یکی از کارآمدترین نشانه سازگاری افراد، توانایی برقراری روابط رضایت بخش بادیگران و کسب لذت ازآن میباشد. به نظر میرسد که داشتن مهارتهای اجتماعی مبنای سازگاری در فرد میباشد. از این رو پرداختن به مهارتهای اجتماعی ضروری میباشد. مهارتهای اجتماعی بر الگوهای یاد گرفته شده بسیار خاص از رفتارهای قابل مشاهده کلامی و غیر کلامی دلالت دارند که از طریق آن فرد دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد و تلاش میکند تا نیازهایش را برآورده سازد. این مهارتها به دو دسته مهارتهای ضعیف و مهارتهای پیچیده تقسیم میشوند. مهارتهای ضعیف شامل رفتارهایی نسبتاً سادهای نظیر برقراری تماس چشمی مناسب یا لبخند زدن در موقعیت خاص میباشد، در صورتی که مهارتهای پیچیدهتر در بردارنده رفتارهایی است که متضمن پیوستن به گروه، ارائه تعارفات و انجام مکالمات با دیگران میشود (پلی جرینی[۸۴]، ۱۹۹۴، گستن[۸۵] و همکاران، ۱۹۸۸).
در سنین نوجوانی، پذیرش در جمع دوستان رفاقتها و روابط بین فردی با همسالان اهمیت ویژهای دارد، فقدان مهارتهای اجتماعی بین فردی میتواند زمینهساز مشکلات عدیدهای برای نوجوانان باشد. همچنین تحقیقات درازمدت (کاگان و ماس[۸۶]، ۱۹۶۲، به نقل از احمدیزاده، ۱۳۷۴) حاکی از آن است که نارساییهای روابط اجتماعی در سنین پایین به دوران بزرگسالی منتقل میشوند.
از چند دهه پیش، نتایج بسیاری از پژوهشها بیانگر این است که افراد دارای نقص بینایی درصد بالایی از ناسازگاریهای اجتماعی را نشان میدهند (کریگان[۸۷]، ۱۹۷۷، بامان[۸۸]، ۱۹۳۷؛ کیمارولی، ۲۰۰۶[۸۹]). آنچه مسلم است اختلال نقص بینایی به صورت مستقیم باعث ایجاد مشکلات عاطفی و رفتاری در میان نوجوانان مبتلا به اختلال بینایی نمیگردد، بلکه ناسازگاری اجتماعی را تشدید میکند (آمرمن[۹۰]، ۱۹۸۹، ۱۹۸۷؛ وارن، ۱۹۹۴، وان هسلت ۱۹۸۳، لانفلد، ۱۹۸۱).
از میان مشکلات متعدد عاطفی در میان افراد دارای اختلال نقص بینایی، اضطراب به عنوان بخش مهمی از ناسازگاری فردی و اجتماعی افراد مبتلا به اختلال نقص بینایی به حساب میآید (بامان[۹۱]، ۱۹۷۳). برخی از سطوح اضطراب در نوجوانان مبتلا به اختلال نقص بینایی غیرقابل اجتناب میباشد چرا که بر محدودیتهای عملکردی مربوط به نابینایی متکی میباشد (آمرمن، وان هسلت، هرسن، ۱۹۸۶). نوجوانان نابینا و نیمه بینا بر محیطهای اجتماعی و فیزیکی اطراف خود کنترل محدودی دارند و به همین دلیل درصد بالایی از ناامیدی، افسردگی و اضطراب را تجربه میکنند. تحقیقات خود گزارشی رابطهی معناداری میان اختلال بینایی و سطح اضطراب فرد نابینا را گزارش نمیدهد و نشان میدهد که متغیرهای دیگری مثل سن بالا، هوش پایین و مونث بودن سطح اضطراب را در نوجوانان مبتلا به اختلال نقص بینایی را افزایش میدهد (هاردی[۹۲]، ۱۹۶۸).
وان هسلت (۱۹۸۳) ارزیابی جامعی از مهارتهای اجتماعی نوجوانان پسر بینا و نابینای مادرزادی انجام دادهاند. در هنگام انجام مصاحبه نوجوانان نابینا در زمینهی مهارتهای اجتماعی و اجزای غیرکلامی همچون خندیدن، ژست بدن، وضعیت ایستادن و رفتارهای کلیشهای تفاوت چشمگیری با نوجوانان بینا از خود نشان ندادند. در طی مصاحبه از نوجوانان مبتلا به اختلال بینایی سئوالات باز پاسخ کمتری نسبت به نوجوانان سالم پرسیده شده نوجوانان مبتلا به اختلال بینایی زمان طولانی تری را در پاسخگویی از خود نشان داده و اختلالات سخنوری آنها نیز بیشتر بود. در پرسشنامه رفتار کودک که بوسیله والدین پر شد. نوجوانان مبتلا به اختلالات بینایی در مقایسه به نوجوانان بینا در زمینه سازگاری مدرسهای و جذابیت جسمانی نمرات کمتری کسب کردند. همچنین آنها دارای ارتباط محدودتر و اختلال وسواس فکری، رفتارهای خصومت آمیز و افسردهتر بودند. مشخص شد که نوجوانان مبتلا به اختلالات بینایی نسبت به نوجوانان بینا در اجزای غیرکلامی (مثل خندیدن) مهارت کمتری داشته و رفتارهای کلیشهای از خود نشان میدادند.
مطالعات متعددی در رابطه با تأثیر درمانهای روان شناختی (رفتار درمانی و درمان شناختی رفتاری بر سازگاری اجتماعی کودکان و نوجوانان عادی انجام شده و نتایج این بررسیها نشان داده است که مداخلات روان شناختی از جمله رفتار درمانی بر سازگاری اجتماعی افراد عادی به خصوص نوجوانان مؤثر هستند (دارلاک[۹۳] و همکاران، ۱۹۹۱، تواتیز[۹۴]، ۱۹۹۴، به نقل از سخندان توماج، ۱۳۸۰، اعرابی، ۱۳۸۰؛ صدیقی، ۱۳۸۰؛ مظاهری، ۱۳۸۲، درستی، ۱۳۸۳).
افراد دچار آسیبهای دیداری (نابینا، کم بینا) گرایش دارند که در موقعیتهای اجتماعی انفعالی رفتار کنند براساس میزان آسیب دیداری، آنها ممکن است فاقد مجال و توانایی اکتساب مهارتهای اجتماعی از راه مشاهدهی رفتار سایرین در موقعیتهای اجتماعی همانند دیگران باشند. افراد دچار آسیبهای دیداری که مهارتهای اجتماعی لازم را نیز به دست آوردهاند هنوز ممکن است در عملکرد مناسب در زمینههای بین فردی با مشکل مواجه باشند. این امر میتواند ناشی از نشانههای ناکامی موقعیتی، فقدان بازخوردهای صادقانه از تعاملات، رفتار نامناسب افراد بینا و وجود نگرشهای منفی در قبال افراد دچار آسیبهای دیداری در جامعه باشد. افراد نابینا ممکن است براساس تعاملات منفی با افراد بینا، شناختها و عواطف معیوبی را توسعه دهند که استفاده از این مهارتهای اجتماعی آنها را در شرایط زندگی واقعی دچار مشکل میکند.
از نظر رشد اجتماعی و هیجانی و نیز سازگاری اجتماعی، اصول و موضوعات مربوط به رشد اجتماعی و رشد هیجانی افراد نابینا همانند افراد بینا است. آنچه موجب ناسازگاری نابینایان میگردد تفاوتهای هوشی آنان نیست بلکه عوامل دیگری نظیر محیطهای خانوادگی نامطلوب، وجود ناتواناییهای دیگر و واکنش ناسنجیدهی اطرافیان میباشد (شریفی درآمد، ۱۳۷۹).
۲-۶-۶ عوامل مؤثر در سازگاری نابینایان
عواملی که در چگونگی توانایی و سازگاری نابینایان مؤثر است:
عوامل متعددی در چگونگی تواناییها و سازگاریهای نابینایان و همچنین شیوههای آموزشی و باز پروری و توانبخشی آنان دخیل است که در اینجا به طور خلاصه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱- سن وقوع نابینایی
این که کودکان در چه سنی نابینا شده باشند بر تواناییها و سازگاریهای بعدی او تأثیر فراوان میگذارند.
برای بررسی اثرات نابینایی روی افراد مختلف میتوانیم آنها را به دو دسته تقسیم کنیم.
الف- افراد نابینای مادرزادی و یا آنها که قبل از ۵ تا ۶ سالگی نابینا شدهاند. معمولاً افرادی که قبل از سنین ۵ تا ۶ سالگی بینایی خود را از دست دادهاند از نظر تواناییهای کلی همانند کودکانی هستند که دچار نابینایی مادرزادی هستند. زیرا در چند سال اول زندگی از تجارب و حافظه بصری چندان بهرهای کسب نکرده و یا از حداقل حافظه بصری برخوردار بودهاند.
این کودکان شناخت عینی از عالم بینایی ندارند و نمیتوانند از یک بینش تخیلی مفید برخوردار باشند و از بدو تولد و یا از دوران طفولیت خود را با دنیای افرادی که بینایی دارند تطبیق میدهند و ابزار شناخت و کسب تجربه را با بهره گرفتن از سایر حواس خود اغاز میکنند. این گروه از افراد نابینا اصولا دچار شوک یا ضربه روانی نشده و در عالم نابینایی بزرگ میشوند. به آن انس میگیرند و نداشتن دید مساله چندان مهمی برایشان جلوه نمیکند.
