تا پیش از این، موقعیت فلسطینیها به صورت موقعیت « ناظر» بود، که بعد از موافقت نامه صلح اسلو در سال ۱۹۹۳ از سازمان ملل متحد درخواست کرده بودند کهاین موقعیت را کسب کنند. این در حالی است که در هیچ جای منشور وضعیتی به نام وضعیت «ناظر» مورد اشاره قرار نگرفته است. یعنی این موضع یک رویه است و پایه حقوقی مبتنی بر منشور ندارد. رویه سازمان ملل متحد در طی ۶۷ سال گذشته بر این بوده که ناظران چند دسته بودهاند؛ از جمله، دول غیر عضو دارای مأموریت ناظر دائم در مقر ملل متحد (مثل سریر مقدس)، موجودیتهای دارای مأموریت ناظر دائم در مقر ملل متحد (مثل فلسطین تا قبل از ارتقاء وضعیت به ناظر با موقعیت ویژه)، سازمانهای بینالدولی دارای دفاتر ناظر دائم در مقر ملل متحد (سازمانهای منطقهای بینالدولی)، سایر موجودیتهای دارای دفاتر ناظر دائم در مرکز ملل متحد (مثل نظم حاکمیتی نظامی مالت و کمیته بینالمللی صلیب سرخ). در هر یک از این دسته بندیها، ناظران مختلف از حقوق مشارکتی مختلفی برخوردار هستند.[۷۰]
در وضعیت موجودیت دارای ماموریت ناظر دائم که فلسطین قبلا آن را دارا بود، آن موجودیت حق رای نداشت، حق بانی شدن برای قطعنامهها را نداشت و جایگاه نشستن آن در صحن مجمع عمومی نبود، بلکه جایگاه آن در صندلیهای کنار مجمع بود. اما در سال ۱۹۹۸ وضعیت فلسطین به وضعیت «ناظر با موقعیت ویژه» ارتقا یافت.
در این سال مجمع عمومی سازمان ملل متحد ضمن اعطای حقوق بیشتر بهاین نمایندگی، پذیرفت که هیئت فلسطین در مباحث عمومی مجمع عمومی شرکت کند. به منظور تاکید سمبلیک بر وضعیت ویژه فلسطین، جایگاه هیئت فلسطینی در مجمع عمومی بین دولتهای غیر عضو و جلوتر از سایر هیئتهای ناظر[۷۱] در نظر گرفته شد.
وضعیتی که اکنون فلسطین به عنوان یک «دولت ناظر غیر عضو» کسب کرده، وضعیتی است شبیه آنچه که سوئیس قبل از عضویت کامل در سازمان ملل متحد داشت، یا موقعیتی که اکنون سریر مقدس در ملل متحد داراست.
عضویت دولت فلسطین در سازمان ملل متحد به عنوان یک «دولت ناظر غیر عضو» فارغ از اینکه به مطالبات فلسطینیان در مجامع و سازمانهای بینالمللی وجاهت قانونی و مشروعیت سیاسی خواهد بخشید، به علاوه راه عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل متحد و ارکان آن را هم هموار خواهد نمود.
۱- مزایای بر خورداری از وضعیت دولت بودن
با ارتقای وضعیت فلسطین به دولت، اکنون فلسطینیها میتوانند از تمامی حقوقی که یک دولت به موجب حقوق بینالملل دارد، برخوردار شوند. این حقوق شامل مصونیت یک دولت و مقامات آن، حمایت در برابر توسل به زور دولتهای دیگر، حق دفاع مشروع فردی و جمعی در صورت وقوع حمله مسلحانه، صلاحیت تام بر سرزمین، منع مداخله در امری که ذاتاً در صلاحیت داخلی قرار دارند، امکان عضویت در سازمانهای بین دولتی و آژانسهای تخصصی و اهلیت تام برای انعقاد معاهده است.
همچنین احراز جمعی وضعیت دولت بودن برای یک دولت میتواند مزایای حقوقی بی واسطه تری را در پی داشته باشد. تبدیل فلسطین به یک دولت ناظر همچنین از نظر سیاسی میتواند توازن قدرت بین رژیم صهیونیستی و فلسطینیان را بازتعریف نماید و موقعیت فلسطین را در مذاکرات احتمالی آینده با رژیم اسرائیل ارتقا بخشد.
مهمتر از همهاینکه، ارتقای فلسطین بهاین وضعیت به آن اجازه میدهد تا به معاهدات بینالمللی بپیوندد و عضو نهادهای تخصصی سازمان ملل همچون سازمان بینالمللی هوانوردی غیرنظامی، معاهده حقوق دریاها، معاهده عدم اشاعه هستهای و دیوان بینالمللی دادگستری شود.
سوئیس در سال ۱۹۴۷، زمانی که یک دولت ناظر غیر عضو بود به عضویت سازمان بینالمللی هوانوردی غیرنظامی (ایکائو) در آمد. معاهده به اعضا، حق کامل حاکمیتی در کنترل فضای بالای سرزمینی شان را اعطا میکند. بدین ترتیب فلسطینیها میتوانند ادعای نقض حریم هوایی خود توسط هواپیماهای اسرائیلی را نزد دیوان بینالمللی کیفری مطرح نمایند.
اگر فلسطین به معاهده حقوق دریاها بپیوندد، کنترل آبهای سرزمینی خود در ساحل غزه را در اختیار خواهد گرفت، آبهایی که در حال حاضر تحت محاصره نیروی دریایی رژیم صهیونیستی قرار دارد. در صورتی که فلسطین بهاین معاهده بپیوندد، میتواند علیه محاصره دریایی نوار غزه توسط رژیم اسرائیل طرح شکایت کند و همچنین ادعای مالکیت بر میدان گازی ای که در سواحل غزه قرار گرفته و در حال حاضر در اختیار رژیم اسرائیل است را نزد دیوان بینالمللی کیفری مطرح نماید.
به علاوه فلسطین میتواند به دیوان بینالمللی کیفری نیز بپیوندد. کریستین وناوسر، رئیس مجمع دولتهای عضو دیوان بینالمللی کیفری قبلا در مصاحبهای اعلام کرده بود که فلسطین در وضعیت دولت ناظر میتواند به عضویت دیوان درآید[۷۲] و از دیوان بخواهد که در مورد جنایات جنگی و سایر اتهامات علیه رژیم اسرائیل که در سرزمین فلسطین بعد از جولای ۲۰۰۲ ارتکاب یافته (شامل جنایات مربوط به جنگ ۲۲ روزه غزه که منجر به کشته شدن ۱۴۰۰ غیر نظامی شد) تحقیق کند.
دادستان دیوان همچنین میتواند مقامات اسرائیلی را به دلیل شهرک سازیهای غیرقانونی در کرانه باختری تحت بازجویی قرار دهد. اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری، جرائم ارتکابی در محدوده صلاحیت دیوان را تعریف کرده است. ذیل طبقه بندی جنایات جنگی، اساسنامه جرمی دارد که به صورت «انتقال مستقیم یا غیرمستقیم بخشهایی از مردم غیرنظامی به سرزمین تحت اشغال توسط قدرت اشغالگر» تعریف میشود.[۷۳] به نظر میرسد که توسعه شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری، که تحت اشغال اسرائیل قرار دارد، میتواند بر اساس این طبقه بندی قابل رسیدگی باشد و مقامات اسرائیلی را با اتهام ارتکاب جنایات جنگی مواجه سازد.
آغاز هر کدام از این تحقیقات نیازمند هیچ اقدام اضافهای از سوی فلسطین نیست. هرگاه دادگاه صلاحیت داشته باشد، دادستان میتواند بر اساس اطلاعات به دست آمده از هر منبعی تحقیقات را آغاز کند و علیه اشخاص مختلف به اتهام ارتکاب جرائم تعریف شده بینالمللی اعلام جرم نماید. اعلامیه تقدیم شده به دادگاه از سوی فلسطین در سال ۲۰۰۹ به عنوان مبنای صلاحیت دادگاه کافی است. نیازی نیست که فلسطین به اساسنامه دیوان بپیوندد تا دیوان صلاحیت رسیدگی به جرائم ارتکابی در خاک فلسطین را پیدا کند. اگر فلسطین بخواهد به اساسنامه دیوان بپیوندد، صلاحیت دیوان برای رسیدگی به جرائم تعریف شده در سرزمین فلسطین، از تاریخ و بر مبنای آن الحاق خواهد بود. اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری مقرر میدارد که صلاحیت ناشی از تصویب یا الحاق به اساسنامه از تاریخ تصویب یا الحاق آغاز میشود. صلاحیت رسیدگی به جرائم ارتکابی در تاریخ قبل از الحاق بر اساس اعلامیه ۲۰۰۹ خواهد بود، زیرا زمانی که یک دولت چنین اعلامیهای را تقدیم دیوان میکند و سپس به اساسنامه دیوان میپیوندد، به اعتبار اعلامیه قبلی خدشهای وارد نمیشود. صلاحیت مستقر بر اساس چنین اعلامیهای حتی جرائم ارتکابی در تاریخ قبل از اعلامیه را نیز شامل میشود.[۷۴]
پیوستن به اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری یک حق دیگر را نیز برای فلسطین ایجاد خواهد کرد. اگر فلسطین این اساسنامه را بپذیرد، میتواند به عنوان یک دولت عضو، هرگونه تحقیق مرتبط با سرزمین فلسطین را به دادستان ارجاع دهد. بر اساس اساسنامه دیوان، یک کشور عضو ممکن است چنین موضوعی را به دیوان ارجاع نماید. ارجاع چنین موضوعی فشار بر دادستان را برای تصمیم گیری در این باره افزایش میدهد، اما چنان که قبلا گفته شد، حتی بدون وجود چنین اقدامی، دادستان برای انجام تحقیقات و اعلام جرم اختیار تام دارد.[۷۵]
با تثبیت وضعیت فلسطین به عنوان دولت غیر عضو ناظر در سازمان ملل متحد در پی تصویب قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل در ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲، به نظر میرسد که منازعات میان اسرائیل و فلسطین شکل جدیدی به خود خواهد گرفت.
اگر پیش از این برخی بر این باور بودند که درگیریهای فلسطین و اسرائیل ماهیت بین الدولی نداشته است، اینک با تصویب قطعنامه ۱۹/۶۷ مجمع عمومی، مخاصمات میان فلسطین و اسرائیل ماهیت بینالمللی به خود میگیرد. از این لحاظ که علاوه بر ضرورت یافتن اعمال قواعد و مقررات حقوق بینالملل بر این اشغال، برای هر دو طرف نیز حقوق، تکالیف و به تبع مسئولیتهای بینالمللی در پی خواهد داشت.
بدون شک وضعیت فلسطین در تشدید بخش عمدهای از منازعات خاورمیانه تاثیرگذار بوده است. اقدام اخیر جامعه بینالمللی در حمایت از مردم و دولت خودگردان فلسطین با تصویب ۱۹/۶۷ قطعنامه، نشان از عزم جامعه جهانی برای حل مسئله اشغال فلسطین به عنوان یکی از چالشها و موانع توسعه صلح و امنیت بین المللی و ثبات وضعیت در خاورمیانه دارد.
تصویب قطعنامه اخیر که گامی در راستای به رسمیت شناختن دولت فلسطین به عنوان تابع بالفعل حقوق بینالملل است، یکی از برجسته ترین اقدامات سازمان ملل متحد در راستای تحقق اهداف منشور ملل متحد به شمار میآید. چنانکه در مقدمه منشور بر تساهل، مدارا کردن و همزیستی مسالمت آمیز و همراه با روحیه حسن همجواری تاکید گردیده است.
