مهارت رهبری فرهنگی
مهارت فضاسازی فرهنگی
مهارت کسبوکار فرهنگی
مهارت مدیریت جهانیشدن فرهنگی در بعد ملی
مهارت تحلیل فرهنگی
مهارت انسجام سازی فرهنگی
مهارت فنی و تکنولوژیکی
محمودی، زارعی و بحیرایی (۱۳۹۱) شایستگیهای مدیران دانشگاهی را در سه محور مدیریتی، اجتماعی و فردی تعریف کرده و برای هرکدام مؤلفهها و شاخصهایی را تعیین نموده است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
در موضوع استاندارد نیز در کشورهای جهان و تا حدودی در ایران پژوهشهایی صورت گرفته است:
در آمریکا در سال ۱۹۸۳ با انتشار کتاب «ملت درخطر[۱۳]» کارشناسان نظام تعلیم و تربیت احساس خطر کردند و انتظارات جامعه موردتوجه شدید واقع شد، تا اینکه درصدد برآمدند تا با تدوین شاخصها و استانداردهای یکنواخت و یکسان ولی منعطف جنبه معین و مکانیزهای به آموزش بدهند تا از این طریق بتوانند پاسخگویی را افزایش دهند. به دنبال این تغییر، نهادی تحت عنوان کمیته بهبود و استانداردهای آموزش ملی[۱۴] شکل گرفت و ضمن تقویت استانداردهای آموزشی بهصورت ملی، در ادامه، این استانداردها جنبه ایالتی پیدا کرد (ایسنر[۱۵]، ۱۹۹۴).
بعد از ایالتی شدن استانداردها، آموزشوپرورش ایالات مختلف کشور آمریکا شروع به تدوین استانداردهایی نمودند که معمولاً همهساله تغییراتی را در آن ایجاد کردند. ایالت میسیسیپی[۱۶] که در سال ۱۹۹۷ شش استاندارد برای مدیران آموزشی در نظر گرفته بود، در جون ۲۰۱۲، آخرین ویرایش خود را ارائه داده است (دفتر کیفیت مربی میسیسیپی دپارتمان آموزش و پرورش[۱۷]، ۲۰۱۲).
در سال ۱۹۹۸ نیز، استانداردهایی از سوی هیئت آموزشی شهر نیویورک برای مدیران در شش دسته جداگانه که هر یک از این استانداردها دارای سه بعد ارزشها و باورها، دانش و شاخصهای عملکردی است، بیان گردید (مقیمی و رمضان، ۱۳۹۰).
مجمع استانداردهای تکنولوژی برای مدیران مدارس[۱۸] در آمریکا در سال ۲۰۰۱ در ۶ محور اقدام به تدوین استانداردهایی برای مدیران مدارس در حوزه فناوری نموده است و برای هرکدام شاخصهای عملکردی تعریف کرده است.
این محورها عبارتاند از:
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir
رهبری و دیدگاه
یادگیری و تدریس
بهرهوری و عملکرد حرفهای
حمایت، مدیریت و عملیات
ارزیابی
مسائل اخلاقی، حقوقی و اجتماعی (مجمع استانداردهای تکنولوژی برای مدیران مدارس، ۲۰۰۱).
کنسرسیوم اعطای گواهی برای مدیران مدارس درون ایالتی[۱۹]، استانداردهایی برای مدیران مدارس دارد که بهمنظور توسعهی حرفهای و بقای مدارس اقدام به تدوین شش استاندارد، برای رهبران مدارس در ۳۸ ایالت مختلف آمریکا میکند (توچرمن[۲۰]، گاریسون وید[۲۱]، ۲۰۰۵). این مجموعه در سال ۱۹۹۶ برای اولین بار انتشار یافت که اینک با اندکی تغییرات بهروزرسانی شده است. (شورای مأمورین مدارس دولتی[۲۲]، ۲۰۰۸).
