تبصره یک- هیچ یک از بخشهای دولتی و حاکمیتی غیر از سازمان صدا و سیما حق ورود به این عرصه را ندارند.
تبصره دو- بخش خصوصی در چارچوب مصوبات هیئت امنا به جز حوزه خبر، با رعایت ضوابط اسلامی و مصالح ملی، در حوزههای فرهنگی، هنری، ورزشی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میتواند برنامه پخش کند.
عکس مرتبط با اقتصاد
تبصره سه- اساسنامه شبکه خصوصی رادیویی یا تلویزیونی و صلاحیت مؤسسین و مدیران مسئول آن باید به تصویب هیئت مدیره و هیئت امنای سازمان برسد.
البته تنها باید به ترکیب هیات امنا که می تواند اجازه تاسیس رادیو تلویزیون خصوصی را بدهد هم توجه کرد که در این طرح عبارت است از: رؤسای سه قوه، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان رهبری؛ که در این هیات نمایندگان حکومت هستند و جای نمایندگان اصحاب رسانه و نمایندگان مستقیم اقشار مختلف مردم خالی است و نباید فراموش کرد که هدف خصوصی سازی این است که اجازه دهیم شبکه های مختلف با دیدگاه های مختلف از زوایای مختلف به وقایع بپردازند و فعالیت کنند و زمینه بحث و نقد سارنده و تنوع ایجاد شود نه اینکه صرفا مالکیت شبکه تغییر کند .
در این طرح ارکان سازمان عبارتند از: الف- هیئت امنا، ب- هیئت مدیره، پ- رئیس، ت- شورای نظارت . دز ماده ماده ۹ ذکر شده که :- رئیس سازمان موظف به اجرای مصوبات هیئت امنا و دادن گزارشهای سه ماهه به شورای نظارت و هیئت امنا است. اما در این طرح نیز ضمانت اجرایی موثری در مورد ضمانت اجرای تخلف از این وظایف توسط رییس سازمان ذکر نشده و تنها گفته شده که ملزم به اجرای مصوبات است در صورتی که میدانیم اگر قانونی تصویب شود و ضمانت اجرای موثری برای آن در نظر گرفته نشود بیم عدم اطاعت وعدم اجرای قانون توسط افراد وجود دارد.
جدای از مسئولیت محتوم حقوقی و قانونی برای آن سازمان و دست اندرکاران آن، دارای بازخوردهای منفی و مخرّب در نگاه و فرهنگ مردم بوده و بروز و ظهور چنین پیامدهای منفی و بدآموزی های مکرر و مستمر از این رسانه فراگیر و انحصاری در یک جامعه اسلامی و آن هم، در عصر ارتباطات جهانی و بدون مرز، به هیچ وجه قابل توجیه و انتظار نیست.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
ت) مجموعه مقررات و ضوابط تولید و پخش آگهیهای رادیویی و تلویزیونی
این مجموعه در قالب ۸۱ اصل به تعیین ضوابطی پرداخته است که باید در تولید و پخش آگهیهای بازرگانی صداوسیمای جمهری اسلامی ایران رعایت شود.[۱۱۷] این مجموعه مقررات از آنجا که فارغ از الزام قانونی و به صورت داوطلبانه توسط سازمان صداوسیما تدوین شده است قابل تحسین است. طبق این دستورالعمل تفسیر و نظارت بر رعایت مفاد این دستورالعمل برعهدۀ «ادارۀ کل بازرگانی صداوسیما» میباشد.
با نگاهی اجمالی به این اصول به مواردی چون: ممنوعیت استفاده از صحنههای استعمال دخانیات که مضر به سلامت انسان بوده و یا اعتیاد آور باشد؛ عدم نمایش رفتارهایی که برای بهداشت و ایمنی فردی و اجتماعی زیانآور باشد؛ آگهی نباید القاء وحشت و خشونت کند؛ مجاز نبودن تعیین جایزه برای تشویق مخاطبین آگهی به خرید و مصرف بیرویه؛در صورتی که موضوع آگهی مواد خوراکی غیر متناسب با فرهنگ ایرانی باشد، آگهی نباید تداعی کنندۀ این باشد موضوع آگهی غذای غالب خانوادههای ایرانی است؛تناسب پوشش و آرایش شخصیتها با موقعیت سنی و اجتماعی آنها؛ عدم استفاده از اصطلاحات عوامانه و غیر ادبی و لزوم اعمال دقت خاص در صورت استفاده از خانمها در آگهیها و …، برخورد میکنیم.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
عدم توجه به کودکان در این دستورالعمل به گونه ای که حتی واژۀ کودک در این ۸۱ اصل به کار نرفته بود در دستورالعمل سال ۱۳۸۸ مشهود بود. کودکان از دو جنبه در آگهیهای بازرگانی مورد حمایت قرار میگیرند: یکی استفاده از آنها در ساخت آگهیها(که با توجه به محدودیتهای که در زمینۀ استفاده از خانمها در آگهیها وجود دارد، کودکان به طور وسیعی در این آگهیها حضور دارند ) و دیگر از لحاظ تأثیری که بر کودکان میگذارد.