شناسایی دولتها در حقوق بین الملل از اهمیت ویژه ای برخوردار است. زیرا به عنوان تابع بالفعل از حقوقی برخوردار خواهند شد و تکالیفی را نیز بر عهده خواهند داشت. به همین جهت از این پس، دولت فلسطین واجد همان حقوقی خواهد بود که دولت اسرائیل تاکنون از آنها برخوردار بوده است و به تبع آن تکالیفی را نیز بر عهده خواهد داشت.
وضعیت نابرابر فلسطین و اسرائیل در طی دهه های گذشته سبب شده بود تا اسرائیل علی رغم قطعنامههای شورای امنیت و مجمع عمومی و حتی رای مشورتی دیوان بین المللی دادگستری در قضیه دیوار حائل مبنی بر اشغال و اقدام نامشروع در غصب اراضی فلسطینی، به عنوان یک طرف این معادله از پذیرش تکالیف خود براساس قواعد و مقررات بین المللی سرباز زند. اما در حال حاضر با تغییر طرح پیشنهادی دولت خود گردان فلسطین برای عضویت ناظر در سازمان ملل متحد، یکی از مهم ترین مباحثی که در حقوق بین الملل تاکنون با ابهام روبه رو بوده است یعنی مسئله اشغال فلسطین شکل دیگری به خود می گیرد؛ چرا که این شناسایی آثاری را در پی خواهد داشت.[۷۶]
به طور کلی از آنجا که در حقوق بین الملل اصل بر عدم مداخله و عدم توسل به زور می باشد اصل بر ممنوعیت اشغال به عنوان یکی از مصادیق مداخله و توسل به زور نیز می باشد . منشور ملل متحد در ماده ۱ به موضوع برقراری صلح و امنیت بین المللی و در بند ۴ ماده ۲ بر اصل عدم توسل به زور و رعایت تمامیت ارضی یا استقلال کشورها اشاره دارد. همچنین بند ۲ و ۳ ماده ۳ قطعنامه ۳۳۱۴ مجمع عمومی مصوب ۱۹۷۴ معروف به قطعنامه تعریف تجاوز بر همین اصل اشاره دارد و اشغال را از جمله اعمال تجاوزکارانه برمی شمرد.
بر ممنوعیت اشغال از ابتدای اشغال سرزمینهای عربی توسط اسرائیل، قطعنامههای مختلفی توسط ملل متحد علیه اسرائیل صادره گردیده است که متضمن محکومیت اسرائیل به خاطر اشغال آن سرزمینها است. از جمله مهم ترین این قطعنامهها می توان به قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت مورخ ۲۲ نوامبر ۱۹۶۷ اشاره کرد که در آن از اسرائیل خواسته شده است تا نیروهای خود را از مناطق اشغالی که در جنگ ۱۹۶۷ تصرف کرده است عقب براند و بر کلیه ادعاهای ارضی خود نسبت به آنها پایان دهد و تمامیت ارضی و استقلال سیاسی تمام کشورهای منطقه را محترم شمارد.
به این ترتیب همان طور که قبلاٌ اشاره شد، دولتها ملزم به رعایت قواعد لاهه و ژنو در زمان مخاصمات بین المللی میباشند، حتی اگر عضو این معاهده نباشند؛ زیرا این قواعد بخشی از عرف بین الملل به شمار میآیند، از این رو، تعهد به رعایت آنها را دارند. به همین جهت دیوان بین المللی دادگستری در رای مشورتی در ساخت دیوار حائل، اقدامات اسرائیل را براساس مواد ۴۶، ۲۳، ۵۵ مقررات لاهه به عنوان عرف موجود در حقوق بین الملل نامشروع میداند.[۷۷]
از دیگر موارد نقض مقررات لاهه در اشغال فلسطین، تبعید فلسطینیان از سرزمینهای اشعالی میباشد؛ زیرا برابر مقررات لاهه، ساکنان سرزمینهای اشغالی در قبال لغو تابعیت و تغییرات هویتی، تبعید و گروگانگیری مصون هستند. تبعید و اخراج اجباری افراد از سرزمینهای خود از مصادیقی است که در اساسنامه دیوان بین المللی کیفری ذیل عنوان جنایت علیه بشریت عنوان گردیده است و از این حیث نیز عاملان این جنایت میتوانند مورد تعقیب قرار گیرند.
از دیگر مباحثی که در بحث اشغال فلسطین مطرح است، نقض مقررات ژنو توسط اسرائیل است. شورای امنیت نیز طی قطعنامههای ۲۳۷، ۲۷۱، ۴۴۶، گستره وسیعی از موارد نقض کنوانسیونهای ژنو از جمله اخراج فلسطینیان از سرزمینهای اشغالی، کشتار افراد غیرنظامی، حمله به خبرنگاران و نیروهای امدادی صلیب سرخ، محاصره غزه، حمله به کاروان کمکهای بشردوستانه و غیره را محکوم نموده است. برای نمونه تنها در ساخت دیوار حایل در اراضی اشغالی مواردی از نقض مواد ۵۳ ، ۳۳ ، ۴۷ و ۱۵۴ کنوانسیون ژنو مشهود است.[۷۸]
بنابراین براساس قواعد و مقررات بین المللی، اسرائیل از یک سو ملزم به ترک اراضی اشغالی فلسطینی می باشد و از سوی دیگر تا قبل از ترک اراضی و در حین ترک نیز مکلف به رعایت مقررات بر شمرده و اعمال تکالیف به عنوان دولت اشغالگر بر ساکنان فلسطین است. در غیر این صورت فلسطین به عنوان دولت غیر عضو ملل متحد بر اساس بند ۳ ماده ۳۵ اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری حق اقامه دعوی علیه اسرائیل و درخواست جبران خسارتهای وارده را خواهد داشت. در مقابل دولت خود گردان فلسطین نیز در قبال نقض تعهدات و عرفهای بین المللی و اقدامات یک جانبه مسئولیت خواهد داشت.[۷۹]
۲- تاثیر تصویب قطعنامه ۱۹/۶۷ بر عضویت فلسطین در ملل متحد
تایید دولت بودن فلسطین از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد احتمالا تاثیر مهمی بر پذیرش تدریجی فلسطین به عضویت سازمان ملل متحد دارد. همانگونه که قبلا نیز اشاره شد، برای عضویت در ملل متحد، علاوه بر رای مثبت مجمع عمومی ملل متحد، توصیه شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز ضرورت دارد. در این مرحله بود که درخواست عضویت فلسطین در سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۱ به دلیل مخالفت امریکا با مانع مواجه شد. قطعنامه ۱۹/۶۷، از شورای امنیت میخواهد تا موضوع را مجددا بررسی کند.[۸۰]
اگر شورای امنیت بهاین درخواست مجمع عمومی ملل متحد پاسخ ندهد، موضوع پذیرش عضویت فلسطین میتواند توسط خود مجمع عمومی بررسی شود. ماده ۴ منشور ملل متحد، که در مورد ضابطه پذیرش عضویت دولتهاست، در مورد نقش شورای امنیت به دقت سخن نمیگوید. بر اساس ماده ۴، پذیرش عضویت توسط مجمع عمومی، «بر اساس توصیه شورای امنیت» انجام میگیرد. ماده، در مورد اینکهایا نظر شورا در مورد پذیرش عضویت یک دولت حتما باید مثبت باشد یا خیر، سکوت کرده است. موضوع نقش شورای امنیت در روند پذیرش عضویت در سالهای اولیه تشکیل ملل متحد موضوع بحثهای بسیاری بوده است. در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا هر کدام به دنبال عضویت دولتهای متحد خود در سازمان ملل متحد بودند. دولت آمریکا میتوانست با جلب نظر اکثریت اعضای شورا، جلوی تصویب خواستهای شوروی را بگیرد، اما اتحاد جماهیر شوروی مجبور بود برای جلوگیری از عضویت دولتهای مورد حمایت آمریکا از حق وتو استفاده کند. آمریکا و دیگر دولتهای همسو، استدلال میکردند که نمیتوان از حق وتو برای رد توصیه پذیرش عضویت یک دولت استفاده کرد. همچنین برخی دیگر از دولتها استدلال میکردند که نقش شورای امنیت در این زمینه تنها نقشی مشورتی است و این مجمع عمومی است که اختیار اصلی پذیرش عضویت دولتها را دارد. در سال ۱۹۵۵، نهایتا دو طرف به توافقی در این باره رسیدند، که بر اساس آن هر دو گروه از دولتها، چه متحدان بلوک غرب و چه متحدان بلوک شرق به عضویت ملل متحد پذیرفته میشدند. اما موضوعات اصولی هرگز به صورت قطعی حل نشد. نه مشخص شد که میتوان در این زمینه از حق وتو استفاده کرد و نه مشخص شد کهایا نقش شورای امنیت با یا بدون حق وتو، صرفا مشورتی است یا خیر.[۸۱]
استدلال موافق نقش داشتن شورای امنیت در روند پذیرش عضویت دولتها بر این امر استوار بود که شورا باید صلح دوست بودن موجودیت خواهان عضویت را بررسی کند. بر اساس ماده ۴ منشور، صلح دوست بودن، یکی از ملزومات عضویت در ملل متحد است. بر اساس این استدلال، نقش شورای امنیت در پذیرش عضویت دولتها کمتر از مجمع عمومی است. شورای امنیت نظر خود را در مورد صلح دوست بودن خواهان اعلام میدارد و مجمع عمومی این نظر شورا را مطمح نظر قرار میدهد، اما نیازی نیست که تصمیم مجمع عمومی لزوما با نظر شورا هم راستا باشد. در جریان تهیه پیش نویس منشور، در توضیح ماده ۴ اینگونه اعلام نظر شد که توصیه باید از شورای امنیت در مورد عضویت درخواست شود، اما اگر شورا از توصیه امتناع کرد، یا اگر توصیه بر خلاف پذیرش عضویت خواهان نمود، مجمع عمومی باز هم میتواند خواهان را به عضویت بپذیرد.[۸۲]
موضوع استفاده از حق وتو نیز در کنفرانس تهیه پیش نویس، محل بحثهای بسیاری بود. دولتهایی که از حق وتو بهره مند نبودند، در مورد استفاده احتمالی بیش از حد از این حق ابراز نگرانی میکردند. ماده ۲۷ منشور به حق وتو اختصاص داشت. هدف از ایجاد حق وتو، تضمین این مسئله بود که شورای امنیت هیچگاه نتواند بر خلاف نظر یکی از ۵ عضو دائم، دست به اقدام نظامی بزند. ۵ دولت برخوردار از حق وتو، در پاسخ به دولتهای غیر برخوردار از این حق بیانیهای را صادر کردند و در آن اطمینان دادند که از حق وتو، آنگونه که در ماده ۲۷ بیان شده، تنها برای تصمیمات در مورد جنگ و صلح استفاده خواهند نمود.[۸۳]اینکهایا مجمع عمومی این اختیار را برای خود قائل خواهد بود که بدون توصیه مساعد شورای امنیت اقدام به پذیرش عضویت فلسطین بنماید یا خیر، موضوعی است که باید در عرصه سیاست قدرت به آن پرداخت. چنین اقدام مستقلی توسط مجمع عمومی برای پذیرش عضویت فلسطین همچنین بهاین بستگی دارد که چه تعداد از دولتهای عضو ملل متحد تصمیم بگیرند که مجمع عمومی بر اساس ماده ۴ اختیار پذیرش عضویت یک دولت در غیاب توصیه مساعد شورای امنیت را داراست. اما این موضوع که ماده ۴ چنین اجازهای را میدهد، امری قابل پذیرش است.[۸۴]
۳- تاثیر قطعنامه ۱۹/۶۷ بر نحوه برخورد با فلسطین در ملل متحد
حتی بدون پذیرش عضویت فلسطین در سازمان ملل متحد، قطعنامه ۱۹/۶۷ احتمالا منجر به افزایش حقوق هیئت ناظر فلسطین در ملل متحد خواهد شد. اما هرگونه تفاوتی احتمالا بسیار جزئی خواهد بود، زیرا پیش از این نیز با هیئت ناظر فلسطین همانند نماینده یک دولت و حتی یک دولت عضو رفتار میشد. هم شورای امنیت و هم مجمع عمومی به هیئت فلسطینی اجازه دادهاند تا در جلساتی که به صورت عادی تنها نمایندگان دولتهای عضو میتوانند در آنها شرکت داشته باشند، حضور یابند.
