جمعیت به مراتب بیشتر بوده است و این نیز به معنای پیرتر شدن جمعیت در سال‌های اخیر و سال‌های آتی خواهد بود.

 

جدول ۲-۳ میزان رشد جمعیت سالمند در مناطق و کشورهای مختلف جهان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منطقه/ کشور ۱۹۵۰-۱۹۷۰ ۲۰۲۰-۱۹۹۵ ۶۰ سال و بیشتر جهان ۲۳/۲ ۴۸/۲ مناطق بیشتر توسعه یافته ۵۲/۱ ۴۲/۱ مناطق کمتر توسعه یافته ۷۷/۲ ۰۵/۳ آفریقا ۷۱/۲ ۱۵/۳ آسیا ۸۳/۲ ۹۰/۲ اروپا ۲۱/۱ ۰۶/۱ آمریکای لاتین و کارائیب ۶۷/۲ ۲۹/۳ آمریکای شمالی ۶۶/۱ ۱۳/۳ اقیانوسیه ۲۹/۲ ۴۶/۲ ۸۰ سال و بیشتر جهان ۳۲/۳ ۶۷/۲ مناطق بیشتر توسعه یافته ۱۱/۳ ۷۵/۱ مناطق کمتر توسعه یافته ۶۲/۳ ۶۲/۳ مناطق با حداقل توسعه ۴۹/۳ ۳۰/۳ آفریقا ۱۷/۳ ۶۸/۳ آسیا ۸۴/۳ ۵۷/۱ اروپا ۸۸/۲ ۴۶/۱ آمریکای لاتین و کارائیب ۷۸/۳ ۷۰/۳ آمریکای شمالی ۰۲/۳ ۵۷/۱ اقیانوسیه ۴۰/۳ ۴۳/۲ همه سن‌ها جهان ۷۲/۱ ۲۰/۱ مناطق بیشتر توسعه یافته ۶۰/۰ ۱۶/۰ مناطق کمتر توسعه یافته ۰۷/۲ ۴۳/۱ مناطق حداقل توسعه ۵۱/۲ ۳۸/۲ آفریقا ۷۲/۲ ۴۲/۲ آسیا ۸۸/۱ ۱۶/۱ اروپا ۴۲/۰ ۱۱/۰ آمریکای لاتین و کارائیب ۰۸/۲ ۲۹/۱ آمریکای شمالی ۹۹/۰ ۷۵/۰ اقیانوسیه ۵۳/۱ ۲۶/۱

(ماخذ:‌اسفراینی، ۱۳۷۸)

 

در جدول ۲-۴ میزان امید به زندگی در بدو تولد و در ۶۵ سالگی به تفکیک جنس ارائه شده است. ‌بر اساس اطلاعات ارائه شده امید به زندگی در بدو تولد نسبت به صد سال قبل دو برابر و نسبت به ۵۰۰۰ سال پیش ۵/۴ برابرشده است. سه هزار سال پیش از میلاد مسیح متوسط طول عمر انسان ۱۸ سال بود. در سال ۱۸۹۰ امید به زندگی برای یک زن ساکن آلمان به ۴۰ سال رسیده و هم اکنون در این کشور شاخص امید به زندگی در بدو تولد برای زنان ۸۰سال و برای مردان ۷۳ سال است. در اوایل دهه ۱۹۵۰ میلادی، رقم شاخص امید به زندگی در بدو تولد در جهان به طور متوسط ۴۷ سال بود امید به زندگی ‌در سال‌ ۱۹۹۲، ۲۸ سال بیشتر از سال ۱۹۹۰ شده است. (باجغلی، ۱۳۷۸).

 

در سال ۱۹۹۵ این رقم به بیش از ۶۵ سال افزایش یافت، حتی در برخی کشورها به ۸۰ سال رسید. این تغییر شگرف هم ازلحاظ جمعیت‌شناسی و هم از نظر فرهنگی،‌تحول عظیمی را در زندگی امروز جوامع بشر به وجود آورده است که برای آن دو علت ذکر می‌شود: یکی بهبود وضعیت اقتصادی- اجتماعی مردم از قبیل تغذیه تغییر و شرایط زیستی، دیگر توسعه و پیشرفت مراقبت‌های بهداشتی (هیروشیمی، ۱۳۷۷).