لذا با توجه به کاستی مذکور، دستورالعمل در سال ۱۳۸۹ اصلاح شده و کودکان نقش عمدهای را در این اصول مییابند همانطور که در این مجموعه نیز پیش بینی شده است که: « در هر مورد که این دستورالعمل مسکوت به نظر رسد و یا موضوع جدیدی مطرح شود که در این دستورالعمل دربارۀ آن صحبت نشده باشد، حسب مورد ماده یا مواد جدیدی از طرف اداره کل بازرگانی صداوسیما به شرکتهای تبلیغاتی ابلاغ و در ئیرایش بعدی این دستورالعمل ملحق خواهد شد. »
اصول ۶۴ تا ۸۱ به موضوع کودکان اختصاص یافته و به صورت مفصل در مورد آنان سخن به میان رفته است:
«آگهی نباید موجب بدآموزی کودکان شود و از زود باوری، حس عاطفی و کم تجربگی آنان در تشخیص واقعیتها سوء استفاده شود.» این اصلی است که میباید در تهیۀ کلیۀ برنامهها به آن توجه شود و در اینجا به عنوان اولین اصل راجع به کودکان آورده شده است .
«در آگهی نباید از کودکان با صراحت درخواست شود محصولی را خریداری کنند و یا از والدین خود و دیگران چنین درخواستی کنند و نباید خرید موضوع آگهی برای کودکان و یا ترغیب دیگران به این امر به عنوان انجام یک وظیفه مطرح شود.
در آگهی های تلویزیونی نباید کودکان به تنهایی هنگام خرید و یا مذاکره با فروشنده برای خرید و یا مبادله پول با فروشنده نشان داده شوند.
ا آگهیها نباید به کودکان القاء کنند که چنانچه کالای موضوع آگهی را نداشته باشند یا خریداری نکنند، از دیگر کودکان پایین تر هستند و یا احتمالاً موردتمسخر و استهزاء واقع می شود.
در آگهیها نباید از کودکان برای خرید از طریق پست یا تلفن دعوت شود.
هنگام پخش برنامه های ویژه کودکان پخش آگهی های مربوط به مواد غذایی، کبریت، محصولاتی با خواص دارویی و حاوی ویتامین، غذاهای کمکی کودکان، وسایل و اسباب لاغری و شیوه های درمانی آگهی فیلمها با صحنه های وحشتناک و خطرناک و خطرآفرین ممنوع می باشد.
تبصره : در آگهی های تلویزیونی نباید کودکان هنگام خوردن دارو، ویتامین و غذاهای کمکی در غیر حضور والدین نشان داده شوند.
در آگهی فرآورده هایی که شباهت به دارو دارند باید به روشنی تفاوت کالا با دارو نمایش داده شود.
در کلیه آگهیها به ویژه در آگهی هایی که مخاطب آنها کودکان هستند با رعایت ضوابط و مقررات راهنمایی و رانندگی از جمله عبور از محل های خط کشی شده باید به دقت مد نظر واقع شود.
کودکان نباید در شرایطی به تصویر کشیده شوند که با توجه به اقتضای سن آنان خطرناک محسوب می شود.
کودکان نباید در حال استفاده از مواد ضدعفونی کننده گندزدا و یا سمی نشان داده شوند.
کودکان نباید در حال بازی با کبریت یا هرگونه گاز – بنزین – پارافین – وسایل متصل به منبع الکتریسیته و یا مکانیکی که احتمالا منجر به سوختگی – شوک الکتریکی و یا جراحت می شوند نشان داده شوند.
چنانچه در صحنه های آتش سوزی کودکی نشان داده می شود همواره باید یک آتش نشان در صحنه به وضوح قابل رویت باشد.
