۲۳
بازی جسمانی
کودکان فعّال هستند، پیچ و تاب میخورند، میغلتند، میکوبند، پرتاب میکنند، چرخ میزنند و میدوند. آن ها سخت تلاش میکنند، مسابقه میدهند و مبارزه میکنند. تیمهایی تشکیل میدهند و فوتبال بازی میکنند، از روی طناب میپرند، به صورت گروهی دوچرخهسواری یا قایمباشک بازی میکنند
۲۴
بازی فکری
بازی فکری، کاوش و اکتشاف است. دیدن، شنیدن، لمس کردن، اعداد و کلمهها، اجزاء بازی فکری هستند. برای نوزاد تکان دادن جغجغه و کشف علت صدای آن بازی فکری است.کودکان بزرگتر میخوانند و میشمارند و با جمع آوری اسباببازیهای مختلف طبقهبندی کردن را میآموزند. کودکان بزرگتر لطیفه و جوک تعریف میکنند و معما و چیستان طرح میکنند تا به خاطر آورند که در یک بازی کارتی، چه کارتهایی بازی شده و برنامهریزی میکنند که چگونه برنده شوند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
۲۵
بازی هوشی
بازی هوشی به وسیلۀ بازی با پازل، بازیهای تختهای مثل شطرنج، بازیهای کارتی، خواندن کتابها، بازی یا اسباببازیهای عددی انجام میشود. همچنین، بازیهایی که در آن شمارش اعداد وجود دارد و کتابهای مربوط به اعداد که کودک با اعداد آشنا میشود و آن ها را میآموزد، از نوع بازی هوشی است. کتابها، بازیهای تختهای و پازلهای نقشهای، حروف را به کودک میآموزد. وزنها، پیمانهها و اندازهگیری را به وسیلۀ هنر پختوپز کردن و بازی کردن با ترازو و اشیاء دارای وزنهای مختلف، یاد میگیرد. در هنگام بازی با اشیاء و اسباببازیهای دارای اندازههای مختلف نیز با اندازۀ بزرگ، متوسط و کوچک آشنا میشود. همچنین، رنگها را با بهره گرفتن از اشیای دارای رنگهای درخشان مختلف و کتابهای مربوط به نقاشی میشناسد. گوش دادن به موسیقی که مغز را تحریک میکند نیز از بازیهای هوشی است.
۲۶
بازی خلاقانه
خلاقیت توانایی دیدن چیزها به شکل جدید، مشاهدۀ مسایل و مشکلاتی که هیچ کس دیگر ممکن است حتی وجود آن ها را درک نکند، و آن گاه یافتن راه حل های جدید و منحصر به فرد و مؤثر برای این مسایل است. این نوع بازی، مهارتهای حرکتی ظریف را به وسیلۀ جور کردن چیزها با همدیگر، رشد هوشی را به واسطۀ طرحریزی و برنامه ریزی و اسم گذاشتن روی ابداعات و اختراعات، رشد زبانی را با توصیف طرحها، و رشد اجتماعی را به سبب بازی با سایر کودکان، تقویت میکند. این بازی نقاشی کردن، رنگ کردن، الگوسازی، برش دادن و ساختن چیزها، و همچنین هنر پخت و پز را که تفریح خلاقانه محسوب میشود و برای تمام کودکان لذّتبخش است، شامل میشود.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۲۷
بازی باقاعده:
این بازی به توانایی شناختی بیشتری نیاز دارد. بنابراین، اینگونه بازیها تا بعدها بخشی از گنجینۀ بازی کودک نمیشود. از ویژگیهای این بازی درک قواعد، پذیرش و قبول قواعد، هماهنگی با محدودیتهای قواعد، و رقابت است. شرکت در بازیهای سادۀ گروهی و بازی شطرنج معمولاً از چهار تا هفت سالگی دیده میشود، ولی شرکت در بازیهای با قواعد انتزاعیتر و پیچیدهتر در دوران بین هفت تا دوازده سالگی بیشتر معمول است .