ب) افراد نابینایی که بعد از ۵ تا ۶ سالگی بینایی خود را از دست دادهاند. دسته دوم افرادی هستند که قبلا بینا بودهاند و جامعه افراد بینا را شناختهاند و کم و بیش ان را به خاطر میآورند و از طرف خود و محیط و رنگها
و. . . شناخت عینی دارند که کمک مؤثری در به وجود آوردن یک سلسله بینشهای تخیلی از مشاهدات قبلی در زمان بینایی به شمار میرود.
در بسیاری از مواقع دوران بینایی خود را به خاطر میاورند و تاسف آن دوران را میخورند و در واقع افراد نابینایی هستند که سالها بینایی را تجربه کردهاند و اکنون دقیقا درک میکنند که در آن زمان از چه موهبتی برخوردار بودهاند. وقوع نابینایی بعد از ۵ تا ۶ سالگی تأثیرات زیادی در سازگاری عاطفی آنها دارد و در نحوه برنامهریزی آموزشی و توانبخشی نیز کاملا مؤثر است. به عنوان مثال وقتی که کودکی قبل از آن که به عللی نابینا شود از آموزش رسمی و خواندن تجاربی کسب کرده باشد با آنکه اصول کلی در مراحل خواندن احتمالا قابل انتقال است اما هیچ گونه وجوه مشترکی بین خواندن عادی و علائم بریل (خط برجسته که از آرایش و چگونگی قرارگرفتن یک تا ۶ نقطه به وجود میاید) وجود ندارد. بنابراین کودکی که قبلا خواندن فارسی را آموخته بود باید اینک خواندن و نوشتن به طریقه جدید را بیاموزد و بدیهی است که در این حال آمادگی ذهنی و انطباق با شیوه جدید خواندن و نوشتن برای کودکی که آموزش متفاوت داشته است با کودکی که چنین روش خواندن و نوشتن اولین تجربه آموزشی اوست تفاوت دارد.
کودکی که قبلا یاد گرفته بود که چگونه کتاب معمولی را بخواند ممکن است در آغاز یادگیری بریل از خود بیمیلی و عکسالعمل منفی نشان دهد زیرا که هنوز به خوبی وجود نقیصه بینایی خود را که تازه براو عارض شده نپذیرفته و نیاز به راهنمایی و مشاوره صحیح جهت سازگاریهای عاطفی، هیجانی و اجتماعی دارد. کسانی که در طول زندگی نابینا شدهاند در بسیاری از موارد قوه ادراک بیشتری از افراد نابینای مادر زادی دارند. از افراد نابینای متعددی که به عللی در سنین بالای یک سالگی بینایی خود را از دست داده بودند سوال شد آیا ترجیح میدادید که نابینای مادر زادی بودید؟ پاسخهای ارائه شده گویای این واقعیت است که آنها از این که نابینای مادرزادی نبودهاند راضی هستند.
تحقیقات بسیاری نشان دادهاند که آنها که عالم بینایی را تجربه کردهاند و شناخت فراوانی از ان داشتهاند از نظر استعداد، قوه تفکر و یادگیری بهتر از افراد نابینای مادر زادی هستند و از لحاظ درک رنگ و ظواهر طبیعت، مسائلی که به فضا و شناخت محیط و اشیا» ارتباط پیدا میکند، در طول زندگی نابینا شدهاند آگاهتر، دقیقتر و واقع بینانهتر از افراد نابینای مادر زادی هستند. کرول، محقق مسائل نابینایی براین عقیده است که دیر نابینا شدهها اکثرا عقاید و دیدگاههای خود را راجع به اشیا» و محیط اطراف براساس معیارهای کاملا متفاوتی با افراد نابینای مادرزادی در ذهن خود پرورش میدهند. دیر نابینا شدهها از طریق بینایی قبلی خود مجسم میکنند در حالی که افراد نابینای مادر زادی عقاید خود را براساس سایر حواس خود پرورش میدهند. ولی این حواس محدودند و دقت کافی را برای کسب بعضی اطلاعات ندارند.
کودکانی که توانستهاند قبل از ابتلای به نابینایی دیدن برخی از اشیا» را تجربه کنند خواهند توانست تا اندازهای برآن تجربهها متکی باشند. اگر چه برای کودکانی که از زمان تولد نابینا هستند، این امکان وجود دارد که برخی از مفاهیم را با همان سرعت کودکانی که بعد از چند سال بینایی، نابینا شدهاند کسب کنند. اغلب متخصصان با این امر موافقند که کودکانی که از زمان تولد نابینا هستند در یادگیری بسیاری از مفاهیم، دچار مشکل بیشتری میباشند.
نوجوان نابینا از لحاظ سازگاری شخصیت دست کم در ۴ زمینه پرخاشگری، طرد - پذیرش، مسائل جنسی و نگرانی از آینده، مشکلات بیشتری دارند و همه این مشکلات از مسائل اساسی نابینایی است. فقدان دید این مشکلات را بر نوجوان تحمیل میکند.
۲- چگونگی وقوع نابینایی
فردی که به طور ناگهانی بینایی خود را از دست میدهد با فردی که در اثر عوامل مختلف به تدریج بینایی خود را از دست میدهد، از نظر سازگاریهای عاطفی و هیجانی و اجتماعی و انطباق با وضعیت جدید متفاوت است. در واقع فردی که به تدریج بینایی خود را از دست میدهد معمولاً به تدریج نیز با شرایط جدید سازگار میشود. لذا در نظر گرفتن این مسائل در سازگاریهای اجتماعی افراد مؤثر است.
۳- عوامل و چگونگی عارضه بینایی
بعضی از عوامل و شرایطی که سبب نابینایی میشوند مثل آب سیاه مادر زادی گاهی با دردهایی همراه است که فرد باید آنها را متحمل شود. طبیعی است که چنین شرایط در رفتارهای عاطفی و اجتماعی و نحوه سازگاری فرد بیتاثیر نخواهد بود.
۲-۶-۷ اهمیت مهارتهای افراد آسیب دیده بینایی
محققان در طی سالهای متمادی نشان دادهاند افراد آسیب دیده بینایی در زمینه مهارتهای اجتماعی مثل آغاز کردن یک رابطه (کف[۹۵]، ۲۰۰۲، کورن و کوئینز[۹۶]، ۲۰۰۲، مک گاها و فرین[۹۷]، ۲۰۰۱)، دوستی و روابط اجتماعی (کلسی[۹۸]، ۲۰۰۶، کف، ۲۰۰۴، ساکس وسیلبرمن[۹۹]، ۲۰۰۰، هاره و آرو[۱۰۰]، ۲۰۰۰)، شایستگی اجتماعی (وایت[۱۰۱]، ۲۰۰۳، وندی[۱۰۲]، ۱۹۹۱) و ارتباطات غیرکلامی (ساکس و سیلبرمن، ۲۰۰۰) در مقایسه با همسالان بینای خود به طور معناداری در سطح پایینی قرار دارند بر اساس نتایج پژوهشها، علت مشکلات افراد با نقایص بینایی در تعاملات اجتماعی، وجود تأخیرات رشدی در ارتباطات بیان شده است. نتایج مطالعات نشان داده است که دانشآموزان با آسیب بینایی نسبت به همسالان بینایشان به میزان کمتری شروعکننده تعاملات اجتماعی هستند و به میزان کمتری به آن علاقه نشان میدهند.
در چند سال گذشته، محققان توجه مضاعفی به عملکردهای اجتماعی در افراد با ناتوانیهای مختلف جسمی معطوف داشتهاند (گرشام، ۱۹۸۱، ون هسلت و ماتسون[۱۰۳]، ۱۹۸۳). افراد با نیازهای خاص از لحاظ اجتماعی منزوی و گوشهگیر میشوند و بازخوردهای نامناسبی را در تعاملات بین فردی خود از محیط دریافت میکنند و تمایل به تعامل با همتایان بینای خود ندارند.
برطبق نظر مک کاسپی (۱۹۹۶)، جوانان با نقایص بینایی درزمینهی یادگیری خود به خودی در قلمرو اجتماع توانایی محدودی دارند. دیگرمحققان عنوان میکنند که رفتارهایی مانند بیتوجهی به علایق دیگران، الگوهای غیرمعمول زبانی وعدم ترجیح تعامل با بزرگسالان درافراد با نقص بینایی رایج است.
۲-۷ شیوههای آموزش مهارتهای اجتماعی
قبل از شروع آموزش مهارتهای اجتماعی باید این امر روشن شود که چه مهارتهایی برای آموزش به کودکان و نوجوانان حائز اهمیت است. در تعیین این مهارتها باید چند نکته را مشخص کرد از جمله مرحله رشد کودک که در سرعت بخشیدن یابه تاخیر انداختن آموزش و کسب مهارت مؤثر است. بافت فرهنگی و موقعیتی، و نیز دیدگاه های کسانی که در محیط پیرامون فرد هستند مثل والدین، همسالان و معلمان در تعیین نوع مهارت دخیل میباشند، گاه میان برداشت بزرگسالان از مهارتهای اجتماعی مورد نیاز کودکان و نوجوانان تفاوت بسیار به چشم میخورد و مهارتها بر حسب موقعیت متفاوت به نظر میرسند. مثلا معلمان در کلاس درس، آن دسته از رفتارهای اجتماعی را که به آموزش مهارتهای تحصیلی کمک میکنند ارزشمند میدانند. گرشام (۱۹۸۴) معتقد است نتایج مهم اجتماعی تعلیم مهارتهای اجتماعی به کودکان را میتوان شامل مواردی چون پذیرش در گروه همسالان مورد قبول بزگسالان خاص قرار گرفتن سازش با محیط تحصیلی، عمل به عقل سلیم و عدم ارتباط با دستگاه قضایی نوجوانان دانست.