 

جدول ۲-۴ امید به زندگی دربدو تولد و در ۶۵ سالگی به تفکیک جنس (سال‌های ۱۹۴۰ تا ۲۰۴۰)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امید به زندگی (زنان) امید به زندگی (مردان) سال تولد در ۶۵ سالگی در بدو تولد در ۶۵ سالگی در بدو تولد ۴/۱۳ ۷/۶۵ ۹/۱۱ ۴/۶۱ ۱۹۴۰ ۱/۱۵ ۱/۷۱ ۸/۱۲ ۶/۶۵ ۱۹۵۰ ۹/۱۵ ۲/۷۳ ۹/۱۲ ۶/۶۶ ۱۹۶۰ ۱/۱۷ ۹/۷۴ ۱/۱۳ ۱/۶۷ ۱۹۷۰ ۴/۱۸ ۵/۷۷ ۰/۱۴ ۹/۶۹ ۱۹۸۰ ۲/۱۹ ۹/۷۸ ۵/۱۴ ۴/۷۱ ۱۹۹۰ ۵/۱۹ ۵/۷۹ ۸/۱۴ ۱/۷۲ ۲۰۰۰ ۸/۱۹ ۸/۷۹ ۰/۱۵ ۴/۷۲ ۲۰۱۰ ۱/۲۰ ۱/۸۰ ۲/۱۵ ۷/۷۲ ۲۰۲۰ ۳/۲۰ ۴/۸۰ ۴/۱۵ ۰/۷۳ ۲۰۳۰ ۶/۲۰ ۷/۸۰ ۶/۱۵ ۳/۷۳ ۲۰۴۰

(ماخذ: اداره امنیت اجتماعی آمریکا ۱۹۸۴)

“

نظر دهید »
منابع پایان نامه ها – ۲-۵-۵-۲- پرداخت حقوق و مزایای بازنشستگان سازمان تأمین اجتماعی توسط بانک رفاه – 9
ارسال شده در 17 آذر 1401 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

“

 

الف) فعالیت های عام بانک رفاه:

 

    1. انجام کلیه عملیات بانکی ریالی و ارزی ؛

 

    1. افتتاح و ارائه خدمات مربوط به حسابهای جاری، پس انداز، سپرده های کوتاه و بلند مدت ریالی و ارزی

 

      1. اعطای تسهیلات اعم از ارزی و ریالی در بخش های صنعت، کشاورزی، خدمات تجارت، مسکن، صادرات و واردات

 

    1. صدور انواع ضمانت نامه های ارزی و ریالی

 

    1. انجام انواع تامین های مالی و اعتباری داخلی و خارجی

 

    1. اعطای کارت اعتباری ارزی

 

    1. صندوق های اجاره ای هوشمند

 

  1. انجام امور مربوط به کارگزاری بورس و ….

ب) فعالیت های خاص بانک رفاه :

 

    1. ارائه خدمات بانکی به سازمان تامین اجتماعی و جامعه تحت پوشش آن

 

    1. اعطای تسهیلات و خدمات بانکی به بیش از یکصد مؤسسه تولیدی وابسته به سازمان تامین اجتماعی

 

    1. ارائه خدمات بانکی به وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی، دانشگاه های علوم پزشکی، بیمارستان ها، دانشجویان، اساتید علوم پزشکی، پزشکان، انستیتوپاستور، سازمان خدمات درمانی، هلال احمر، انتقال خون، سازمان بهزیستی و داروخانه ها

 

    1. ارائه خدمات بانکی به وزارت کار و امور اجتماعی و سازمان های تابعه

 

  1. اعطای تسهیلات به صنعت چاپ و نشر کتاب و اهل قلم و هنر

همان گونه که در بخش فعالیت های خاص بانک رفاه مشخص است، جامعه تحت پوشش بانک رفاه شامل طیف گسترده ای از کارکنان بسیاری از نهادهای ذکر شده است که حقوق و مزایای خویش و کلیه امور بانکی خویش را در بانک رفاه انجام می‌دهند که باعث می شود افراد احساس وابستگی و تعلق خاطر خاصی به بانک پیدا می‌کنند، به نحوی که خود را جزئی از آن می دانند(فاطمی نوش آبادی،۱۳۸٧).