۲۸
بازی سازنده
این بازی وقتی دیده میشود که کودکان محیطشان را دستکاری میکنند و چیزهایی میسازند. بازی سازنده به کودکان فرصت میدهد که با بهره گرفتن از اشیاء آزمایش و تجربه کنند و دانش اولیه را در مورد روی هم چیدن، ساختن، رسم کردن، ساختمانسازی و ساختن موسیقی را بیاموزند. بازی سازنده همچنین به کودکان احساس دستیابی به هدف و موفقیت میدهد و آن ها را با احساس کنترل داشتن روی محیطشان توانمند میسازد. برخی از اشکال بازی سازنده عبارتند از: ساختن برج و خانه با بهره گرفتن از بلوکها و قطعات پلاستیکی، ساختن غار و تونل با بهره گرفتن از ماسۀ نرم، ساختن آدمک و مدل حیوانات با بهره گرفتن از خاک رس و گچ، ایجاد مسیر عبور آب و نهر و پلهای روی آن.
۲۹
بازی جنگی
کودکان همیشه بازیهای جنگی انجام میدهند. بیشتر کودکان در اوقاتی از روز بازیهایی انجام میدهند که لازمۀ آن استفاده از نوعی اسلحه است. چنین بازیهایی مخصوصاً برای پسرهای چهار ساله که دوست دارند پلیس، سوپرمن، مرد عنکبوتی یا دیگر قهرمانان و دلاوران جنگی بشوند، بسیار محبوب هستند. کمتر پسری پیدا میشود که در مقابل وسوسه داشتن یک تفنگ یا شمشیر مقاومت کند و بعد از تماشای یک فیلم جنگی، به این بازی نپردازد. در چنین مواقعی پسربچهها دو دسته میشوند و به طرف همدیگر تیراندازی میکنند، یا در نقش یک پلیس ماهر در تیراندازی، و یا اسبسوار موفق در شمشیر زدن و تیراندازی با کمان ظاهر میشوند. در حالی که دیدگاههای موافق و مخالف این نوع بازی وجود دارد، اما کودکان بدون آگاهی از این نقطه نظرات و موج مخالفتها، این نوع بازیها را دوست دارند و از آن لذّت میبرند. انجام بازیهای قدرتی به کودکان احساس قدرت و کنترل بر اوضاع میدهد، به ویژه زمانی که مسائلی در زندگی کودکان رخ میدهد که احساس ضعف و ناتوانی میکنند.
۳۰
بازی خیالی
در بازی خیالی، کودک ممکن است هر چیزی بشود. یک انسان دیگر، یک حیوان عظیمالجثه، یک ماشین، یک پرنده و یا حتی میوه! در بازی خیالی کودکان هر موقعیتی را بدون ترس یا خطری تجربه و امتحان میکنند. از دیدگاه ایزنبرگ و جالونگو (۲۰۰۰)، بازی خیالی برای کودکان مثل یک تئاتر فیالبداهه و بدون آمادگی است، که آن ها میتوانند هر موقعیتی را آزمایش کنند و هر کاری را به راحتی بدون هیچ مشکلی انجام دهند.
۳۱
بازی نمادی
بیشتر کودکان بعد از یکسالگی میتوانند با هر شیء طوری بازی کنند که انگار شیء دیگری است. تا سال اول زندگی و اندکی پس از آن کودکان اعمال خود را باخصوصیات اشیاء هماهنگ و سازگار میکنند مثلاً با دیدن کامیون آن را به دنبال خود میکشند، یا قاشق را به طرف دهان خود میبرند و با مداد خطخطی میکنند. اما از این زمان به بعد، عقاید و افکار خود را در خصوصیات اشیاء یا وقایع دخالت میدهند. بنابراین برای اشیای ذکر شده کاربردهای جدیدی پیدا میکنند.