ظاهراً نتایج مطلوب در انتخاب مهارتهای اجتماعی برای آموزش به کودکان عامل مهمی در تعیین محور آموزش به شمار میآید، زیرا اگر مثلا هدف پذیرش کامل همسالان در مقابل موفقیت کلاسی یا روابط اصلاح شده خانه مطرح باشد، نحوه تأکید تفاوت میکند (کارتلج و میلبرن، ۱۹۸۵).
ساکس و همکاران اظهار کرد که آموزش مهارتهای اجتماعی برای جوانان با نقص بینایی بسیار مهم است. آنها ذکر کردند که اگر کودکان اساس مهارتهای تعاملات اجتماعی شان را در سالهای اولیه توسعه ندهند، توانایی شان برای موفقیت به عنوان یک بزرگسال هم در کار و هم در زندگی شخصیشان ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد.
ضرورت پرورش مهارتهای اجتماعی کودک، در بسیاری از موارد زمانی احساس میشود که درافراد رفتار نامطلوب به چشم میخورد و علت آن نبود رفتار مطلوب در مجموعه رفتارهای فرد است، طبق نظر فوق، انتخاب رفتار مطلوب به جای رفتارهای مسالهساز به عوامل بسیاری بستگی دارد، که معمولاً ارزیابی ذهنی افراد ذیربط از آن جمله است. این توانشها راه های اجتماعی مناسبی برای ابراز احساسها، عدم توافقها و یا درخواست برای تغییر رفتار غیرمعمول دیگری فراهم میآورند. شیوههای آوزش به نابینایان بدین قرار است:
۱- تدریس آموزش[۱۰۴]: در جلسات اولیه مسائل کلی مهارتهای اجتماعی به نوجوانان آموزش داده میشود. این آموزش میتواند به صورت نوبتی [۱۰۵] یا ادای ساده کلامی اجرا شود که شامل اطلاعاتی در زمینه مهارتهای اجتماعی است. این روش مستقیم است و محتوای آن بعداً توضیح داده میشود.
۲- الگوسازی[۱۰۶]: الگو یک تکلیف بسیار مهم برای تعلیم مهارتهای اجتماعی است جنبهی اساسی الگوسازی آنست که ما میتوانیم رفتارها یا مهارتها یا استراتژیهای مقابلهیی خاصی را بدون توضیح کسلکننده و نامرتب نشان دهیم. برای الگوسازی میتوان از نوارهای ویدیویی استفاده کرد که درآنها شیوههای پاسخ به موقعیتها توسط نوجوانان نمایش داده میشود. رهبر گروه شاید یک فرد را که از گروه انتخاب شده است دعوت کند و از او بخواهد مهارتهای خاصی را به نمایش بگذارد. بنابراین وقتی یک موقعیت بازی نقش در گروه مطرح شد طریقهی مقابله این نقش را به دیگران نشان میدهد. سرانجام الگوسازی میتواند برای نشان دادن راه های غیر مؤثر برخورد با موقعیت مفید باشد. اگر اعضای گروه از یک موضوع ترس داشتند، خود درمانگر میتواند این نقش را بازی کند و به اعضا اجازه دهد که عملکرد او را نقد کنند. بر اساس الگوسازی و بحث روی موضوع چه نباید کرد، گروه میتواند نقشهای گوناگون مؤثر در موقعیتهای اجتماعی را بازی کند.
۳- ایفای نقش[۱۰۷]: ارزش ایفای نقش در طول تعلیم این است که ایجاد موقعیت میکند از این رو مشابهت فراوانی با موقعیتهای واقعی دارد بنابراین نوجوانان میتوانند پاسخ به محرکهایی را که بعداً در موقعیت واقعی برخورد میکنند فرا بگیرد. در این روش درمانگر کنترل زیادی در دست دارد به آن سبب که:
الف) نوجوانان میتوانند هر نقش را چندین مرتبه تمرین و تکرار کنند به این دلیل شکست اهمیت کمتری مییابد.
ب) نوجوانان میتوانند قطعات کوچکی از زنجیرههای مهارتها را تمرین و در آخر آنها را به هم متصل کنند.
ج) جنبههای گوناگون بر حسب نیازهای درمانی انتخاب میشوند.
د) موقعیتها را میتوان خیلی واقعی یا ساده برگزار کرد.
به طور معمول ایفای نقش به ترتیب، توسط افراد گروه اجرا میشود و افراد گروه راه های مؤثر و غیر مؤثری را که در روش الگوسازی یاد گرفتهاند به صورت ایفای نقش به اجرا میگذارند. درجلسات ایفای نقش، محدودیت زمانی وجود ندارد، بلکه گروه میتواند چندین مرتبه به موقعیت قبلی باز گردد و تمرین را تکرار کند، تا اینکه افراد مهارتهای لازم را فرا بگیرند. بنابراین ایفای نقش جنبه مهمی از آموزش است که قابلیت انعطاف زیادی دارد و میتواند با نیازهای فرد مناسب مطابقت کند.
۴- تکنیکهای رفتاری[۱۰۸]: هر چند که تکنیکهای رفتاری در تعلیم مهارتها یک روش رساندن مفهوم کلام است که میتواند بسیار تسریعکننده باشد. برای مثال وقتی فرد سعی میکند سر صحبت با فردی را باز کند، وقتی به طور واقعی با یک موقعیت ایفای نقش مواجه میشود، نمیتواند فکر کند که چه بگوید در اینجا درمانگر میتواند به طور مستقیم جملاتی را که لازم است به فرد یاد بدهد.
۵- تکنیک شناختی[۱۰۹]: یکی از مسائلی که بیشتر نوجوانان به خاطر آن به درمانگر مراجعه میکنند، عدم اعتماد به نفس در ابراز وجود است جنبهی اصلی درمان اضطرابها و مشکلات عملکردی است که بر اثر عبارات منفی منسوب به خود[۱۱۰] در افراد ایجاد شدهاند (شاداب، ۱۳۷۳).
۲-۸ پیشینه و تاریخچه موضوع تحقیق
۲-۸-۱ تحقیقات انجام شده پیرامون در خارج از کشور
بامان (۱۹۶۴) با بهره گرفتن از چک لیستی به بررسی خصوصیات اجتماعی- هیجانی ۳۰۰ نوجوان نابینایی که در مدارس دولتی و محلی تحصیل میکردند پرداخت. او مشاهده کرد که این نوجوانان نابینا از آزمون شرایط و چیزهای جدید در هراس بودند و از سوی همتایان و اعضای خانواده خود طرد شدهاند. همچنین مشخص شد نوجوانان نیمه بینا نسبت به نوجوانان نابینا از امنیت عاطفی کمتری برخوردار بودهاند.
پرینگل (۱۹۶۴)، در تحقیقی که به مقایسه سازههای شخصیتی و اجتماعی کودکان نابینا و بینا پرداخت نتیجه گرفت که کودکان نابینا از لحاظ اجتماعی و شخصی پایینتر از افراد همتای خود میباشند.
هیرشرون، چنیت جر (۱۹۸۱) در بررسی که برروی ۱۰۴ کودک و نوجوان در یک مدرسه محلی انجام دادند رتبهبندی آموزگاران بیانگر این مطلب بود که دانشآموزان دارای اختلال نقص بینایی الگوهای مشکلات رفتاری شان مشابه با سایر دانشآموزان بینا بود که این نشان میداد که این الگوهای رفتاری در دانشآموزان نابینا به اختلال نقص بینایی آنها مرتبط نمیشد. در تحقیق دیگری گزارش شد که نوجوانان دارای اختلال نقص بینایی براساس چک لیستهای رفتاری که از سوی معلمین، والدین و یا خود آنها پر شد در مقایسه با همتایان بینای خود مشکلات رفتاری بیشتری داشتند که پژوهشگران آن را به تجارب مشترک در بین دانشآموزان نابینا در مدارس محلی مربوط میدانند (وان هاسلت، کازدین و هرسن، ۱۹۸۶).
در سیستم قضایی کشور ، دو نوع قرار بازداشت موقت وجود دارد الف: قراربازداشت موقت اختیاری ب: قرار بازداشت موقت الزامی
قرار بازداشت موقت اختیاری
مبنای قانونی صدور قراربازداشت موقت اختیاری ماده ۳۲ قانون آئین دادرسی کیفری است . ماده ۳۲ بیان می دارد :« در موارد زیر هرگاه قراین و امارات موجود دلالت بر توجه اتهام به متهم نماید ، صدور قراربازداشت موقت جایز است :
الف : جرایمی که مجازات قانونی آن اعدام ، رجم ، صلب و قطع عضو باشد .
ب: جرایم عمدی که حداقل مجازات قانونی آن سه سال حبس باشد .
ج: جرایم موضوع فصل اول کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی .
د: در مواردی که آزاد بودن متهم موجب از بین رفتن آثار و دلایل جرم شده و یا باعث تبانی با متهمان دیگر یا شهود و مطلعین واقعه گردیده و یا سبب شود که شهود از ادای شهادت امتناع نمایند . همچنین هنگامی که بیم فرار یا مخفی شدن متهم باشد و به طریق دیگری نتوان از آن جلوگیری نمود .
ه: در قتل عمد با تقاضای اولیای دم برای اقامه بینه به مدت شش روز .
تبصره ۱: در جرایم منافی عفت چنانچه جنبه شخصی نداشته باشد در صورتی بازداشت متهم جایز است که آزاد بودن وی موجب افساد شود .
تبصره ۲: رعایت مقررات بند(د) در بندهای (الف) ، (ب) و (ج) نیز الزامی است .»
صدور ماده ذکر شده چند پیام مهم و اساسی دارد :
اول : در مواردزیر صدور قراربازداشت موقت جایز است . قانونگذار با این بیان موارد صدور قراربازداشت موقت را احصا کرده است تا آن را از اختیار مقام قضایی خارج سازد .
ثانیا : پیام دیگر بیان فوق این است که موارد احصا شده حصری است و بازپرس مجاز نیست موارد جدیدی بر آن بیافزاید .
ثالثا : در این موارد هم صدور قراربازداشت موقت جایز است ؛ یعنی مقام قضایی مجبور نیست متهم را بازداشت کند . می تواند درباره او قرار بازداشت موقت صادر کند و یا از آن صرف نظر نماید .
رابعا : در موارد اعلام شده ، وقتی می توان قراربازداشت موقت صادر کرد که قراین و امارات موجود بر توجه اتهام به متهم دلالت داشته باشد . بنابراین در صورت نبودن دلیل کافی علیه متهم صدور قراربازداشت موقت موقعیت قانونی ندارد .
خامسا : علاوه بر این نکات مذکور در صدر ماده ۳۲ قانون آئین دادرسی کیفری ، در تبصره ۲ ماده یاد شده آمده است : رعایت مقررات بند (د) مذکور :« در مواردی که آزاد بودن متهم موجب از بین رفتن آثار و دلایل جرم شده و یا باعث تبانی با متهمان دیگر یا شهود و مطلعین واقعه گردیده و یا سبب شود که شهود از ادای شهادت امتناع نمایند ؛ همچنین هنگامی که بیم فرار یا مخفی شدن متهم باشد و به طریق دیگری نتوان از آن جلوگیری نمود[۹۴] . » این ماده با چند اشکال همراه است . اول اینکه تبصره ۲ این ماده بیان نموده : « رعایت مقررات بند « د» در بندهای (الف ،(ب) و(ج) نیز الزامی است » با این قید یعنی در مصادیق بندهای فوق صدور قراربازداشت زمانی مجاز است که بیم فرار متهم یا تبانی او با متهمان دیگر یا از بین رفتن آثار و دلایل جرم یا امتناع شهود از ادای شهادت موجود باشد . بنابراین وقتی با وجود ضابطه مندرج در بند(د)در مورد همه جرایم می توان قراربازداشت موقت صادر کرد و از طرفی از جرایم موضوع سه بند اول نیز این ضابطه باید رعایت شود ، نیازی به ذکر این مصادیق خاص نبوده است ، به عبارت بهتربا وجود تبصره ۲ این ماده سه بند اول زائد است.
( توجه شود که تبصره ۲مدتی بعد از تصویب ماده ۳۲ برای تامین نظر شورای نگهبان به این ماده اضافه شد ، بدون اینکه قانونگذار توجه داشته باشد که با افزودن این تبصره متن ماده نیز متناسب با آن باید اصلاح شود[۹۵] ) اشکال دوم در این ماده این است که صدر ماده با آوردن کلمه جایز بازداشت موقت را اختیاری تلقی کرده است .
اما قیودی که در ماده دیده می شود از جمله « توجه اتهام به متهم » ، « توجه به قراین و امارات » ، « آزاد بودن متهم موجب از بین رفتن آثار ودلایل جرم شود …» که اگر این قیود در یک پرونده تحقفق یافتند ، دیگر نمی توان این توقع را داشت که یک انسان متعارف ( درجای یک مقام قضایی) باز هم به جواز ماده استناد کند واز صدورقراربازداشت خودداری کند .
البته می توان چنین گفت که لفظ جایز در این ماده به معنی این است که صدور قرار یاد شده در صورت وجود شرایط مذکور در ماده متناسب است [۹۶] که با این تفسیر هم عدم صدور قرار از سوی بازپرس با جود شرایط غیر معقول است .
به دیگر سخن اگر شرایط این ماده حاضر باشد دیگر جواز معنی پیدا نمی کند و لازم است که حتما بازداشت موقت صورت گیرد و همچنین اگر شرایط این ماده موجود نباشد ، این بازداشت خلاف قانون خواهد بود .
اشکال سوم در این ماده جرائم موضوع بند (ج)یعنی جرائم ضد امنیت داخلی و خارجی می باشد این جرایم که در فصل اول از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی آمده شامل ۱۴ ماده می باشد که بسیاری از مجازات های تعیین شده آن ملایم تر و سبک تر از آن است که با ماهیت و اهداف قراربازداشت موقت سازگار باشد . [۹۷]
اشکال چهارم در این ماده و تبصره یک آن ، موضوع جرایم منافی عفت مطرح می باشد در این ماده واژه فساد می تواند تعابیر مختلف از جمله فساد اداری ، اقتصادی و… داشته باشد که با توجه به صدر ماده وکلمه منافی عفت می توان گفت منظور فساد اخلاقی است. ولی باز هم این ابهام باقی است که معلوم نیست از چه طریق ایجاد فساد اخلاقی توسط متهم در صورت آزاد بودن ، از طرف مرجع قضایی پیش بینی شود به علاوه ابعاد چنین فسادی نیز معلوم نیست . [۹۸]
قرار بازداشت موقت اجباری
همان گونه که از عنوان زیر پیداست ،در این گونه موارد ، قاضی رسیدگی کننده مکلف به صدور قرار بازداشت متهم است و قانونا حق ندارد از متهم تامین دیگری بگیرد .
از نظر علمی ، اجبار مرجع قضایی به صدور قراربازداشت موقت توجیهی ندارد . در حقیقت تحمیلی است که قوه مقننه بر قوه قضائیه می نماید و نوعی مداخله در امور قوه قضائیه محسوب می شود؛ ومخالف اصل تفکیک قوای کشور است که در دنیای امروز با احترام خاصی به آن می نگرند و نقض آن را جایز نمی دانند . [۹۹]
قراربازداشت موقت اجباری که در ماده ۳۵ آمده است تا صدور حکم بدوی باید ادامه داشته باشد مشروط برآنکه مدت آن از حداقل مجازات مقرر قانونی جرم ارتکابی تجاوز ننماید . البته صدر این ماده قبل از پرداختن به مصادیق اجباری بودن بازداشت،احراز قیود ماده۳۲ یعنی بند (د) را لازم دانسته است .
اشکالاتی بر این ماده وارد است اولا اینکه کلمه « فساد» در بند (د) می تواند معنای موسعی داشته باشد و معلوم نشده است در چه شرایطی آزادی متهم موجب فساد است .
اشکال دوم این است که اگر اتهام شخص قتل عمد باشد هم مشمول بند الف ماده ۳۵ و هم مشمول بند (ه) ماده ۳۱ می شود که یکی الزامی و دیگری اختیاری است و معلوم نیست کدام یک را باید اجرا کرد.
اشکال سوم در مورد مجازات اعدام است که متهم هم مشمول بند الف ماده ۳۲ و بند ب ماده ۳۵ بازداشت اجباری و اختیاری می باشد و شخص نیست کدام یک باید ملاک عمل قرار گیرد .
اشکال چهارم این است که اگر شرایط و قیود ماده ۳۲ وتبصره های آن وجود داشته باشد دیگر دلیلی بر عدم صدور قرار بازداشت موقت باقی نمی ماند و اگر این شرایط وجود نداشته باشد بازداشت موقت بر خلاف قانون خواهد بود . [۱۰۰]
اهمیت زیاد این قرار باعث شده است که در تمام مراحل رسیدگی توسط مقام دیگری مورد نظارت قرار گیرد . بر اساس بند (ج) ماده ۳ قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب بازپرس مکلف است ظرف مدت ۲۴ ساعت پرونده را برای اظهار نظر نزد دادستان ارسال نماید اما مهلتی برای دادستان تعیین نشده است . اگر قرار بازداشت موقت در دادگاه ها صادر گردد بر اساس ماده ۳۳ قانون آئین دادرسی کیفری باید به تائید رئیس حوزه قضایی برسد .
مورد بعدی بحث بازنگری در این قرار می باشد . بر اساس بند(ط) از ماده ۳ قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب در جرایم موضوع صلاحیت دادگاه کیفری استان تا ۴ ماه و در مورد سایر جرائم تا۲ ماه هرگاه به علت صدور قرارتامین متهم در بازداشت بسر برد، پس از گذشت این مدت متهم یا باید آزاد شود و یا یک قرار ضعیف تر برایش صادر شود و در صورت عقیده به ادامه بازداشت ، مراتب آن باید به صورت مستدل بیان شود .
بحث دیگر در مورد اعتراض به قرار بازداشت موقت می باشد که بر اساس بند (ن) ماده ۳ قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب این قرار از ظرف مدت ۱۰ روز قابل اعتراض از سوی متهم می باشد .
