سازه مطرح در کیفیت زندگی، راهبرد مقابله است که روانشناسی سلامت برای مهارت مقابلهای در سلامت جسمانی و روانی اهمیت زیادی قائل است و آن را به عنوان گسترهترین موضوع مطالعات در روانشناسی معاصر و یکی از مهمترین عوامل روانی و اجتماعی میداند (سامرفیلد و مک کرا، 2000). ویتمن(به نقل از والتون) بیان میکند که استرس افراطی میتواند برای عملکرد آموزشگاهی دانشجویان مضر باشد.افراد در دانشگاه آریاه وسیعی از وقایع استرسزا را تجربه میکنند(هاد و همکاران،2000) با توجه به منابع زیادی که برای استرس دانشجویان وجود دارد و تأثیرات تهدیدکنندهای که استرس میتواند بر سلامت و کیفیت زندگی داشته باشد، آنچه میتواند این اثرات را تعدیل کرده و دانشجویان را از تأثیرات منفی استرس رها کند نوع راهبرد اتخاذ شده برای مقابله با آن است. مهارتهای مقابله روشهای خاصی هستند که افراد به شرایط استرسزا پاسخ میدهند(موربرگ و همکاران،2001).
فولکمن و لازاروس مقابله را فرآیندی پیچیده میدانند که با توجه به ارزیابیهایی که فرد از موقعیت استرسزا و فشارهای آن موقعیت دارد، تغییر میکند و تلاشهای رفتاری شناختی فعال فرد را دربرمیگیرد. پژوهشگران معتقدند که بیشتر مردم ترجیح میاهند تا از روشهای مقابلهای خاصی در موقعیتهای استرسزا استفاده کنند که در واقع مجموع این راهبردها، مهارتهای مقابلهای فرد را شکل میدهد(حمید، یو و لانگ، 2003).
اندلر و پارکر (1990) بر اساس تحقیقی به منظور بررسی فرایند مقابله عمومی ، افراد را بر حسب سه نوع اساسی مهارت مقابله متمایز میکنند : مهارت مقابله مسأله مدار ، مهارت مقابله هیجان مدار و مهارت مقابله اجتنابی .
مهارت مقابله مسئله مدار شیوههایی را توصیف میکند که بر اساس آن فرد اعمالی را که باید برای کاهش یا از بین بردن یک عامل تنیدگی زا انجام دهد ، برنامه ریزی میکند؛ راهبردهای مقابلهای هیجان مدار عبارتند از تنظیم پاسخ هیجانی فرد در برابر مسأله ؛ در صورتی كه موقعیت یا رویداد ، غیرقابل تغییر باشد و یا فرد چنین تصوری داشته باشد در این حالت از راهبرد هیجان مدار استفاده می نماید ( بند و درایدن ، ۲۰۰۴) . مهارت مقابله اجتنابی مستلزم فعالیت ها و تغییرات شناختی است که هدف آنها اجتناب از موقعیت تنیدگیزا میباشد . در این حالت فرد به دنبال برگرداندن آرامش به هم خورده ای است که به خاطر موقعیت فشارزا ، به وجود آمده است و کوشش می کند تا خود را از آشفتگیهای موجود برهاند (کلینکه ، 1387)
درک واکنشها و راهبردهای مقابله و تأثیر آن بر کیفیت زندگی حوزهای است که برای همه اهمیت دارد. مهارتهای مقابله به طور معنادار با کیفیت زندگی مرتبط بوده است. افرادی که از نظر هیجانی دارای اشتغال ذهنی بودند یا آنهایی که رویکرد مقابلهای غیرفعالتر را برای مقابله به کار میبردند سطوح پایینتر کیفیت زندگی را گزارش میدادند(تاچمن، 2007).پیترز و همکاران(2008) نشان دادند که راهبردهای مقابلهای واکنش هیجانی و اجتنابی با کیفیت پایین زندگی مرتبط هستند. پژوهشهای اخیر نشان دادهاند که نوع راهبردهای مقابله مورد استفاده به وسیله فرد بهزیستی روانشناختی را تحت تأثیر قرار میدهد. آریندل و همکاران(2003) دریافتند در بررسی رابطه بین بهزیستی روانشناختی و سلامت عمومی به این نتیجه رسیدند که با افزایش بهزیستی روانشناختی سلامت عمومی نیز تحت تأثیر قرار گرفته و افزایش مییابد.ایرلند و ایرلند(2005) نیز نشان دادند که مهارتهای مقابلهای نقش پیشبینی کنندهای در سلامت روانشناختی دارد.
با توجه به الگوی فولکمن و لازاروس در فرآیند مقابله، فرد با استفاده از راهبرد مقابلهای مسئلهمدار از مهارتهای شناختی برای حل مشکل استفاده میکند، یعنی راههای مقابله با مشکل بررسی شده و در واقع با یافتن راه حل مناسب برای مشکل رضایت روانشناختی شناختی برای فرد فراهم میشود(لازاروس و فولکمن،1984) که حوزه شخصی رضایت و افزایش کیفیت زندگی و به دنبال آن بهزیستی روانشناختی میتواند محصول این فرآیند مقابلهای باشد و نیز استفاده از راهبرد مقابلهای کارآمد مسئلهمدار موجب کاهش تنش در افراد میشود(پرلاین و اسکولار،1999) که وجود سطح تنش پایین هم موجب استفاده مناسب از مهارتهای شناختی و افزایش آرامش روانی در برخورد با مشکل میشود و در نتیجه رضایت بیشتری را برای فرد فراهم میسازد و در نتیجه باعث افزایش بهزیستی روانشناختی در افراد میگردد.
این پژوهش با هدف قرار دادن جامعه دانشجویان، قشری که استرسهای زیادی را تحمل میکنند،که در پژوهشهای مختلفی مانند شریفی1383و بیاتی و همکاران(1387) تایید شده است و همچنین توجه به متغیر کیفیت زندگی و نقش آنها در پیش بینی بهزیستی روانشناختی قصد دارد بینش جدیدی را در خصوص موضوع مورد مطالعه بدست آورد.بنابراین هدف پژوهش حاضر «پیش بینی بهزیستی روانشناختی افراد بر اساس کیفیت زندگی و مهارتهای مقابلهای در دانشجویان »دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه است.