در ۴ دسامبر ۱۹۷۵، جلسهای در مورد خاورمیانه در شورای امنیت برگزار شد و چند دولت عضو پیشنهاد کردند که از سازمان آزادی بخش فلسطین که بعدا هیئت ناظر فلسطین نامیده شد، برای شرکت در این جلسه دعوت شود. بر اساس مقرره ۳۷ شورای امنیت، تنها یک دولت عضو میتواند در گفتگوها شرکت کند. رئیس شورای امنیت توضیح داد که اگر این پیشنهاد پذیرفته شود، سازمان آزادی بخش فلسطین همانند نماینده یک دولت عضو در جلسه شرکت خواهد کرد.[۸۵]
انگلیس با این پیشنهاد مخالفت کرد و استدلال نمود که شرکت در جلسه بر اساس مقرره ۳۷ تنها برای دولتهای عضو امکان پذیر است، در حالی که سازمان آزادی بخش فلسطین یک دولت عضو را نمایندگی نمیکند. به رغم مخالفت انگلیس، شورا بر اساس توضیح رئیس، به دعوت یک نماینده از سازمان آزادی بخش فلسطین رای مثبت داد و یک نماینده از این سازمان در جلسه شرکت کرد.
در جلسه ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ شورای امنیت نیز، زمانی که پیشنهاد دعوت از نماینده سازمان آزادی بخش فلسطین برای شرکت در گفتگوها مطرح شد، همین موضوع مجددا مطرح شد. این بار نماینده آمریکا با این پیشنهاد مخالفت کرد و استدلال نمود که «سازمان آزادی بخش فلسطین یک دولت نیست. این سازمان اداره یک سرزمین مشخص را بر عهده ندارد و فاقد مشخصه های حکومت یک دولت است.» این بار نیز شورای امنیت به اعتراض آمریکا توجهی نکرد و مجددا سازمان آزادی بخش فلسطین در این جلسه شرکت نمود.[۸۶]
مجمع عمومی نیز در دهه ۱۹۷۰، با هیئت ناظر سازمان آزادی بخش فلسطین مانند یک دولت رفتار کرد. در ۱۰ اکتبر ۱۹۷۷، موشه دایان، نماینده اسرائیل، بیانیهای را در نشست مجمع عمومی صادر کرد. روز بعد، رئیس مجمع عمومی از فاروق قدومی، نماینده سازمان آزادی بخش فلسطین خواست تا شاید به موشه دایان پاسخ بدهد. بر اساس مقرره ۷۳ روش کار مجمع عمومی، رئیس مجمع تنها میتواند با حق پاسخگویی یک دولت عضو موافقت کند. نماینده آمریکا بهاین موضوع اعتراض کرد و اعلام نمود که «تنها نمایندگان دولتهای عضو مجاز به مشارکت در بحثهای عمومی هستند.» اما رئیس مجمع بهاین اعتراض توجهی نکرد و از قدومی خواست تا پاسخ دهد و او نیز به موشه دایان پاسخ داد.[۸۷]
در ۱۹۸۸، زمانی که سازمان آزادی بخش فلسطین، با صدور اعلامیه استقلال، ادعای دولت بودن نمود، مجمع عمومی، در قطعنامه ۱۷۷/۴۳ در تاریخ ۱۵ دسامبر ۱۹۸۸، این ادعا را تصدیق نمود و موافقت کرد که هیئت ناظر سازمان آزادی بخش فلسطین را نماینده فلسطین تلقی کند. ده سال بعد، در جولای ۱۹۹۸، مجمع عمومی قطعنامه ۲۵۰/۵۲ را با عنوان «مشارکت فلسطین در کار ملل متحد» تصویب نمود و بر اساس آن به فلسطین «حق مشارکت در مباحث عمومی مجمع عمومی» را اعطا کرد و بدین وسیله تصمیم رئیس مجمع عمومی در ۱۰ اکتبر ۱۹۷۷ را مجددا مورد تایید قرار داد. قطعنامه ۲۵۰/۵۲ همچنین مجموعهای از اختیارات بیشتر را به نماینده فلسطین جهت مشارکت در اقدامات مجمع عمومی اعطا کرد.[۸۸]
۴- تاثیر قطعنامه ۱۹/۶۷ در پایان دادن به اشغالگری اسرائیل
یکی از بندهای قطعنامه ۱۹/۶۷ حق «استقلال دولت فلسطین در سرزمین اشغالی فلسطین از سال ۱۹۶۷» را برای مردم فلسطین مورد تایید قرار میدهد. این تعیین محدوده سرزمین توسط قطعنامه، خالی از اهمیت نیست. این بدان معناست که هیچگونه ادعایی درمورد خاک فلسطین فراتر از بخشهای اشغال شده ۱۹۶۷ (نوار غزه و کرانه باختری) مورد تایید نیست. از سوی دیگر، این مشخص نمودن سرزمین از تلاشهای فلسطین برای به دست آوردن استقلال در سرزمینی که شامل کل کرانه باختری است، پشتیبانی میکند. اسرائیل قصد دارد آن مناطقی از کرانه باختری را که در آنها شهرک سازی نموده است، تصاحب کند.[۸۹]
اگر اسرائیل همچنان حاضر به پایان دادن به اشغالگری خود نباشد، قطعنامه ۱۹/۶۷ میتواند زمینه را برای اقدام سازمان ملل متحد برای وادار ساختن اسرائیل به بیرون رفتن از سرزمینهای فلسطینی فراهم کند. تعدادی از مقامات فلسطینی اعلام کردهاند که با تایید دولت بودن فلسطین به موجب این قطعنامه، اسرائیل نه آنگونه که خود مدعی بود، در موضع اشغال کننده یک سرزمین مورد اختلاف، بلکه در موضع اشغال کننده سرزمین یک دولت خارجی قرار میگیرد. شورای امنیت به رغم داشتن اختیاراتی بر اساس فصل هفتم منشور در زمینه جنگ، هرگز به دلیل ورود به نوار غزه و کرانه باختری در سال ۱۹۶۷، یا به دلیل خودداری اسرائیل از خروج از این مناطق، این رژیم را مورد تحریم قرار نداده است. این کوتاهی از ناحیه شورای امنیت با توجه بهاینکه ورود اسرائیل بهاین مناطق فاقد مبنای حقوقی است، بیش از پیش غیرقابل توجیه است. اسناد افشا شده محرمانه قدرتهای بزرگ در سالهای اخیر اثبات میکند که هیچ مدرکی وجود ندارد که اثبات کند زمانی که اسرائیل نیروهای نظامی خود را به منطقه سینای مصر فرستاد، مصر قصد حمله به اسرائیل را داشته است. اقدام اسرائیل تجاوز تلقی میشد و بر اساس ماده ۳۹ فصل هفتم منشور شورای امنیت مسئولیت اعاده صلح را بر عهده داشت. شورا میتوانست برای برقراری صلح، از ابزار دیپلماتیک، اقتصادی یا اقدامات نظامی استفاده کند.[۹۰]
۵- شناسایی فلسطین از سوی دیگر دولتها
فلسطین حتی از جانب دولتهایی که به صورت رسمی آن را مورد شناسایی قرار ندادهاند، به عنوان یک دولت تلقی میشود. در سال ۱۹۹۱، آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی، ابتکاری را برای انجام گفتگوها بین اسرائیل و فلسطین ایجاد کردند که با برگزاری کنفرانسی در مادرید شروع شد. این گفتگوها با هدف حل اختلاف نظرها بین دو طرف به خصوص در زمینه مسائل سرزمینی انجام شد. این ابتکار با صدور یک اعلامیه دوجانبه اصول در ۱۹۹۳ که در بردارنده مذاکرات در خصوص مسائل سرزمینی بود، پیگیری شد. اسحاق رابین[۹۱]، نخست وزیر وقت رژیم اسرائیل، سازمان آزادی بخش فلسطین را «به عنوان نماینده مردم فلسطین» مورد شناسایی قرار داد.[۹۲] وی از سازمان آزادی بخش فلسطین خواست تا اسرائیل را مورد شناسایی قرار دهد. عمل شناسایی در حقوق بینالملل اقدامی است که از سوی دولتها انجام میگیرد. اگر اسرائیل فلسطین را به عنوان یک دولت تلقی نمیکرد، طبیعتا درخواستی نیز برای شناسایی مطرح نمیکرد. بنابراین، این اقدام نشان میدهد که اسرائیل با فلسطین به وضوح مانند یک دولت رفتار کرده است.[۹۳]
شناسایی، نشان دهنده نوع رفتار سایر دولتها با موجودیت جدید است. حتی دولتهایی که فلسطین را به صورت رسمی مورد شناسایی قرار ندادهاند، آن را به عنوان یک دولت تلقی میکنند. لزومی ندارد که شناسایی از طریق یک سند رسمی ابراز شود. اگر دولتها با یک موجودیت به مانند یک دولت رفتار کنند، آنگاهاین رفتار به منزله شناسایی تلقی میگردد. یک حقوقدان[۹۴] در این زمینه مینویسد: «شناسایی… نباید لزوما ابراز شود؛ بلکه میتوان آن را از اوضاع و احوال برداشت کرد.»[۹۵] حقوقدان دیگری[۹۶] در این زمینه مینویسد: «روابط غیررسمی بدون قصد شناسایی در عرصه مناسبات سیاسی، به ویژه اگر تداوم داشته باشند…در زمینه دولت شدن، ارزش اثباتی دارد.» این موضوع در مورد فلسطین مصداق پیدا میکند. جامعه بینالمللی با این فرض که فلسطین حداقل در بخشهایی از سرزمینی که در دوره قیمومتش فلسطین تلقی میشد، حاکمیت دارد، با فلسطین رفتار میکند.[۹۷]
رفتاری که جامعه بینالمللی در دهه های اخیر در قبال فلسطین در پیش گرفته است، در حل موضوع دولت بودن فلسطین، نقشی محوری دارد. جامعه بینالمللی فلسطین را به عنوان یک دولت تلقی میکند. در غیر اینصورت، آن را به شناسایی اسرائیل و مذاکره در زمینه مسائل سرزمینی ترغیب نمیکرد.[۹۸]
۶- دولتهایی که دولت فلسطین را شناسایی کردهاند
شناسایی دیپلماتیک به معنای تایید این موضوع است که موجودیت شناسایی شده، یک دولت است. در حال حاضر تعداد دولتهایی که فلسطین را مورد شناسایی قرار دادهاند به ۱۳۱ دولت میرسد.[۹۹] اما عدم شناسایی از سوی یک دولت به معنای این نیست که آن دولت، آن موجودیت را به عنوان یک دولت تلقی نمیکند. شناسایی عملی است که به صلاحدید دولت شناسایی کننده بستگی دارد. یک دولت الزامی به شناسایی یک موجودیت ندارد، حتی اگر آن موجودیت یک دولت باشد. در واقع، ۲۸ دولت جهان با وجود اینکه فلسطین را به عنوان یک دولت مورد شناسایی قرار ندادهاند، به قطعنامه ۱۹/۶۷ [۱۰۰] مجمع عمومی سازمان ملل متحد رای موافق دادهاند. در حقیقت با رای موافق بهاین قطعنامه، این ۲۸ دولت تلویحا اعلام کردهاند که دولت بودن فلسطین را تصدیق میکنند. بنابراین، ۱۵۹ دولت از طریق شناسایی یا از طریق رای موافق به قطعنامه ۱۹/۶۷، به دولت بودن فلسطین اذعان نمودهاند.