بحث آخر مربوط به موارد بازداشت موقت اجباری در قوانین خاص می باشد . برای نمونه فهرستی از این نوع قوانین ذکر می شود :
بند ج ماده واحده قانون لغو مجازات شلاق مصوب ۶/۴/۱۳۴۴: « درباره کسانی که به اتهام ارتکاب جرح یافتن بوسیله چاقو یا هر نوع اسلحه دیگر مورد تعقیب قرار گیرند ، چنانچه دادرس و قراین موجود دلالت بر توجه اتهام به آنان نماید ، قرار بازداشت صادر خواهد شد و تا صدور حکم ادامه خواهد داشت »
طبق تبصره ۳ ماده ۱۸ قانون مربوط به مقررات امور پزشکی و دارویی و مواد خوردنی و آشامیدنی مصوب ۲۹ خرداد ماه ۱۳۳۴، باید تحقیقات متهمان جرایم مندرج در قانون مزبور :« به فوریت و محاکمه آنها خارج از نوبت به عمل آید و بازپرس در صورت کشف داروی تقلبی مکلف است قرار توقیف متهم را صادر نماید و در مورد متهمین مشمول بندهای الف و ب متهم تا خاتمه بازپرسی در توقیف باقی خواهد ماند » .
طبق ماده ۱۷ لایحه قانونی تشدید مجازات مرتکبین جرایم مواد مخدر واقدامات تامینی و درمانی به منظور مداوا و اشتغال به کار معتادین مصوب ۱۹/۳/۱۳۵۹ :« برای کلیه کسانی که به اتهام ارتکاب جرایم مذکور در مواد ۲،۶،۷،۸،۹،۱۱،۱۳،۱۵،۱۶ این قانون تحت تعقیب قرار می گیرند ، چنانچه دادرسی و قراین موجود دلالت کافی بر توجه اتهام به آنان نماید ، قرار بازداشت صادر خواهد شد و در صورت ادامه بازداشت متهم تا تاریخ شروع دادرسی با صدور حکم برائت از دادگاه جزایی آزادی خواهد شد … »
برابر تبصره ۲ ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی ، در مورد تصرف عدوانی یا ایجاد مزاحمت یا ممانعت از حق مذکور در ماده ۶۹۰ هرگاه تعداد متهمان ۳ نفر یا بیشتر باشند و قراین قوی برارتکاب جرم وجود داشته باشد قرار بازداشت موقت صادر خواهد شد .
لایحه جدید تحولاتی را در این زمینه ایجاد کرده است . ماده ۲۱-۱۲۶ بیان می دارد :« صدور قرار بازداشت موقت جایز نیست مگر در مورد جرایم زیر، در صورتی که قراین و امارات قوی دلالت بر توجه اتهام به متهم کند :
الف: جرایمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات و قطع یا قصاص عضو است ؛
ب: جرایمی که حداکثر مجازات قانونی آنها ده سال حبس یا بیشتر است ؛
ج: جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور
د: تظاهر، قدرت نمایی و ایجاد مزاحمت برای اشخاص بوسیله هرگونه اسلحه و ایجاد مزاحمت و آزار و اذیت بانوان و اطفال ؛
ه:سرقت ، کلاهبرداری ، ارتشاء ، اختلاس ، جعل یا استفاده از سند مجعول در صورتی که متهم دارای یک فقره سابقه محکومیت قطعی یا دوفقره محکومیت غیر قطعی به علت ارتکاب هر یک از جرایم مذکور باشد .
تبصره : موارد بازداشت موقت اجباری ، موضوع قوانین خاص ، بجز قوانین ناظر بر جرایم نیروهای مسلح از تاریخ لازم الاجرا شدن این قانون ملغی است .»
تحول بزرگ در زمینه صدور قرار بازداشت موقت در لایحه این است که در مورد هر اتهامی نمی شود قراربازداشت موقت صادر کرد و امکان صدور قراربازداشت موقت در مورد جرایمی وجود دارد که در ماده فوق ذکر شده باشد .
تحول دیگر مربوطه به موارد بازداشت موقت اجباری موضوع قوانین خاص می باشد که بر اساس تبصره این ماده ، آن موارد ملغی شده است .
البته صدور در قراربازداشت موقت در مورد جرایم موضوع ماده ۲۱-۱۲۶ منوط به وجود شرایطی است که در ماده ۲۲-۱۲۶ ذکر شده است . این ماده بیان می دارد :« صدور قراربازداشت موقت منوط به وجود یکی از شرایط زیر است :
الف: هرگاه آزاد بودن متهم موجب از بین رفتن آثار و ادله جرم یا باعث تبانی با متهمان دیگر یا شهود و مطلعان واقعه گردد ویا سبب شودشهود ازادای شهادت امتناع کنند ؛
ب: هنگامی که بیم فرار یا مخفی شدن متهم باشد و به طریق دیگر نتوان از آن جلوگیری کرد ؛
ج: آزاد بودن متهم مخل نظم عمومی ، به خطر افتادن جان شاکی ، شهود یا خانواده آنان و خود متهم باشد .»
تحول دیگر مربوط به مدت زمان و اظهار نظر دادستان در مورد صدور قرار بازداشت موقت توسط بازپرس می باشد . ماده ۴۴-۱۲۶ به « قرار بازداشت متهم باید فوری نز دادستان ارسال شود . دادستان مکلف است حداکثر ظرف ۲۴ ساعت نظر خود را کتبا به بازپرس اعلام کند . هرگاه دادستان با بازداشت متهم موافق نباشد ، حل اختلاف با دادگاه صالح خواهد بود و متهم تا صدور رای دادگاه که حداکثر از ۱۰ روز تجاوز نخواهد کرد ، بازداشت می شود . در صورت توافق یا عدم توافق دادستان و بازپرس ،متهم می تواند تا مدت ۱۰ روز از تاریخ ابلاغ قرار بازپرس ، نسبت به بازداشت خود اعتراض کند ».
تحول دیگری مربوط به مدت زمانی است که هنوز پرونده در دادسرا منتهی به تصمیم نهایی نشده است و بازپرس مکلف به فک یا تخفیف قرار تامین است . همانگونه که قبلا بیان شد در قوانین فعلی در جرایم موضوع دادگاه کیفری استان تا ۴ ماه و در سایر جرائم تا ۲ ماه اگر پرونده منتهی به صدور قرار نهایی در دادسرا نشده باشد بازپرس مکلف به فک یا تخفیف قرار می باشد اما ماده ۲۶-۱۲۶ لایحه تحولی را در این زمینه ایجاد کرده است . این ماده بیان می دارد :« هرگاه در جرائم موضوع بندهای (الف ) ، ( ب) و ( ج) ماده ( ۶-۱۳۱) این قانون تا دو ماه و در سایر جرائم تا یک ماه به علت صدور قرار تامین متهم در بازداشت مانده و پرونده اتهامی او منتهی به تصمیم نهایی در دادسرا نشده باشد ، بازپرس مکلف به فک یا تخفیف قرار تامین است . اگر جهات قانونی یا علل موجهی برای بقای قرار وجود داشته باشد ، با ذکر علل و جهات مزبور ، قرار ، ابقاء و مراتب به متهم ابلاغ می شود . متهم می تواند از این تصمیم ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ به دادگاه صالح شکایت کند .
فک یا تخفیف قرار بدون نیاز به موافقت دادستان انجام می شود و ابقای تامین باید به تایید دادستان برسد و در صورت مخالفت با آن نظر دادستان متبع است ، مگر در خصوص بازداشت موقت که حل اختلاف با دادگاه صالح خواهد بود . هرگاه بازداشت متهم ادامه یابد مقررات این ماده حسب مورد هر دو ماه یا هر یک ماه اعمال می شود .به هر حال مدت بازداشت متهم نباید از حداقل مجازات حبس مقرر در قانون برای آن جرم تجاوز کند و در هر حال مدت بازداشت موقت از دو سال تجاوز نمی کند .
طبق قوانین فعلی فک قرار بازداشت متهم توسط بازپرس با موافقت دادستان به عمل می آید ( بند ط ماده ۳ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و ( انقلاب ) اما طبق ماده ۲۶ – ۱۲۶ لایحه فک قرار بازداشت نیازی به موافقت دادستان ندارد که این موضوع مساعدت به حال متهم می باشد و در همین ماده ذکر شده است قسمت پایانی آن می باشد آنجایی که ذکر نموده است ” … و در هر حال مدت بازداشت موقت از دو سال تجاوز نمی کند . ” که این مورد در قوانین فعلی سابقه ندارد .
مورد دیگر مربوط به ایجاد شرایط بهتر به حال متهم در ماده ۱۲۸-۱۲۶ ذکر شده است : «… پس از تنظیم کیفر خواست نیز دادستان می تواند حسب مورد ، از دادگاهی که پرونده استان مطرح است ، درخواست تشدید یا تخفیف تامین کند . متهم نیز می تواند تخفیف تامین را درخواست کند . فرجام خواهی نسبت به حکم ، مانع از آن نیست که دادگاه صادر کننده حکم ، به این درخواست رسیدگی کند در صورت رد درخواست ، مراتب رد در پرونده ثبت می شود . تصمیم دادگاه در این موارد قطعی است » .
