کارآفرین و کارآفرینی اولین بار مورد توجه اقتصاد دانان قرار گرفت و تمامی مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه های اقتصادی خود تشریح نموده اند. کارآفرینی در بطن تئوریهای اقتصادی تبلور یافت و از قرن نوزدهم تا دهه ۱۹۶۰ تنها اندیشمندان اقتصادی به آن می پرداختند که بعد از آن همراه به گرایش تحلیلهای اقتصادی به استفاده از شیوه های آماری و ریاضی، عملاً از تئوریهای اقتصادی حذف گردید (مقیمی، ۱۳۸۳).
عکس مرتبط با اقتصاد
روانشناختی:
با خارج شدن کارآفرینی از نظریه های اقتصادی، همراه با پررنگ شدن نقش کارآفرینان در توسعه اقتصادی، روانشناسان با هدف ارائه نظریه هایی مبتنی بر ویژگیهای شخصیتی و همچنین با تفاوت قائل شدن بین کارآفرینان با مدیران و غیر کارآفرینان، به بررسی ویژگیهای روان شناختی کارآفرینان پرداختند (همان).
اجتماعی فرهنگی:
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
با روی آوردن جامعه شناسان و دیگر اندیشمندان علوم مدیریت به مطالعه کارآفرینی، نظریه های اجتماعی– فرهنگی (تأثیر محیط و فرهنگ بر فرد در اقدام به کارآفرینی) و نظریه شبکه های اجتماعی شکل گرفت (همان).
عکس مرتبط با شبکه های اجتماعی
رفتاری:
با بهره گرفتن از رویکرد رفتاری، کارآفرینی را همچون فرایندی معرفی نمودند که سرانجام به ایجاد شرکتهای جدید می انجامد. از جمله مهمترین عوامل مورد بررسی در رویکرد رفتاری می توان به تأثیرات محیطی و فرهنگی بر فرد و به عبارتی سابقه و تجربیات او اشاره نمود که عواملی همچون عوامل ذیل را در بر می گیرد:
۱- شرایط کودکی و تأثیر خانواده. ۲- الگوی نقش.
۳-تجارب شغلی. ۴- عدم قرارگرفتن درپایگاه اجتماعی.
۵- تحصیلات. ۶- مهاجرت.
علاوه بر این ۶ متغیر در اواخر۱۹۷۰ به بعد دو دسته دیگر از متغیرهای سازمانی و محیطی (اقتصادی- سیاسی) نیز مورد توجه قرار گرفتند.
البته لازم به ذکر است که رویکرد رفتاری به واسطه جامعّیت خود، رویکرد ویژگیهای شخصیتی را نیز دربرمیگیرد. در واقع، در این رویکرد به فعّالیت کارآفرین، دلایل و چگونگی تشکیل یک کسب و کار یا شرکت نو پا و یا فرایندی که طی آن شرکتهای جدید پا به عرصه وجود می گذارند توجه می شود.
انواع کارآفرینی و تأثیر هر یک:
۱-کارآفرینان از لحاظ شیوه عملکردی به سه شیوه عمل می کنند.
الف- کارآفرین مستقل: فردی که مسؤولیت اوّلیه وی جمع آوری منابع لازم برای شروع کسب و کار است و یا کسی که منابع لازم برای شروع و یا رشد کسب و کاری را بسیج می نماید و تمرکز او بر نو آوری و توسعه فرایند، محصول و یا خدمات جدید می باشد.
ب-کارآفرین سازمانی: پینکات درسال۱۹۸۵این واژه را ابداع نمود وکارآفرین سازمانی را فردی تعریف نمود که در سازمان های بزرگ همچون یک کارآفرین مستقل فعّالیت می نماید و فعّالیت وی ایجاد واحدهای جدید در سازمان، ارائه محصولات، خدمات و فرایندهای جدید می باشد که شرکتها را به سوی رشد و سود آوری سوق می دهد.
ج- کارآفرین شرکتی: کارآفرینی شرکتی یک مفهوم چند بعدی است که فعالیتهای شرکت را متوجه نوآوری محصول، نوآوری در فناوری، مخاطره پذیری، و پیشگامی می سازد. کارآفرینی شرکتی به مفهوم تعّهد شرکت به ایجاد و معّرفی محصولات جدید، فرایندهای جدید و نظام های سازمانی نوین می باشد (همان).