البتهاین ۱۵۹ دولت، لزوما همه دولتهایی که فلسطین را یک دولت تلقی میکنند نیستند. از آنجایی که شناسایی یک موضوع صلاحدیدی است و دولتهایی که به قطعنامه ۱۹/۶۷ رای ممتنع یا منفی دادهاند، احتمالا این موضع را با انگیزههای دیگری اتخاذ کردهاند، میتوان اینگونه فرض نمود که بیش از ۱۵۹ دولت جهان، فلسطین را یک دولت تلقی میکنند. در واقع، با توجه به اصرار جامعه بینالمللی برای مذاکره فلسطین با اسرائیل، به خصوص در زمینه مرزها، عملا تمامی دولتها فلسطین را به عنوان یک دولت تلقی میکنند. اعلامیه اصول، که در سال ۱۹۹۳بین اسرائیل و سازمان آزادی بخش فلسطین مورد مذاکره قرار گرفت، شامل فهرستی از موضوعاتی است که دو طرف متعهد به مذاکره در خصوص آنها هستند و یکی از آنها مرزهای جداکننده سرزمینهای دو دولت است. با درخواست برای مذاکره در مورد مرزها، اعلامیه اصول دلالت میکند که هر دو طرف دولت هستند، زیرا مرز، دولتها را از هم جدا میکند.
حتی اسرائیل نیز مستدلا فلسطین را به عنوان یک دولت شناخته است. زمانی که اعلامیه اصول در سال ۱۹۹۳ امضا شد، بنیامین نتانیاهو، که در آن زمان عضو کنست[۱۰۱] اسرائیل و یکی از مخالفان اعلامیه اصول بود، از امضای این اعلامیه انتقاد کرد و گفت، با هموار کردن مسیر مذاکره، اسرائیل به طور ضمنی فلسطین را به عنوان یک دولت مورد شناسایی قرار داده است. نتانیاهو با شناسایی متقابل که بخشی از موافقتنامه رابین-عرفات بود و به معنای به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان یک دولت توسط اسرائیل بود مخالفت کرد. نتانیاهو گفت، اعلامیه اصول اعلام میدارد که دولت اسرائیل و گروه فلسطینی حقوق قانونی و سیاسی یکدیگر را به رسمیت شناختهاند. نتانیاهو سپس با خطاب قرار دادن رابین میپرسد: «حقوق قانونی و سیاسی هر ملتی چیست؟ یک دولت. حقوق قانونی و سیاسی ملت اسرائیل چیست؟ یک دولت. حقوق مشترک قانونی و سیاسی فلسطینیان چیست؟ برای آنها نیز یک دولت. و شما آن را نه به عنوان شروع مذاکرات، بلکه حتی پیش از شروع مذاکرات در خصوص ترتیبات دائمی به آنها دادید.» حق با نتانیاهو بود. اسرائیل در واقع به صورت کتبی تایید کرده بود که فلسطین را به عنوان یک دولت تلقی میکند.[۱۰۲]
تعدادی از دولتها که تا به امروز فلسطین را مورد شناسایی قرار ندادهاند، گفتهاند که بهاین دلیل از شناسایی خودداری میکنند تا فلسطینیان با اسرائیل به توافق برسند. این موضع نشان میدهد که فلسطین یک دولت است. موجودیت فلسطین چه قبل از توافق با اسرائیل و چه بعد از این توافق تفاوتی نمیکند. چنین موضع گیری ای از سوی یک دولت نشان دهنده اعتقاد به دولت بودن فلسطین در وضعیت فعلی است.[۱۰۳]
فصل سوم:
عضویت فلسطین در ملل متحد به عنوان یک دولت
در این فصل به بررسی ضابطه دولت شدن در حقوق بینالملل در مورد فلسطین خواهیم پرداخت و انطباق معیارهای چهارگانه دولت بودن با وضعیت فلسطین را بررسی خواهیم نمود. در قسمت پایانی این فصل به درخواست عضویت فلسطین در سازمان ملل متحد پرداخته خواهد شد و مواردی همچون استفاده از قطعنامه اتحاد، عضویت در سایر نهادهای تخصصی سازمان ملل متحد و امتیازات عضویت در این سازمان مورد بررسی قرار خواهد گرفت. همچنین نگاهی نیز به روند پذیرش عضویت اسرائیل در سازمان ملل متحد خواهیم انداخت
بند اول-بررسی ضابطه دولت شدن در مورد فلسطین
حقوق بینالملل نگاهی تشویقی و حمایتی به مسئله پذیرش عضویت فلسطین به عنوان دولت مستقل در سازمان ملل متحد دارد. مبانی حقوقی ای که بر طبق آنها فلسطین میتواند در سازمان ملل متحد پذیرفته شود کاملا صریح و روشن است.
البته پذیرش عضویت فلسطین در ملل متحد معیاری تعیین کننده در جهت تبدیل آن به یک دولت مستقل نیست. اما برای عضویت در ملل متحد دولت بودن فلسطین حتما باید احراز شود. همانگونه که قبلا نیز اشاره شد، معمولا ۴ معیار برای اینکه یک سرزمین به دولت تبدیل شود، مورد توجه قرار میگیرد. بر اساس کنوانسیون ۱۹۳۳ مونته ویدئو در خصوص حقوق و تکالیف دولتها، یک دولت باید دارای یک جمعیت دائمی، یک سرزمین مشخص و معین، دولت و اهلیت ورود به روابط با سایر دولتها باشد. با بررسی بهاین معیارها میتوان گفت که اکثر این ضوابط در مورد فلسطین دست کم تا حدی صدق میکنند. با این حال، موضوع فلسطین از بسیاری جهات، یک مورد خاص است. انطباق وضعیت فلسطین با این شروط نشان میدهد که مسئله جمعیت فلسطین و صلاحیت ورودش به روابط با سایر دولتها شروطی محقق به نظر میرسند.
۱- جمعیت فلسطین
- صلاحیت رسانه ای فردی: به معنای استفاده ی مفید از نرم افزار و سخت افزار در فرایند تدریس است که بر پایه ی به کارگیری ابزارهای نرم افزاری مانند استفاده از تخته های الکترونیکی، و سیستم های رای گیری بنا شده است ( باستیااِنس[۴۸] ، ۲۰۰۷ ) .
-
- صلاحیت رسانه ای انتقادی : یعنی توانایی معلم در انتخاب رسانه ی مناسب برای فرایند یاددهی- یادگیری . معلم باید قادر به انتخاب درست ابزارهای رسانه باشد . انتخاب درست نه تنها انتخاب نگاه آموزشی، بلکه انتخاب چشم انداز انسانی و اجتماعی را نیز شامل می شود.
- صلاحیت یادگیری مادام العمر: شامل توسعه ی رسانه ی قابل دسترسی برای پشتیبانی فرایند یادگیری است. صلاحیت و شایستگی معلم همان صلاحیت یادگیری مادام العمر است. در این صورت، معلم مهارت به کارگیری فاوا را داراست.
- صلاحیت معلم در فرایند تدریس و یادگیری: که سبب موفقیت فراگیرندگان می شود. ارزشیابی کار فراگیرندگان به وسیله ی معلم بسیار سودمند است. اهداف تدریس نه تنها مربوط به درس حاضر یا هفته ی آینده ، بلکه باید بر این اساس باشند که فراگیرنده کار را به خوبی انجام دهد. اگر چه موضوع درس گاهی درباره ی مفهوم یا مهارت خاصی، گاه مربوط به ارتباط میان مفاهیم و گاه مربوط به نگرش است، اما آنچه اهمیت دارد آماده سازی فراگیرنده برای آموزش آینده، شغل یا ایفای نقش مؤثر به عنوان عضوی از جامعه است.
- صلاحیت طراحی ترتیب فرایند یاددهی– یادگیری: به معنای صلاحیت توانایی طراحی، توسعه ی مواد، و راه های کار با رسانه ی تازه است. این مهارت رجوع به دانش معلم با توجه به کاربرد مناسب نرم افزار و سخت افزار قابل دسترسی، نحوه ی کاربرد آنان، ترتیب و توالی آنها را شامل می شود. البته ، انتخاب درست نرم افزار و سخت افزار ، استفاده از آنها در تمرینات درس، و حرفه ای بودن معلم نیز دارای اهمیت است.
- صلاحیت فنی رسانه : به معنای مهارت استفاده از رسانه است . مطالعات والکنبرگ[۴۹] ( ۲۰۰۶ ) نشان داد، گرایش دختران به رسانه از پسران کمتر است . زیرا آنان رسانه را نوعی وسیله ی بازی پسرانه تلقی می کنند. در صورتی که استفاده از رسانه توسط فراگیرنده به مهارت معلم مربوط می باشد. معلم می تواند به فراگیرندگان در استفاده از رسانه کمک کند.
تعریف یونسکو[۵۰] ( ۲۰۰۸ ) از استاندارد صلاحیت فاوا معلم، با توجه به سیاست ملی، برنامه ریزی درسی، ارزشیابی، تعلیم و تربیت، سازمان، مدیریت، توسعه حرفه ای معلم، و مهارت های مربوط به فاوا ، عبارت اند از:
- معلمان باید مهارت پایه ی عملکرد نرم افزار و سخت افزار، همچنین نرم افزارهای کاربردی تولیدی، وب، نرم افزارهای ارتباطی، نرم افزارهای نمایشی و کاربردهای مدیریتی را بدانند.
- معلمان باید از ابزارهای ویژه ی موضوعی و کاربردی آگاه باشند و بتوانند از این ابزارها در یادگیری مبتنی بر حل مسئله ، و مطالعات مبتنی بر پروژه استفاده کنند. معلمان باید توانایی کار و استفاده از منابع شبکه برای کمک به فراگیرندگان در کار مشارکتی، دسترسی به اطلاعات، ارتباط و تجزیه و تحلیل و انتخاب مسئله ی مورد مطالعه را داشته باشند. همچنین، معلمان باید قادر به استفاده از فاوا برای خلق کردن، نظارت انفرادی، و گروهی فراگیرندگان در برنامه های مبتنی بر کار پروژه ای باشند.
- معلمان باید قادر به طراحی فاوا مبتنی بر دانش ارتباطات، و استفاده از فاوا در پشتیبانی توسعه ی مهارت دانش فراگیرندگان ، استمرار و تفکر یادگیری باشند. ( عابدی کرجی بان و علی اکبری ، ۱۳۸۹ : ۲۰-۲۳ )
۲-۲-۱۳ ) مدارس هوشمند
در سال ۱۹۸۴ ، دیوید پرکینز و همکارانش در دانشگاه هارواد ، طرح مدارس هوشمند را به عنوان تجربه ای نو در برنامه های آموزش و پرورش ، با بهره گرفتن از فاوا ارائه کردند . این طرح به تدریج در چند مدرسه اجرا شد و بعدها تا حدودی توسعه یافت ، به طوری که امروزه برخی از کشورهای توسعه یافته در امر فناوری اطلاعات همچنون مالزی ، از این مدارس برای تربیت نیروی انسانی در برنامه های توسعه ی خود استفاده کردند .