در آگهی نباید کودکان برای وارد شدن به مکان های ناآشنا و خطرناک و گفتگو با غریبهها ترغیب شوند.
در آگهی های تلویزیونی نباید کودکان عریان یا نیمه عریان نشان داده شوند در شرایطی که موضوع آگهی نشان دادن کودکان را در این گونه شرایط ایجاب کند با تصویب قبلی فیلمنامه ممکن است .
از کودکان نباید برای معرفی کالا و خدماتی استفاده شود که از آنها انتظار نمی رود خود مصرف کننده آن کالا و یا خدمت باشند و یا آنرا بخرند و نیز در آگهی کودکان نباید در مورد هرگونه کالا یا خدمت به صراحت اظهار نظر کنند.
در هیچ صحنه ای از آگهیها افراد نباید در حال پرخوری و یا خوردن با حرص و ولع نشان داده شوند.
هنگام آگهی محصولات غذایی نباید از افراد به ویژه کودکان چاق برای القاء این موضوع که مصرف محصول مورد آگهی سلامتی بخش است استفاده شود.
محل بازی کودکان در آگهیها باید محل های مجاز باشد.
بررسی اصول فوق به نشان میدهد که ادارۀ کل بازرگانی صداوسیما پس از یکسال به به نحو عالی دستورالعمل مذکور را اصلاح نموده و مسئلۀ کودکان را مدنظر قرار داده و کلیۀ جوانب مربوط را در این دستورالعمل گنجانیده است. این موضوع نشاندهندۀ این است که چنانچه «خودنظامدهی»[۱۱۸] جایگزین مقرراتگذاری دولتی[۱۱۹] گردد تا چه در سرعت بخشیدن به اصلاح قوانین و مقررات و انعطافپذیری آن می تواند مؤثر واقع شود.
فصل دوم: آسیبشناسی برنامه های تلویزیون از منظر حقوق کودک
آسیبهای وارده بر کودکان و نوجوانان، شامل آسیبهای جسمی و تأثیرات منفی رفتاری است. آسیبهای جسمی بیشتر مربوط به استفادۀ بیش از حد و نامطلوب از گیرندههای تصویری است. اما آنچه به عنوان رفتار ناهنجار بروز می کند بیشتر ارتباط دارد به نوع و کیفیت تصاویر. آنچه در این تحقیق به آن پرداخته می شود مواردی است که تصاویر و محتوای آنها اختلالات جسمی و روانی ایجاد می کند.
موارد عمده و مهمی که منجر به ورود آسیب به کودکان می شود عبارتند از خشونت، تبعیض و محتوای تبلیغات بازرگانی؛ که ابتدا تأثیر هر کدام بر کودکان مورد بررسی قرار گرفته و آنگاه برنامه های که حاوی محتوای آسیب رساننده باشد و از طریق تلویزیون به نمایش در آمده است مورد بحث قرار خواهد گرفت.
گفتار نخست :خشونت در برنامه های تلویزیونی و تأثیر آن برتمامیت جسمانی و روانی کودکان
روح و جسم لطیف کودک ظرفیت درگیری و توان حضور در ماجراهای جهان بزرگسالان را ندارد. از این رو در یک جامعه سالم و یک خانواده متعهد رودررویی او با امیال بزرگسالان از خشونت و نابسامانیهای فرهنگی و اخلاقی و جنسی گرفته تا قتل و کشتار و فجایع روزمره و حتی کاربرد کلمات رکیک و ناسزا مانع گشته خط فاصل میان جهان کودک و دنیای بزرگسال را مورد توجه قرار می دهد تا زمینه رشد و تکامل سالم روحی و جسمی او را متناسب با اقتضائات خردسالی و ایجابات عاطفی هماهنگ با ظرفیت و توان محدود او فراهم آورند.[۱۲۰]
در این فصل نخست به بررسی تأثیری که خشونت به نمایش در آمده در برنامه های تلویزیون بر کودکان و مباحث مربوط به آن میپردازیم. در قسمت دوم نیز از تأثیر خشونت بر رفتار کودک در تلویزیون ایران و تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته سخن خواهیم گفت.