 

۲-۵-۵-۲- پرداخت حقوق و مزایای بازنشستگان سازمان تأمین اجتماعی توسط بانک رفاه

 

یکی از مهمترین و موثرترین خدمات سازمان تامین اجتماعی، بازنشستگی است که در واقع اساس و پایه خدماتی نظام های بیمه ای به شمار می رود. یک فرد کارگر یا کارمند پس از سال ها کار و تلاش در عرصه های مختلف دچار کهولت سن و ناتوانی گردیده و لازم است از گردونه کار و تولید خارج شده و مابقی دوران زندگی خود را بدون دغدغه در آرامش و به استراحت بپردازد تا جوانان و نسل جدید بتوانند جای او را در میادین کار پرنمایند. این چرخه نیاز ضروری هر سیستم تولیدی و اقتصادی است و ضامن پویای نظام تولید را فراهم می‌سازد. بازنشستگی و تقاعد، آینده محتوم هر فرد است و از آن گریزی نیست (قشقایی،۱۳۸۸).

 

در قانون تامین اجتماعی بازنشستگی به صورت زیر تعریف شده است:

 

بازنشستگی یعنی عدم اشتغال بیمه شده به کار به سبب رسیدن به سن بازنشستگی در این قانون.

 

به تعبیری دیگر بازنشستگی رسیدن به شرایطی است که بر اساس آن فرد توان کاریش کاهش می‌یابد و دیگر آن قدرت و توانایی سابق را برای ادامه فعالیت و کار ندارد. سن بازنشستگی بر اساس ماده ۷۶ قانون تامین اجتماعی ۶۰ سال سن برای مردان و ۵۵ سال سن برای زنان است که در این حالت فرد بیمه شده با داشتن حداقل ۱۰ سال سابقه پرداخت حق بیمه می‌تواند بازنشسته گردد.

 

در حال حاضر سازمان تامین اجتماعی بزرگترین نهاد بیمه اجتماعی کشور محسوب می شود که به ۲۸ میلیون نفر از آحاد این کشور را زیر پوشش دارد که بیشتر بازنشستگان و مستمری ‌بگیران سازمان تأمین اجتماعی نیز با شرایط فراهم شده توسط این سازمان، حساب دریافت حقوق خود را در بانک رفاه افتتاح نمودند(ضیایی،۱۳۸۷).

 

بدیهی است با وجود مشتریانی که حجم بالایی از گردش مالی بانک رفاه کارگران به عهده آن ها‌ است، سود بانک افزایش چشمگیری خواهد داشت و بایستی با وجود سپرده های بازنشستگان سازمان تأمین اجتماعی تمهیداتی جهت کاربرد بهینه از این منابع همچون سرمایه گذاری دربرخی پروژه ها و احداث واحدهای اقتصادی، توسط بانک رفاه صورت گیرد.

 

۲-۵-۵-۳- دریافت عواید سازمان تأمین اجتماعی توسط بانک رفاه

 

سازمان تأمین اجتماعی زیر مجموعه های همچون مؤسسات و شرکت های وابسته زیر را دارا می‌باشد:

 

    1. شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی

 

    1. شرکت سرمایه گذاری خانه سازی ایران

 

    1. شرکت مشاور مدیریت و خدمات ماشینی تامین

 

    1. شرکت کار و تأمین

 

    1. شرکت رفاه گستر تامین اجتماعی

 

    1. شرکت گروه پزشکی حکمت

 

    1. مؤسسه‌ حسابرسی تامین اجتماعی

 

    1. مؤسسه‌ املاک و مستغلات تامین اجتماعی

 

  1. مؤسسه‌ خدمات بهداشتی، درمانی میلاد سلامت تهران

این مؤسسات و شرکت های وابسته برای سازمان کسب منفعت می نمایند(فاطمی نوش آبادی،۱۳۸٧). عواید و درآمدی این مؤسسات و شرکت های وابسته مستقیماً از طریق بانک رفاه به حساب سازمان تأمین اجتماعی واریز می‌گردد. این منبع عظیم می‌تواند راه گشای بسیاری از کمبود منابع را برای بانک رفاه جبران نماید.