از ویژگی های و خصوصیات مدارس هوشمند می توان به موارد زیر اشاره کرد :
- در مدارس هوشمند معلمان می توانند با بهره گرفتن از بانک های اطلاعاتی و برنامه های نرم افزاری و غیره دروس جدیدی را با توجه به نیازها و علایق دانش آموزان طراحی کنند یا اینکه دروس موجود را تغییر داده ، یا اصلاح نمایند . بنابراین محتوای آموزشی دروس در این مدارس تا حدودی متفاوت با مدارس دیگر خواهد بود .
- دانش آموزان این مدارس خود ، سرعت یادگیری خود را تعیین می کنند و به علاوه در این مدارس ، ساعات یادگیری محدود به ساعات مدرسه نیست و دانش آموزان در هر لحظه که اراده کنند کلاس های دلخواهشان را از طریق برنامه های رایانه ای در اختیار خواهند داشت .
- نقش معلمان در این مدارس تا حدود زیادی از آموزش و ارزشیابی دانش آموزان به پیگیری آموزش شخصی آنان تغییر می یابد و در نتیجه فرصت و فراغت بیش تری برای پرداختن به برنامه های رشد و بالندگی حرفه ای خود ( مطالعه ، برقراری ارتباطات و تعاملات سازنده و موثر با همکاران ، ارتقای سطح علمی و بهبود مهارت های تدریس و .. ) خواهند یافت .
- در این نوع مدارس دانش آموزان اغلب به جای کیف های مملو از کتاب های حجیم ، با کامپیوترهای کیفی در سر کلاس درس حاضر می شوند . به عبارت دیگر در این نوع مدارس علاوه بر موارد آموزشی رایج و کتاب های درسی ، انواع نرم افزارها و درس افزارهای چند رسانه ای نظیر سی دی و … مورد استفاده قرار می گیرد .
- ارزشیابی از دانش آموزان در مدارس هوشمند به جای این که در مقاطع و نوبت های فاصله دار ( در پایان هر فصل یا هر ترم و … ) صورت پذیرد ، همه روزه و به طور مداوم انجام می گیرد ، تعدادی از این آزمون ها بصورت آنلاین ( برخط ) می باشند .
- در این مدارس دانش آموزان هنگام ورود و خروج از مدرسه با کارت دیجیتال که در اختیار دارند ، والدین خود را از ساعت آمد و رفت خود مطلع می سازند . والدین دانش آموزان نیز می توانند با یک آموزش ساده به سیستم ارزشیابی مدرسه متصل شده ، به این وسیله از وضعیت تحصیلی فرزند خود آگاهی یابند . به طور معمول در این مدرسه روزانه در پایان ساعات کلاسی یک ایمیل ( نامه الکترنیکی ) از طرف مدرسه برای آگاهی والدین از وضع تحصیلی فرزندانشان در آن روز ، به آن ها ارسال می گردد .
- از آن جا که پاره ای از فعالیت های مرسوم در مدارس دیگر ، در این مدارس به کمک فناوری اطلاعات کاهش می یابد ، کمیت و کیفیت تعاملات بین دانش آموزان ، معلمان و والدین ارتقا می یابد و در نتیجه هم افزایی یا سینرژی حاصل از تعاملات این سه گروه ، امکان ایجاد شرایط یادگیری بهتر برای دانش آموزان فراهم می گردد .
علاوه بر موارد فوق نکته ای که درباره ی مدارس هوشمند حتما بایستی مورد توجه قرار گیرد این است که در این مدارس فناوری جای افراد و اشخاص را نمی گیرد ، بلکه از آن به عنوان ابزاری در جهت رسیدن به هدف استفاده می گردد ( مویدنیا ، ۱۳۸۴ : ۲-۴ ) .
۲-۲-۱۴ ) علل تاسیس مدارس هوشمند
مهمترین علل تاسیس مدارس هوشمند عبارت اند از :
- امروزه به علت رشد فناوری های رایانه ای ، سرعت نقل و انتقالات اطلاعاتی و مسئله انفجار دانش ، اطلاعات و دانش به سهولت و سرعت می تواند در اختیار همگان قرار گیرد و دیگر مانند گذشته مدرسه تنها چهارچوبی نیست که معلم بخواهد دانش ، مهارت و ارزش ها را در آن به دانش آموزان منتقل کند ، بلکه چهارچوب های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و وسائل ارتباط جمعی در شکل پذیری پنداره های دانش آموزان نقشی تعیین کننده دارند . یکی از تبعات این امر بالا رفتن سطح دانش متعارف دانش آموزان است که هماهنگی با دوره های آموزشی را بر هم می زند . در چنین شرایطی استفاده از فناوری های اطلاعاتی و انفورماتیکی در مدارس هوشمند ، امکان به روز کردن اطلاعات علمی معلمان و ارتقای مهارت های تدریس ایشان را فراهم می آئرد ، به طوری که آنها می توانند با بهره گرفتن از امکانات موجود در این مدارس برآورد صحیح تر و دقیق تری از دانشی و مطالب درسی را با دانش متعارف دانش آموزانشان هماهنگ سازند .
- از سوی دیگر ، اکثر برنامه های آموزشی در مدارس سنتی ، به صورت معلم محور بوده ، با استعدادها ، توانایی ها ، نیازها و شیوه های یادگیری دانش آموزان که هر یک آهنگ مخصوص خود را دارد ، متناسب نیستند . مدارس هوشمند به سبب برنامه های درسی انعطاف پذیر ، امکان تدریس با شیوه های نو ، داشتن طیف وسیعی از برنامه ها و روش ها آموزشی و محوریت بخشیدن به نقش دانش آموز ، با در نظر گرفتن تفاوت های فردی و توجه بیش تر به نیاز ها ، علایق و استعدادهای دانش آموزان ، می توانند در جهت از بین بردن یا کاهش دادن شکاف آموزشی موثر و مفید باشند .
جامعه اطلاعاتی آینده نیازمند افرادی است که بتوانند فناوری اطلاعات را خلاقانه در جهت رشد و توسعه به بکار برند . در این عصر بی بهره ماندن از دانش ، بینش و مهارت های به روز ، بیکاری ، نابرابری های اجتماعی در نتیجه پیدایی نارضایتی و تنش می انجامد و بنابراین در این دوره بیش از هر زمان دیگری جوامع انسانی نیازمند توسعه انسانی می باشند . ( مشایج ، ۱۳۷۹ : ۱۶۲ ) .
۲-۲-۱۵ ) اهداف مدارس هوشمند
اهداف ، مقاصد مورد انتظار در دوره های زمانی بلند مدت می باشند . اهداف مدارس هوشمند به نحوی تبیین شده اند که در راستای اهداف سازمان بوده و مسیر را برای نیل به این اهداف هموار سازند . همچنین اهداف مدارس هوشمند در راستای چشم انداز مدارس هوشمند تدوین گردیده است تا نیل به این اهداف ، رسیدن به چشم انداز را ممکن تر سازد ( نقشه راه مدارس هوشمند ، ۱۳۸۸ : ۷ ) .
- استمرار فرایند یادگیری دانش آموزان در خارج از مدرسه .
- ایجاد محیطی پویا و جذاب برای شکوفایی کامل استعدادها و بروز خلاقیت های فردی و جمعی دانش آموزان .
- افزایش حضور، پشتیبانی و مشارکت والدین و گروه های ذینفع در فرایند یادگیری دانش آموزان .
- همراه نمودن کادر آموزشی مدارس با روندهای نوین آموزشی مبتنی بر نیازمندی های جامعه دانش بنیان .
- ایجاد محیطی مناسب جهت ارزیابی های مستمر و متناسب با استعداد و پیشرفت دانش آموزان .
- فراهم نمودن فضای مشارکت و تعامل دانش آموزان و معلمین در فرآیندهای یاددهی- یادگیری .
- ترویج یادگیری تجربی، پژوهش محوری و دانش آموز محوری در فرآیندهای آموزشی .
- توسعه ی مهارت های ادراکی، کلامی، اجتماعی، حرفه ای تخصصی دانش آموزان .
۲-۲-۱۶ ) انتخاب محتوا در مدرسه هوشمند
مدرسه هوشمند دانش آموز محور است و در آن معلم نقش هدایت گر را دارد. دانش آموز بر منابع موجود در مدرسه یا شبکه های اطلاع رسانی بیرونی نیز دسترسی دارد . و در استفاده از منابع برای درس های خود آزاد است . در واقع دانش آموز در این جا از دو نوع محتوا استفاده می کند.
- محتوای الکترونیکی
- محتوایی که معلم خود تولید می کند.
آزادی که به هر دانش آموز داده می شود تا خودش برای دروس محتوای مناسب انتخاب کند در افزایش حس اعتماد به نفس دانش آموزان نقش موثری ایفا می کند.
یکی از منابعی که هر دانش آموز می تواند در آن به جتسجو بپردازد انوع بازی های موجود در سایت های اینترنتی است که هم آموزش است و هم تفریح.
علاوه بر این، کوچک تر بودن ابعاد نانو ذرات از طول موج بحرانی نور، آنها را نامرئی و شفاف می نماید. این خاصیت باعث شده است تا نانو ذرات برای مصارفی چون بسته بندی، مواد آرایشی و روکش ها مناسب باشند.
برخی از خواص نانو ذرات با درک افزایش اثر اتم های سطحی یا اثرات کوانتومی به راحتی قابل پیش بینی نیستند. مثلاً اخیراً نشان داده شده است که « نانو کره های » به خوبی شکل یافتۀ سیلیکون به قطر ۴۰ تا ۱۰۰ نانومتر، نه تنها سخت تر از سیلیکون می باشند بلکه از نظر سختی بین سافیر و الماس قرار می گیرند.
مواد در مقیاس نانو رفتار کاملاً متفاوت، نامنظم و کنترل نشده ای از خود بروز می دهند. با کوچکتر شدن ذرات خواص نیز تغییر خواهند کرد. مثلاً فلزات، سختر و سرامیک نرمتر می شوند و یا آلیاژی ها تا حدی سختر و سپس دوباره نرم می شوند. خواص نوری و الکترو مغناطیسی نیز تحت تاثیر اندازه بوده و با کاهش اندازه ذرات تغییر می کنند. از این خاصیت در تهیه حفاظتهای خورشیدی و پلیمرهای بسته بندی استفاده شده است، با این ترتیب که حفاظهای خورشیدی تنها نسبت به نور مرئی شفاف بوده و طول موجهای کوتاهتر مثل اشعه ماوراء بنفش را جذب می کنند.
بدین ترتیب اگر بتوانیم اتمها و مولکولهای منفرد را دستکاری کنیم و در آرایش و پیکربندی ۲ معینی در کنار یکدیگر قرار بدهیم بایستی بتوانیم هر چیزی را که می خواهیم پدید آوریم.
تهیه پودر در ابعاد نانو یکی از مهمترین مراحل در فناوری نانو مواد است و می توان گفت اصلی ترین مرحله در نانو مواد وجود روشهایی برای تهیه پودرهای نانومتری است . زیرا مواد پیشرفته ، دارای فناوری هایی با دامنه وسیع کابرد و در حال رشد هستند. داشتن اطلاعاتی درباره نانو سرامیکها و نانوفلزات و یا به طور کلی نانو پودرها ، کمک شایانی در ارزیابی روش های مختلف در تولید پودرهای نانومتری خواهد کرد. سرامیکهای پیشرفته، غیر آلی و غیر فلزی بوده، ترکیبات پودری ریز دارند ، همچنین خالص بوده، ترکیبات شیمیایی آنها اغلب پیچیده است و ساختاری بلوری دارند.