۲-کارآفرینان از لحاظ زمینه عملکردی در سه زمینه عمل می کنند.
الف- اقتصادی: کارآفرینی اقتصادی فرایندی است که کارآفرین از طریق خلاقیت و نو آوری ها با چالش های حرفهای خویش برخورد می کند. عموماً در این نوع کارآفرینی چالش ها ماهیت محیطی دارند.
ب- اجتماعی: کارآفرینی اجتماعی فرایندی است که تغییراتی را در خدمات اجتماعی از طریق موارد ذیل جهت دستیابی به ارزش اجتماعی به وجود میآورد:
٭ توجه به ایجاد سرمایه و ارزش اجتماعی.
٭ به کار گیری نگرشهای بازار مدار برای حل مسائل اجتماعی.
٭ یافتن بازارها و فرصتهای جدید برای مأموریت غیر سودآور یا زمینههای حمایت نشده توسط نیروهای بازار.کارآفرین اجتماعی خلق کننده ارزش اجتماعی است. گریگوری دیس کارآفرینی اجتماعی شور و شوق یک رسالت اجتماعی را با بینش تجاری و بازرگانی ترکیب میکند. عموماً در این نوع کارآفرینی چالش ها ماهیت اجتماعی دارند.
ج- سیاسی: در این نوع کارآفرینی، کارآفرینان با تشکیل هوّیت حقوقی در قالب تشکّل ها و انجمن ها به چالش های ملّی و حتّی بین المللی می نگرند. چالش ها در این سطح ماهیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارند. کارآفرینان در این سطح سعی می کنند بین دو نهاد سیاست و اقتصاد یک نوع تعادل و پویایی ایجاد کنند که در سایه این تعادل اجتماع بتواند به مسیر رشد و بالندگی خود ادامه بدهد. عدم حضور کارآفرینان سیاسی، زمینه بروز روابط ناسالم در عرصه های سیاسی و اقتصادی را موجب می شود (همان).
استرس
از آنجایی که عصر حاضر را دوران اضطراب و استرس نامیده، پیچیدگی های جاری جامعه بشری، سرعت تغییرات و بی توجهی نسبت به زمینه های مذهبی و ایئولوژیک و نظام اجتماعی و عاطفی خانواده برای افراد و اجتماع بشری تضاد ها و تعارض های تمدن بشر و ارتباطات اجتماعی استرس های تازه ای نیز پدید آورده است که مقابله با آنها برای هر فردی لازم و ضروری است. از طرفی نیز همه استعدادهای عظیم و کشف نشده ای برای رشد و تکامل و دگرگونی، توانایی یافتن معانی ژرفتر، دست یافتن به توفیق بیشتر در زندگی بهره مندیم. بنابراین استفاده از تواناییها و استعدادها برای مقابله با انواع استرسهایی که در زندگی روزمره برایمان پدیده می آید، امکان پذیر می باشد.
مفهوم استرس :
در سال ۱۹۳۶، پروفسور هانس سلیه اهل مونترال اولین رساله خود را در مورد واکنش دهنده منتشر ساخت، نامبرده در آوریل و در ۱۹۴۸ در مجموعه ای از کنفرانسهایش در کالج فرانسه و سپس در ژوئن ۱۹۵۰ در بیمارستان لانیک سندرم عمومی سازگاری (S.G.A) را با جنبه های بیوشیمیایی و مکانیسم های هورمونی اش بیان کرد (هیپوفیز غدد فوق کلیوی سینه قند کرشه که بسیاری از پژوهشگران پیش از او اختلال ارگانیسم را به هنگام پاسخ به تهاجمات محیط خارج بیان کرده اند :
-نظر کاریوکلارینک مربوط به داستین، وی واکنشهای بافتی مربوط به واکنشهای هشدار دهنده را در دستگاه لنفوئید مشاهده کرد :
نظریه راسل داپیگز آماس منسوج نرم، در سال ۱۹۳۲ کانن « ترشح سریع آدرنالین را به عنوان پاسخ در برابر ترس و خشم » متذکر شود.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.