۳۲
بازی نمایشی یا اجرای نقش
در این نوع بازی، کودکان انواع متفاوت نقشهای زندگی، مشاغل و حرفهها، و فعالیتها را انجام میدهند، به عنوان مثال نقش پدر، مادر، نوزاد، پرستار، دکتر، بیمار، خواننده، پلیس، معلم، دانشآموز، فروشنده، خریدار، راننده، مسافر، ورزشکار و …. بازیهای نمایشی یا اجرای نقش میتواند در سکوت و آرامش انجام شود یا فعال و پر سر و صدا باشد، به تنهایی یا با دیگران انجام شود.
۳۳
بازی اجتماعی
مانند تمام موجودات اجتماعی، انسانها به تعلق و جزئی از یک گروه بودن و رابطه داشتن نیاز دارند و میآموزند چگونه در گروههایی با ترکیبهای متفاوت و برای اهداف متفاوت، زندگی و کار کنند. بازی در برآوردن این نیازها تأثیر بسیاری دارد و مهارتهای عاطفی و اجتماعی زندگی را افزایش میدهد. بازی با دیگران به کودکان فرصت میدهد رفتارشان را با رفتار دیگران مقایسه کنند و با دیدگاههای متفاوت با باور خودشان، آشنا شوند. بنابراین، بازی تجربیات عالی برای آموختن مهارتهای اجتماعی، آگاهی و حساسیت و توجه به نیازها و نگرش دیگران، تحمل برد و باخت، به بازی گرفته شدن و از بازی کنار گذاشته شدن، کنترل احساسات، آموختن کنترل خود و خویشتنداری، توان مشارکت و اظهار نظر در کنار دیگران، فراهم میآورد. بازی، کودکان را قادر میسازد که احساس رضایتبخش و آرامبخشی داشته باشند و احساسات غیرقابل قبول خود را، به شیوههای قابل قبول ابراز کنند، و همچنین هنگام کار کردن در محیطی با احساسات متضاد، احساساتشان را در کنترل خود داشته باشند.
۲-۱-۸- بازی و تئاتر
در میان نظریهپردازان اخیر اجرا و تئاتر، ریچارد شکنر در عین این که نمیخواهد آیین را از بررسی ژانرهای اجرایی خارج کند، معتقد است زمان آن رسیده که تأملی دوباره در باب این قبیل نظریات داشته باشیم و «نظریههای مبتنی بر خاستگاه » برای فهم و درک تئاتر مناسب نیستند (شکنر، ۱۳۸۷، ترجمه: علیزاده : ۲۶). در نتیجه، او الگوهای جدیدی پیشنهاد میکند که در آن ها تئاتر به عنوان شکلی تکامل یافته عرضه نمیشود؛ بلکه در کنار گرههای دیگر، پیوستاری تشکیل میدهد که در تحلیل مفاهیم مربوط به اجرا به کار میآیند. مثلاً در «الگوی بادبزنی » او در پیوستاری که دامنه آن از آیینیسازیهای[۳۶] حیوانات (از جمله انسانها) تا اجراها در زندگی روزمره- شامل خوشامدگوییها، ابراز احساسات، صحنههای خانوادگی، نقشهای حرفهای و نظایر آن- تا بازی، ورزشها، تئاتر، رقص، مناسک، آیینها و اجراهای عظیم گسترده است، تئاتر تنها یک گره در کنار دیگر گرهها است(شکنر، ۱۳۸۶، ترجمه: نصرالله زاده : ۸).
به این ترتیب اگر بخواهیم تئاتر و فعالیتهای مرتبط با آن را در دسته های کلی قرار دهیم، آیین تنها یکی از این چندین است که با تئاتر، و نیز با دیگر فعالیتها، کنش دارند. مابقی آن ها عبارتند از بازیهای مفرح، بازیهای رقابتی، انواع ورزش، رقص و موسیقی. “ارتباط میان این فعالیت – ها، عمودی یا مبتنی بر شکلگیری یکی از دیگری نیست- این ارتباط افقی است: یعنی بر مبنای آن چه که هر ژانر مستقل در آن، با ژانرهای دیگر سهیم است” (شکنر، ۱۳۸۷، ترجمه: علیزاده : ۲۶)؛ و نیز روشهای تحلیلیای که میتوان به صورت میان ژانری به کار برد. این هفت فعالیت در مجموع، همه فعالیتهای اجرایی انسانها را در بر میگیرند. اگر استدلال کسی این باشد که تئاتر بر مبنای برخی مراحل تکاملی، «جدیدتر»، «پیچیدهتر» و یا «برتر» محسوب میشود، پاسخ شکنر این خواهد بود که “] این ادعا[ فقط وقتی معنی میدهد که ما تئاتر یونانی قرن پنجم پیش از میلاد ( و مشابه آن در فرهنگهای دیگر) را بعنوان تنها تئاتر مشروع در نظر بگیریم”.