زمان ظهور نانو سرامیکها را می توان دهه ۹۰ میلادی دانست . در این زمان بوده که با توجه به خواص بسیار مطلوب پودرهای نانوسرامیکی، توجه محققان به آنها معطوف شد، اما روش های تهیه آنها چندان آسان و مقرون به صرفه نبود. با پیدایش نانو فناوری، نانو سرامیکها نیز هرچه بیشتر دارای اهمیت شدند . در حقیقت فناوری نانو با دیدگاهی که ارائه می کند، تحلیل بهتر پدیده ها و دست یافتن به روش های بهتر برای تولید مواد را امکان پذیر می سازد. شکل گرفتن علم ومهندسی نانو ، منجر به درک بی سابقه اجزای اولیه پایه تمام اجسام فیزیکی و کنترل آنها شده است و این پدیده به زودی روشی را که اغلب اجسام توسط آنها طراحی و ساخته می شده اند، دگرگون می سازد.
همان طور که قبلاً گفتیم فناوری نانو توانایی کار در سطح مولکولی برای ایجاد ساختارهای بزرگ است که دارای ماهیت سازماندهی مولکولی جدید و خواص فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی جدید و بهتری هستند.
بدین ترتیب ، بهره برداری از این خواص با کنترل ساختارها و دستگاه ها در سطوح اتمی و مولکولی و دستیابی به روشی کارآمد در ساخت و استفاده از این دستگاه ها امکان پذیر می شو د . هدف دیگر ، حفظ پایداری نانو ساختارها در مقیاس میکرونی و ماکروسکوپی است. اهم مراحل ساخت قطعات سرامیکی با ساختارهای خاص ، ابعاد دقیق و کارایی زیاد عبارتند از : تهیه پودر ، الک کردن آن بر مبنای اندازه، کنترل ژئولوژی، فرایند شکل دهی، تف جوشی، ماشین کاری نهایی و کنترل کیفیت.
پودر سرامیکی، ماده ای لازم بر ای ساخت بیشتر سرامیکهای ساختاری، سرامیکهای الکترونی ، پوششهای سرامیکی و فرآیندهای شیمیایی مربوط به سرامیکها است . برای اکثر ترکیبات پیشرفته سرامیکی، پودر اولیه، عاملی تعیین کننده است
. خواص پیشرفته ترکیبی سرامیکی به صورت ویژه ای تحت تأثیر خواص پودر اولیه است . از مهمترین خواص لازم، خلوص شیمیایی پودر، توزیع اندازه ذرات و روشی است که پودرها در قطعه ای خام قبل از تف جوش فشرده می شوند.
پودرهای با توزیع اندازه ذرات باریک می توانند در طول یک ردیف فشرده شوند. در ابعاد ریز میکرونی ، تف جوشی می تواند در دماهای پایین تری روی بدهد . بنابراین در تولید سرامیکهای پیشرفته ، احتیاج بسیاری به توسعه روش های تولید است که توانایی تولید پودرهای ریز میکرونی با خلوص شیمیایی و با توزیع مورد نظر از اندازه ذرات را داشته باشند.
پودرهای نانو سرامیکی بخش مهمی از فروش تمام مواد نانومتری را تشکیل می دهند و می توان گفت چیزی حدود۹۰% کل مواد نانومتری را تشکیل می دهند
۱-۴-نانوتکنولوژی
نانو تکنولوژی محدوده ای از تکنولوژی است که در این محدوده انسان می تواند انواع ترکیبات آلیاژها وسایل و ابزار ها و بطور کلی سیستم ها و سازه های گوناگون را در مقیاس اتمی مولکولی در ابعاد نانو متری (یک میلیاردم متر )طراحی کرده و به مرحله ساخت برساند.
نانو تکنولوژی را می توان بر اساس اجزاء تشکیل دهنده یعنی (نانو)و (تکنولوژی) تعریف کرد.
کلمه نانو دارای ریشه یونانی بوده و به معنی کوتاه وکوتوله است و تکنولوژی در کلبه معنی ساخت ابزار های کاربردی با بهره گرفتن از قوانین علمی می باشد .
نانو تکنولوژی با ساختار های مختلفی سرو کار دارد که این ساختار ها دارای ابعاد چند میلیاردم متر میباشند .
به طور کلی محدوده ابعاد مورد بحث در نانو تکنولوژی عبارت است از ابعادی بین ۱تا۱۰۰ نانو متر اما این محدوده بخش زیادی از محدوده ی ابعاد علوم مختلف است که از کریستالو گرافی با اشعه Xگرفته تا فیزیک اتمی و مباحث شیمی و…….
را شامل میشود . لذا برای مشخص کردن محدوده ی کاری فرض میکنیم که نانو تکنولوژی تنها شامل ساخت و تولید در محدوده ی تعریف شده با بهره گرفتن از وسایل مخصوص میباشد.
بطور خلاصه نانو تکنولوژی شامل دستکاری مواد در حوزه ی اتم ها بوده که شامل قرار دادن اتمها در جای خاص خود می باشد و اجازه میدهد تا مواد سبکتر محکم تر ارزان تر تمیز تر وبا دفت ابعادی بالاتر ساخته شود.
بطور کلی در نانو تکنولوژی چهار موضوع اساسی مورد بحث قرار میگیرد که عبارتند از:
کوچک سازیسیستم ها
بدست آوردن مواد جدید در ابعاد نانو متری
افزایش کارایی و اتوماسیون سیستمها و تجهیزات
افزایش قابلیت ذخیره سازی اطلاعات
۱-۵-نانو مواد
هر مادهای که لااقل یکی از ابعاد آن زیر ۱۰۰ نانومتر باشد، در محدوده نانومواد جای میگیرد. البته این بحث بیشتر شامل نانوذرات، نقاط کوانتومی، نانوسیمها، نانوالیاف، نانوکپسولها، نانوبلورها، مواد نانومتخلخل و مواد نانودانه و غیره است که روز به روز در حال گسترده شدن میباشند. نانومواد دارای چشم انداز ویژهای میباشد که می تواند در زمینه های وسیعی از کاربردهای صنعتی مورد استفاده قرار گیرد. از مهمترین خواص مواد نانوسایز ابعاد آنها میباشد. مواد نانوسایز با خوشهای از مولکولها در حد یک نانومتر یا کمتر و یا با چند عدد کریستال که دارای ابعاد کمتر از ۱۰۰ نانومتر هستند، میباشد. اگر اندازه دانه با اندازه ذره
یکی باشد به ذره نانو، تک کریستال گویند.
ذرات نانو بسته به ابعادشان به چهار دسته تقسیم میشوند] ۳[:
الف) ذرات صفر بعدی (مانند ذرات کروی که قطر آنها زیر ۱۰۰ نانومتر باشد)
ب) ذرات یک بعدی (مانند نانووایرها)
ج) ذرات دو بعدی (مانند فیلم نازک و کفپوشها)
د) ذرات سه بعدی (مانند مواد با ساختار نانو که خود ماده نانو نیست بلکه ساختارهایش نانویی است)
نانوپودرها که بخش عمدهای از فعالیتهای نانوتکنولوژی را به خود اختصاص دادهاند، از نوع نانومواد صفر بعدی میباشند.
۱-۵-۱- محاسن نانو تکنولوژی
نانو تکنولوژی میتواند به وسیله راه های زیر به کاهش آلودگی در محیط زیست کمک کند:
۱-کاهش مصرف مواد اولیه
۲-کاهش ضایعات
۳-کاهش مواد منتشر شده
۴-کاهش تولید مواد سمی
۵-استفاده از کاتالیزور های غیر سمی با کمترین میزان تولید مواد آلوده کننده
۶-ساخت سریع مولکول های مفید و مورد نیاز
۷- ساخت سریع مولکولهای مفید مورد نیاز
جدول(۱-۲). برخی کاربرد های فعلی و آینده مواد نانو[۲۰]
C – سوراخ کردن و نفوذ به کوتیکول توسط لوله تندش
D – کلونیزه شدن در هموسل و برانگیختن واکنش های دفاعی میزبان
الف- تماس بین اسپور های قارچی و بندپایان:
این امر یک ضرورت و پیش نیاز برای ایجاد عفونت قارچی است. در اغلب موارد قارچ های انتوموپاتوژن اسپور هایی تولید میکنند که از طریق هوا منتقل میگردد (Air born spore). چنین تماسی به شکل اتفاقی صورت میگیرد و شانس موفقیت به مقدار زیادی بستگی به شرایط آب و هوایی و تعداد قارچ تلقیح شده و تراکم میزبان دارد.
در واقع در جست و جو به دنبال میزبان توسط اسپور های متحرک، فرایند های کیموتاکتیک نقش دارند. قارچها از نظر شیمیایی به وسیله متابولیتهای آزاد شده توسط میزبان جذب میشوند] ۶۳.[
اپیکوتیکول و یا خارجیترین لایه تگومنت مکان مناسب برای شروع واکنش بین قارچ و میزبان است ]۲۰,۲۱.[
ب- رشد و نمو اسپور روی بدن میزبان (Germination):
از زمانی که اسپور به کوتیکول میزبان میچسبد باید رشد و نمو کند و ایجاد لوله تندش نماید. قارچ با این لوله به داخل کوتیکول نفوذ مینماید. میسلیوم ها نیز نقش سوراخ کردن و نفوذ را بازی میکنند ضمن این که ساختار های رشد و نمو در اتصال محکم و موثر اسپور قارچ به کوتیکول حشرات نقش موثری دارند. اسپورهای نمو یافته از گونه های متعدد قارچ های انتوموپاتوژن از قبیل متاریزیوم آنیزوپلیه و بواریا باسیانا تولید یک سلول اپرسوریال (Appressorial cell) در حد فاصل یا فضای بین لوله تندش و اپیکوتیکول مینمایند. گزارش شده که اپرسوریوم (Appressorium) با یک ترکیب موکوس مانند بیشکل پوشیده شده که مسئول اتصال این ساختار به سطوح کوتیکول میباشد. هر چند مرحله رشد و نمو به عنوان یک مرحله حیاتی در به وجود آمدن یک عفونت قارچی در بندپایان و تعیین پاتوژنیستی جدایه های قارچی تشخیص داده شده است، اما فاکتور های کلیدی کنترل رشد و نمو اسپورهای قارچ های انتوموپاتوژن به طور کامل شناسایی نشده است.
ج- سوراخ کردن تگومنت میزبان ( نفوذ در تگومنت میزبان) :
رشد و نمو موفق روی کوتیکول میزبان همیشه مترادف با عفونت در حشره نیست. میلنر(Milner) در سال ۱۹۸۲ گزارش کرد، کنیدیوم های ارینیا نئوفیدیس (Erynia neoaphidis) قادرند روی بیوتیپ های حساس و مقاوم شته ها تکثیر شوند اما نفوذ و سوراخ کردن کوتیکول در شته های مقاوم مهار میگردد.
رسیدن اجزاء قارچی به داخل بدن حشره که ضرورت برای ایجاد عفونت است متکی به توانایی لوله تندش در نفوذ به اپیکوتیکول خارجی و پروکوتیکول داخلی است.
