– مقایسه انواع جهتگیریهای دینی در بین دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر اصفهان.
– شناخت وضعیت جهتگیریهای دینی دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر اصفهان با بهره گرفتن از الگو و مقیاسهای بومی طراحی شده.
– بررسی عوامل مؤثر بر جهتگیری های دینی در بین دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر اصفهان.
فصل دوم : ادبیات تحقیق
مقدمه:
اندیشه دینی و دینپژوهی در قرن نوزدهم مخصوصاً قرن بیستم ترقی و حتی تعالی شگرفی یافته است. یکی از اتفاقات جالب توجه قرن بیستم در خصوص اندیشه دینی این بود که دانشمندان بزرگی چون پوانکاره[۷]، ادینگتون[۸]، ماکس پلانک[۹]، اینشتین[۱۰] و هایزنبرگ[۱۱] در عین آنکه مجذوب پوزیتیویسم نشدند، شخصاً دیندار یا به نوعی معتقد به حقایق دینی بودند و این امر برای عامه مردم که پیشرفت علمی را با دین و دیانت مختلف میدانستند، مایه تأمل و عبرت بود.
امروزه دینپژوهی به شیوه علمی و با بهره گرفتن از روش های متبع در علوم اجتماعی و علوم انسانی و حتی علوم طبیعی از پیشرفته ترین تحقیقات رشته آکادمیک است. پس از شلایرماخر[۱۲] و امثال ویلیامجیمز[۱۳]، دین پژوهانی چون رودلف اتو[۱۴]، فاردو لیووو[۱۵] متکلمان و کلامشناسانی چون برونر[۱۶]، بارت[۱۷]،جان هیک[۱۸] و کونگ[۱۹] به عرصه آمدهاند که آثار و آرائشان تأثیری درازدامن و درازآهنگ بر فکر دینی و دینپژوهی در قرن حاضر به جای گذارده است. در این بین دلبستگی و علاقه پژوهشی روانشناسان بزرگی جون آلپورت[۲۰]، یونگ[۲۱]، فرانکل[۲۲] و دیگران نیز در دین قابل توجه است. در این پژوهشها، رویآوردهای متفاوتی به دین وجود دارد که از جمله میتوان به رویآورد تاریخی، روانشناختی، فلسفی، اجتماعی، ادبی، زیباشناختی، اخلاقی و نگرش شخصی به دین اشاره کرد( هیوم،۱۳۶۹ :۸-۱۲).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
تحقیقات در زمینه های مختلف مذهبی، از جمله میزان مذهبی بودن، نیاز به مذهب، تأثیر آن بر سلامت جسمی و روانی، مراقبتهای بهداشتی و … به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. به طوریکه امروزه دهها کتاب و مجله در زمینه دین و کاربرد آن در زندگی انسان منتشر میشود.
رویآوردن دانشمندان در دوره رنسانس و پس از آن، چارچوبی کمی و تجربی را بر همه علوم و از جمله جامعهشناسی تحمیل کرد. توجه روزافزون به پرسشنامه ها و آزمونها در عرصه ها و شاخه های مختلف جامعهشناسی نیز حاکی از پذیرش علمی و روشمند همین پارادایم در جامعهشناسی است.
لذا در این تحقیق با توجه به اینکه هدف اصلی آن بررسی جامعه شناختی جهتگیریهای دینی در میان دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر اصفهان است، در بخش اول، ابتدا پیشینه تحقیق ارائه و در ادامه جهتگیری دینی تعریف و به انواع آن اشاره شده است، سپس مبانی نظری ارائه و چارچوب نظری تحقیق بیان و مدل نظری تحقیق تدوین شد.
جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.
مرور تحقیقات انجام شده
در هر تحقیقی مرور کارهای انجام شده قبلی در رابطه با موضوع تحقیق، ضروری به نظر میرسد، حداقل مزیتی که این مرور دارد این است که محقق را از روند انجام تحقیق توسط دیگران و کیفیت تحقیقات آنها آگاه میسازد و او را نسبت به اشکالات و محاسن کار محققین قبلی آشنا میسازد و آگاهی از تحقیقات قبلی ممکن است الگوهایی را در رابطه با موضوع در ذهن ما ایجاد کند که باعث میشود تحقیق به صورتی دقیقتر انجام شود. در همین راستا مروری به تحقیقات داخلی و خارجی در زمینه موضوع مورد بررسی داریم.