گفتار نخست :تاثیر خشونت بر کودکان
گرینور و همکارانش که به مدت بیست سال در دانشکدۀ ارتباطات آنبرگ در پنسیلوانیا به پژوهش دربارۀ تلویزیون در ایالات متحده آمریکا فعالیت داشته اند خشونت را چنین تعریف می کنند:« بیان آشکار نیروی بدنی(با یا بدون سلاح) علیه خود یا دیگری، اعمال کنش علیه ارادۀ شخص دیگر که باعث جراحت یا کشتن او شود و یا موجب مجروح کردن یا کشتن غیر مستقیم فرد دیگر گردد.[۱۲۱] این تعریف از این جهت که خشونت را به آسیبهای فیزیکی محدودکرده است و سایر اشکال رفتار خشونت آمیز را که در زندگی روزمره و یا تلویزیون رخ میدهد، لحاظ نکرده است، کامل نیست. در تعریفی دیگر آمده: «پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود که هدفش صدمه رساندن (جسمانی یا زبانی )به فرد دیگر یا نابود کردن دارایی افراد است .پرخاشگری اغلب بصورت خشونت و عمل تخریبی علیه افراد یا اموال جلوه گر می شود اما گاهی اوقات تکانش پرخاشگرانه به رقابت، حمله کلامی،خصومت و اسیب بدنی مخدود می شود.»[۱۲۲]
کودکان همچون بزرگسالان، برنامه های پرتحرک را تماشا می کنند. زیرا آنها از هیجان حاصله به شرطی که از حد فراتر نرود خوششان میآید. این مسلماً بدان معنا نیست که آنها مایل به درگیری خشونتآمیز در زندگی واقعی هستند. اطلاعات نشان میدهد که کودکان خشونت واقعگرایانه و ناراحتکننده را دوست ندارند، هرچند که ممکن است گاهی از اوقات آن را تماشا کنند، لیکن آنها تماشای نقش خشونت را در تلویزیون خیلی دوست دارند، به شرطی که زیاد هم گرافیکی نباشد.[۱۲۳]
بر اساس یافته های مطالعاتی بسیار در شرایط آزمایشگاهی کنترل شده، کودکانی که در معرض برنامه های خشونتآمیز بیشتر قرار میگیرند، در کوتاه مدت، مثلاً بازیهای بلافاصله بعد از آن، میتوانند رفتار و نگرشهایی تا حدودی پرخاشگرانه از خود نشان دهند. این اطلاعات ظاهراً از تأثیر هیجان یا تحریک احتمالی در آزمایشگاه، هرچند محدود و کوتاه مدت جانبداری می کنند.«تا آنجا که ما میدانیم هیچ مدرکی دال بر اینکه نشان بدهد که کودکان در اثر نمایش پرخاشگری(یا محبت) از تلویزیون، رفتار یا نگرشهای دایمی کسب کرده باشند، وجود ندارد.»[۱۲۴]
در مطالعات میدانی واقعی(در مقابل آزمونهای آزمایشگاهی)، یافته ها حاکی از آنند که یا هیچ رابطهای میان این دو وجود ندارد و یا اینکه رابطههایی وجود دارد که از نظر آمار حایز اهمیت است، لیکن بسیار کم است.«اثبات علیت آن حتی از آن هم مشکلتر است.»[۱۲۵]
پژوهشگران بعضی اوقات به منظور اینکه بتوانند مسئلۀ علیت را مشخصتر کنند، رفتار تعدادی از افراد را طی یک دورۀ چند ساله زیر نظر داشته اند که مسائل حتی خاص خود را به همراه دارد. تا کنون در دو بررسی عمده که «ان بی سی» در ایالات متحده و «اس بی سی» و محققان دیگر در آفریقای جنوبی انجام دادهاند، هیچ رابطهای یا رابطۀ چندانی پیدا نکردند و لذا هیچ مدرکی برای وجود یک رابطۀ علیتی احتمالی میان خشونت در تلویزیون و رفتار خشن در زندگی واقعی به دست نیامد، چه رسد به اینکه به اثبات رسد.[۱۲۶]
رأی نهایی در مورد اینکه آیا آثاری کوچک تا حدودی باقی میمانند یا خیر، تعیین نشده است. بویژه، امکان تدریجی اندک و بلند مدت وجود دارد؛ مثلاً ممکن است تلویزیون این پیام را برساند که حل و فصل بحثهای مردم از طریق خشونت فیزیکی کاری نسبتاً طبیعی است. لیکن برای نزدیک به کلیۀ بینندگان این روش برای زندگی روزمره بهنجار نیست.