کوتیکول به دلیل استحکام خود در حقیقت مانع اصلی در ایجاد عفونت قارچی است و مدتهای مدیدی است که مشخص گردیده است که حشرات زخمی و آسیب دیده، به پاتوژن های قارچی ضعیف و حتی ساپروفیتها از قبیل موکور و فوزاریوم مستعد میشوند] ۶۵.[
نفوذ به تگومنت سخت و با صلابت به واسطه فعالیتهای مکانیکی و آنزیماتیک لوله توسعه یافته اتفاق میافتد. برگشت غشاهای کوتیکول متعاقب نفوذ قارچ ها به طور مشخص نشان دهنده فشارهای مکانیکی و دخالت عوامل مکانیکی در نفوذ قارچ ها به داخل تگومنت است و به هر حال تغییرات کوتیکول در طول سوراخ کردن و نفوذ قارچ ها مشاهده شده است] ۳۹.[
مطالعه روی متاریزیوم آنیزوپلیه توسط استی لیگار (St .Legar) و همکاران در سال ۱۹۸۶ نشان داد که تمام جدایه های حاد این گونه بیشترین میزان پروتئاز ها را تولید میکنند. از بین پروتئاز ها کیموالاستاز و یک آنزیم شبیه تریپسین بیشترین فعالیت را نشان میدهند. نقش این پروتئاز ها در نفوذ و سوراخ کردن کوتیکول با بهره گرفتن از مهارکننده های پروتئاز در سطح کوتیکول که باعث تاخیر مشخص و قابل قبولی در مرگ و میر حشرات در مقایسه با گروه کنترل گردید مورد تائید قرار گرفته است] ۶۱.[
د- رشد و نمو قارچ داخل بدن میزبان:
اگرچه بندپایان دارای یک سیستم ایمنی ساده و اولیه به خصوص فاقد ایمونوگلوبولین هستند ولی قادرند که بین خودی و غیرخودی تمایز قائل شوند و نسبت به ورود پاتوژن های قارچی به داخل بدن به طور فعال واکنش نشان دهند] ۱۲.[
مکانیسم های دفاعی در بندپایان از انواع سلولی و یا همورال گزارش شده است. فاگوستیوز به ندرت شرح داده شده است و احتمالا به دلیل اندازه بزرگ اسپور های قارچی (در مقایسه با باکتریها) بلع اسپور ها توسط هموسیت ها خیلی مشکل است. به هر حال به نظر میرسد که توکسین هایی از قبیل دستروکسین ها (Destruxins) مشابه فاگوسیتوزیس عمل کنند. پاسخ سلولی اصلی و مهم حشرات واکنش دفاع چند سلولی هموسیت ها علیه مواد قارچی است که به دنبال تشخیص قارچ توسط هموسیت ها شروع میشود] ۶۴.[
بنابراین از میان ۳ فاز تشخیص داده شده در به وجود آمدن و استقرار یک عفونت قارچی در یک بندپا دو فاز اولیه شامل اتصال و تکثیر اسپور های قارچی روی تگومنت و سوراخ کردن کوتیکول توسط لوله تندش بسیار حیاتی و ضروری است.
واکنش دفاع چند سلولی هموسیت ها و یا واکنش همورال در صورت حضور، به نظر میرسد که فقط در برابر پاتوژن های ضعیف یا دوزهای خیلی پایین پاتوژن های مهاجم موثر باشد. برای مثال این امر در ساپروفیت های با رشد سریع که میتوانند به راحتی یک حشره را پس از نفوذ مستقیم به داخل هموسل یا پس از ایجاد یک زخم در کوتیکول عفونی کنند، نشان داده شده است] ۶۵.[
مطابق مطالعات گیندن و همکاران مکانیسم اثر قارچ های انتوموپاتوژن در برابر کنه های ماده خونخورده ریپی سفالوس آنولاتوس متفاوت است به طوری که حادترین سویه های متارزیوم آنیزپلیه ۳-۲ روز بعد از تلقیح، شروع به کشتن ماده های خونخورده میکنند. علایمی نیز روزهای بعد از مرگ مشاهده شد که بر طبق گونه های قارچی متفاوت بود. پس از توسعه و گسترش قارچ در داخل بدن کنه سویه های متاریزیوم فلاوویریده و متاریزیوم آنیزوپلیه از طریق کوتیکول و از سطح پشتی و شکمی کنه های مرده بیرون میآیند و تشکیل کنیدیوفور را میدهند ]۲۵,۲۶.[
فصل سوم
مواد و روش کار
۳-۱- کنهها
۳-۱-۱- تهیه کلنی کنهها:
۳-۱-۲- حمل و نقل کنه ها:
برای انتقال کنه ها از جعبه های کوچک ترجیحا مقوایی که دارای سوراخ های کوچکی به منظور تهویه هوا می باشند استفاده گردید. اگر مسافت حمل و نقل طولانی باشد برای تامین رطوبت کنه ها لازم است آنها را بین دو لایه حوله کاغذی که اندکی رطوبت دارد نگهداری نمود تا از صدمات احتمالی ناشی از رطوبت جلوگیری شود. اکثر مشکلات زمانی بروز میکند که کنه ها در شرایط بسیار خشک و یا خیس که ناشی از زمان طولانی حمل و یا درجه حرارت نامناسب میباشد نگهداری شوند. کنه ها را نباید در بسته های سر بسته بدون امکان جابجایی هوا، جعبههای پلاستیکی و یا لوله های شیشهای گذاشت هم چنین کنه ها را نباید روی پشم و یا پنبه قرار داد و بسته های حاوی آن نباید در معرض حرارت زیاد و یا نور خورشید قرار گیرند] ۱۷.[
۳-۱-۳- کار با کنه ها در آزمایشگاه:
آن دسته از کنه ها که دارای تحرک و رنگ طبیعی بودند برای انجام آزمایش انتخاب گردیدند. این کنه ها در الکل ۷۰ درجه غوطه ور شدند تا استریل شوند و از آلودگی بعدی جلوگیری شود. برای نگهداری کنه ها از یک دستگاه ژرمیناتور مناسب که دارای رطوبت ۸۵-۷۵ % و درجه حرارت ۲۸-۲۷ درجه سانتی گراد است استفاده گردید.
۳-۲- قارچ ها
۳-۲-۱- محیط کشت PDA:
در بررسی حاضر از تعدادی پلیت ۱۰۰ میلیمتری حاوی محیط کشت سیب زمینی دکستروز آگار (Potato Dextrose Agar) استفاده گردید. برای تهیه این محیط ابتدا یک لیتر آب مقطر در یک ارلن ریخته و تا نزدیک نقطه جوش حرارت داده شد. بعد از انداختن یک عدد مگنت داخل آن، مقدار ۵/۳۹ گرم از پودر PDA به آن اضافه گردید. مخلوط حاصل روی هات پلیت (Hot plate) قرار گرفت، تا هم زمان با حرارت ملایم، چرخش مگنت پودر را کاملا در آب حل نماید و محیطی یکنواخت حاصل شود. برای جلوگیری از آلودگی باکتریایی، پس از اضافه کردن پودرPDA ، ۰۵/۰گرم پودر کلرامفنیکل وزن و در cc10 الکل اتیلیک حل و به محیط اضافه گردید. پس از اینکه پودرPDA و کلرامفنیکل با حرکات سریع مگنت در آب مقطر حل و محیطی شفاف حاصل شد، درب ارلن با فویل آلومینیومی بسته و با رعایت شرایط لازم، داخل اتوکلاو قرار گرفت. پس از اتمام اتوکلاو، محلول برای مدتی در شرایط محیط قرار گرفت تا سرد شود. سپس سطح میز با پنبه الکل استریل شد و در کنار شعله اقدام به پخش محلول آماده در پلیتهای استریل گردید. بعد از منعقد شدن محیط، پلیتها جمعآوری و در بسته های پلاستیکی در یخچال ۴ درجه سانتیگراد قرار گرفتند تا در مواقع لزوم بر روی آنها قارچ های مورد مطالعه شوند.
۳-۲-۲- قارچ های مورد نیاز
۳-۲-۲-۱- تهیه قارچ ها:
چهار جدایه بومی از قارچ متاریزیوم آنیزوپلیه، از موسسه تحقیقات آفات و بیماریهای گیاهی وزارت جهاد کشاورزی تهیه گردید. مشخصات قارچهای مورد استفاده در جدول ۳-۱ آمده است.
جدول ۳-۱: جدایه های قارچی مورد استفاده در این مطالعه
غلظت مورد استفاده | محل | میزبان | جدایه | قارچ |
۱۰۷×۴/۲ ۱۰۹×۴/۲ ۱۰۱۱×۴/۲ |
با توجه به شکل ۵-۶ و ضرایب مربوط به خط ترسیم شده داریم:
d-1
شکل( ۵‑۷) منحنی تعیین ثابتهای سینتیکی زیستی Y و Kd بر حسب COD
با توجه به شکل ۵-۷ و ضرایب مربوط به خط ترسیم شده داریم:
d-1
d-1
نتایج آزمایشات NH4
نتایج حاصل از تأثیر تغییرات زمان ماند هیدرولیکی بر غلظت NH4 خروجی در شکل ۵-۸ ارائه شده است. منحنیهای ارائه شده در شکل شامل غلظت NH4 ورودی، غلظت NH4 خروجی و درصد حذف در زمان ماند ۳ تا ۷ ساعت میباشد.
درصد حذف
شکل( ۵‑۸) تغییرات غلظت NH4 ورودی و خروجی و درصد حذف نسبت به زمان ماند هیدرولیکی
با توجه به شکل ۵-۸ مشاهده میشود که در زمان ماند ۷ ساعت بهترین نتیجه بدست آمده که در آن غلظت NH4 ورودی برابر mg/L 24 بوده و به mg/L 4/0 در پساب خروجی کاهش یافته است. کارایی حذف NH4 در زمان ماند ۷ ساعت معادل ۳۳/۹۸ درصد میباشد. همچنین مشاهده میگردد که کمترین درصد حذف NH4 مربوط به کمترین زمان ماند هیدرولیکی ۳ ساعت در حدود ۸۸ درصد میباشد که کارایی بالای سیستم SMBR را در حذف NH4 نشان میدهد. این امر به علت کارکرد مناسب و پایدار توده بیولوژیکی در فرایند SMBR میباشد.
با توجه به نتایج بدست آمده مشخص میگردد که با افزایش زمان ماند هیدرولیکی راندمان حذف NH4 نیز افزایش مییابد. افزایش زمان ماند سلولی موجب افزایش باکتریهای ازته و ارگانوتروف ها میشود و حذف سریع CBOD محلول را به دنبال خواهد داشت. حذف سریع CBOD محلول موجب افزایش زمان ماند هوادهی برای فرایند نیترات سازی میشود. افزایش جمعیت باکتریهای ازته در فرایند لجن فعال در زمان ماند نسبتاً بالا اتفاق میافتد. غلظت MLVSS حوض هوادهی از زمان ۳ تا ۷ ساعت در حال افزایش بوده و در زمان ماند ۷ ساعت به مقدار ماکزیمم خود میرسد. این افزایش سبب شده که مقدار بیشتری از باکتریهای ازته در حوض هوادهی نگه داری شده و در نتیجه فرایند نیترات سازی به نحو مطلوب پیش رود. هر چند با افزایش زمان ماند بیش از ۵ ساعت به علت مرگ و میر و خودخوری توده زیستی میشود ولی شدت این تغییرات در مقدار حذف آمونیاک چندان محسوس نمیباشد. اگرچه در زمان ماند ۷ ساعت بیشترین درصد حذف NH4 بدست آمده است اما با توجه به اختلاف ناچیز راندمان آن با زمان ۵ ساعت و به لحاظ ملاحظات اقتصادی و نیز کاهش راندمان حذف BOD و COD بعد از ۵ ساعت، زمان ماند ۵ ساعت به عنوان زمان ماند بهینه انتخاب میگردد.