 

۲-۶- پیشینه تحقیق

 

در این بخش در دو قسمت به سابقه تحقیقات انجام شده داخلی و خارجی در رابطه با موضوع می پردازیم.

 

۲-۶-۱- مطالعات داخلی

 

موبدشاهی(۱۳۷۳)، در پایان نامۀ خود تحت عنوان «نحوه تخصیص منابع بانکی و عوامل مؤثر بر آن»، ضمن اشاره به روش های تخصیص منابع بانکی در چارچوب قانون عملیات بانکداری بدون ربا؛ نسبت به توضیح و تشریح عوامل مؤثر در قالب دو مقولۀ مسائل اجرایی و سیاست های پولی از جمله: نرخ تنزیل مجدد، سپرده قانونی، خرید وفروش اوراق قرضه، ابزارهای تخصیص منابع و ابزارهای تجهیز منابع پرداخته است. در این تحقیق سعی شده است که نحوه تخصیص منابع بانکی را در ایران بخصوص پس از انقلاب اسلامی و اجرای قانون بانکداری بدون ربا مورد بررسی قرار داده و ضمن آشنایی با عملکرد سیستم بانکی در این رابطه عوامل مؤثر بر تخصیص منابع بانکی و تاًثیر سیاست های پولی اتخاذ شده توسط دولت را مورد بررسی قرار دهد. درادامه به وسیله روش های اقتصادسنجی اقدام به بررسی عوامل مؤثر بر تخصیص منابع بانکی نموده است.

 

پناهی(۱۳۷۴)در پایان نامۀ خود تحت عنوان «بررسی عوامل مؤثر در منابع بانک ها در ایران ۱۳۷۰-۱۳۵۰»، ضمن اشاره به تاریخچۀ بانکداری ایران و جهان و همچنین بررسی روند متغیرهای منابع مالی بانک ها طی سال های۱۳۷۰-۱۳۵۰ نسبت به معرفی عوامل مؤثر در منابع مالی بانک ها اقدام نموده است. درادامه با ارائه مدلی در این زمینه و با استفاده ازآزمون های مختلف ‌به این نتیجه رسیده است که: “بعضی از عوامل از قبیل نرخ تورم، حجم واردات، مخارج جاری دولت خارج از کنترل شبکه بانکی بوده و ارتباط مستقیم با سیاست های کلان اقتصادی دارد ولی تسهیلات اعطایی شبکه بانکی به بخش خصوصی از طریق نقدینگی و شبه پول قادر است بیشترین اثر را در جذب منابع مالی داشته باشد، نرخ سود تسهیلات اعطایی در این راستا نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است.”

“

نظر دهید »
پایان نامه ها و مقالات تحقیقاتی – مبحث دوم: مبانی نظریه قراردادهای غیرمنصفانه در نظام حقوقی ایران و فقه امامیه – 7
ارسال شده در 15 آذر 1401 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

مبحث دوم: مبانی نظریه قراردادهای غیرمنصفانه در نظام حقوقی ایران و فقه امامیه

 

فصل پیش را به بیان مبانی عام قراردادهای غیرمنصفانه پرداختیم و بیان نمودیم که چگونه این مبانی، مستند آرای قضات برای غیرمنصفانه اعلام نمودن یک قرارداد، قرار می گیرند. در فصل پیش رو به آن دسته از مبانی حقوقی خواهیم پرداخت که تا حدودی مختص نظام حقوقی ایران و فقه امامیه می‌باشند و بیان می نماییم که چگونه وجود این مبانی در قراردادی منجر به غیرمنصفانه شدن آن می‌گردد.