در حالی که مردمشناسان با دلایل متقن استدلالی غیر از این دارند و اشاره میکنند که تئاتر – و به عبارتی نمایش داستانها بوسیله نمایشگران – در همه فرهنگها شناخته شده و همه دورانها، «همپای ژانرهای دیگر» وجود داشته است ( همان). علاوه بر این هستند محققانی که معتقدند سرچشمۀ تئاتر داستانسرایی است. نظریۀ دیگری که به آن نزدیک است معتقد است تئاتر از رقص و حرکات ضربی و ژیمناستیک، یا تقلید حرکات و صدای حیوانات آغاز کرده و به تدریج گسترش یافته است (براکت،۱۳۸۰، ترجمه: آزادیور : ۳۸- ۳۷). این فعالیتها به ماقبل تاریخ برمیگردند، دلیلی ندارد که دنبال « خاستگاهها» یا مشتقات آن ها باشیم.
در میان این ژانرها صرفاً تفاوتهایی از حیث شکل و نحوه ترکیب به چشم میخورد و این به هیچ وجه به معنای نوعی تکامل طولانی مدت از « شکل بدوی» به « پیچیده» یا « مدرن» نیست. گاهی اوقات، آیینها، بازیها، ورزشها و ژانرهای زیباییشناسانه (تئاتر، رقص و موسیقی) طوری در هم ادغام میشوند که دیگر نمیتوان فعالیت مذکور را با یک نام مشخص اسمگذاری کردو اما نباید از ذهن دور داشت که فعالیتهای اجرایی – یعنی بازیهای رقابتی، ورزشها، تئاتر و آیین- در ویژگیهای اولیه و متعددی سهیم هستند: ۱٫ نظم خاص زمانی؛ ۲٫ ارزش خاصی که میتوان برای اشیاء قایل شد؛ ۳٫ وجه غیرمولد[۳۷] بر حسب سود و فایده؛ ۴٫ قواعد و ۵٫ غالباً برای اجرای این فعالیتها مکانهای خاصی – مکانهای غیرمعمولی – در نظر گرفته یا ساخته میشود (شکنر، ۱۳۸۷، ترجمه: علیزاده : ۲۷- ۲۶).
۲-۲-تفکر انتقادی
۲-۲-۱-تعریف تفکر انتقادی:
مربیان بزرگ تفکر را مبنا و اساس تعلیم و تربیت قرار میدهند و رشد قوهی تفکر را هدف عمدهی مؤسسات تربیتی تلقی میکنند. ( شریعتمداری، ۱۳۸۲). آغاز تفکر هنگامی است که انسان با سؤال، مسأله یا موقعیت نامعینی روبهرو میشود. تفکر زیربنا و اساس تربیت و محور اساسی علم و فلسفه است ( سلیمانپور، ۱۳۸۳). تفکر دارای شیوههای گوناگونی است که یکی از آن ها، «تفکر انتقادی[۳۸]» است.
یونیسف (۲۰۰۳) در آخرین تقسیمبندی خود، مهارت تصمیمگیری و تفکر انتقادی را یکی از مهارتهای زندگی برشمرده است. در جهان امروز هر انسانی برای درست زیستن نیازمند فراگیری درست فکر کردن میباشد. تفکر انتقادی در واقع به نقد و تحلیل کشیدن تأثیرات رسانهها و همسالان، تحلیل نگرشها، ارزشها، هنجارهای اجتماعی و اعتقادات و عوامل تأثیرگذار بر آن ها و شناسایی اطلاعات مرتبط و منابع اطلاعاتی است. (کردنوقایی و پاشا شریفی ، ۱۳۸۴).