تحقیقات داخلی
محمد پور(۱۳۹۰)، با بهره گرفتن از مدل پیشنهادی گلاک و استارک به سنجش چهار بعد دینداری دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز ساری که شامل ابعاد اعتقادی، مناسکی، عاطفی و پیامدی پرداخته است و با روش علمی، میزان و انواع دینداری دانشجویان و سهم هریک از انواع در میان آنها را مشخص کرده است. در این تحقیق، جهت سنجش اعتقادات دینی دانشجویان، پرسشهایی با محتوای اعتقاد به نظارت خدا بر انسان، اعتقاد به بهشت و دوزخ، میزان تحمل سختی برای دین مطرح شده است. نتایج بدست آمده از متغیر مناسک دینی دانشجویان حاکی از آن است که ۳/۴۰ درصد از دانشجویان هر روز نماز میخوانند. همچنین برای سنجش دیدگاه دانشجویان درباره ارتباط دین و دنیا پرسشهایی درباره جدایی دین و دنیا، دنیوی یا اخروی بودن تعالیم دینی، ظرفیت دین اسلام برای اداره جامعه و رابطه میان اعمال انسان، دین و آخرت او مطرح شده اند. در مجموع نتایج این تحقیق بیانگر آن است که اعتقادات دینی دانشجویان در سطح متوسط بوده است. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که رابطه مستقیم و معناداری بین تمام جنبه های دینداری جوانان دانشگاهی و نوع جهتگیری دینی عرفیگرایانه و بنیادگرایانه آنها وجود دارد.
کافی(۱۳۸۸)، بر این عقیده است که باید برای پاسخگویی به این پرسش که آیا کثرتگرایی نیز میتواند مسیری برای سکولار شدن باشد از چارچوب نظری سازهگرایی استفاده کرده است. برای رسیدن به این مهم، ابتدا به تعریف مفهومی اصطلاحات کثرتگرایی و سکولاریسم پرداخته، آنگاه با ارائه الگوی تحلیل، که در آن به عوامل کثرتگرایی و شاخصهای سکولار شدن اشاره شده است، مسئله تبیین میشود. دراین باره به نتایج زیر رسید: یکی اینکه کثرت گرایی معرفتی، سبب سکولار شدن افراد با تحصیلات عالیه میشود و دوم اینکه در ایران به علت پیروی از دین واحد و یکدست و تشکیل حکومت دینی بر پایه آن و اینکه کشوری به لحاظ دینی، واحد است، کثرتگرایی اجتماعی در آن موردی ندارد. لذا سکولار شدن افراد از این مسیر، به نظر محتمل نمیرسد.
غیاثوند(۱۳۸۰)، در تحقیق خود با بهره گرفتن از نظریات معرفت شناسانه پیتربرگر به تحلیل و بررسی گرایشهای دینی جوانان پرداخته است. در این تحقیق که به شیوه پیمایش انجام شده است به مؤلفه هایی چون، خصوصی شدن دین در بین جوانان، توسعه دین شخصی، توجه کمتر به مناسک جمعی، اولویت بخشیدن به انجام برخی مناسک و انتخاب آنها اشاره شده است. محقق از شکلگیری نوع جدیدی از دینداری خبر میدهد و آن شامل افرادی است که اعتقادی به انجام اعمال مذهبی ندارند و دینداری را به قلب و نیت پاک داشتن میدانند. غیاثوند این گروه را دینداران قلب پاک میداند. وی همچنین به بیشکلی دینورزی در جامعه اشاره میکند و معتقد است که با توجه به تغییرات اجتماعی که در زندگی شهری مدرن در جامعه شکل گرفته، نوع دینورزی معرفی شده برای جوانان تمامی جنبههای زندگی آنها را نمیپوشاند. بنابراین جوان در برخورد با مسائل روزمره زندگی اجتماعی راهی غیر از آنچه در دین معرفی شده برمیگزیند.
ملکی(۱۳۷۵)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیده که در جوامع صنعتی، اعضای طبقه بالا بیشتر به جنبههای زیبایی شناختی دین علاقهمندند. میزان مشارکت آنان در فعالیتهای دینی محدود است و بیشتر زمانی به امور دینی میپردازند که رسوم اجتماعی اقتضا میکند. در مقابل اعضای طبقه متوسط به واکنش نشان دادن در برابر جاذبههای دینی بر مبنای عقلانی و اخلاقی گرایش دارند و طبقات پایینتر واکنشی احساسی و بنیادگرایانه نسبت به دین دارند.
شجاعی زند، شریعتی و حبیب زاده(۱۳۸۵)، به این نتیجه رسیدند که میزان پایبندی دانشجویان به ابعاد مختلف دینداری از پراکندگی قابل توجّهی برخوردار بوده است؛ به طوری که پاسخگویان در ابعاد اعتقادات دینی، اخلاق و تکالیف فردی، بیشترین نمره و در عبادت جمعی، عبادت فردی و دانش دینی کمترین نمره را اخذ کردند. همچنین دینداری دانشجویان با ترکیب همه ابعاد و متغیرها بیشتر به سمت متوسط میل میکند.
آهنکوب نژاد (۱۳۸۸)، دریافت که دینداری جوانان شهر اهواز در ابعاد اعتقادی و عاطفی قوی و در ابعاد پیامدی و مناسکی نزدیک به متوسط است. نمره کل دینداری جوانان نیز در حد بالاتر از متوسط و نزدیک به زیاد به دست آمده است.