از سوی دیگر دستهای دیگر از محققان بر این باورند در سالهای اخیر این نظریه در ایالات متحده پدید آمده که تلویزیون یک عامل علّی در رشد پرخاشگری کودکان است و تاثیر آن قبل از سنین مدرسه به تدریج آغاز می شود و تا نوجوانی – زمان بروز لطمات ناشی از نمایش فراوان خشونت در کودکی- ادامه می یابد . همانطور که گفته شد رابطه علت و معلولی بین این دو در تمام کشورها به یک اندازه مورد قبول واقع نشده مثلا در انگلستان ان را یک چیز اثبات نشده می دانند.[۱۲۷]
یک روش متداول برای اندازه گیری خشونت در تلویزیون نمایش شمارش تعداد واقعی وقایعی است که محققان آن را به عنوان خشونت تعریف کردند اما از آنجا که معنای خشونت برای همه یکسان نیست در این رویکرد اشکالاتی وجود دارد. یکی از جامعترین تحقیقات انجام گرفته در زمینه خشونت تلویزیونی توسط پروفسور جرج گربنر صورت گرفت و نشان داد که وقوع خشونت در برنامه های ساعات پربیننده و برنامه های سرگرم کننده متداول بوده است. در تحقیق «مطالعه ملی خشونت در تلویزیون» طی سه سال در امریکا انجام شد طبق این تحقیق فیلمهای سینمایی و برنامه های جدی، از نظر متوسط تکرار وقایع خشونتآمیز بدترین وضع را داشتند درحالی که مجموعههای کمدی و برنامه های کودک پایین تر از حد متوسط بودند .
واقعگرایی عنصر مهمی در زمینه تصور بینندگان از خشونت در تلویزیون است. وقایع خشونتآمیز دنیای واقعی که بطور مستند در اخبار یا برنامهها وجود داشت عموماً نسبت به خشونتی که در مجموعههای تخیلی دیده می شد خشونتآمیزتر بودند. هرچه خشونتی که در تلویزیون به نمایش درمی آید از نظر زمان و مکان به زندگی روزمره نزدیکتر باشد واقعی بودن آن محتملتر است و از عوامل مهمی است که بر تصور بینندگان از خشونت تاثیر می گذارد.[۱۲۸]
قضاوت کودکان با بزرگسالان کمی متفاوت است بنابراین اگرچه تحلیل محتوا، کارتون ها را – برحسب تعداد وقایع عینی تعریف شده ای که در هر ساعت یا هر برنامه نشان داده می شود- جزو خشونتآمیزترین برنامه ها می دانند، بطور کلی کودکان کمتر چنین برنامه هایی را به عنوان یک برنامه خشونتآمیز تلقی می کنند . [۱۲۹]
اثرات خشونت در تلویزیون
تأثیر خشونت برنامه های تلویزیونی بر کودکان از طریق سازوکارهایی صورت میپذیرد که عبارتند از:
۱-برانگیختگی
۲-بازداری زدایی
۳-تقلید
۴-حساسیت زدایی (در یک بررسی در یک درگیری واقعی بین دو کودک،کودکانی که برنامه های خشن را بیشتر نگاه کرده بودند کمتر احتمال داشت که مسئولانه رفتار کنند و از بزرگسالان کمک بخواهند.)[۱۳۰]
این نوع اثر تنها به محتوای خشونتآمیز محدود نمی شود، محتوای جنسی یا فکاهی نیز می تواند اثر مشابهی داشته باشد . تماشای خشونت با سست کردن مجازات های اجتماعی که علیه این گونه رفتارهای خشونتآمیز وجود دارد، استفاده از خشونت توسط بینندگان در دنیای واقعی را مشروع جلوه میدهد. تحقیق نشان داده که عقاید پرخاشگرانه می تواند از طریق قرار گرفتن در معرض خشونت تقویت شود.