روایات بسیاری در بصائر نقل شده که حکایت از علم و آگاهی اهل بیت به تمامی شرایع آسمانی و ادیان الهی دارد. این روایات در جاهای مختلف از کتاب و ذیل عناوین گوناگون نقل شده است. برخی از روایات بر وجود کتابهای انبیاء پیشین از جمله تورات، انجیل، زبور و صحف ابراهیم در دست اهل بیت دلالت دارند،[۴۲۶] گروهی از روایات به این موضوع اشاره دارد که دانایی اهل بیت به شرایع آسمانی و کتابهای آنان به حدی است که میتوانند میان هر گروهی براساس کتاب آسمانی آنها داوری کنند و آگاهی آنان به تورات و انجیل از خود یهودیان و مسیحیان بیشتر است[۴۲۷]، در دسته دیگری از روایات قضایایی نقل شده که نشان دهنده احاطه اهل بیت به شرایع آسمانی و کتابهای آنان دارد، همچون خواندن کتب انبیاء پیشین با لغت و زبان همان کتابها[۴۲۸]، و یا نقل کلمات و جملاتی از کتابهای انبیاء پیشین و احتجاجات اهل بیت به کتب ادیان پیشین به هنگام مناظره با عالمان آن ادیان و… که در بصائر و بسیاری دیگر از منابع نقل شده، همگی بر علم کامل و احاطه اهل بیت بر ادیان الهی و کتابهای انبیاء پیشین دلالت دارد.
اعتقاد به علم اهل بیت به تمامی شرایع آسمانی، اعتقادی غلوآمیز نیست؛ چرا که با هیچ یک از ملاکهایی که برای غلو بیان شد، مطابقت و همخوانی ندارد، بررسی این موضوع در میان منابع معتبر نشان میدهد، که آگاهی اهل بیت از ادیان پیشین و کتابهای آنها حقیقتی است که باید بدان معترف بود، با ملاحظه اسناد و روایاتی که صفار در بصائر نقل کرده، معلوم میشود، روایاتی که با اسناد صحیح نقل شده، کم نیستند، از طرف دیگر در اکثر منابع حدیثی شیعه میتوان روایاتی را مشاهده کرد، که صریحاً یا تلویحاً بر آگاهی اهل بیت از شرایع آسمانی دلالت دارند، مرحوم کلینی علاوه بر نقل روایاتی در جاهای مختلف کتاب، در چندین باب اختصاصاً به این موضوع پرداخته است[۴۲۹]. علامه مجلسی در جلد ۲۶ بحارالانوار روایات زیادی را از منابعی چون کافی، معانی الاخبار، توحید صدوق، امالی صدوق، کمال الدین، محاسن برقی، تفسیر قمی، تفسیر عیاشی، اختصاص مفید، احتجاج طبرسی و بصائر الدرجات، نقل کرده است[۴۳۰]. بنابراین اعتقاد و اعتراف به آگاهی اهل بیت از شرایع آسمانی و کتابهای آنان، امری صحیح و مبتنی بر دلائل محکم و غیرقابل انکار است.
۳ / ۳
اسرار الهی
جناب صفار در بصائر و ذیل بابی با عنوان «باب فی الائمه، انّ عندهم اسرار الله یؤدی بعضهم الی بعض و هم امناؤه»[۴۳۱] روایاتی را نقل کرده که بر وجود اسرار الهی نزد اهل بیت و آگاهی آنان از این اسرار دلالت دارد، در این که مصادیق این اسرار چیست؟ توضیحی در این روایت نیامده است؛ اما از برخی روایات برمیآید، که بخشی از علوم اهل بیت آگاهیهایی است که جزو اسرار الهی شمرده میشود[۴۳۲]. از نظر ثبوتی، آگاهی اهل بیت از اسرار الهی و اعتقاد به این مسأله مستلزم هیچگونه غلوّی نیست، چرا که در تمامی این روایات به این مطلب اشاره شده که این اسرار از سوی خداوند به پیامبر اکرم و از سوی ایشان به امیرالمؤمنین و به بقیه ائمه رسیده است.[۴۳۳]
از مجموع شش روایتی که صفار نقل کرده، دو روایت با سند صحیح (روایت ۳ و ۶) و دو روایت با سند موثق (روایت ۴ و ۵) و دو روایت با سند ضعیف (روایت ۱ و ۲) نقل شده است. روایت چهارم عیناً در «اختصاص»[۴۳۴] و روایت ششم در «الکافی»[۴۳۵]، «الغیبه»[۴۳۶] و «تحف العقول»[۴۳۷] نقل شده است. چهار روایت دیگر در منبعی غیر از بصائر الدرجات یافت نشد.
در این که برخی اسرار الهی نزد اهل بیت بوده است شکی نیست و این مسأله اختصاص به کتاب بصائر ندارد، روایات متعددی را میتوان در منابع حدیثی مشاهده کرد که بر این موضوع تأکید دارند، در برخی از این روایات از اهل بیت با عناوینی چون «موضع سرّ الله، حفظه سرّ الله، المؤتمن علی سرّ الله»[۴۳۸] یاد شده است که به روشنی از آگاهی اهل بیت از اسرار الهی خبر میدهد. و در روایت دیگری که مرحوم کلینی در کافی نقل کرده، امام صادق به صراحت از وجود برخی اسرار الهی نزد اهل بیت سخن گفته است:
«ان عندنا والله سرّاً من سرّ الله وعلماً من علم الله…».[۴۳۹]
۳ / ۴
اسرار درونی و نهفته انسانها
از دیگر مصادیق آگاهیهای ویژه اهل بیت، که میتواند برای برخی سؤال برانگیز باشد، آگاهی آنان از اسرار نهفته و افکار نگفته انسانها است؛ گر چه جناب صفار در جاهای مختلفی از کتاب، روایاتی نقل کرده که بر این مطلب دلالت دارند، در چندین باب نیز، اختصاصاً به این موضوع پرداخته است: «باب فی الائمه انهم یعرفون الاضمار وحدیث النفس، قبل ان یخبروا به»[۴۴۰]، «باب فی الائمه انهم یخبرون شیعتهم بافعالهم وسرهم وافعال غیبهم وهم غیب عنهم»[۴۴۱]، «باب فی الائمه یخبرون شیعتهم باضمارهم وحدیث انفسهم»[۴۴۲]، «باب فی الائمه انهم یعرفون من یدخل علیهم فی الایمان والنفاق»[۴۴۳]، «باب فی الائمه انهم یعرفون من یدخل علیهم بالخیر والشر والحب والبغض»[۴۴۴].
در گروهی از روایات، ائمه تصریح دارند که با نگاه به چهره فرد و یا اطلاع از اسم شخص، ایمان یا نفاق و محبت یا بغض افراد برایشان آشکار میگردد، مانند روایت صحیحی که عبد الله بن جندب نقل کرده است:
«عن عبد الله بن جندب، انه کتب الیه ابوالحسن:
انّا لنعرف الرجل اذا رأیناه بحقیقه الایمان و بحقیقه النفاق».[۴۴۵]
این روایت عیناً در بسیاری از منابع معتبر با اسناد متفاوت نقل شده است.[۴۴۶]
در دسته دیگری از روایات ائمه از اموری که راوی یا فرد دیگر آن را پنهان کرده، خبر میدهند، همانند بازگویی از زندگی فرد و یا بیان حوادثی که برای فرد اتفاق افتاده و کسی از آن خبر ندارد و یا اشاره به افکاری که به ذهن برخی خطور کرده و…
در مورد این روایات دو دیدگاه و دو برداشت میتواند مطرح باشد:
۱ـ اهل بیت به همه اسرار درونی و رازهای نگفته و نهفته و امور پنهانی انسانها آگاهند و یا میتوانند آگاهی پیدا کنند، به استثناء مواردی که خداوند اراده نماید که بر هیچ کس آشکار نشود.
۲ـ آگاهی اهل بیت از این امور موردی و به اصطلاح «قضیه فی الواقعه» بوده و نمیتوان به نحو عام و کلی مطرح کرد.
دیدگاه اول میتواند به دلایل و شواهد زیر تمسک جوید:
۱ـ روایات بسیاری که در منابع معتبر حدیثی آمده و تنها در کتاب بصائر بیش از ۶۰ حدیث در این مورد نقل شده، از باب نمونه بوده و شاهدی است بر آگاهی عام و کلی اهل بیت از این امور. گذشته از آن که لسان برخی از روایات عام و مطلق است، مثل روایتی که از عبد الله بن جندب در صفحات پیشین نقل شد.
۲ـ روایت صحیح منقول از بکار بن کردم[۴۴۷]، در این روایت امام علی به جویریه بن عمر العبدی میفرماید: والله لانا اعلم بک منک بنفسک، أتنسی صنیعک بالجاهلیّه الجهلاء… .
۳ـ روایات «الامام اذا شاء ان یعلم علم»، طبق این روایات ائمه اگر ارداده کنند، میتوانند از تمامی اسرار افراد آگاه شوند.
۴ـ جنبه های دیگر علوم اهل بیت مانند، علم به اسرار الهی، علم به ما کان وما یکون و… مؤیدی است بر آگاهی آنان از امور پنهانی افراد.
دیدگاه دوم نیز میتواند دلایل زیر را اقامه کند:
۱ـ سیره عملی اهل بیت نشان دهنده عدم آگاهی از تمامی اسرار انسانهاست.
۲ـ موارد ذکر شده، اندک بوده و در مقابل موارد بسیاری که ائمه چنین اموری را اظهار نکردهاند، قابل اعتنا نیست.