قربانی(۱۳۸۳)، دریافت که زنان به طور متوسط در همه شیوه ها و رویکردها، دیندارتر از مردان هستند. همچنین آنها به دینداری درونی، گرایش بیشتری دارند و به طور متوسط در سنین پایین تر احساس نزدیکی و ایجاد ارتباط معنوی با خداوند، را گزارش کردهاند.
محسنی تبریزی و کرم الهی (۱۳۸۸)، به بیان گونه شناسی هیل و هود از مقیاسهای غربی سنجش دینداری، مهمترین انتقادات مربوط به مقیاسهای مزبور را نیز مطرح کردند. سپس به بررسی مدلهای داخلی سنجش تجربی دینداری پرداخته اند. در مجموع آنها با تحقیق در بین دانشجویان دانشگاه آزاد و دولتی شهر قم دریافتند که پاسخگویان التزام نسبتاً بالایی به اعتقادات دینی، اخلاق و تکالیف فردی داشته و در مقابل التزام نسبتاً پایینی نسبت به عبادت جمعی، احکام سیاسی، تعظیم شعائر دینی و مشارکت دینی داشته اند. این یافته ها بیانگر گرایش به دینداری باطنی( التزام به ابعاد و نشانه های فردی دین)، در مقابل دینداری اجتماعی (التزام نسبت به ابعاد و نشانه های جمعی دین) است .
حبیب زاده خطبه سرا (۱۳۸۴)، برای سنجش تجربی وضعیت دینداری دانشجویان، از مدل شجاعی زند استفاده کرده است. براساس مدل مذکور، دینداری دارای ابعاد، نشانه ها و پیامدهایی است که میبایست در مطالعه آن از یکدیگر تفکیک شوند. نتایج به دست آمده، نشانگر پراکندگی قابل توجه میزان پایبندی دانشجویان در بین ابعاد مختلف دینداری است؛ به طوری که پاسخگویان در ابعاد اعتقادات دینی، اخلاق و تکالیف فردی بیشترین نمره و در عبادت جمعی، عبادت فردی (اعمال مستحبی) و دانش دینی کمترین نمره را اخذ کرده اند. از دید محقق، تفاوت نمرات ابعاد مختلف دینداری، نشانگر تضعیف دینداری سنتی (پایبندی افراد به همه ی ابعاد دینداری) در بین دانشجویان است.
سراجزاده(۱۳۷۵)، نشان میدهد که گرایشات دینی در میان نوجوانان طبقه اجتماعی پایین بیش از گرایشات دینی در میان نوجوانان طبقه اجتماعی بالا است که در واقع رابطه معکوس میان طبقه و دینداری را اثبات نموده است. بدین معنا که گرایش طبقه اجتماعی پایین به دین بیشتر است در این پژوهش گرایش به ابعاد متعدد دینداری به تفکیک، مورد بررسی قرار گرفته است.
مرشدی(۱۳۸۵)، به این نتیجه رسیده است که متغیرهای پایگاه اجتماعی و اقتصادی و محل تولد دانشجویان تأثیری بر سطح دینداری و نوع گرایشهای دینی آنها ندارد، اما جنسیت آنها بر این متغیر اثر دارد، به طوریکه باور دینی و پایبندی به اعمال فردی در بین دانشجویان دختر بیش از دانشجویان پسر است و گرایش به دین خصوصی و برخورد گزینشی با دین، در بین دختران کمتر از پسران است.
عکس مرتبط با اقتصاد
تحقیقات خارجی
لِویس[۲۳](۲۰۰۵) به ارتباط میان جهتگیری دینی با شادی و مقابله مذهبی پرداخته است. داده های این پژوهش به وسیله نمونه ۱۳۸ نفری بزرگسالان در کشور انگلستان جمعآوری شده است. محقق جهت بررسی جهتگیری دینی از مقیاس آلپورت، برای سنجش شادی از پرسشنامه شادی و شادکامی آکسفورد و برای سنجش مقابله مذهبی از مقیاسهای مقابله مذهبی(خرده مقیاسهای مثبت و منفی) استفاده کرده است. نتایج این پژوهش گویای این مطلب است که ارتباط معناداری میان نمره شادی و شادکامی و دینداری وجود دارد ولی این ارتباط ضعیف میباشد. ولی محقق بر این عقیده است که با وجود ارتباط ضعیف میان دو متغیر، افرادی که دینداری بالایی داشتهاند، سلامت روانی بالاتری را تجربه کردهاند که این امر به توسعه انسانی جوامع کمک کرده و همچنین باعث عملکرد مثبت در زندگی شخصی بزرگسالان میشود.
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
جرج استولز[۲۴](۲۰۰۸) به این نتیجه رسید که محرومیت و تئوری بازار دین در مسیحیت به عنوان عوامل مؤثر بر میزان دینداری افراد هستند. همچنین زنان دیندارترند. استولز هویت قومی را به عنوان عاملی مؤثر بر میزان دینداری معرفی میکند.