استانداردهای کنسرسیوم اعطای گواهی برای مدیران مدارس درون ایالتی[۲۳] در سال ۲۰۱۴ در ۱۱ محور تعریف و بهروزرسانی گردید که برای هرکدام از آن ها کارها و فعالیتهایی تعیین گردیده است. این محورها عبارتاند از:
چشمانداز و مأموریت
ظرفیت آموزشی
آموزش
برنامه درسی و ارزیابی
مجموعه مراقبت برای دانشآموز
فرهنگ حرفهای برای معلمان و کارکنان
مجموعه مشارکت برای خانوادهها
عملیات و مدیریت
اصول اخلاقی و نُرمهای حرفهای
انصاف و پاسخگویی فرهنگی
بهبود مداوم مدرسه
ایالات مختلف امریکا همچون میسوری، پنسیلوانیا، کالیفرنیا، ایلینوی، نیوجرسی، فلوریدا و شیکاگو هرکدام متناسب با شرایط خود در قابل شش استاندارد تدوینی ISLLC استانداردهای خود را برای مدیران مدارس خود معرفی نمودهاند (شورای مأمورین مدارس دولتی، ۲۰۰۸).
در استرالیا موسسه تدریس و رهبری مدرسه[۲۴] بهمنظور استانداردسازی نظام آموزشی، بر اساس سه دسته نیاز رهبری یعنی چشمانداز و ارزشها، دانش و درک و ویژگیهای شخصی و مهارتهای اجتماعی استانداردی برای مدیران مدارس مشخص کرد. مدیران این سه نیاز رهبری را در پنج حوزه از فعالیتهای حرفهای خود به کار میگیرند:
هدایت تدریس و یادگیری
توسعه فردی و دیگران
هدایت پیشرفت، نوآوری و تغییر
هدایت مدیریت مدرسه
مشارکت و کار با جامعه (موسسه استرالیایی تدریس و رهبری مدرسه، ۲۰۱۱).
استان آلبرتا در کانادا نیز با تبیین ۷ بعد رهبران آموزشی مدارس خود، راههای ترقی و پیشرفت آن را بررسی نموده است (آموزش و پرورش آلبرتا[۲۵]، ۲۰۰۹).
پنج حوزه کلیدی استانداردهای ملی ایرلند شمالی برای رهبری مدرسه عبارتاند از:
رهبری استراتژیک
رهبری تدریس و یادگیری
رهبری سازمان
رهبری مردم
رهبری در جامعه
واحد آموزش منطقهای ایرلند شمالی بعد از تعریف هرکدام از این حوزهها اقدام به تبیین استانداردها درک و دانش، و مهارتهای موردنیاز برای رسیدن به آن می کند (واحد آموزش منطقهای ایرلند شمالی[۲۶]، ۲۰۰۸).
از طرفی دیگر، کشورهای اروپایی ازجمله آلمان هم تلاشهایی برای استانداردسازی مدیران مدارس انجام دادهاند و بهترین استانداردهای آموزشی را با توجه به شرایط خاص هر موسسه آموزشی تعریف نمودند. بهموجب این طرحها سطح دانش و عملکرد که از مؤلفههای مهم آموزشیاند، که بهطور منظم مورد آزمایش قرار میگیرند و بخش مهمی از این سنجش مربوط به مدیران نظام آموزشی و بررسی دقیق استانداردهای سهگانه آن ها یعنی (دانش، رفتار و عملکرد) است (خنیفر، ۱۳۸۴).
متأسفانه در ایران در این زمینه فعالیت چندانی صورت نپذیرفته است. بهغیراز رساله دکتری فانی (۱۳۷۵) و خواجهای (۱۳۸۰) که مهارتها و صلاحیتهای مدیران آموزشی را بررسی می کند، مقالات افرادی چون برزگر (۱۳۷۷) و قورچیان و محمودی (۱۳۸۳) نیز نگارش یافتهاند که به ویژگیهای مدیران مدارس و استانداردهای عملکردی ایشان پرداخته است (خنیفر، جندقی و عبدالحسینی، ۱۳۸۶ و قورچیان و محمودی، ۱۳۸۳).
قورچیان و محمودی (۱۳۸۳) طیف بسیاری از استانداردهای مدیران مدارس راهنمایی را در ۶ مؤلفه زیر به دست آوردهاند:
هرکدام از ۶ مؤلفه بیانشده شامل زیر مؤلفههای مرتبط با خود است:
اخلاق (ارزشها)
وظایف
مهارتها
عملکرد (حصول نتیجه)