۳ـ طبق برخی روایات، خداوند متعال، برخی از اسرار و گناهان بندگان خود را حتی از ملائکه مقرب و انبیاء مرسل مخفی نگه میدارد.[۴۴۸]
دلایل دیدگاه دوم قابل مناقشه میباشد، اولا: مواردی که در روایات آمده، قابل اعتناء است و آنچه ذکر شده، نمونههایی از آگاهیهای اهل بیت بوده و نتیجهگیری از این موارد بر آگاهی اهل بیت از امور پنهانی افراد، منطقی و معقول است.
ثانیاً: قبول داریم که ائمه در اکثر موارد براساس علم عادی رفتار میکردند، اما این مسأله دلیلی بر عدم آگاهی آنان نیست و موارد ذکر شده، گواه روشنی بر آگاهی اهل بیت از این امور است.
ثالثاً: میپذیریم که امکان دارد امور و اسراری باشد، که خداوند متعال آنها را بر هیچ کس آشکار نسازد، اما این موارد استثنایی، دلیلی نمیشود که کل آگاهی اهل بیت از اسرار پنهانی افراد نفی شود، آری، مشیت اهل بیت وابسته به مشیت الهی است و آنان مصداق بارز و اتم «وما تشاؤون الا أن یشاء الله» هستند و اموری که خداوند بخواهد، بر همه مخفی بماند، مورد مشیت و اراده اهل بیت واقع نمیشود.
در هر حال پذیرش آگاهی اهل بیت از اسرار درونی و نهفته انسانها، امری موجه و قابل قبول است و مستلزم هیچ گونه غلوی در حق اهل بیت نیست، چرا که این مسأله هیچ گونه وجه تطابقی با معیارهای غلو ندارد و در واقع موهبتی الهی و علمی ویژه است که به اذن و ارادۀ الهی به آنان داده شده است، از طرف دیگر خبر دادن از امور پنهانی افراد حداقل از سوی انبیاء الهی امری متواتر بوده و در همه ادیان پذیرفته شده است، گذشته از آن که حتی افراد عادی نیز طبق آنچه مشهور است، در اثر سیر و سلوک و تهذیب نفس میتوانند از امور پنهانی افراد تا حدودی آگاه شوند[۴۴۹].
بررسی اسناد روایات نقل شده در کتاب بصائر در این موضوع، نشان میدهد که تعداد قابل توجهی از آنها با اسناد صحیح، موثق و حسن نقل شده است و البته تعدادی از روایات نیز با ضعف در سند مواجه هستند. این روایات عیناً یا بالمضمون در بسیاری از منابع حدیثی شیعه نقل شده است.[۴۵۰]
۳ / ۵
علم به شئونات سایر موجودات
جناب صفار در بابی با عنوان «باب فی الائمه وانّ الجن یأتیهم فیسئلونهم عن معالم دینهم ویرسلونهم فی حوائجهم ویعرفونهم»[۴۵۱]، روایاتی نقل کرده که حکایت از مراجعه افرادی از «جنّ» خدمت ائمه و اخذ معالم دینشان از محضر ائمه دارد.
ذی شعور، مختار و مکلف بودن جنیان همانند انسانها امری مسلم بوده و همه محققین بر این مطلب اتفاق نظر دارند و از آیات زیادی در قرآن میتوان به روشنی به این نتیجه دست یافت[۴۵۲]. در برخی از آیات جنیان در کنار انسانها مخاطب کلام الهی قرار گرفتهاند.[۴۵۳] علاوه بر ذی شعور، مکلف و مختار بودن جنیان، برخی آیات بر شمول رسالت پیامبر اکرم و هدایت قرآن نسبت به جنیان دلالت دارد[۴۵۴]، در آیاتی از سوره احقاف آمده است که گروهی از جنیان پس از گوش فرا دادن به قرآن، ایمان آورده و به سوی قومشان برای تبلیغ و هدایت بازگشتند[۴۵۵]. در برخی از منابع به نقل از مفسّرین حتی تعداد و اسامی جنیانی که نزد پیامبر اکرم آمده بودند نیز ذکر شده است.[۴۵۶] در روایتی از امام علی نقل شده که گروهی از جنیان با رسول خدا بر به جای آوردن، نماز، روزه، زکات، حج، جهاد و خیرخواهی برای مسلمانان بیعت کردند[۴۵۷]، علامه طباطبایی پس از نقل این روایت مینویسد: این که عبادات جنیان، مخصوصاً زکات و جهادشان به چه نحو است برای ما مجهول است.[۴۵۸]
از آنچه گفته شد، معلوم میشود که جنیان برای دریافت هدایت و اخذ معارف الهی به پیامبر اکرم مراجعه میکردند و اصولاً پیامبر اسلام چون هم پیامبر انس است و هم پیامبر جن، آنان مکلف و موظف بودند که به ایشان ایمان آورده و از تعالیم پیامبر و قرآن پیروی کنند. از طرفی همچنان که مسلمانان پس از پیامبر گرامی اسلام موظف بوده و هستند که تحت سرپرستی و امامت اهل بیت ایشان درآیند، جنیان نیز همانند انسانها مکلف و موظف هستند، پس از پیامبر اسلام به اوصیاء او ایمان آورده و تحت هدایت و سرپرستی آنان قرار بگیرند، بنابراین آنچه در روایات بصائر الدرجات و منابع دیگر از مراجعه جنیان به اهل بیت برای اخذ معارف الهی آمده، اموری صحیح، قابل قبول و منطبق بر تعالیم قرآن کریم میباشد و هیچگونه ارتباطی با غلو پیدا نمیکنند. از مجموع ۱۵ روایتی که صفار نقل کرده، هفت روایت با سند صحیح. (۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۸، ۱۲) و یک روایت با سند موثق (۱۰) و هفت روایت با سند ضعیف (۱، ۷، ۹، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۵) نقل شده است. روایات مربوط به این موضوع در دیگر منابع معتبر نیز نقل شده است.[۴۵۹]
۳ / ۶
زبان همه انسانها
آگاهی اهل بیت از جمیع لغات و تکلم به تمامی زبانها، مسألهای است که در اکثر منابع حدیثی شیعه، روایات متعددی دربارۀ آن نقل شده است.[۴۶۰] حتی در برخی از روایات، از جمله خصوصیات و نشانه های شناخت امام، آگاهی او از تمام لغات و تکلم به تمامی زبانها دانسته شده است.[۴۶۱]
در این که آیا عقلاً واجب است که امام به تمامی لغات آگاه باشد؟ اختلاف است، شیخ مفید، ضمن نفی وجوب عقلی آن مینویسد:
«القول فی معرفه الائمه بجمیع الصنائع وسائر اللغات، واقول: انه لیس بممتنع ذلک منهم ولا واجب من جهه العقل والقیاس، وقد جاءت أخبار عمّن یجب تصدیقه بانّ آل محمّد قد کانوا یعلمون ذلک، فان ثبت وجب القطع به من جهتها علی الثبات ولی فی القطع به منها نظر والله الموفق للصواب وعلی قولی هذا جماعه من الامامیّه، وقد خالف فیه بنو نوبخت رحمهم الله وأوجبوا ذلک عقلا وقیاسا».[۴۶۲]
از سخن شیخ مفید برمیآید که از روایات برای ایشان قطع حاصل نشده است، در مقابل علامه مجلسی مینویسد:
«أمّا کونهم عالمین باللغات، فالاخبار فیه قریبه من حدّ التواتر وبانضمام الاخبار العامّه لا یبقی فیه مجال شکّ… واما حکم العقل بلزوم الامرین ففیه توقف وان کان القول به غیر مستبعد»[۴۶۳].
در هر حال این نکته واضح است که آگاهی اهل بیت از جمیع لغات و زبانها مستلزم هیچگونه غلوی نیست و با توجه به کثرت روایات، این نوع آگاهی اهل بیت غیر قابل انکار است[۴۶۴]، تنها در کتاب بصائر الدرجات در ضمن چهار باب و بیش از ۳۰ روایت به این مسأله اشاره شده است[۴۶۵]، تعداد زیادی از این روایات با سند صحیح، موثق و یا حسن روایت شده است.
۳ / ۷
زبان حیوانات
از جمله آگاهیهای ویژه اهل بیت که در روایات بصائر الدرجات و دیگر منابع حدیثی بدان پرداخته شده است، آگاهی از زبان پرندگان و دیگر حیوانات میباشد. جناب صفار در دو باب این روایات را جمع کرده است: «باب فی الائمه انهم یعرفون منطق الطیر»[۴۶۶]، «باب فی الائمه، انهم یعرفون منطق البهائم ویعرفونهم ویجیبونهم اذا دعوهم»[۴۶۷] در تعدادی از روایات، اهل بیت با اشاره تلویحی به آیه شریفه قرآن، ] ðX¤WèWè ñÝHTWÙ`~VÕSTª W$ ISè
W WÓWTÎWè WäQSTÿKVH;TTWTÿ ñ§PVÞÖ@
WÞpTÙYPÕSTÆ WÌY¹ÞWTÚ X¤<kJð¹Ö@
WÞ~YTèRK
Wè ÝYÚ PXÔSÒ ]$òpøW® QWÜMX
W¡HTWå WéSäVÖ SÔTTpµWÉ<Ö@
SÜkYSÙ<Ö@
[ [۴۶۸] با حضرت سلیمان که به فرموده قرآن، زبان پرندگان را میدانست، همنوا شده و میفرمایند: «ما زبان پرندگان را تعلیم یافتهایم و از هر چیزی به ما داده شده است»، در روایتی امام علی خطاب به ابن عباس میفرماید:
«خداوند به ما زبان پرندگان را تعلیم داده است، همانگونه که به سلیمان بن داود تعلیم داد و همچنین زبان هر جانوری در دریا و خشکی».[۴۶۹]
به منظور کسب موفقیت، تیم مدیریت پورتفولیوی باید:
برنامه استراتژیک سازمان را درک کند.
