همان طور که میدانید یکی از اهداف مهم گزارشگری مالی، ارائه اطلاعات مفید برای تصمیمگیری است. استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری بر اساس اطلاعات گزارششده در صورتهای مالی به ارزیابی سودآوری و پیشبینی جریانهای نقدی آتی شرکت پرداخته و سپس با برقرار کردن ارتباط منطقی بین سودآوری و جریانهای نقدی آتی، ارزش شرکت را ارزیابی و بر اساس این پیشبینیها تصمیم میگیرند.
بنابرین ارائه صحیح اطلاعات، بدون تحریف و دستکاری توسط مدیر و تصمیمگیری بر اساس آن برای تعیین میزان وجه نقد موردنیاز شرکت امری بدیهی و ضروری خواهد بود. در پژوهش حاضر نیز به بررسی ارتباط بین این هزینه نمایندگی، نگهداشت وجه نقد و حاکمیت شرکتی خواهیم پرداخت.
بیان موضوع و مسئله تحقیق
اگرچه وجه نقد نگهداری شده در تاریخ ترازنامه ، دارایی مهمی برای شرکت بهحساب میآید، لیکن نگهداری این دارایی بیشازاندازه لازم ، میتواند نشانهای از عدم کارایی در تخصیص منابع باشد و هزینه های زیادی را بر شرکت تحمیل نماید(الیوت[۱] ، ۲۰۱۰). مکانیسمهای کارآمد حاکمیت شرکتی برای عملکرد صحیح بازار سرمایه و کل اقتصاد کشور، حیاتی و لازمه جلب و حفظ اعتماد عمومی است. حاکمیت مناسب شرکتی این اطمینان را پدید میآورد که بنگاهها سرمایه خود را به طور مؤثر به کار گرفتهاند. بهعلاوه این اطمینان را پدید میآورد که شرکتها منافع دامنه وسیعی از گروههای ذینفع و همچنین جامعهای را که شرکت در آن به فعالیت مشغول است، در نظر گرفتهاند و هیئتمدیره در برابر سهامداران و شرکت پاسخگوست. زمانی که ساختار حاکمیت شرکتی از اصول ضعیفی برخوردار باشد تضاد سرمایهگذاران بزرگ و کوچک نیز افزایش مییابد. مطالعات مربوط به حاکمیت شرکتی در ابتدا به منظور استفاده از آن در شرکتهای خاص صورت میگرفت اما این موضوع گسترشیافته در بسیاری از کشورها به صورت قانون تدوین شد. بررسی وقایع مربوط به ورشکستگی شرکتهای بزرگ از قبیل انرون، ووردکام، آدفی، سیکو، لیوسنت، گلوبال کروسینگ، سان بیم، تیکو، اکس وکس و بحران مالی ۱۹۹۷ آسیا که موجب زیان بسیاری از سرمایهگذاران و ذینفعان شد نشان داد منشأ اصلی این وقایع، سیستمهای ضعیف حاکمیت شرکتی، دستکاری سود و گزارش سودهای واهی و بیکیفیت بود. تأمین مالی بانکی در مقایسه با بدهی عمومی، در کاهش مسائل مربوط به مشکلات نمایندگی و عدم تقارن اطلاعاتی مؤثرتر است و بانکها در نظارت بر شرکتها برای جمع آوری و پردازش اطلاعات بهتر عمل مینمایند. بنابرین بانکها میتوانند در نقش تصفیه گر در کسب اطلاعات خاص ظاهر شوند که در مقایسه با سایر وامدهندهها، آن ها را قادر میسازد به طور مؤثرتر بر وامگیرنده نظارت نمایند(رسائیان و همکاران،۱۳۸۹) . چگونگی به کار گرفتن وجوه داخلی، تصمیمی مهم در تضاد بین سهامداران و مدیران است. در دوران رشد اقتصادی شرکت، همان طور که ذخایر وجه نقد افزایش مییابد، مدیران تصمیم میگیرند که آیا وجه نقد بین سهامداران توزیع شود، صرف مخارج داخلی شود، برای تحصیل خارجی بهکاررفته شود و یا همچنان نگهداری شود؟ اینکه مدیران منفعتطلب چگونه بین مصرف یا نگهداشت ذخایر وجه نقد یکی را انتخاب میکنند، موضوعی مبهم است. مدیران باید منافع شخصی مخارج جاری را با انعطافپذیری که با نگهداشت ذخایر وجه نقد به دست میآید، مقایسه کنند. بعلاوه ، مدیران منفعتطلب باید احتمال فزونی منافع بر مخارج ناشی از نگهداشت وجه نقد زیاد را اندازهگیری کنند.
