همانطور كه از تعاریف متعدد استنباط می شود، هوش كسب و كار در قالب هر تعریفی به دنبال افزایش سود آوری سازمان با اتخاذ تصمیمات هوشمند و دقیق است. (گلستانی،1387) امروزه سازمانهای دانش بنیان مزایای مورد انتظارشان از فعالیت های هوشمندی كسب و كار را انتخاب می كنند و به طور اعم می توان اهداف زیر را برای این رویكرد نوین عنوان كرد:
- تعیین گرایش های تجاری سازمان كه موجب می شود تا سازمان بدون اتلاف وقت و هزینه و انرژی در سایر مسیرها براهداف كلان و اساسی خود متمركز شود.
- تحلیل عمیق بازار و پیش بینی آن كه می تواند قبل از اینكه رقبا سهم بازار خود را توسعه دهند ، منافع جدید به وجود آمده در بازار را عاید سازمان كند.
- بالابردن سطح رضایت مندی مشتریان و شناسایی مشتریان دائمی كه وفادارند و می توان با پیگیری رفتار آنان ، جهت گیری های كلان و استراتژیك را انجام داد.
- تقسیم بندی مشتریان و متعاقبا ایجاد تنوع در روش برخورد با هر گروه از مشتریان
- استاندارد سازی و ایجاد سازگاری بین ساختارهای سازمان
- تسهیل در تصمیم گیری كه جزء اهداف اساسی هوش تجاری محسوب می شود.
- حصول اطمینان از دوباره اختراع نكردن چرخ (گلستانی،1387)
لذا با توجه به اهمیت موفقیت شركت های دانش بنیان در شرایط كنونی كشور در تجاری سازی و تبدیل ایده به محصول و خلق ثروت و ارزش، تعیین عوامل موفقیت در تجاری سازی از نگاه هوشمندی كسب و كار ضروری بود.
1-4 اهداف مشخص تحقیق :
1-4-1 هدف اصلی تحقیق:
با توجه به اینكه در دنیای كنونی ، تحقیقات به عامل اقتصادی تبدیل گردیده است و مراحل گذر از علم ناب طی شده است لذا باید در تحقیقاتمان به دنبال ساز و كارهایی باشیم كه روش تبدیل ایده به محصول را به ما یاد دهد و با توجه به اهمیت شركت های دانش بنیان در وضعیت كنونی كشورمان در رشد وشكوفایی اقتصاد و كمك به اقتصاد مقاومتی ،روند تبدیل علم به ثروت سرعت بخشد. لذا تعیین مؤلفه هایی از هوشمندی كسب و كار كه بتواند موجب خلق ثروت و ارزش آفرینی بیشتر تجاری سازی شركت های نوپای دانش بنیان شود هدف اصلی از انجام این پژوهش می باشد.