 

در این فصل سه مورد از با اهمیت ترین مبانی را بررسی می‌کنیم که به ترتیب، مبحث اول:غبن، مبحث دوم:قاعده لاضرر، سوم: غرور و مبحث چهارم نفی عسر و حرج می‌باشد.

 

گفتار اول: غبن

 

قراردادهایی که به منظور رفع نیازهای اجتماعی افراد منعقد می شود، هر چند ممکن است آزادانه باشد ولی این‌گونه نیست که همیشه عادلانه هم باشد و ممکن است در نتیجه عدم تعادل بین ارزش عوضین در قرارداد یکی از طرفین آن متضرر شود و نفعی متناسب با عوضی که داده است، به دست نیاورد.

 

نابرابری در قراردادها گاه موجب می شود که انصاف حکم به تعدیل چنین قراردادهایی بدهد و به عبارتی وجدان آدمی اجرای چنین قراردادهایی را غیرمنصفانه می شمارد، در غالب موارد نابرابری موجود در قرارداد مربوط به عدم توازن موجود در عوضین قرارداد می‌باشد. از جمله مواردی که در فقه برای مقابله با اجرای چنین قراردادهایی پیش‌بینی شده است، تأسیس فقهی –حقوقی خیار غبن می‌باشد که به منظور جلوگیری از زیانی که به هنگام دادوستد، در نتیجه ی نابرابری فاحش بین ارزش آنچه باید پرداخته یا انجام شود و ارزشی که در برابر آن دریافت می‌گردد، به طرف ناآگاه می‌رسد، ایجاد شده است. در ادامه این مبحث ابتدا مفهوم خیار غبن را تبیین می نماییم و پس از آن به رابطه میان خیار غبن و نظریه قراردادهای غیرمنصفانه خواهیم پرداخت.

 

بند اول: مفهوم خیار غبن

 

قرارداد وسیله ی مرسوم توزیع و مبادله ی ثروت است. دو سوی قرارداد برای نفع خاص خویش فعالیت می‌کنند و هرکدام می‌خواهد در دادوستد برنده باشد، طبیعی است که در این کشاکش دو عوض برابر نمی ماند و از همین نابرابری است که سود تجارت به دست می‌آید. قانون نیز ابتکار و تلاش برای سودجویی را مشروع و لازمه ی آزادی قراردادی می‌داند. ولی گاه نابرابری ارزش های مبادله شده چندان زیاد است که تعادل اقتصادی قرارداد برهم می‌خورد. آنچه روی داده به برخورد دو اراده ی آزاد و سودجو نمی ماند. بلکه یکی به نیرنگ بر دیگری چیره گشته و شاهین عدالت به کژی گراییده است. چنین غلبه ای با همبستگی اجتماعی منافات دارد. عرف آن را تحمل نمی کند و مقاومت قانون را به همراه می آورد. [۴۹] به همین منظور در معاملات معوض در صورت وجود نابرابری و عدم تعادل ارزش معاوضه، برای جبران آثار ناشی از نبود تعادل بین عوضین، به متضرر اختیار داده شده است که معامله را فسخ، یا به همان نحو آن را قبول کند. در چنین فرضی است که خیار غبن به زیان دیده اعطا می شود تا خود را از دام برهاند و مانع ضرر ناروا شود. در ادامه به تعریف غبن و مبانی شکل گیری خیار غبن و نحوه اعمال آن می پردازیم.

 

۱٫تعریف غبن

 

غبن در لغت به مفهوم زیان به دیگری است و همچنین به معنی خدعه نیز آمده است که به همانا گول زدن و بازی دادن کسی دیگری را می‌باشد.

 

غبن در اصطلاح فقهی عبارت است از: « الغبن اصله الخدیعه و هو اصطلاح الفقهاء تملیک ماله بما یزید علی قیمته مع جهل الآخر » [۵۰]

 

یعنی : غبن اصلش خدیعه است و در اصطلاح فقهی به مالکیت در آوردن مال است به قیمتی که از قیمت اصلی زیادتر باشد و همراه با جهل طرف دیگر معامله باشد »

 

غبن از نظر اصطلاحی حقوق عبارت است از ضرر و زیانی که حین معامله معوض، در نتیجه نابرابری فاحش بین ارزش دوعوض، به طرف ناآگاه در قرارداد می‌رسد و غالبا” در اثر خدعه آگاهانه طرف مقابل است.