فلر[۲۵](۲۰۰۷) معتقد است که پایگاه اجتماعی میتواند به عنوان تبیینکننده دینداری باشد. یافته های او پایه در ارزش داده های پیمایشی سالهای ۲۰۰۱-۱۹۹۹ دارند. داده های این پژوهش از ۳۹ کشور جمعآوری شده است. نتایج نشان دهنده همبستگی مثبتی بین پایگاه اجتماعی پایین و دینداری بالا در کشورهای مسیحی اروپایی است. نتیجه این پژوهش از تز محرومیت حمایت میکند. نتایج نشان داده که دینداری همبستگی منفی و معناداری با پایگاه اجتماعی دارد. همچنین سطح بالایی از دینداری در میان طبقات پایین وجود دارد. متغیر پایگاه اجتماعی، پیشبینی کننده وضعیت دینداری است. سطح دینداری در میان کسانیکه سواد کمتر دارند بیشتر است.
اُسلانر[۲۶](۱۹۹۹) با توجه به کارکردهای دین بر نقش ارزشهای دینی و مشارکت در نهادهای دینی بر ترویج مشارکت در عرصه های دیگر و اعطای کمکهای خیرخواهانه تأکید میکند. به نظر وی مردم مذهبی نسبت به افراد غیر مذهبی پایبندی بیشتری به انجام رفتارهای اخلاقی دارند.
موحد[۲۷](۲۰۰۲)، به بررسی رابطه دینداری و تمایل به حکومت دموکراتیک پرداخته است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد که درصد قابل توجهی از پاسخگویان، تمایل بسیار زیادی به مشارکت سیاسی و حکومت دموکراتیک نشان دادهاند و تنها حدود ۴ درصد پاسخگویان مخالف دموکراسی بودهاند. نتایج این تحقیق در عین حال نشانگر عدم وجود رابطه معنیدار آماری میان تمایل به مشارکت سیاسی و دینداری پاسخگویان بوده است.
نتیجه گیری از پیشینه تحقیق
مروری گذرا بر پژوهشهای داخلی انجام شده در زمینه جهتگیری دینی نشان میدهد که علیرغم کثرت تحقیقات انجام شده، کلیه مطالعات گذشته یا به مقوله دینداری پرداخته و یا اینکه تنها به یک نوع از جهتگیری دینی پرداختهاند در صورتی که در این پژوهش به دنبال یافتن انواع جهتگیریهای دینی در بین دانشجویان میباشیم.
همچنین با مروری بر تحقیقات خارجی انجام شده به این نتیجه میرسیم که تحقیقات انجام شده در زمینه جهتگیری دینی، بیشتر به جنبه روانشناختی نزدیک بوده و به ارتباط جهتگیری دینی با مؤلفه های روانشناختی پرداختهاند و یا به یک جنبه از موضوع اشارهای داشتهاند. در این پژوهش سعی بر این است که به ارتباط انواع جهتگیری دینی با مؤلفه های اجتماعی پرداخته شود.
مبانی نظری
در این قسمت از پژوهش، ابتدا به دستهبندیهای موجود از جهتگیریهای دینی و سپس به ارتباطات نظریه ها با جهتگیری دینی پرداخته شده است.
جهتگیری دینی
درمورد جهتگیری دینی و انواع آن دیدگاه های مختلفی عنوان شده است. در برخی موارد تنها به معرفی جهتگیری های دینی پرداخته شده و هدف ارائه دسته بندیهای موجود در زمینه جهتگیری دینی میباشد که در ادامه به آنها اشاره شده است.
جهتگیریهای دینی از نظر آلپورت
از دیدگاه آلپورت، جهتگیری دینی به دو صورت درونی و بیرونی میباشد. وی قابل قبولترین روش متمایز کردن این دو قطب دین را این میداند که بگوییم شخصی با دین بیرونی، دینش را به کار میگیرد. فرد دارای جهتگیری دینی بیرونی، به شکل سودگرایانهای از دین در جهت بدست آوردن امتیازات مختلف استفاده میکند(Tahmasipour,2011:712-713). در صورتیکه شخص دارای دین درونی با دینش زندگی میکند. براساس نظر آلپورت، دین درونی، دینی فراگیر، دارای اصول سازمانیافته و درونی شده است که خود غایت و هدف است، نه وسیله برای رسیدن به هدف. شخصی که جهتگیری دینی درونی دارد با دینش زندگی میکند و دین با شخصیتش یکی میشود. درحالیکه شخصی که جهتگیری دینی بیرونی دارد، دینش با شخصیت و زندگیش تلفیق نشده است؛ برای او دین وسیلهای است که برای ارضای نیازهای فردی از قبیل امنیت مورد استفاده قرار میگیرد(Kaldester,1995:320).