خشونت در تلویزیون یکی از رایجترین بحثهای موجود در زمینه تعدیل و تاثیر شایعترین رسانه جمعی جهان است .نگرانی اصلی معطوف به واکنشهای کودکان به نمایش برنامه های خشونت آمیز است. تفکرات کودکان و دانش اجتماعی آنان انعطافپذیر و در خیلی موارد رشد نایافته است . بینندگان کم سن و سال مستعد پذیرش تأثیرات بسیار ظریفی از تلویزیون هستند که اکثر بزرگسالان در برابر چنین تاثیری مصونیت دارند. برای سنجش خشونت تلویزیون محققان ابتدا تعریفی از خشونت مطرح می کنند که لزوماً منعکسکنندۀ تصورات عامه از خشونت نیست . بیان تعداد وقایع فیزیکی یا بدنی، مقیاسهایی از برخی مسایل به دست می دهد اما لزوماً این مقیاسها تصور و تلقی بینندگان از خشونت نیست.[۱۳۱]
برای بینندگان «زمینه» حایز اهمیت است . بینندگان میتوانند بین انواع برنامهها و بین نحوه بیان وقایع توسط برنامه های مختلف تمایز قایل شوند و میشوند .این تمایزهای ادراکی، واسطههای مهمی در زمینه پاسخدهی بینندگان به تلویزیون است . این تمایزات بر ترجیح برنامهها، بر ارزیابی فرد در مورد جالب یا نفرتانگیز بودن برنامهها و بر واکنشهای رفتاری بینندگان نسبت به برنامهها تأثیر میگذارد .
نگرانی موجود در زمینه خشونت تلویزیون موکول به پذیرش تاثیرات زیانآوری است که تلویزیون ممکن است بر بینندگان بخصوص کودکان داشته باشد . مطالعات زیادی در این زمینه انجام شده این مطالعات را می توان در چند روش تحقیقی اصلی خلاصه کرد. در روش مطالعه هر یک از مطالعات اشکالاتی وجود دارد که باعث شده تردیدهایی در زمینه اعتبار یافته های آنها بوجود بیاید.
نتایجی که از این تلاش های تحقیقی بدست آمدهاند، ابهام انگیز است . در یکی از تلاش هایی که بیست سال پیش در زمینه مرور شواهد موجود صورت گرفته این نتیجه بدست آمده که رابطه علت و معلولی بین خشونت تلویزیون و رفتار بینندگان به روشنی ثابت نشده است. بعضی محققان مثل اسکات اندیسون دریافت که بطور کلی شواهد موجود رابطه ضعیفی را میان تماشای خشونت تلویزیون و پرخاشگری بینندگان نشان می دهد . در آخرین مطالعه تحقیقی از این نوع «هاجونگ پایک» و «جورج کام استاک» یافته های ۲۱۷ مطالعه را بین سالهای ۱۹۹۰-۱۹۵۷ را تحلیل کردند و یک بار دیگر این نتیجه بدست آمد که ترکیب کلی شواهد تحقیقی نشانگر تأثیر تماشای خشونت تلویزیون بر پرخاشگری بعدی بینندگان است .[۱۳۲]
این بحث همچنان در میان عامه و در حوزه های دانشگاهی ادامه خواهد داشت . موضوع میزان خشونت در تلویزیون نه تنها پرسشی علمی بلکه ذهنی نیز هست و پاسخ آن تا حد زیادی به سلیقه و نظری که بین عامه متداول است بستگی دارد . ارزشها همواره در حال تغییر هستند و این امر بر آن برنامه هایی که قبول عامه یافتهاند تاثیر میگذارد . پاسخ به این پرسش که آیا خشونت تلویزیون هیچ تأثیر مستقیمی بر بینندگان دارد یا خیر، نه ساده است و نه روشن؛ و غالباً به نوع تأثیری که بدان اشاره می شود و نیز به روشی که برای سنجش تاثیر تلویزیون مورد استفاده قرار می گیرد بستگی دارد . اندازه گیری اثرات تلویزیون و عواملی که در این تاثیرات دخالت دارند، بسیار پیچیده است.
اگرچه پیشرفتهایی در زمینه حذف برخی از تأثیرات خاص تلویزیون صورت گرفته با این حال ما هنوز راه درازی تا شناخت کامل گستره و ویژگیهای تأثیر تلویزیون بر رفتار پرخاشگرانه کودکان داریم.
علیرغم انتقادهای گسترده به تلویزیون، شواهدی وجود دارد که نشان می دهد تلویزیون ممکن است راهی برای تخلیه تکانههای خصمانه بدون بروز هیچ آسیبی باشد . بعلاوه نمونه های تلویزیونی رفتار پسندیده میتوانند کودکان را ترغیب کنند تا رفتاری دوستانه و اندیشمندانه نسبت به دیگران داشته باشند.
