تعریف گردشگری
توریسم واژه ای فرانسوی است که از ریشه تور گرفته شده است. تور در زبان فرانسه به معنی حرکت دورانی، عمل پیمودن، طی کردن، سیرکردن و گردش کردن است ( بقایی و نوروزی،1384:19 ). بر اساس تعریف سازمان جهانی توریسم، توریسم شامل فعالیتهای اشخاصی است که به خارج از محیط عمومی و معمولی خود مسافرت و در آنجا اقامت می کنند، مشروط بر اینکه این اقامت کمتر از یک روز و بیشتر از یک سال نباشد و با اهدافی همانند تفرج، تجارت و غیره در ارتباط باشد ( حسین زاده دلیر و حیدری، :25-268213). منابع و مراجع مختلف،عوامل متعددي را در شکل دهی به ساختار و بازار گردشگري موثر دانسته اند. در یکی از این تقسیم بنديها عناصر گردشگري در پنج دسته حمل و نقل، اسکان، تسهیلات واسطه اي، جاذبهها و سایر خدمات جاي گرفته اند (کاظمی، :131380) در تقسیم بندي دیگري پنج عامل مستقل هسته اولیه توریسم را شکل می دهند، عبارتند از : 1. وجود دست کم یک توریست 2. وجود دست کم یک ناحیه تولید کننده توریست 3. وجود دست کم یک مسیر توریستی4. جود دست کم یک مقصد توریستی 5. وجود وسیله حرکت و انتقال تووریست از مبدأ به مقصد 6. جاذبههاي گردشگري. سیستم به گروهی از عناصر مرتبط به هم اطلاق می شود که تغییر در یک جزء به کلیه ي اجزاء آن منتقل می شود، در برخی از سیستمها ارتباط اجزا از الگوي سلسله مراتبی پیروي می کند و ارتباط چند به یکی بر قرار است و در برخی دیگر نیز اتباطات از نوع موازي است (فرج زاده اصل، :561384 ). در برسی صنعت گردشگري با رویکرد سیستمی، نشان داده میشود که ترکیبی از فعالیتها، خدمات و صنایع مختلف، صنعت گردشگري را شکل می دهد. کمیت،کیفیت و هماهنگی عوامل و بخشها در عرضه محصول، نقش مهمی در موفقیت و توسعه این صنعت در هر منطقه ایفا می کند. تعریف گردشگری توسط اتحادیه بین المللی سازمان گردشگری رسمی (IUOTO) در سال 1963 ارائه شد و در سال 1968 توسط سازمان جهانی گردشگری تصویب شد. بر طبق نظر آنها گردشگران، بازدیدکنندگان موقتی هستند که حداقل 24 ساعت به دلایلی از جمله اوقات فراغت و داد و ستد به منطقه ای سفر می کنند (شاه حسینی، 1388:27).این تعریف مقدمتا برای هدفهای صنعتی، قانون گذاری و آماری مفید است اما برای اکثر کارهای جامعه شناختی به دلیل گستردگی خیلی زیاد و عقیم بودن از لحاظ نظری، مناسب نیست. تلاشهای بسیاری برای ارائه یک تعریف جامعه شناختی از گردشگری که از لحاظ نظری مفید باشد انجام شده است. این تلاشهای توسط جامعه شناسان آلمانی آغاز شد و در کارهای کوهن (1974)، لیبر (1979) و ارزیابی زیست محیطی گردشگری پیرس ادامه پیدا کرد (Cohn , 1984:50). در تعريفی که سازمان ملل متحد ارائه کرده “توريست فردی است که بيش از يک روز و کمتر از يک سال در محلی غير از محل اصلی زندگی خود بماند” (Goeldner , 2000:724). این تعریف سفرهای تجاری و بازرگانی را شامل می شود ولی سفرهای مربوط به کارکنان نظامی، ديپلماتها، مهاجران و دانشجويان را در بر نمی گيرد. بر اساس تعريف سازمان جهانی “توریسم به کلیه فعالیتهای انفرادی افرادی اطلاق می شود ک به مکانهایی خارج از محل زندگی خود، به منظور گذراندن اوقات فراغت، انجام کار و سایر هدفها، برای کمتر از یک سال می روند” (Ibd , 16). اوتانت، دبير کل پيشين سازمان ملل متحد، سال ١٩٧۶ را سال گردشگری اعلام کرد و ضمن سخنرانی مشهوری به همین مناسبت اظهار داشت : “گردشگری با پدید آوردن تفاهم متقابل میان ملتها به پیشبرد و استواری صلح جهانی کمکهای شایسته ای می کند” (دیبایی، 37-1371).