دین بیرونی تجربه ای حقیقی و پایدار نیست و به منزله دفاعی در مقابل واقعیت است؛ یعنی دارنده این نوع دین، از آن به عنوان یک مکانیزم دفاعی استفاده میکند. بنابراین آلپورت مانند فروید این جنبه از دین را «روان آزردگی» نامید. همچنین آلپورت دین درونی را مطرح میکند که وسیله ای برای انتقال ترس یا تحقق آرزو نیست بلکه تجربه کاملی است که پذیرای استدلال علمی و هیجانی است. این رویآورد به دین، طبق نظر آلپورت بسیار سالم میباشد(Teosterdoie,1996:122).
جهتگیریهای دینی از نظر جان هیک
جان هیک نگرش های مختلفی را که در روند تحول موضعگیری مسیحیت ( کلیسا) نسبت به تنوعات و تکثّرات و یا به عبارتی تنوع ادیان شکل گرفته، به سه دسته تقسیم میکند: انحصارگرایی، شمولگرایی و کثرتگرایی. به اعتقاد هیک انحصارگرایی، نجات و آزادی انسان را منحصراً به یک سنت دینی خاص مرتبط می سازد، به نحوی که این از جمله عقاید دینی و مباحث ایمانی ایشان است که نجات منحصر به همین گروه خاص است و بقیه ابنای بشر یا از معرکه بیرون میمانند و یا اینکه به صراحت از قلمرو نجات و رستگاری مستثنی می شوند( هیک، ۱۳۷۸: ۶۵). کثرت گرایی عبارت است از قبول و پذیرش این دیدگاه که تحویل و تبدیل وجود انسانی از حالت خودمحوری به خدامحوری(حقیقت محوری)، به طُرق گوناگون در درون همه سنتهای دینی بزرگ عالم صورت میگیرد. به عبارت دیگر، تنها یک راه و شیوه نجات و رستگاری وجود ندارد، بلکه راه های متعدّد و متکثّری در این زمینه وجود دارد.
شمولگرا نیز مانند انحصارگرا تنها یک راه برای رستگاری و نجات قائل است و آن نیز صرفاً در یک دین خاص وجود دارد یا از طریق طرز تلقی پیروان مذهب خاصی در درون سنت دینی خاص حاصل میشود. با این حال وی معتقد است که همه میتوانند در این راه گام نهند. فرد شمولگرا درهای بهشت را کمی باز میکند، به گونه ای که پیروان ادیان دیگر نیز امکان ورود به آن را پیدا کنند، البته به شرطی که در سنت دینی خویش انسانهای درستکاری باشند. به این ترتیب دینداری شمولگرا در مرز بین انحصارگرایی و کثرت گرایی قرار میگیرد(همان: ۶۹).
جهتگیریهای دینی از نظر عبدالکریم سروش
سروش گونه شناسی از دینورزی ارائه کرده است. این سه گونه دینورزی عبارتند از:۱- مصلحتاندیش یا غایتاندیش ۲- معرفتاندیش ۳- تجربتاندیش
الف) دینورزی مصلحت اندیش
در اینگونه دینورزی غایت و مصلحت و نتیجه (دنیوی یا اخروی) عقیده و عمل، پیش چشم دیندار است. دینی است برای زندگی ( نه عین زندگی و نه برتر از زندگی).
در شکلهای آخرتگرایانه خالصش، جامه زهد و تصوف به خود میپوشد و در شکلهای دنیاگرایانهاش جامه سیاست و ملک. محور در آن با عاطفه و عقل عملی است. اگر عامیانه باشد عاطفه بر آن غلبه دارد و اگر عالمانه باشد، عقل عملی( یعنی همان قوهای که تناسب میان وسیله و هدف را میسنجد و برقرار میکند)(اباذری،۱۳۹۱: ۲۹).
دینورزی مصلحت اندیش عامیانه، علتی(غیر دلیلی)، میراثی، جبری(برگرفته نه از سر انتخاب و اختیار)، عاطفی، جزمی، آدابی- مناسکی، ایدئولوژیک، هویتی، سنتی و عادتی است. حجم عمل در این گونه دینورزی ملاک غلظت و رقت ایمان است. حج بسیار کردن، به زیارت قبور رفتن، نماز بسیار گزاردن و امثال آن. شخص دیندار با اینگونه اعمال خود را موفقتر و به خدا نزدیکتر احساس میکند. آداب و مناسک دسته جمعی نهال اینگونه دینورزی را بیش از همه چیز آبیاری میکند. وفور دعاهای دسته جمعی، روضه خوانیها، اعتکافات، نمازهای جمعه و نمازهای جماعت مایه افتخار اینگونه دینورزی است. اینگونه دینورزی از آنجا که میراثی و موروثی است، و با دلیل فراهم نیامده، و تقلید و تعبد در حصول و دوام آن نقش اول را دارد، و بیشتر به عمل میپردازد تا به تأمل و تعقل(سروش،۱۳۷۸: ۲۲).