فرضیه تخلیه هیجانی میگوید کودکان میتوانند تمایلات پرخاشگرانه خود را بدون هیچگونه آسیبی تخلیه کنند و کمتر احتمال دارد که نسبت به دیگران رفتاری پرخاشگرانه داشته باشند . بررسی بیشتر این مطالعه توسط دیگران باعث شد که تردیدهایی در تایید فرضیه مطرح شود . تلاش مجددی که در این زمینه انجام شد به یافته های هماهنگی منتهی نشد اما توجه به این فرضیه منجر به تحقیقات بیشتر و ایجاد یک فرضیه تعدیل شده گردید . در شکل ضعیفتر فرضیه مذکور فرض شده است که تخلیه هیجانی می تواند در هر صورتی اتفاق بیفتد اما این امر به توانایی رؤیاپردازی یا خیالپردازی بستگی دارد و بهنظر میرسد کودکانی که خیالپردازی زندهای دارند، با تماشای خشونت تلویزیون بهتر میتوانند تمایلات پرخاشگرانه خود را تخلیه کنند . البته شکل خشونت نیز اهمیت دارد بنظر میرسد که نمایش تخیلی خشونت بیشتر از نمایش واقعی خشونت بتوانند احساسات پرخاشگرانه کودکان خیالپرداز را بدون هیچ آسیبی کاهشدهد . رؤیاپردازی تصوری یک مهارت شناختی است و از طریق آموزش های مناسب می توان آن را بهبود بخشید .[۱۳۳]
علاوه بر بهره گیری از توجه به خشونت تلویزیون به عنوان وسیلهای برای بهبود حالات خلقی کودکان، این رسانه از طریق نمایش مهربانی و سخاوت و مفید بودن و مسئولیت اجتماعی می تواند تأثیرات کوتاه مدت و بلندمدتی بر رفتارهای کودکان داشته باشد . تلویزیون چنین تأثیری را تنها از طریق برنامه های آموزشی خود باقی نمیگذارد بلکه وقتی مسایل اجتماعی در برنامه های سرگرم کننده و نمایشهایی که برای مصارف غیرعام تهیه شده اند نشانداده می شود، نیز چنین تأثیری ایجاد می کند .
نشانه های اولیه بیانگر این است که اینگونه مضامین تأثیرات اجتماعی –رفتاری مهمی دارند که به صورت عمیقتری باید بررسیشوند . تلویزیون هم از طریق برنامه های جنگی و آموزشی که به نحو خاصی ساخته شده اند و هم از طریق برنامه های سرگرمکننده تخیلی می تواند نقش مثبتی در کمک به پرورش کودکانی تربیت یافته و از نظر اجتماعی مسئولیت پذیر، ایفا کند. احتمال دارد محتوای اجتماعی تا حدی محتوای غیر اجتماعی را خنثی کند و درک این مطلب که مضامین اجتماعی تلویزیون از این نظر مؤثرتر هستند، ممکن است رهنمودهای ارزشمندی را برای کنترل محتوای تلویزیونی و در نتیجه بیاثرکردن خشونت فراهم آورد.
ب)خشونت در برنامه های تلویزیون ملی :آسیب شناسی برنامه های خشونت بار
در ایران پیرامون تأثیر خشونت تلویزیونی بر افراد و بویژه کودکان تحقیقات قابل اعتنایی صورت نپذیرفته است. همانند آنچه در دیگر کشورها تحت عنوان مطالعات میدانی واقعی یا آزمونهای آزمایشگاهی برای سنجش تأثیر خشونت بر رفتار کودکان در ایران نمونۀ مشابهی وجود ندارد. شاید یکی از دلایل آن دولتی بودن تلویزیون در ایران و محدود بودن کانالهای تلویزیونی است. اخیراً در کنار برنامه هایی که به صورت آنالوگ پخش می شود، صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران اقدام به راه اندازی تلویزیون دیجیتال نموده است. در میان اینها شبکه هایی ویژۀ پخش فیلم و سریال مانند شبکۀ «آی فیلم» و «نمایش» ایجاد شده اند. لیکن به دلیل اینکه هنوز فراگیر نشده تحقیقی نیز پیرامون آن صورت نگرفته است. امید است که که با افزایش برنامهها و شبکه های تلویزیونی پژوهشها و تحقیقات مرتبط با آن نیز چه به صورت کمی و چه به صورت کیفی افزایش یابد.