در شکل ۵-۹ نمودار مربوط به تغییرات نیترات ورودی و خروجی نسبت به تغییرات زمان ماند هیدرولیکی از ۳ تا ۷ ساعت ارائه گردیده است.
شکل( ۵‑۹) تغییرات غلظت NO3 ورودی و خروجی نسبت به زمان ماند هیدرولیکی
با توجه به نمودار های مربوط به نیترات ورودی و خروجی مشخص میگردد که فرایند نیترات زدایی در زمان ماند ۵ ساعت بهینه بوده و با افزایش زمان ماند هیدرولیکی مقدار نیترات زدایی کم میشود. به دلیل این که فعالیت انوکسیک وابسته به مقدار BOD و COD موجود در حوض انوکسیک است با افزایش زمان ماند هیدرولیکی علاوه بر حذف مقداری از BOD و COD موجود در حوض بی هوازی درصد حذف BOD و COD در حوض هوازی نیز افزایش یافته و در نتیجه آن مواد آلی کمتری در حوض انوکسیک جهت پیش برد فرایند نیترات زدایی در دسترس خواهد بود.
نتایج آزمایشات TP
نتایج آزمایشات TP برای تعیین تأثیر تغییرات زمان ماند هیدرولیکی بر غلظت TP خروجی در شکل ۵-۱۰ ارائه گردیده است. منحنیهای ارائه شده در شکل شامل غلظت TP ورودی، غلظت TP خروجی و درصد حذف در زمان ماند ۳ تا ۷ ساعت میباشد.
درصد حذف
شکل( ۵‑۱۰) تغییرات غلظت TP ورودی و خروجی و درصد حذف نسبت به زمان ماند هیدرولیکی
با توجه به شکل ۵-۱۰ مشاهده میشود که در زمان ماند ۵ ساعت بهترین نتیجه بدست آمده که در آن غلظت TP ورودی برابر mg/L 7/14 بوده و به mg/L 1/2 در پساب خروجی کاهش یافته است. کارایی حذف TP در زمان ماند ۵ ساعت معادل ۷۱/۸۵ درصد میباشد. همچنین با توجه به پارامترهای موثر بر حذف فسفات و آزاد سازی در ناحیه بی هوازی و تبدیل آن به توده سلولی در حوض هوادهی مقادیر نیترات ورودی به مخزن بی هوازی در اثر افزایش زمان ماند هیدرولیکی در حوض هوادهی و تبدیل آمونیاک به نیترات و نیتریت و در نتیجه افزایش مقدار نیترات در لجن برگشتی، بر فرایند حذف بیولوژیکی فسفر موثر است. این تأثیر با توجه به نتایج بدست آمده در زمان ماند ۶ ساعت و بیشتر از آن بر فعالیت بیولوژیکی فسفر موثر بوده و باعث کاهش نسبی راندمان حذف فسفر میشود. همچنین میزان غلظت فسفر خروجی در مطالعات انجام شده تحت تأثیر نسبت نیز میباشد. با توجه به آنالیز فاضلاب تصفیه خانه اکباتان این مقدار کمتر از ۲۰ میباشد. در فرایند بیولوژیکی حذف فسفر نسبت کم مانع از دستیابی به غلظت فسفر خروجی کمر از ۲-۱ میلی گرم در لیتر میشود.
نتایج آزمایشات TSS
در شکل ۵-۱۱ نمودار مربوط به تغییرات TSS ورودی و خروجی نسبت به تغییرات زمان ماند هیدرولیکی از ۳ تا ۷ ساعت ارائه گردیده است.
درصد حذف
شکل( ۵‑۱۱) تغییرات غلظت TSS ورودی و خروجی نسبت به زمان ماند هیدرولیکی
با توجه به شکل ۵-۱۱ مشخص میگردد که مقدار کل جامدات معلق ورودی که از ۱۳۵ تا ۱۷۶ میلی گرم در لیتر متغییر بوده در مقدار خروجی خود به زیر mg/L1 کاهش مییابد. نتایج بدست آمده نشان میدهد که کارایی بیوراکتور غشایی مستغرق در حذف TSS بسیار بالا میباشد به طوری که میتوان گفت تمامی TSS ورودی در فاضلاب شهری به طور کامل حذف میشود. با توجه به نتایج بدست آمده بیشترین TSS خروجی برابر mg/L 9/0 میباشد و در بقیه حالات خروجی نزدیک صفر بوده و درصد حذف TSS نزدیک به ۱۰۰ درصد میباشد.
نتایج آزمایشات PH
در شکل ۵-۱۲ منحنیهای مربوط به تغییرات PH ورودی و خروجی نسبت به تغییرات زمان ماند هیدرولیکی از ۳ تا ۷ ساعت ارائه گردیده است.
شکل( ۵‑۱۲) تغییرات غلظت PH ورودی و خروجی نسبت به زمان ماند هیدرولیکی
قلیائیت در حین فرایند نیترات زایی یا به عبارتی همان حذف آمونیاک در بیوراکتور کاهش مییابد و این کاهش زمانی رخ میدهد که باکتریهای ازته قلیائیت را به عنوان منبع کربن استفاده میکنند. قلیائیت در فرایند نیترات زایی با تولید یون H+ و یون نیتریت از بین میرود. بنابراین درصد بالایی از قلیائیت توسط اکسیداسیون یون آمونیوم کاهش مییابد. همچنین باکتریها در حین حذف مواد آلی موادی تولید مینمایند که موجب کاهش PH میگردد. از طرف دیگر به علت وجود تانک آنوکسیک فرایند نیترات زدایی رخ داده و مقدار زیادی قلیائیت به سیستم برمیگردد و PH خروجی در حدود ۸/۷ تا ۲/۸ باقی مانده است. با توجه به نمونهبرداری در روزهای گوناگون، نوسان PH در زمانهای ماند مختلف میتواند ناشی از PH ورودی هم باشد.
نتایج فاضلاب صنعتی
نتایج آزمایشات BOD
با توجه به یکسان بودن پارامترهای عملکردی در طول آزمایش و نمونه گیری فاضلاب صنعتی برای مقایسه با فاضلاب شهری، نتایج حاصل از تأثیر تغییرات زمان ماند هیدرولیکی بر غلظت BOD خروجی در شکل ۵-۱۳ ارائه شده است. منحنیهای ارائه شده در شکل شامل غلظت BOD ورودی، غلظت BOD خروجی و درصد حذف در زمان ماند ۵ تا ۲۰ ساعت میباشد. همان گونه که از شکل مشخص است زمان ماند مورد نیاز برای تأمین استانداردهای پساب خروجی از فاضلاب شهری بسیار بیشتر است.
درصد حذف
شکل( ۵‑۱۳) تغییرات غلظت BOD ورودی و خروجی و درصد حذف نسبت به زمان ماند هیدرولیکی
با توجه به شکل ۵-۱۳ مشاهده میشود که با افزایش زمان ماند هیدرولیکی غلظت BOD خروجی کاهش یافته و راندمان حذف افزایش مییابد. در زمان ماند هیدرولیکی ۲۰ ساعت بهترین نتیجه بدست آمده که در آن غلظت BOD ورودی برابر mg/L 1285 بوده و به mg/L 2/7 در پساب خروجی کاهش یافته است. کارایی حذف BOD در زمان ماند ۲۰ ساعت معادل ۴۴/۹۹ درصد میباشد. در زمان ماند هیدرولیکی ۱۳ ساعت غلظت BOD ورودی برابر mg/L 1360 بوده و به mg/L 2/36 در پساب خروجی کاهش یافته که استانداردهای پساب خروجی را تأمین نکرده است. با این حال با افزایش زمان ماند به ۱۷ ساعت غلظت BOD ورودی برابر mg/L 1321 بوده و به mg/L 7/8 در پساب خروجی کاهش یافته است که کارایی حذف BOD در زمان ماند ۱۷ ساعت را معادل ۳۴/۹۹ درصد نشان میدهد.
درصد
شکل( ۵‑۱۴) تغییرات غلظت MLSS و MLVSS و درصد MLVSS/MLSS نسبت به زمان ماند هیدرولیکی
با توجه به شکل ۵-۱۴ مشاهده میگردد با افزایش زمان ماند هیدرولیکی در بیوراکتور غشایی SMBR با غشاء هالو فایبر، میزان MLSS و MLVSS هر دو افزایش مییابند. کمترین مقدار MLSS برای فاضلاب صنعتی از mg/L 5700 تا mg/L 9400 متغییر میباشد که در مقایسه با فاضلاب شهری افزایش یافته است. همچنین نتایج نشان می دهند که درصد مواد فرار لجن در حدود ۷۶ تا ۸۴ درصد بوده که بیانگر لجن فعال با کیفیت مناسب میباشد که به علت کارکرد مناسب غشاء بوده و با تغییر زمان ماند هیدرولیکی تغییر چشم گیری در درصد مذکور مشاهده نمیگردد. برخلاف فاضلاب شهری، مقدار MLSS و MLVSS در فاضلاب صنعتی همواره افزایش یافته و با توجه به نمودارها مشخص است که در زمان ماند بیشتر از ۲۰ ساعت روند صعودی آن متوقف شود.
در شکل ۴-۱۵ و ۴-۱۶ منحنیهای موناد به منظور تعیین ضرایب سینتیکی زیستی برای فاضلاب صنعتی بر حسب داده های BOD معرفی گردیدهاند.
شکل( ۵‑۱۵) منحنی تعیین ثابتهای سینتیکی زیستی K و Ks بر حسب BOD
با توجه به شکل ۴-۱۵ و ضرایب مربوط به خط ترسیم شده داریم:
d-1
شکل( ۵‑۱۶) منحنی تعیین ثابتهای سینتیکی زیستی Y و Kd بر حسب BOD
با توجه به شکل ۵-۱۶ و ضرایب مربوط به خط ترسیم شده داریم:
d-1
d-1
نتایج آزمایشات COD
نتایج حاصل از تأثیر تغییرات زمان ماند هیدرولیکی بر غلظت COD خروجی با توجه به یکسان بودن پارامترها در طول آزمایش و نمونه گیری فاضلاب صنعتی برای مقایسه با فاضلاب شهری، در شکل ۵-۱۷ ارائه شده است. منحنیهای ارائه شده در شکل شامل غلظت COD ورودی، غلظت COD خروجی و درصد حذف در زمان ماند ۵ تا ۲۰ ساعت میباشد.
با توجه به شکل ۵-۱۷ مشخص میگردد که زمان ماند هیدرولیکی مورد نیاز برای فاضلاب صنعتی با فاضلاب شهری در حذف COD تفاوت چشم گیری دارد. با افزایش زمان ماند هیدرولیکی غلظت COD خروجی کاهش یافته و راندمان حذف نیز افزایش می یابد. در زمان ماند هیدرولیکی ۱۳ ساعت غلظت COD ورودی برابر mg/L 2055 بوده و به mg/L 4/63 در پساب خروجی کاهش یافته که این مقدار از استانداردهای پساب خروجی بیشتر بوده و آن را تامین نکرده است. با این حال با افزایش زمان ماند به ۱۷ ساعت غلظت COD ورودی برابر mg/L 2210 بوده و به mg/L 8/14 در پساب خروجی کاهش یافته است که کارایی حذف COD در زمان ماند ۱۷ ساعت را معادل ۳۳/۹۹ درصد نشان می دهد.