ب) دین ورزی معرفت اندیش
در این نوع دینورزی، سخن از ناز خداوند و اولیای او نمیرود، آن به تجربتاندیشان تعلق دارد. اینجا هم سخن از رازهاست؛ اما نه راز به معنی اسطوره، بلکه به معنی معما و معضلی عقلی که کلنجار رفتن با آن عین حیات عقلانی یک پهلوان خردورز است. آنهم عقل نظری که به تناسب دلیل و مدعا حساس است، نه فقط عقل عملی که حساسیتش معطوف به تناسب وسیله و هدف است. اگر دینورزی مصلحت اندیش را با جزم عقیدتی مشخص کنیم، دینورزی معرفتاندیش، با بیجزمی یا حیرت عقلانی مشخصمیشود، و بر این قیاس دینورزی تجربت اندیش هم مشخصه یقین را خواهد داشت. لذا با ورود به عرصه معرفتاندیشی؛ جزم با شک و حیرت سودا میشود و راه برای ورود به عرصه یقین، با فاصله گرفتن از جزم هموارتر میگردد( همان: ۳۰).
دینورزی معرفتاندیش، بیثبات و سیال است. دینورزی عوامانه ثبات فلج گونه دارد. اما چنان یکدستی و یکنواختی را از دینورزی معرفتاندیش توقع نمیتوان داشت.
ج) دینورزی تجربت اندیش
به دینورزی تجربت اندیش که میرسیم، پا را از مقام فراق به مقام وصال مینهیم. دینورزیهای پیشین را میتوان فراقی خواند. چون اولی بدنی و عملی بود و دومی مغزی و فکری. اولی مؤسس بر عقل ابزاری بود و دومی بر عقل نظری. یکی مصلحت را میخواست دیگری معرفت را. اما دینورزی تجربت اندیش نه بدنی است نه مغزی، نه ابزاری نه عملی، بلکه خواهان معلوم است و اگر سروکار معرفتاندیشی با گوش است، سروکار تجربت اندیشی با چشم است(سروش و دیگران، ۱۳۸۱: ۱۹۷-۱۹۸).
این نوع دینورزی، دینورزیای است عشقی، کشفی، تجربی، یقینی، فردی، جبری، شهودی و رازآلود. در اینجا خدا یک محبوب جمیل و یک معشوق نازنین است، پیامبر یک مراد است و یک الگوی موفق تجربه های دینی و پیروی از او شرکت در اذواق او و بسط تکرار تجربه های او و جذب شدن در حوزه مغناطیسی شخصیت اوست(سروش، ۱۳۷۸ :۲۶).
جهتگیریهای دینی از نظر مصطفی ملکیان
ملکیان جهتگیری دینی را به سه دسته تقسیم میکند: جهتگیری بنیادگرا، سنتگرا و تجددگرا.
الف) جهتگیری بنیادگرا
این نوع جهتگیری بر ظواهر اسلام تأکید میکند، نه بر روح آن و نصگرا و نقلگرا است. این نوع جهتگرایی به تکثرگرایی دینی قائل نیست، با فرهنگ غرب و تجدد مخالف است و هر تفسیری از اسلام را که به گفتگوی بین فرهنگی قائل است، بر نمیتابد، بنابراین به غیر خودش بدبین است. در این نوع جهتگیری که نمونهاش را در وهابیت و سَلَفیگری میبینیم: الف) اگر برای عقل استدلالگر حجیت و ارزشی قائل باشد فقط در جهت کشف و استخراج حقایق از دل کتاب و سنت است و عقل را، گذشته از نقش ابزاری که برای آن قائل است، عملاً منبعی در کنار دو منبع کتاب و سنت نمیداند؛ و از این حیث، شدیداً نصگرا و نقلگراست. ب) بر ظواهر اسلام تأکید دارد، نه بر روح آن؛ ج) شریعتاندیش است و دیانت را بیش از هر چیز در رعایت احکام شریعت و فقه میداند و این احکام را تغییر ناپذیر و خدشه ناپذیر میانگارد؛ و بنابراین د) برای تأسیس مجدد جامعهای( یا جوامعی) که در آن ( یا در آنها ) شریعت و فقه به نحو اکمل اشاعه و ترویج یابد میکوشد؛ و از آنجا که تأسیس چنین جوامعی با وجود حکومتهای غیر دینی و فارغ از ارزش، که جانب هیچ یک از تصورات مختلفی را که در باب زندگی خوب وجود ندارد نمیگیرند، مشکل و بلکه محال است، ه) نسبت به همه این قبیل حکومتها سر ناسازگاری و قصد براندازی دارد و سعی میکند تا نظامهای حکومتی شریعتمدار و فقهگرا ایجاد کند؛ و) به تکثرگروی دینی قائل نیست؛ و با تکثرگرایی سیاسی نیز روی خوش ندارد. دین را برآورنده همه نیازهای بشر، اعم از نیازهای دنیوی مادی و معنوی و نیازهای اخروی میداند و از این رو معتقد است که با ایجاد حکومت دینی میتوان بهشت زمینی پدید آورد(ملکیان ، ۱۳۷۸ : ۱۲-۱۱).