معیارهای استراتژیک سازمانی برای مدیریت پورتفولیوی تعریف نماید.
تمامی پروژه ها، طرحها و دیگر اجزای سازمانی پورتفولیوی را مدنظر قرار دهد.
فرآیندهای الزامی مورد توافق توسط سازمان و یا تیم را پیگیری نماید.
۲-۲-۲۳ فرایندهای مدیریت پورتفولیوی
فرآیندهای مدیریت پورتفولیوی را می توان در قالب دو دسته طبقه بندی کرد:
گروه فرایند همسوسازی: تعیین میکند چگونه اجزا در پورتفولیوی طبقه بندی، ارزیابی، انتخاب و مدیریت میشوند.
گروه فرایند پایش و کنترل: بازنگری دوره ای شاخص های عملکرد برای همسوسازی با اهداف استراتژیک و صحه گذاری منافع حاصل از اجزای پورتفولیوی برای سازمان. (PMI,2006)
تیم مدیریت پورتفولیوی مسئولیت تعیین فرآیندهای مناسب و میزان عمق اجرای هر فرایند را برای یک سازمان معین و همچنین یک پورتفولیوی مشخص دارد. (PMI,2006)
(شکل ۲-۱۳) فرآیندهای مدیریت پورتفولیوی
۲-۲-۲۴ اداره پورتفولیوی
(شکل ۲-۱۴) اداره پورتفولیوی(PMI,2006)
۲-۲-۲۴-۱ شناسایی اجزا
هدف از شناسایی عبارتست از به روزآوری لیست اجزا با اطلاعات کافی از اجزای جاری و جدیدی که از طریق مدیریت پورتفولیوی مدیریت خواهند شد.
فعالیتهای کلیدی این فرایند عبارتند از:
-ارزیابی اجزای جاری و پیشنهاد اجزای جدید
-عدم پذیرش اجزایی که در تعاریف از پیش تعیین شده قرار ندارند.
-دسته بندی اجزای شناسایی شده به دسته های از پیش تعیین شده مانند پروژه، طرح، پورتفولیوی و سایر کارها(PMI,2006)
(شکل ۲-۱۵) شناسایی اجزاء
الف) تعریف اجزا
تعریف اجزا بر اساس اهداف طرح های عملیاتی و یا استراتژیک انجام می شود. تعریف اجزا برای غربال اولیه لیست اجزا بسیار مفید میباشد. در تعریف اجزا به موارد زیر اشاره می شود: (PMI,2006)
همسویی با استراتژی
کلاس اجزا
اندازه (بودجه، منابع و …)
مدت اجرا
تاثیرات روی سود
تاثیرات روی ریسک
میزان اضطرار
ب)توصیف کننده های کلیدی
به منظور طبقه بندی، ارزیابی و انتخاب اجزا بکار می رود. ومعیاری برای پایش و کنترل عملکرد اجزا و اطمینان از سودآوری آنها می باشند.
به نمونه هایی از توصیف کنندههای کلیدی در زیراشاره شده است.
شرح اجزا - مشتری و حامیان اجزا
طرح های سطح بالا - ذینفعان کلیدی
ابزار و تکنیک ها برای تهیه لیست اجزا به همراه مجموعه مشترکی از توصیف کنندههای کلیدی، برای مقایسه، ارزیابی و انتخاب های بعدی بکار می روند.
برخی از توصیف کنندههای کلیدی نیز می توانند به عنوان فیلتر اولیه در پذیرش و یا رد اجزا، برای ارزیابی های بعدی عمل نمایند. (ویلیام،۲۰۰۶)
۲-۲-۲۴ -۲ طبقه بندی اجزا
طبقه بندی اجزا شامل تخصیص اجزا به طبقات با مجموعه ای از فیلتر ها و معیارهای تصمیم گیری مشترک میباشد. طبقات بر اساس طرح های استراتژیک تعریف میشوند.
اجزا در یک طبقه مشخص اهداف مشترکی دارند و میتوانند بر همان مبنا اندازهگیری شوند.
طبقه بندی اجزا برای توازن در سرمایه گذاری و ریسک میان همه اهداف و طبقات استراتژیک به سازمان کمک میکند.
فعالیت های کلیدی طبقه بندی اجزا عبارتند از :
شناسایی طبقات استراتژیک بر اساس طرح استراتژیک
مقایسه اجزای شناسایی شده با معیارهای طبقه بندی
ضریب بتا
سطح معنی داری
نتیجه
مقدارثابت
۵۰۳/۰
۲۵۳/۰
۰۰۰/۰
تایید فرضیه
فعالیت های پیشبرد فروش
۵۰۳/۰
۰۰۰/۰
با توجّه به جدول ۴-۱۲ مشاهده می شود که مقدارسطح معنی داری بدست آمده کمتر از پنج صدم می باشد (۰۵/۰ >000/0 Sig =). به همین با اطمینان ۹۵ درصد فرضیه تحقیق تایید می شود، بنابراین فعالیت های پیشبرد فروش بر ارزش ویژه برند شرکت تاثیر دارد. همچنین بر اساس این جدول می توان گفت که مقدار شدت تأثیر ® فعالیت های پیشبرد فروش بر ارزش ویژه برند شرکت پارس خزر، برابر ۳/۵۰ درصد می باشد، بدین معنا که فعالیت های پیشبرد فروش به میزان ۳/۵۰ درصد بر ارزش ویژه برند شرکت پارس خزر می شود. بتا در جدول رگرسیون نشان دهنده ی جهت تاثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته می باشد، با توجّه به علامت مثبت بتا در جدول فوق، جهت این تاثیر مستقیم (مثبت) می باشد. بدین معنا که با افزایش فعالیت های پیشبرد فروش، ارزش ویژه برند شرکت نیز بهبود خواهد یافت. همچنین ضریب تعیین (R2) بین دو متغیر فعالیت های پیشبرد فروش و ارزش ویژه برند برابر با ۲۵۳/۰ می باشد که این عدد نشان می دهد که متغیر فعالیت های پیشبرد فروش به میزان ۳/۲۵ درصد می تواند متغیر ارزش ویژه برند شرکت پارس خزر را پیش بینی نماید. در نتیجه مدیران شرکت پارس خزر می توانند اطمینان حاصل کنند که با سرمایه گذاری در فعالیت های پیشبرد فروش، ارزش ویژه برند شرکت رشدی معادل ۳/۲۵ درصد خواهد داشت.
فرضیه های فرعی
فرضیه های فرعی مرتبط با فرضیه اصلی اول:
۱-۱) ادراک مشتریان از تبلیغات تجاری شرکت بر آگاهی از برند تاثیر دارد.
جدول۴- ۱۳ ) آزمون رگرسیون بین تبلیغات تجاری و آگاهی از برند
مقدار R
ضریب تعیین( (R2
ضریب بتا
سطح معنی داری
نتیجه
مقدارثابت
۳۱۱/۰
۰۹۷/۰
۰۰۰/۰
تایید فرضیه
آگاهی از برند
۳۱۱/۰
۰۰۰/۰
با توجّه به جدول ۴-۱۳ مشاهده می شود که مقدارسطح معنی داری بدست آمده کمتر از پنج صدم می باشد. به همین با اطمینان ۹۵ درصد فرضیه تحقیق تایید می شود، بنابراین تبلیغات تجاری بر آگاهی از برند شرکت تاثیر دارد. همچنین بر اساس این جدول می توان گفت که مقدار شدت تأثیر ® تبلیغات تجاری بر آگاهی از برند شرکت پارس خزر، برابر ۱/۳۱ درصد می باشد، بدین معنا که تبلیغات تجاری به میزان ۳/۳۱ درصد بر آگاهی از برند شرکت پارس خزر تاثیر دارد. بتا در جدول رگرسیون نشان دهنده ی جهت تاثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته می باشد، با توجّه به علامت مثبت بتا در جدول فوق، جهت این تاثیر مستقیم (مثبت) می باشد. بدین معنا که با افزایش تبلیغات تجاری، آگاهی از برند شرکت از سوی مشتریان نیز افزایش خواهد یافت. همچنین ضریب تعیین (R2) بین دو متغیر تبلیغات تجاری و آگاهی از برند شرکت برابر با ۰۹۷/۰ می باشد که این عدد نشان می دهد که متغیر تبلیغات تجاری به میزان ۷/۹ درصد می تواند متغیر آگاهی از برند شرکت پارس خزر را پیش بینی نماید. در نتیجه مدیران شرکت پارس خزر می توانند اطمینان حاصل کنند که با سرمایه گذاری و توجه به تبلیغات تجاری ، آگاهی از برند شرکت رشدی معادل ۷/۹ درصد خواهد داشت.
۱-۲) ادراک مشتریان از تبلیغات تجاری شرکت بر کیفیت درک شده تاثیر دارد.
جدول۴- ۱۴ ) آزمون رگرسیون بین تبلیغات تجاری و کیفیت ادراک شده