 

ریشه تاریخی غبن نیز با این معنا نزدیک است. زیرا، پیامبر کسانی را که به استقبال کاروان ها می رفتند و پیش از ورود به شهر و اگاهی از بهای واقعی با آن ها معامله می‌کردند از این اقدام نهی فرمود و به کاروانیان که خود را به سختی مغبون می یافتند اختیار فسخ داد، زیرا آن را فریب و خدعه دید. ولی با توجه به مفهوم واژه ی غبن و تحول معنای آن در فقه، در تعریف غبن می توان گفت: «زیانی است که به هنگام دادوستد، در نتیجه ی نابرابری فاحش بین ارزش آنچه باید پرداخته یا انجام شود و ارزشی که در برابر آن دریافت می‌گردد، به طرف ناآگاه می‌رسد». [۵۱]

 

۲٫ شرایط و نحوه اعمال خیار غبن

 

شرایط اساسی برای تحقق غبن عبارتند از : معوض بودن قراردا، وجود عدم تعادل فاحش در زمان انعقاد معامله، جهل طرف زیان دیده از ارزش واقعی عوضین. درحقوق ایران، غبن فقط در معاملات معوض جریان می‌یابد. غین درعقود رایگان( مانند هبه) راه نمی یابد. همچنین در عقود احتمالی ( مانند عقد بیمه) غبن معنایی ندارد. ‌در مورد فاحش بودن میزان غبن، هرچند برخی از فقها معیارهای ثابتی مانند ثلث و ربع و حتی خمس را ذکر نموده اند، ولی اکثر فقیهان، معیار تشخیص غبن فاحش را به عرف واگذار نموده اند. قانون مدنی ایران نیز، درماده ‎۴۱۷ خود، پس از اصلاح سال ‎۱۳۶۱، عرف را به عنوان معیار تشخیص غبن تعیین نموده است. اثر بارز غبن درقرارداد، ایجاد حق فسخ برای مغبون است. در حقوق ایران، طبق ماده ‎۴۲۱ قانون مدنی، مغبون مخیر است که عقد را به طور کامل فسخ نموده یا آن را به همان وضع امضاء نماید. درحقوق ایران، دونظریه شرط ضمنی و قاعده لاضرر، بیشتر به عنوان مبنای غبن مورد توجه است.

 

« ملاک ایجاد خیار فسخ وجود غبن فاحش است و معیار اساسی در فاحش بودن غبن همان‌ طور که در ماده ۴۱۷ اصلاحی قانون مدنی ذکر شده است عدم تعادل ارزش تاحدی که از نظر عرف قابل مسامحه و چشم پوشی نباشد .

“

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 13
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 396

دانلود فایل های پایان نامه ، مقاله ، پروژه و تحقیق

جستجو

آخرین مطالب

  • بررسی رابطه بین مهارت ارتباطی مدیران و رضایت شغلی کارکنان
  • بررسی تاثیر عوامل فردی درون سازمانی
  • تشریفات اخذ سندرسمی در اراضی مزروعی ودعاوی مربوط به آن در محاکم و ادارات ثبت- قسمت 2
  • تحولات اصل منع توسل به زور در حقوق بین الملل در قرن 21
  • تأثیر نقش منابع و قابلیت‌ها در تحقق استراتژی‌های بازاریابی محیطی هتل در اصفهان
  • بررسی و ساماندهی اسکان غیر رسمی نمونه موردی محله قلعه ...
  • پایان نامه استثنائات خاص تعهدات رفتار ملی در گات ۱۹۹۴
  • پایان نامه رشته حقوق : واکنش های ملی در قبال پو ل شویی
  • شناخت فرهنگ‌سازمانی حاکم و تأثیر آن بر عملکرد کارکنان قوه قضائیه
  • بهزیستی روانشناختی و نگرانی تصویر بدنی قبل و بعد از جراحی پلاستیک

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان