فصل دوّم:
کلیات تحقیق
۲-۱- پیشینهتحقیق ۲۰
فصل سوم:
روش تحقیق
۳-۱- روش تحقیق ۲۲
۳-۲- جامعه آماری ۲۲
۳-۳- ابزار گردآوری دادهها ۲۲
۳-۴- محدویتهای تحقیق ۲۳
فصل چهارم:
تجزیه و تحلیل ابیات ملاپریشان
۴-۱- خداشناسی از دیدگاه ملاپریشان ۲۵
۴-۱-۱- بِسْمِ الله ۲۵
۴-۱-۲- شناخت خداوند ۴۰
۴-۱-۳- قدیم بالذات ۷۰
۴-۲- نبوّت و ولایت از دیدگاه ملاپریشان ۷۷
۴-۲-۱- نبوّت ۷۷
۴-۲-۲- چهارده معصوم ۱۰۰
الف
۴-۲-۳- شیر و برنج ۱۰۷
۴-۲-۴- یاعلی ۱۱۸
۴-۳- انسان کامل از دیدگاه ملاپریشان ۱۲۷
۴-۳-۱- مِعراج نَبیّ اکرم ۱۲۷
۴-۳-۲- دربیان مقام انسان ۱۵۲
۴-۳-۳- صفات پسندیده ۱۵۵
۴-۴- تقابل عقل وهوش از دیدگاه ملاپریشان ۱۶۰
۴-۴-۱- گفت و گوی عقل و هوش ۱۶۰
۴-۵- دیدگاه ملا پریشان درباره صوفی نماها ۱۷۱
۴-۵-۱- خودستایی ۱۷۱
۴-۵-۲- دَر رَدِّ صُوفیَه مُنْکِران نماز ۱۷۵
۴-۶- مَرمُوزات از دیدگاه مُلاپریشان ۱۸۲
۴-۶-۱- مرموزات ملا ۱۸۲
فصل پنجم:
خلاصه ی تحقیق، نتیجه گیری و پیشنهادات
۵-۱- خلاصهی تحقیق ۱۸۷
۵-۲- نتیجه گیری ۱۸۸
۵-۳- پیشنهادها ۱۹۰
منابع و مآخذ ۱۹۱
مقدمه
شرایط سیاسی، اجتماعی لرستان
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
منطقهی لرستان درشمال غربی ایران واقع شده است. اغلب ساکنان این منطقه را قوم لر و لک تشکیل میدهد. طوایف لر کوچک قبایلی مخلوط از کردهای آسیای صغیرولرهای ایرانی هستندکه در بین عراق عرب و عراق عجم، ییلاق و قشلاق میکردند و خراج خود را به دیوان بغداد میدادندو کمتر حاکمی ازخود داشتند. (ر. ک. میرنصرت الله، ۱۳۸۷: ۲۳)، لرستان و عیلام دردوره ی ساسانی ازلحاظ تقسیمات کشوری جزو سرزمین (پَهلَه) یا (پَهلَو) بوده است، یعنی استان بزرگی که بعدها اعراب آن را (جبال) یعنی (کوهستان) نامیدند و مناطق مختلفی از ایران ازجمله شهرهای: اصفهان، ری، همدان، کرمانشاه، دینور، ماسَبَذان، مِهر جَانقَذَی، نهاوند، قم، قزوین و… در بر میگرفته است.
ازمیان این شهرهاومناطق یادشده نواحی(عیلام ولرستان) به ترتیب بر(ماسَبَذان) و (مِهرجَانقَذَی)که منطقه سیمره بوده منطبق میشده است، هردو نام تا قرن اوّل اسلامی برسرزبان جاری ودرکتاب ها درج بوده است. در زمان ساسانیان مردم منطقه سیمره به اردشیربابکان درتاسیس دولت ساسانی کمک کردند، مردم منطقه سیمره درسال ۲۱هجری به تصرف اعراب مسلمان درآمدند.(ر. ک. خودگو، ۱۳۷۸: ۱۳ – ۱۴)
پادشاهان تیموری و شاهزادگان بر مذهب حنفی بودند، اما تصور نمیشود معتقدان به سایر مذاهب چون: اهل سنت و شیعیان را به پیروی از مذهب خود مجبورکرده باشند. این امر آزاد اندیشی و آزادمنشی برخی از شاهان و شاهزادگان تیموری را در امر مذهب و حکومت نشان میدهد. با وجودی که پادشاهان تیموری از مذهب حنفی پیروی میکردند، شیعه قدرت گرفت ودرقرنهای هفتم وهشتم با وجود دفاع دولت تیموری از مذهب تسنن، اندک اندک مذهب تشیع روبه قوت وقدرت نهاد و بر منابرخطبه به نام امامان شیعه خوانده شد. این وضعیت موجب شد شاعران شیعه به ذکرومنقبت پیامبراسلام وامامان شیعه بپردازند. تاجایی که درهمین دوران وکمی بعد ازآن، شاعران اهل تسنن لب به ذکرامامان شیعه بازکردند. ازآن بین جامی شاعر قرن نهم را میتوان نام برد. شیعیان درزمان شاهرخ که ارادت خاصی به آل علی علیهالسلام داشت، سعی کردندموقعیت خود را مسجل کنند امّا موفق نشدند. همین امرمقدمهای برای موفقیت شیعه دردورههای بعدی شد. (ر. ک. صفا ذبیح الله، ۱۳۷۹: ۳۵ – ۳۶).
در مقدمه دیوان ملاپریشان که توسط مرحوم اسفندیار غضنفری امرایی جمع آوری شده است، به ذکرفرقه حروفیه اشاره شده است. ایشان متذکرمیشوندکه ملا از پیروان فرقهی حروفیه و از مبلغان این فرقه در لرستان بوده است. مؤسس فرقه حروفیه، فضلالله نعیمی استرآبادی (۷۴۰ ـ ۷۹۶ یا ۸۰۰ ـ ۸۰۴) بوده، که در نیمه دوم قرن هشتم میزیسته است. (ر. ک. دیوان ملاپریشان: الف ـ ث)
در سال (۷۹۶ یا۸۰۰ ویا۸۰۴) به دست میران شاه (جلال الدین) فرزند تیمورکشته و سوزانده شد. از زندگی فضلالله نعیمی استرآبادی اطلاعی در دست نیست، وی یک اثرمشهوربه نام {جاویدان} کبیردارد، نعیمی مدعی حلول است. دشمنان فضلالله سعی کردهاند تا افکار و سخنانش راباطل وبیارزش جلوه دهند چون، فرقه حروفیه مانندفرقه اسماعیلیه ازرمزبرای بیان اصطلاحات عرفانی استفاده میکردند. سرانجام مورد تنفربودند، تا این که فضلالله بدست میرانشاه فرزندتیمورکشته شد. سرانجام یکی از طرفداران او به نام (احمد لر) به خون خواهی وی پرداخت، سرانجام پیروانش در بلاد اسلامی پراکنده شدند، تا این که به تبلیغ پرداختند. اینان برای بیان عقاید خود ازحروف الفبا به صورت رمزاستفاده میکردند، وبرای اشیاء دوبطن بیان میکردند: یکی باطن که نامحسوس وهمان روح است، دیگری ظاهر که محسوس وقابل رویت است. درنتیجه قوت ازلی همان ذات مطلق که باطن ونامحسوس است وظاهرسی ودوحرف الفباست، که وسیله افاضه ازباطن به ظاهر میباشد. (ر. ک. ذبیح الله صفا، ۱۳۷۹: ۳۸-۳۹).
لکها چه قومی هستندودرکجا ساکنند؟
بایدگفت قوم لک یکی ازقدیمیترین اقوام کهن ایران است، لکها درمناطق مرکزی زاگرس، شمال وجنوب آن بین استانهای همدان، کرمانشاه، لرستان، ایلام و شمال خوزستان قراردارند و به آن لکستان میگویند. این منطقه شامل شهرهایی چون: اسدآباد، ملایر، نهاوند، توسیرکان، کرمانشاه، هرسین، صحنه، کنگاور، جلالوند، هلیلان، خرمآباد، بروجرد، نورآباد، الشتر، کوهدشت، رومشکان ودرهشهراسکان دارند. این مردم زبانی مخصوص به نام لکی دارند که ازنظرریشهای باگویشهای کلهری، لری، اورامی و بختیاری یک ریشه مشترک دارند. (ر. ک. کوچکی رشید، ۱۳۸۷: ۱۲)
مذهب اقوام لر
از دوران پیش ازاسلام تاکنون مذاهب و مسالک گوناگونی درلرستان رواج داشته است، این مذاهب چه در قالب ابتدایی نظیر توتمیسم وچه درقالب پیشرفته آن همانند: زرتشت و اسلام، نقش شایانی درزندگی اجتماعی و فرهنگی این مرز و بوم داشتهاند. پیش از اسلام مذهب باستانی ساکنان درههای زاگرس ونواحی غربی ایران، مرکز پرستش رّبالارباب بوده است. همان طوری که زمانی(گیلگمش)، قهرمان افسانهای را مردم بینالنهرین به خدایی برگزیدند. درلرستان معابد و پرستشگاههایی بوده که مسلمانان پیروزسعی درازبین بردن آنها وتبلیغ دین اسلام میکردند، مردم لرستان به دین اسلام مذهب اهل تسنن که دین خلفا بود روی آوردند.قرن هفتم دوره حاکمیت مغولان بر ایران واتابکان لربرلرستان بوده است. این دوره مذهب تسنن بیشترین پیروان را درلرستان داشت. برخی ازامرای لرکوچک به مذهب اهل سنت سخت پای بند بودند.
چنان که یکی ازامرای معروف، به نام بدرالدین مسعود(۶۵۸ ـ۶۴۰ ه.ق) از فقهای بزرگ درمذهب سنی شافعی به شمارمیآمد. ازقرن هشتم به بعد بخصوص ازنیمه دوم قرن هشتم، اتابکان لرکوچک ومردم لرستان همگام با برخی مناطق ایران به تدریج به آیین تشیع گرایش پیداکردند. تاآغاز قرن دهم زمان تشکیل دولت صفویه جمع کثیری ازمردم لرستان به مذهب تشیع روی آورده بودند. از جمله عوامل گرایش به مذهب تشیع را میتوان به این موارد اشاره نمود: یکی تساهل مذهبی مغولان، ایلخانان وگرایش برخی از سلاطین به مذهب شیعه. دیگری قیامها وجنبشهای مردمی تحت لوای این آیین مقدس که شامل قیام: سربداران خراسان، مرعشیان مازندران و حروفیه بوده است. معروفترین این قیامهای سیاسی و مذهبی قیام حروفیه بود، که دردوره تیموری شکل گرفت. هدف این قیام مبارزه با حکومت جابرانه ی تیموریان براساس تفسیر و تأویل حروف الفبا بود، رهبراین جنبش فضل الله استرآبادی بود. (ر. ک. خودگو،۱۳۷۸: ۱۵۸ – ۱۶۳)
گسترهی جغرافیایی زبان لکی
زبان لکی دربین بعضی ازطوایف لرستان همانند: دلفان، سلسله، بیرانوند وبرخی طوایف طرحان رایج است. گستردگی این زبان درخارج ازلرستان چشم گیراست، در مناطق وسیعی از استان کرمانشاهان چون: هرسین، دهستانهای عثمانوند، جلالوند و به گفتهی مجملالتواریخ آنهایی که (وند) دارند از جمله ایلات: زنگنه، کلهر و اقوام: احمدوند،کاکاوند، قلی علیوند، جلالوند، جلیلوند، مافیوند، بهتولیوند، قوریهوند، خلیلوند، خواجهوند، زبیرهوند، نانکیوندو بوجولوند بودند، که درگذشته جزوپشتکوه لرستان به شمارمیآمدند. این اقوام درمنطقه هلیلان استان ایلام تا استان کرمانشاهان ساکن بودهاند، همچنین محدوده زبان لکی ازمنطقه، رازان درشمال شرقی خرمآباد شروع و به صورت نیم دایرهای تاغرب ادامه یافته است. این مناطق درلرستان شامل: هرو، الیشتر، خاوه ودلفان را در برگرفته است، سپس ازکرمانشاه مناطق هرسین، قسمت جنوبی هرسین درودفرامان (این منطقه امروزه درکنارجاده هرسین کرمانشاه قراردارد)، عثمانوند و جلالوند را دربرمیگیرد. زبان لکی مناطق لرستان باگویشهای: گورانی وکرمانشاهی همبستگی فراوانی دارد. (ر. ک. امان اللهی بهاروند، ۱۳۸۵: ۵۵ – ۵۷).
زبان کردی نام یک دسته از زبانهاولهجههای مردم ساکن درنواحی کردنشین کشورهای: عراق، ایران و ترکیه است وبه دودسته تقسیم میشوند: ۱-کردی دِمْلی که خاص نواحی غربی است. ۲- کردی گورانی خاص نواحی جنوبی است وخودشان به لهجههای مختلفی تقسیم میشوند ودر زبان کردی گورانی بیشتر کتب مذاهب اهل حق بدان نوشته میشود. زبان کردی اخص را کرمانجی مینامندکه به لهجههای مختلفی به نام مُکری، سلیمانیهای، سنندجی، کرمانشاهی و زندی تقسیم میشوند. زبان کردی شمالی بالهجه غربی یکی است ومردم این منطقه ادبیات خود را به این زبان مینویسند، امّا با این همه بازهم مانند اکثر زبانهای دنیا از تأثیر زبان همسایگانش درامان نمانده است.
زبان و لهجههای جنوبی شامل زبان فارسی میانه(پهلوی) که از زبان پارسی سرچشمه میگیرد، آثارزبان فارسی میانه پهلوی مربوط به بعدازظهوراسلام است. این زبان ازنظرسیاسی، اجتماعی ومذهبی تحت نفوذ دین اسلام قرار میگیرد، دستوروقواعد زبان فارسی دنباله همان زبان فارسی میانه پهلوی است. زبان فارسی تنها زبانی است که تحت تاثیر لهجههای ایرانی نواحی شرقی قرارگرفته است، همچنین لهجههای جنوبی که شامل زبانهای: لری وبختیاری است به زبان(لری) معروف شدهاند، امّا این لهجهها گسترش چندانی نداشتهاند. لری امروزی نسبت به لری گذشته بسیار ساده شده و صورت تصریفی این لهجهها از بین رفته است، تاجایی که صورت افعال در لهجهها بسیار ساده شده است. صورتهای تازهای برای ادای تفاوت زبانها و وجوه افعال رواج یافته است ولهجه لری از دوماده ماضی ومضارع ساخته میشود. (ر.ک. یارشاطر احسان، ۱۳۷۳: ۱۸ – ۲۰)
برخی از طوایف لرستان به زبان لکی تکلم میکنند، که به گویش (کلهری) یعنی شاخه ای ازگویشهایی که به اصطلاح(کردی جنوبی) نامیده میشوند پیوند دارد. قدیمیترین منبعی که ازشعبات ایرانیان باستان یعنی پارسیان و مادها نام می برد، (کتاب تاریخ) نوشته هرودت مورخ نامداریونانی است، که متجاوز از۲۴۰۰ سال پیش می زیسته است. ظاهراً ازمنطقه قیلاب لرستان دیدن کرده است ازده طایفه پارسی که لرها جزوآنها به شمارمی آیندنام برده است.(ر.ک. امان اللهی بهاروند، ۱۳۸۵: ۱۲۸ – ۱۲۹)
لکها ازنظرفرهنگ ومنش با لرها همانند هستند ودرتمام وجوه اعتقادی وکنشهای فرهنگی و بومی با یکدیگر همسان و هم رفتارند. از قدیمیترین آثاری که واژههای لکی و لری درآن فراوان به کار رفته دوبیتیهای: باباطاهر و قطران تبریزی است. لکی زبان شعر و بیان حال، عشق و اعتقاد و یا حماسه و احساس بوده است. ازاین روتعدادی دیوان شعربه زبان لکی درلرستان به چاپ رسیده است. ازجمله دیوان ملاپریشان لک، توسط اسفندیار غضنفری، سرودههای یارسان توسط ماشااله سوری و…. لک نام قوم اصیل ایرانی است، که دردره سیمره حد فاصل بین استانهای: همدان درشمال وخوزستان درجنوب ایران ساکنند. قدیمیترین تمدن شناخته شده بشری درکنارهای رودخانه سیمره وکوههاودرههای اطراف آن بوده است. زبان لکی زبانی است: کهن که پر ازواژه هاواصطلاحات است، وواژههای بیگانه کمتردرآن راه یافته است.
زبان ساکنین دره سیمره شامل سه زبان: لکی، لری وکردی است، همه آنها ازیک ریشه اند امّا لکی درغرب بیشترگسترش یافته است. «اگر منظور از از این که این سه زبان از یک ریشه فارسی پهلوی باستان باشد درست است، ولی لکی و کردی از ریشه ی خانواده های شمال غربی {قوم ماد}است، ولری از ریشه و خانواده های جنوب غربی {قوم پارسی} است.» (نظر دکتر عزت الله سپهوند) ویژگی زبان لکی ایستادگی ومقاومت در برابر واژههای بیگانه است، برخلاف زبان فارسی که واژههای بیگانهی زیادی درآن راه یافته است. امروزه ساکنین دره سیمره شهرنشینانی چون؛ هرسین، صحنه، بیستون و… به زبان لکی صحبت میکنند. زبان لکی به زبانهای ایران باستان وحتی فارسی امروزی بسیارنزدیک وازحیث کثرت لغات وواژهها بسیارغنی است. زبان لکی به پهلوی بسیارنزدیک است. لازم به ذکراست ساکنین دره سیمره امروزه شامل: سنجابی، کلهر، ماهیدشت، شیروان چَرْدَا وُل، ایلام،سرابله، مهران، دهلران، کندوله و… میباشد، که در گذشتهها به زبان لکی صحبت میکردهاند. امّا امروزه به زبانهای کردی، کلهری وسنجابی صحبت میکنند. برخی از زبانها دچارآمیختگی شدهاند مانند: کردی با لکی، لکی با لری به عنوان مثال دینوریها واهالی بیستون که درمرز لکستان باکردهای کامیاران وکرمانشاه قرار گرفتهاند، باگویش ناشناختهای بامشخصات لکی وکردی صحبت میکنند. ساکنین دینورمیان سه زبان؛ یعنی لکهای صحنه وهرسین وکردهای کردستان وترکهای سنقر قرار گرفتهاند، که ازنوعی گویش بیپایه واساس رنج میبرند. حتی سلسله کریم خان زنداصیلترین سلسله ایرانی است، کریمخان زند وصادق خان فرزندان، ایناق خان ازبرگزیدگان طایفه لک بودهاند. اینها همه دال براصالت وریشه داربودن زبان لکی است.(ر.ک. رحیمی عثمانوندی، ۱۳۷۹: ۴۷ – ۵۰)
دونظریه مختلف درمورد زبان لکی وجود دارد: یکی لکی راجزکردی جنوبی دانستهاند؛ درحالی که گویشهای کردی جنوبی چون، کلهر، کرمانشاهی و ایلامی هرسه شاخهای از زبان لکی هستند. دیگری لکی را با اورامی یکی دانستهاند، این نظریه درستتر به نظرمیرسد، بایدیادآورشدزبان لکی زیرمجموعه زبان اورامی نیست. این دوزبان هردوبجای مانده اززبان های ایران باستان چون اشکانی وساسانی هستند. زبان لکی وگویشهای مختلف آن عبارتنداز: ۱-لکی کهن زبان ایلام باستان ۲-زبان لکی فعلی شامل: فَهْله، پَهلَه، پَهلوی و لکی اوستا. ۳-لکی اهوراییان شامل: هورایی، اورامی و اوجی. (ر.ک. کوچکی رشید، ۱۳۸۷: ۲۵)
ادبیات ازدیربازبه دوصورت کتبی و شفاهی بوده است، اما به علت ساختار وگویش لکی مشکلاتی در نوشتار این ادبیات غنی وجود داشته است. ادبیات به صورت شفاهی(فولکور)یا سینه به سینه بوده و ترانهها، شعر، آواز، افسانه، قصه، اسطوره و یا باورها به مدد حافظه از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده است. لرستان از نظر ادبیات مکتوب ضعیف بوده، کمتر اثری از مردمان این سرزمین بر جای مانده است. علت آن هم مسایل؛ اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی لرستان بوده است، که درشیوه گفتار و نوشتار مردم لرستان بیتاثیر نبوده است. دردوره اتابکان به دلیل حاکمیت اتابکان شیوه زندگی مردم ساده و بیپیرایه بوده است، درنتیجه دیوانهایی ازآنان برجای مانده است. شاعرمعروف دوره اتابکان لرکوچک ملاپریشان است، اصالتاً ایشان از مردم لرستان منطقه دلفان بوده، که در نیمه دوم قرن هشتم میزیسته است و به زبان شیوای لکی شعرسُرایی میکرده است.(ر. ک. خودگو، ۱۳۷۸: ۱۶۹ – ۱۷۴)
عکس مرتبط با اقتصاد
لَک: [لَ]{اِخ} طایفهای از ایلات کرد ایران هستندکه در: کلیایی کرمانشاه، همدان، اصفهان،کردستان، افندآباد، چهارکاوه و علیوردی، دهی از دهستانهای نازلو بخش حومهی ارومیه، نام یکی از دهستانهای قروه شهرستان سنندج ودهی از دهستان خدابنده لو از قروه سنندج. لک نام طایفهای ازایلات کرد ایران که در کرمانشاه، همدان، اصفهان، کردستان مسکن دارند. (ر.ک.دهخدا،۱۳۷۲:۱۲/ ۱۷۴۳۲ – ۱۷۴۳۳)، «چون در آغاز پیدایی و تجمع خود حدوداً صدهزار خانه بوده اند، آنهارا (لک)یعنی صدهزارخانه نامیدند.» و لک واژهای اوستایی است و به معنی صد هزار واحد شمارش است. (همان:۱۷۴۳۳)
لکی ولری دو گویش مردمان لرستان است. در فرهنگ فارس اسدی [لَک، لَکا ولاک] با واژه رنگ سرخ مترادف دانسته است، برهان قاطع آن را بر اکراد صحرانشین اطلاق کرده، رابینو مهاجرت قوم لک دلفان و سلسله را از ماهیدشت کرمانشاه در زمان شاه عباس صفوی میداند. (ر.ک. فتح الهی،۱۳۸۹: ۷۱)
زندگینامهی ملاپریشان
ملاپریشان عارف وشاعرمعروف نیمه دوم سده هشتم هجری قمری است. صدیق صفیزاده(بوره کی) میگوید: ملا ابوالقاسم دینوری معروف به ملا پریشان درسال ۷۵۷ هجری در دینورتولد یافت، وی مبادی علوم را درهمان جا فراگرفته است. سپس درخدمت عالمان دین، فقه، تفسیروحکمت رافراگرفت، پس ازاخذ اجازه مابقی زندگیش را به تدریس و وعظ وارشاد مردم بسر برده و در سال ۸۳۵ هجری قمری جهان را وداع گفت. ملا درفقه، اصول و تفسیرتبحرداشته و شعر نیز میسروده است، اشعاراودلنشین وزیباست. دیوان وی به نام: پریشان معروف و شامل اشعار مذهبی، فلسفی وعرفانی میباشد. مورخین کُرد همانند: مردوخ کردستانی، فتحعلی زیباجویی، صدیق صفی زاده او را اهل دینورمیدانند. محمدعلی سلطانی نیزدرحدیقه سلطانی بیانات نویسندگان کُردرا تأیید میکند. اما نویسندهای منصف به نام خانم ناهید اشرفی، درصفحهی (۷۳ نشریه آدینه) به نسخهای ازدیوان ملاکه درکمبریج انگلستان موجود است، به این موضوع اشاره میکند که ملا اهل دلفان است. اشعارملا به زبان کُردی کرمانجی است، زبان خاص شاعران مردم استانهایی همچون: کرمانشاه، لرستان، ایلام وجنوب کردستان بوده است. وی بیان میکند که ملابر عقیده حروفیه بوده وازمحدثان فاضل شیخ بُرسی انتقاد کرده ودراوج اعتلای فرقه حروفیه بوده است. (ر.ک. کاظمی، ۱۳۸۰: ۷۶ – ۷۷)
استناد ایشان به ابیاتی است که از حروف مقطع قرآن کریم استفاده نموده است. درصورتی که این حروف اسرارقرآنی است نه رمزفرقه حروفیه. در ضمن ملا هیچ گاه از حروف رمزی که مربوط به فرقه حروفیه باشد، استفاده نکرده وگرایشی هم به این فرقه نداشته است. اگر مغرضانه نباشداین نویسندگان محترم از رموز عرفانی اطلاع چندانی نداشته، یا خواستهاند این عارف شهیررا با برچسب حروفیه ازدیدصاحبان فضل ودانش بیندازند. امید است با این مستندادت که دربیان اشعار و اصطلاحات آورده شده است، این فکرحروفیه بودن ملاپریشان از ذهن اندیشمندان این خطه فرهنگ دوست پاک شود ونویسندگان ومفسران اندیشمندان دست به قلم شده، این عارف گمنام رابیش ازآنچه هست به نسل جوان واندیشمند لرستان ودیگرمناطق لکنشین معرفی کنند. شایدسرمشقی برای دیگر شاعران وعارفان لک زبان باشد، تا آثاراندیشمندخود را درقالب اشعارلکی به خاص و عام بشناسانند، تاخود را درک کرده وبیش ازپیش به لک بودن خود افتخارکنند.
اخیراً نویسندهای به نام اقبال امیری ساکن دینورکرمانشاه، درکتابی تحت عنوان تاریخ دینور مکتوب نموده است، ملاابوالقاسم دینوری معروف به ملاپریشان ازدانشمندان به نام عصرخودمیباشد. وی درزبانهای عربی، فارسی، ترکی وکردی سرآمدعصرو روزگار خود بوده است. وی درقرنهای هشتم ویانهم درقیدحیات بوده است. ملاپریشان باشیخ رجب بُرسی به مدت پنجاه سال دوست بوده است، شیخ رجب بُرسی درسال(۱۰۰۸ ه. ق) حیات داشته است. پس ملا درنیمه دوم قرن هشتم واوایل نهم می زیسته است. ملا مدت پنجاه سال باشیخ برسی دوستی داشته است، این استاد مسلم لک برزبانهای: عربی، فارسی، ترکی وکردی استاد بوده است. ملاپریشان از مبلغین مذهب حروفیه و پیروان شیخ فضلالله نعیمی بوده است، که نعیمی درسال(۷۴۰ ه. ق) در قید حیات بوده وملاهم، پیرواین فرقه بوده ومثنوی اورابه زبان کردی آورده است.نمونهای در وصف یزدان پاک بیان میفرماید:
ای مــژین آمــوز طفل شیرخور نــوربخش قمـر ژپیـرتو خور
ثنا گــوی ذاتش کوتــاه سـقالن پی بــردن و کنه ذاتش محالن
ژ ذات چون عاجز مانی بوس لب ژصـفات درک کر تتمه مطلب
بگـــذر ژی بلـــواتهــــا وبــن کوری کار نداشت ویش مکب
درکتاب الذریعه الی تصانیف الشیعه ازعلامه تهرانی میگوید: ملاپریشان، شاگردشیخ رجب بُرسی بوده و دیوانی به زبان کردی دارد. وی درقرن نهم میزیسته ودیوانی داشته بابیش ازهزار بیت، که به نام معراج نامه معروف بوده است. (ر.ک. امیری،۱۳۹۰: ۱۷۹ – ۱۸۲)
امّا ملا خود به لر وکُرد بودنش اشاره دارد، شاید بخاطر حفظ رابطه بین مردم دو منطقه، کرمانشاه ولرستان باشدکه قرابت فرهنگی، اجتماعی زیادی باهم دارند.
هَر چَن ماوِرْدِم دَلیل ژَ قُرآن
مَوات یا لا نَدر کُرد یُخدُر ایمان
اسفندیار غضنفری امرایی گردآورنده، دیوان ملا درمقدمه به لک بودن وی اشاره کرده، با استناد به بیتی ازدیوان ملا اظهارمیدارد، ملاپریشان اهل منطقه غیاث وند ما بین سلسله ودلفان است.(ملاپریشان: چ)
ژَالــوارکــوه حــق پیــدامــیو
یــامـن فـی الـجبـال خـزایـنـه
ایرج کاظمی بیان میکند: «آقای علی محمد ساکی مقالهای پیرامون حروفیه و ملاپریشان به این مضمون دارد: ناگزیراز(واژهنامه گرگانی) جناب دکترصادق کیا ومتون حروفیه شدم. ملاپریشان بطوری که خودش میگوید: همزمان بارضیالدین محمدبن رجب بُرسی معروف به حافظ برسی، فقیه، محدث، فاضل وادیب اواخرسدهی هشتم واوایل سده نهم ارتباط داشته است. ملاپریشان دراوج اعتلای عقایدحروفیه زندگی میکرده، همچنین علیه شیخ رجب برسی انتقادکرده است». (کاظمی،۱۳۸۰: ۷۶ – ۷۷)
برای