ب) جهتگیری تجدد گرایانه
جهتگیری تجددگرایانه بر روح پیام اسلام تأکید دارد، نه بر ظواهر آن. تدین را بیش از هر چیز در اخلاق زیستن می بیند، آن هم اخلاق این جهانی و انسانگرایانه. به تکثرگرایی دینی قائل است و از تکثرگرایی سیاسی نیز استقبال میکند. در این نوع جهتگیری، الف) عقل استدلالگر را نه فقط ابزار کشف و استخراج حقایق کتاب و سنت میداند، بلکه منبعی در کنار دو منبع کتاب و سنت میانگارد؛ از این مهمتر، درصدد است که برای اثبات حجیت و واقعنمایی کتاب و سنت نیز از عقل استمداد کند؛ از این گذشته، حتی میخواهد که با یافتن اغراض و غایات احکام و تعالیم دینی و مذهبی التزام به آنها را نیز از صرف تعبد خارج کند و امری عقلانی جلوه دهد؛ و به محض اینکه اندک تعارضی میان ظواهر آیات و روایات با یافته های عقلی احساس کند آیات و روایات را از ظاهرشان عدول میدهد و به تأویلشان دست مییازد؛ و از این جهت، عقلگرا و تا آنجا که مقدور است، آزاد اندیش و تعبدگریز است. بر روح پیام اسلام تأکید دارد و نه بر ظواهر آن ب) تدین را بیش از پیش از هرچیز در اخلاقی زیستن میبیند، آن هم اخلاق اینجهانی، اخلاقی است که در آن خوبی و بدی و درستی و نادرستی دائر مدارِ لذت بخشی و الم انگیزی است. ج) احکام شریعت و فقه را تغییر ناپذیر نمیداند، بلکه بیشتر آنها را تخته بند زمان، مکان و اوضاع و احوال اجتماعی و فرهنگی جامعه عرب چهارده قرن پیش میانگارد و جمود بر آنها را موجب دور شدن از روح پیام جهانی و جاودانی اسلام میداند و بنابراین، به هیچ روی، دغدغه تأسیس جامعهای را ندارد که در آن احکام شریعت و فقه، موبهمو به همان صورتی که در هزار و چهارصد سال پیش اجرا شود بلکه بیشتر سعی در عقلانی سازی احکام شریعت و فقه و نزدیک ساختن این احکام به حقوق بشر و نوعی اخلاق جهانی مورد فهم و قبول انسان امروز دارد، و به همین جهت سعی در ایجاد حکومتهای شریعتمدار و فقهگرا ندارد و معتقد است که وجود جامعه ای دینی در سایه حکومتی غیر دینی نیز ممکن است و از این رو فراق و فَراغ سیاست از دیانت، و دیانت از سیاست یقیناً ممکن و احیاناً مطلوب است و به تکثرگروی دینی قائل است، از تکثرگروی سیاسی نیز استقبال میکند. دین را برآورنده نیازهای دنیوی معنوی و نیازهای اخروی میداند. از تمدن غرب متجدد و در بسیاری مواضع از فرهنگ آن نیز دفاع میکند و این تمدن و فرهنگ را دربرآوردن نیازهای دنیوی مادی، که دین متکفل آنها نیست، موفق میبیند. و دشمن جهان اسلام را بیشتر خانگی میداند تا خارجی(همان: ۱۳).
ج) جهتگیری سنتگرایانه
جهتگیری سنتگرا در حد فاصل بین دو نوع قبلی قرار دارد. در این نوع جهتگیری، تدین بیشتر نوعی سیر و سلوک باطنی است که در آن رعایت دقیق احکام شریعت و فقه شرط لازم ولی غیرکافی است. دغدغه تأسیس حکومت شریعت مدار و فقهگرا ندارد، بلکه بیشتر در پی آن است که در سطح عموم نوعی اخلاق مبتنی بر آموزه« هرچه برای خود نمی پسندی برای دیگران نیز مپسند» و مدارا و مروت و آسانگیری بر دیگران و سختگیری بر خود رواج یابد.
در این نوع جهتگیری، عقل استدلالگر را فقط ابزار کشف و استخراج حقایق کتاب میداند، ولی آنرا منبعی در کنار این نمیانگارد، و این شأن اخیر را تنها برای عقل شهودی قائل است که پشتوانه حجیت و اعتبار دین است. اگر دست به تأویل کتاب و سنت بیازد بیشتر به حکم عقل شهودی است، نه عقل استدلالگرا و از این حیث، عقلگرا و آزاداندیش و تعبدگریز نیست. مانند اسلام تجددگرایانه بر روح پیام اسلام تأکید دارد، نه بر ظواهر آن؛ تجربتاندیش سنت و تدین را بیشتر نوعی سیر و سلوک باطنی و معنوی میداند که رعایت دقیق احکام شریعت و فقه شرط لازم، ولی غیرکافی، توفیق آن است؛ شریعت و فقه را، به هیچ وجه، هدف و غایت تلقی نمیکند اما وسیله و آلتی میانگارد که از توسل و تمسک به آن گریز و گزیری نیست؛ و از این رو، هم کسانی را که شریعت را به جای آنکه وسیله بدانند هدف میدانند، مینکوهد و هم کسانی را که حس وسیله بودن اجتناب ناپذیر آن را هم منکرند.