کنترل مناسب شرکت با بهره گرفتن از ابزارهای حاکمیت شرکتی ، تعیین سطح مناسبی از نگهداشت وجه نقد ، بررسی تضاد منافع موجود بین مدیر و سهامدار و تأثیر آن بر رابطه مکانیسمهای حاکمیت شرکتی و نگهداشت وجه نقد ، محقق بر آن است تا تحقیق فوق را برای روشن شدن رابطه بالا انجام دهد.
جنبههای مجهول تحقیق :اگرچه سازمانهای مدرن کنونی به جدایی مالکیت از مدیریت تأکیددارند، ولی در عمل منافع کسانی که روی عملکرد شرکت کنترل مؤثر دارند با منافع تأمینکنندگان مالی خارج از شرکت متفاوت میباشد. به این مشکلات هزینه نمایندگی میگویند(عبدالشهید[۲]، ۲۰۰۳). هنگامی که کنترل شرکت از مالکیت آن جدا باشد، امکان دارد مدیران شرکتها همیشه به نفع سهامداران عمل نکنند. هربرت (۱۹۵۹) بیان می کند که مدیران بیشتر تمایل به “رضایتمند بودن” دارند تا “حداکثر کردن”. آن ها تمایل دارند که شرکت آن ها به سطح قابلقبولی از رشد و امنیت برسد زیرا آن ها بیشتر نگران تداوم بقای خودشان هستند تا حداکثر کردن ارزش شرکت برای سهامدارانش. ولی سهامداران با انتظار اینکه مدیران برای حداکثر کردن منافع آن ها تلاش میکنند، اختیار تصمیمگیری را به مدیران واگذار میکنند(بنازی[۳]، ۲۰۰۷). هیئتمدیره شرکتها نقش مهمی در نظارت و اداره سیاستهای شرکت دارد مدیران غیرموظف به علت گستره دانش و تجربه که در نتیجه مستقل بودن آن ها از شرکت موردنظر میباشد جهت اداره شرکتها مناسبتر میباشند. فاما[۴](۱۹۸۰) بیان می کند که ارزشمندی هیئتمدیره در اثر ترکیب مدیران غیرموظف در هیئتمدیره و تفکیک وظایف مدیرعامل و رئیس هیئتمدیره ممکن است افزایش پیدا کند. طبق نظریه موازنه ، شرکتها میزان بهینه وجه نقد خود را با برقراری یک موازنه(تعادل) میان منافع و هزینه های نگهداری وجه نقد تعیین میکنند. در حقیقت ، شرکتها سطح بهینه وجه نقد خود را با تعیین میزان اهمیت هزینه های نهایی و منافع نهایی ناشی از نگهداری وجه نقد تنظیم میکنند. نکته مهم این نظریه، این است که سطح مطلوبی از وجه نقد برای شرکتها وجود دارد که در آن مدیریت با رویکردی فعالانه، بر اساس تحلیل هزینه –منفعت نسبت به نگهداری وجه نقد تصمیمگیری میکند(مارچیکا و مورا ،۲۰۰۷). جنبه مجهول تحقیق با توجه به مطالب بیانشده بالا ، تعیین رابطه حاکمیت شرکتی بر وجه نقد با تأکید بر هزینه نمایندگی میباشد.
“