مایرز[۳۹]، تفکر انتقادی را شناسایی استدلالهای غلط، پرهیز از تناقضات و مفروضات اظهار شده و اظهار نشده در بحثهای دیگران، نداشتن هیجان عاطفی هنگام روبهرو شدن با مسأله یا تعادل تعریف کردهاند. (یعقوبی و معروفی، ۱۳۸۹). لیپمن[۴۰]، تفکر انتقادی را شامل تجدیدنظر و بازسازی و بررسی دقیق افکار میداند و همچنین، تفکر انتقادی را تفکری ماهرانه و مسؤلیتپذیری میداند که قضاوت صحیح را تسهیل میسازد؛ چون بر ملاکها تأکید دارد، خودتصحیح کننده است و به موضوعها حساس است. ( همان). از این رو میتوان گفت، پرورش شیوههای متفاوت تفکر، به ویژه تفکر انتقادی، یکی از اهداف اساسی نظام تعلیم و تربیت محسوب میشود.
۲-۲-۲- ماهیت تفکر انتقادی
ماهیت تفکر انتقادی چیست؟ علیرغم اجماع متخصصین و دانشمندان دربارهی اهمیت توجه به تفکر انتقادی و پرورش آن، دربارهی تعریف و ماهیت تفکر انتقادی، آراء متنوعی ارائه شده است. ( وَسیک[۴۱]، ۲۰۰۹؛ جانسن[۴۲]، ۲۰۰۷؛ به نقل از جاویدی و عبدلی، ۱۳۸۹). یکی از علل آن است که تفکر انتقادی مفهومی پیچیده است و دارای فعالیت و فرایند ذهنی پیچیدهای نیز میباشد. بنابراین، توصیف و اندازهگیری آن به راحتی امکانپذیر نیست (اطهری و همکاران، ۱۳۸۸) و دلیل دیگر این که، هر محقق با توجه به فهم فردی و نیازهای پژوهش خویش به تعریف آن پرداخته است. ( باتینه و الازی[۴۳]، ۲۰۰۹؛ به نقل از جاویدی و عبدلی، ۱۳۸۹). مثلاً انجمن تفکر انتقادی به نقل از اسنایدر[۴۴] (۲۰۰۸) تفکر انتقادی را فرایند نظم دادن فکورانه، مفهومسازی فعالانه و ماهرانه، کاربست، تحلیل، ترکیب، و ارزیابی اطلاعات جمعآوری شده، یا تولید شده به وسیله مشاهده، تجربه، تأمل، استدلال یا ارتباطات به عنوان راهنما برای نظر و عمل تعریف کرده است. (همان).
بر طبق دیدگاه هالپرن[۴۵] (۲۰۰۷) تفکر انتقادی استفاده از مهارتهای شناختی است که احتمال نتایج مطلوب را افزایش میدهد، و از آن برای توصیف تفکری که هدفمند، دلیلمند، و – مبتنی بر هدایت- است، استفاده میشود در این جا هدف، شامل حل مسأله، استنتاج، فرمولبندی، برآورد احتمالات، و تصمیمگیری میباشد. برادلی[۴۶] تفکر انتقادی را مجموعهای از مهارتهای شناختی مثل شناسایی مباحث محوری و مفرضات، ارزیابی رویداد، و استنباط نتیجه تعریف میکند. ( همان).
با وجود اختلاف نظرهای موجود در این تعریفها، همپوشانیهای زیادی نیز وجود دارند که عبارتند از: بصیرت، عقلانیت، تفکر تأملی، دلیلجویی، شناسایی مفروضات زیربنایی، حل مسأله، تصمیمگیری، خلاقیت، استنباط و ارزیابی.