در سطح نخبگان و گزیدگان، یعنی کسانی که استعداد سیر و سلوک باطنی و معنوی دارند، قوه و شأنیت معنویتگرایی و استعلاجویی به فعالیت و تحقق نزدیکتر شود؛ و بنابراین مانند اسلام تجددگرایانه، از جدایی دین از سیاست ناخشنود نیست و حکومتهای غیر دینی را چندان مانع و مزاحم استکمال فرد و جامعه نمیبیند. و مانند اسلام تجددگرایانه به تکثرگرایی دینی معتقد است. و از تکثرگروی سیاسی نیز استقبال میکند و دین را فقط برآورنده نیازهای معنوی میبیند و اصلاً معتقد نیست که دین وعده تحقق بهشت زمینی داده باشد، بلکه برخلاف این معنا تأکید دارد ولی مانند اسلام بنیادگرایانه با فرهنگ و حتی تمدن غرب متجدد؛ بجد، سرناسازگاری دارد و این فرهنگ و تمدن را فرآورده عصر ظلمت و نتیجه دوری آدمی از اصل و فطرت معنوی خود و دارای ماهیتی ضددینی و غیر معنوی میداند اما مانند اسلام تجددگرایانه، از جهت نکبت و ادبار جوامع اسلامی، خود مسلمین را بیشتر در خور ملامت و انتقاد میداند، تا غریبان و بیگانگان را(همان: ۱۱۳-۱۴).
جهتگیریهای دینی از نظر ماکسوبر
وبر در کتاب اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری به بررسی ارتباط بین ایمان دینی و اخلاق دینی و عملی، به ویژه اصول اخلاقی در فعالیت اقتصادی جوامع غربی از قرن ۱۶ تا زمان خود میپردازد. وی دراین راستا به تبیین خود دین نپرداخته است، بلکه پیوندهای میان انواع گوناگون دین و گروه های خاص اجتماعی و تأثیر انواع دیدگاه های مذهبی بر دیگر جنبههای زندگی اجتماعی، به ویژه رفتار اقتصادی را دنبال میکرد. او مذاهب را به دو دسته – آن جهانی- که زندگی در این جهان را کاملاً ضد ارزش دانسته، و آن را آماده شدن برای زندگی واقعی پس از مرگ می داند- و این جهانی- که بر اهمیت زندگی فعلی تأکید می کند- تقسیم می نماید( شایگان، ۱۳۷۷: ۳۲). برای مثال، آیین هندو چیزی است که وبر آن را دین آنجهانی مینامد. این بدان معناست که، عالیترین ارزشهای آن بر گریز از رنجهای دنیای مادی به سوی سطح عالیتری از هستی معنوی تأکید میکند. احساسات مذهبی و انگیزشهایی که آیین هندو به وجود میآورد معطوف به تسلط بر جهان مادی و شکل دادن به آن نیستند. برعکس، آیین هندو به واقعیت مادی همچون حجابی مینگرد که عایق حقیقی را که بشریت باید به آنها توجه داشته باشد، پنهان میکند( گیدنز، ۱۳۸۴: ۵۰۶). میتوان تقسیم بندی وبر از مذاهب را به نوعی به دنیاگرایانه و آخرتگرایانه نیز تعبیر کرد.
از جهتگیریهای دینی دیگر از نظر وبر میتوان به سکولاریسم اشاره کرد. عقلانیت، به عنوان هسته مرکزی تحلیل جامعهشناختی وبر از دنیای جدید، در کنه خویش، نظریه محوری عرفی شدن دین، فرد و جامعه را نهفته دارد. وبر وقتیکه در ذیل بحث عقلانیت به افسونزدایی دین اشاره میکند و ادیان عقلانی را در مقابل ادیان جادویی و غیرعقلانی قرار میدهد و یکتاپرستی را صورت کمالیافته و عقلانیشده پرستش خدایان متعدد در ادیان ابتدای معرفی میکند، در واقع به فرایندی در درون خود دین نظر دارد که بعد از او با نام عرفی شدن شناخته و معرفی شده است و وقتیکه از عقلانیت، عمومیت یافتن ملاحظات «هدف – وسیله» و افزایش سهم کنشهای عقلانی معطوف به هدف را نسبت به دیگر انواع کنش مطمح نظر دارد، به چیزی نظیر فرایند عرفی شدن فرد توجه دارد و بالاخره هنگامیکه پای عقلانیت را به دیوانسالاری و اقتصاد و مناسبات میکشاند، از عرفی شدن جامعه سخن میگوید(وبر، ۱۳۷۱: ۹۴).